ورود مدیران غیر فوتبالی به عرصه باشگاهداری، سالهاست که به یکی از معضلات اصلی فوتبال ایران تبدیل شده است. هر بار که استقلال یا پرسپولیس مدیرعامل جدیدی به خود میبینند، بحثهای قدیمی دوباره بالا میگیرد. چرا باید سرنوشت بزرگترین باشگاههای کشور در دستان کسانی باشد که نه تجربه فوتبالی دارند و نه شناخت دقیقی از فضای این ورزش؟ بسیاری از پیشکسوتان بارها هشدار دادهاند که چنین انتصابهایی، به جای تقویت، تنها به بحرانهای مالی و فنی دامن زده است. در این گزارش بازتابی، مهمترین اظهارنظرهای چند چهره شناختهشده فوتبال ایران بیان میشود که صریحترین نقدها را علیه حضور مدیران غیر فوتبالی مطرح کردهاند.
علی پروین: مدیران را از قوطی در میآورند
«علی پروین» نماد پرسپولیس و یکی از محبوبترین چهرههای فوتبال ایران، بارها در برابر ورود افراد بیتجربه به مدیریت باشگاهها موضعگیری کرده است. او در یکی از تندترین اظهارنظرهایش خطاب به وزارت ورزش گفت: «وزارت ورزش هر بار فردی را از قوطی در آورد و به عنوان مدیرعامل استقلال و پرسپولیس انتخاب کرد؛ سلطانیفر به فکر استیضاح نشدن است.»
این سخنان پروین تنها یک گلایه شخصی نیست، بلکه انعکاس نگرانی دیرینه هواداران است. در سالهای گذشته، مدیرانی بر مسند پرسپولیس و استقلال نشستهاند که سابقهای در فوتبال نداشته و بیشتر از بدنه دولت، صنایع یا حوزههای سیاسی آمدهاند. نتیجه نیز مشخص بوده است: بدهیهای انباشته، شکایتهای متعدد در فیفا و بیثباتی مداوم در سطح فنی. پروین با زبان ساده به همان چیزی اشاره میکند که کارشناسان در قالب نظریههای مدیریتی توضیح میدهند؛ نصب مدیر غیرمتخصص، سرآغاز بحران ساختاری است.
پیروانی: مدیران غیر فوتبالی حرمت نگه نمیدارند
«افشین پیروانی» کاپیتان و مدیر سابق تیم پرسپولیس، انتقاد خود را از زاویه دیگری بیان کرده است. او گفته است: «مدیران غیر فوتبالی حرمت نگه نمیدارند.»
منظور پیروانی فقط بیتوجهی به نتایج نیست، بلکه نوع برخورد این مدیران با پیشکسوتان و هواداران است. او تأکید کرده است، وقتی مدیر یک باشگاه نه شناختی از تاریخ پرسپولیس دارد و نه ارزشی برای سرمایههای انسانیاش قائل است، طبیعی است که روابط درون باشگاه هم تیره شود. در سالهای اخیر، بارها دیده شده که مدیران غیر فوتبالی در نخستین روزهای ورود، بدون مشورت با چهرههای باتجربه، تصمیمهای پرریسک گرفتهاند؛ از تغییر سرمربیان موفق گرفته تا قراردادهای مالی بیسابقه با ایجنتها. این رفتارها در نگاه پیروانی، نشانهای از فقدان حرمت و احترام به میراث باشگاه است.
خانی: فوتبال مثل جامعهای است که خیاط جای قصاب نشسته است
«محمد خانی» دیگر پیشکسوت فوتبال ایران، انتقاد خود را با مثالی ساده، اما گویا مطرح کرده است: «در فوتبال هیچکس جای خودش نیست، فوتبال مانند جامعهای است که خیاط جای قصاب قرار گرفته و برعکس.»
