عرضه جهانی نفت از تقاضا پیشی گرفته است، اما بخش عمده این مازاد در ساختار مبهم ذخایر چین پنهان شده و در آمار رسمی نمایان نیست. آمارهای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی OECD، شرکت Kpler و موسسه انرژی آکسفورد نشان میدهد که ذخایر کشورهای توسعهیافته تقریبا ثابت مانده، درحالیکه چین بهتنهایی مسئول بیش از دو سوم رشد ذخایر جهانی است.
بخش بزرگی از این ذخایر در انبارهای زیرزمینی یا نفتکشهای در حال انتظار در دریا نگهداری میشود که باعث ایجاد «توهم کمبود» در بازار شده؛ درحالیکه واقعیت، مازاد عرضه است.
بنا بر اعلام آژانس بینالمللی انرژی (IEA)، در ۹ ماه نخست سال ۲۰۲۵ بازار با میانگین مازاد ۱.۹ میلیون بشکه در روز مواجه بوده که منجر به افزایش ۲۲۵ میلیون بشکهای ذخایر جهانی شده است. حدود یکسوم این افزایش مربوط به چین است، درحالیکه در کشورهای توسعهیافته ذخایر حتی کاهش یافتهاند.
ذخیرهسازی سایهای نفت
از سوی دیگر، حجم نفت ذخیرهشده روی دریا نیز رشد بیسابقهای داشته که ۱۰۲ میلیون بشکه فقط در سهماهه سوم سال، بیشترین رشد از زمان همهگیری کرونا تاکنون به شمار میرود. این حجم نفت در قالب انتقال کشتی به کشتی در مسیر چین نگهداری میشوند و نوعی «ذخیره سایهای» به شمار میآیند.
با وجود این، چین همچنان به خرید نفت ادامه میدهد، حتی بیش از نیاز فوری خود که باعث ایجاد نوعی «مازاد پنهان» شده است؛ مازادی که فعلا در آمار رسمی دیده نمیشود، اما در لحظهای که خرید چین کاهش یابد یا ظرفیت ذخیرهسازیاش پر شود، میتواند موجب سقوط شدید قیمتها شود.
شکاف میان عرضه و تقاضا
آمارهای IEA، OIES و Kpler همگی بر وجود شکاف میان عرضه و تقاضا دلالت دارند. تولید جهانی در سال ۲۰۲۵ حدود ۳ میلیون بشکه در روز افزایش یافته، درحالیکه رشد تقاضا تنها ۷۰۰ هزار بشکه بوده است. این وضعیت، ساختار بازار را وارد فاز کانتانگو (Contango) کرده، یعنی قیمتهای آتی از قیمت نقدی بالاتر رفتهاند که نشانهای کلاسیک از مازاد عرضه است.
کنترل نامرئی چین بر عرضه جهانی نفت
در گزارش اخیر موسسه انرژی آکسفورد آمده است، با وجود پیشبینیهای مکرر از مازاد، ذخایر OECD تقریبا تغییری نکردهاند. افزایش ذخایر بیشتر در اقتصادهای غیر OECD رخ میدهد که چین تقریبا بهتنهایی عامل این روند است. مشکل اصلی عدم شفافیت است؛ پکن هیچ آمارهای رسمی از ذخایر خود ارائه نمیدهد و معاملهگران مجبورند به دادههای ماهوارهای و ترازهای استنباطی تکیه کنند.
این عدم شفافیت توضیح میدهد که چرا دادههای ماهوارهای مانند کپلر نشاندهنده سیل نفت روی آب هستند درحالیکه ذخایر رسمی تقریبا ثابت ماندهاند. این وضعیت توهم یک مازاد جهانی ایجاد میکند در حالی که بشکههای واقعی هنوز در سیستمهای شفاف ظاهر نشدهاند.