این تمثیل بهخوبی عمق بحران را نشان میدهد. وقتی در جامعهای تخصصها جابهجا شود، نتیجه آشفتگی است؛ حال در فوتبال نیز همین اتفاق افتاده است. در سالهای گذشته، مدیرانی از صنایع پتروشیمی، بیمه یا حتی بخشهای فرهنگی وارد مدیریت باشگاهها شدهاند، در حالی که هیچ دانشی از مدیریت ورزشی نداشتهاند. پیامد این وضعیت، چیزی جز شکستهای متوالی در لیگ قهرمانان آسیا، تغییرات پیدرپی کادر فنی و نارضایتی عمومی هواداران نبوده است. خانی با این جمله، بهنوعی تصویر کلی از نابسامانی ساختاری فوتبال ایران ارائه میدهد. «مدیریت بیربط، زمین بازی را به صحنه بحران بدل کرده است.»
انتقاد به وزارت ورزش: مقصر اصلی در چرخه معیوب
این سخنان نشان میدهد، مشکل فقط در سطح باشگاهها نیست، بلکه ریشه اصلی در شیوه سیاستگذاری وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال است. در غیاب یک نظام انتخاباتی شفاف و حرفهای، مدیران باشگاهها اغلب با تصمیمهای سیاسی منصوب میشوند و نه بر اساس کارنامه ورزشی یا مدیریتی. نتیجه، چرخهای معیوب است و آن، اینکه وزارت ورزش برای پاسخگویی کوتاهمدت، فردی را منصوب میکند؛ آن فرد برای بقا در جایگاهش، تصمیمهای پرهزینه میگیرد؛ و در نهایت باشگاه با بدهی و بحران مدیریتی رها میشود.
اگر به کارنامه مدیران غیر فوتبالی نگاه کنیم، یک ویژگی مشترک دیده میشود: بدهیهای انباشته و بیثباتی ساختاری. از پروندههای فیفا علیه استقلال و پرسپولیس تا قراردادهای سنگین با مربیان خارجی که بدون پرداخت فسخ شدهاند، همه نشانههای مدیریتی هستند که درکی از واقعیتهای فوتبال نداشتهاند. در مقابل، دورههایی که مدیران فوتبالیـ هرچند اندکـ فرصت پیدا کردهاند، باشگاهها حداقل در مسیر شفافتری حرکت کردهاند. همین مقایسه تاریخی، یکی از مهمترین دلایل پافشاری پیشکسوتان بر مخالفت با حضور غیر فوتبالیهاست.
مضمون مشترک در همه انتقادها
مرور اظهارنظرهای علی پروین، افشین پیروانی، محمد خانی و دیگر پیشکسوتان نشان میدهد، مضمون مشترک انتقادها روشن است: مدیران غیر فوتبالی نه درک فنی دارند، نه برنامه بلندمدت و نه حتی احترام به تاریخ باشگاهها. انگیزه بسیاری از این افراد، صرفاً سیاسی یا اقتصادی بوده و نه ارتقای فوتبال. از همینرو، هر بار که مدیری غیر فوتبالی منصوب میشود، بدنه فوتبال ایران با بیاعتمادی و اعتراض مواجه میشود.
زمان بازگرداندن تخصص به فوتبال
انتقادهای صریح پیشکسوتان فوتبال ایران، بار دیگر لزوم بازنگری جدی در شیوه مدیریت باشگاهها را یادآوری میکند. فوتبال ایران نمیتواند با مدیرانی اداره شود که تنها سرمایهشان روابط سیاسی یا مدیریتی در حوزههای غیرمرتبط است. اگرچه ورود این افراد گاه با نیت کمک مالی یا استفاده از توان مدیریتی توجیه میشود، اما تجربه نشان داده است، نداشتن شناخت از فضای فوتبال، هزینههای جبرانناپذیری به باشگاهها تحمیل کرده است.
برای بازگشت اعتماد هواداران و عبور از چرخه ناکامیهای تکراری، باید چند اصل رعایت شود: شفافیت در فرآیند انتخاب مدیران، مشارکت جدی پیشکسوتان و کارشناسان در تصمیمگیریها، و تدوین قوانین الزامآور برای انتخاب افراد متخصص در رأس باشگاهها. تنها با چنین تغییراتی است که میتوان امید داشت فوتبال ایران از دام مدیریت غیر تخصصی رها شده و آیندهای روشنتر برای بازیکنان، هواداران و کل ساختار ورزشی رقم بخورد.