بهصورت فنی، بازار به نقطهای نزدیک میشود که هرگونه توقف خرید از سوی چین، میتواند موجب اصلاح قیمتی سریع (Price Correction) شود.
در نتیجه، چین در حال بازتعریف راهبرد انرژی خود است. این کشور، با بهرهگیری از ذخایر عظیم زیرزمینی و ناوگان نفتکشهای «سایه»، در واقع کنترل نامرئی بر بخشی از عرضه جهانی نفت را در اختیار گرفته است.
اهداف چین
این اقدام چند هدف راهبردی را دنبال میکند؛ نخست، تقویت امنیت انرژی در سناریوهای بحران ژئوپلیتیکی است، بهویژه در برابر تحریمها یا درگیریهای احتمالی که میتواند جریان واردات را مختل کند.
دوم، چین با انباشت گسترده نفت و کنترل بخش قابلتوجهی از تقاضای جهانی، عملا از آن بهعنوان ابزاری برای اهرمسازی در برابر غرب استفاده میکند و از این طریق بر عرضه و قیمتهای جهانی تأثیر میگذارد.
سوم، این سیاست در خدمت تنوعسازی مالی و تجاری قرار دارد؛ چراکه بخشی از معاملات نفتی چین بهصورت غیردلاری و در چارچوب همکاریهای بلوکهای شرقی نظیر بریکس انجام میشود که به کاهش وابستگی به نظام مالی غرب منجر میگردد.
بهاینترتیب، «مازاد پنهان» در واقع بخشی از راهبرد کلان چین برای افزایش تابآوری ملی است و تنها یک پدیده اقتصادی نیست.
نکات ویژه بازیگران نفتی
از اینرو برای بازیگران صنعت نفت، بهویژه شرکتهای ملی و تجاری، چند نکته کلیدی قابلاستخراج است؛ بازار فعلی بهظاهر متعادل به نظر میرسد، اما ذاتا مازاد دارد و بنابراین تصمیمات سرمایهگذاری باید بر پایه سناریوهای فشار قیمتی آتی تنظیم شوند.
تغییر جهت در رفتار چین، حتی کاهش جزئی خرید یا پر شدن ذخایر، میتواند بهسرعت قیمتها را ۱۰ تا ۱۵ دلار کاهش دهد.
از این رو، مدیریت ریسک ذخیره و فروش باید با دقت بیشتری انجام شود، بهویژه برای شرکتهایی که ذخایر روی دریا دارند. همچنین، تحلیل دادههای ماهوارهای و منابع غیردولتی بهعنوان شاخصهای هشدار زودهنگام (Early Warning) باید در استراتژی تجاری گنجانده شود تا شرکتها بتوانند به سرعت به تغییرات بازار واکنش نشان دهند.
پدافند انرژی چین
از منظر سیاسی، انباشت نفت در چین فراتر از رفتار اقتصادی است و جنبه امنیتی دارد. پکن، در برابر تحریمهای احتمالی آینده یا بیثباتی در خاورمیانه، در حال ایجاد پدافند انرژی ملی است.
همزمان، این سیاست بهطور غیرمستقیم از روسیه و ایران نیز حمایت میکند؛ چراکه با جذب صادرات آنها، فشار تحریمهای غرب را کاهش میدهد. از این رو، مازاد پنهان نفت نهتنها پدیدهای بازاری، بلکه ابزاری ژئوپلیتیکی است که میتواند در بزنگاههای سیاسی آینده، موازنه قیمتی و دیپلماتیک را تغییر دهد.
در مجموع، تصویر جهانی بازار نفت در پاییز ۲۰۲۵ ترکیبی از وفور پنهان و کمبود ظاهری است؛ تعادلی شکننده که چین در مرکز آن ایستاده است. هر تغییر در رفتار انرژی این کشور، بهویژه در سطح خرید و ذخیرهسازی، میتواند نقطه آغاز جهش یا سقوط بزرگ بعدی در بازار جهانی نفت باشد.