همهپرسی اخیر در اکوادور، با وجود حمایت آشکار کاخ سفید و تهدیدات مکرر نظامی ایالات متحده علیه همسایه منطقهای، ونزوئلا، نتیجهای کاملاً معکوس و به ضرر دولت محافظهکارِ نزدیک به دونالد ترامپ، یعنی " دانیل نوبوآ" به بار آورد. این شکست، که در قالب رأی منفی قاطع مردم اکوادور به دو طرح اصلی رئیسجمهور (استقرار پایگاههای نظامی خارجی و آغاز روند تدوین قانون اساسی جدید) نمود یافت، ابعاد فرامتنی جدیتری از یک رأیگیری ساده دارد. در پی این واقعه، شاهد تلاش سازمانیافته رسانههای جریان اصلی آمریکا و اروپا برای کماهمیت جلوه دادن، سانسور ابعاد و پنهانسازی عمق شکست نوبوآ هستیم، در حالی که این رویداد زنگ خطری برای سیاستهای مداخلهجویانه آمریکا در آمریکای لاتین محسوب میشود.
بازی دولت اکوادور در زمین آمریکا
رئیسجمهور اکوادور، دانیل نوبوآ، که پس از روی کار آمدن، تلاش زیادی برای نشان دادن خود به عنوان یک شریک قابل اعتماد برای منافع ایالات متحده، به ویژه در چارچوب مبارزه با مواد مخدر و کنترل نفوذ چین در منطقه، انجام داد، دو محور اصلی سیاست داخلی و خارجی خود را در قالب یک همهپرسی به رأی گذاشت. دولت نوبوآ دو پیشنهاد اصلی را برای رأی عمومی مطرح کرد که هر دو دارای بار امنیتی و ژئوپلیتیکی سنگینی بودند:
الف) اجازه استقرار پایگاههای نظامی خارجی: این سؤال مستقیماً به موضوع همکاریهای امنیتی تشدید شده با ایالات متحده اشاره داشت و طبق تحلیلها، راه را برای حضور احتمالی نیروهای نظامی آمریکایی در خاک اکوادور، به بهانه مبارزه با کارتلهای مواد مخدر، باز میکرد. این اقدام، تفسیرهای گستردهای از بازگشت سیاست «بازرسی قارهای» (Continental Oversight) مورد نظر واشنگتن به همراه داشت.
ب) آغاز فرآیند تدوین قانون اساسی جدید: نوبوآ این روند را تحت عنوان «بازسازی» کشور برای مقابله با بحران امنیتی ضروری میدانست. منتقدان این امر را تلاشی برای دور زدن مکانیزمهای دموکراتیک موجود و تمرکز قدرت در دست قوه مجریه قلمداد کردند.
نتیجهای غیرمنتظره برای ترامپ
نتیجه همه پرسی، یک نفی قاطع بود. بر اساس نتایج اولیه، تقریباً ۶۰ درصد از رأیدهندگان به این پیشنهادات رأی منفی دادند. این نرخ شکست بالا، فراتر از نوسانات آماری بود و نشان داد که یک شکاف عمیق بین اولویتهای رئیسجمهور همسو با غرب و مطالبات امنیتی-سیاسی مردم وجود دارد. نوبوآ، پس از اعلام نتایج، مجبور شد به طور علنی اعلام کند که به رأی مردم احترام خواهد گذاشت و روند پیشنهادی برای استقرار پایگاههای خارجی متوقف خواهد شد. این امر نشاندهنده بدبینی عمومی نسبت به هرگونه تغییری است که ممکن است منجر به تضعیف نهادهای نظارتی یا کاهش نمایندگی سیاسی (به ویژه برای جوامع دورافتاده و کمدرآمد) شود، حتی اگر این پیشنهادات از سوی دولتی که سعی در اصلاحات دارد، مطرح شده باشد. شکست همهجانبه در هر دو حوزه امنیتی-ژئوپلیتیکی و ساختاری-داخلی، نشاندهنده ضعف بنیادین استراتژی دولت نوبوآ بود.
برای درک عمق شکست نوبوآ، باید بستر منطقهای و امنیتی حاکم بر اکوادور را مد نظر قرار داد. اکوادور با جمعیتی حدود ۱۸ میلیون نفر، به یکی از کانونهای اصلی ترانزیت کوکائین در جهان تبدیل شده است و بحران باندهای جنایتکار (مانند گروه لس چونروس) امنیت ملی را به خطر انداخته است. در پاسخ به این بحران، دولت نوبوآ به شدت به سمت ایالات متحده متمایل شد. دیدارهای سطح بالای مقامات اکوادوری با مقامات آمریکایی، از جمله سفر وزیر امنیت داخلی ایالات متحده، کریستی نوم، به کیتو، نشاندهنده مذاکرات پیشرفته برای افزایش حمایتهای امنیتی، تبادل اطلاعات و تجهیزات بود. محور اصلی این مذاکرات، تسهیل دسترسی نیروهای آمریکایی (احتمالاً نیروی دریایی و تفنگداران دریایی) به سواحل اکوادور برای عملیاتهای ضد قاچاق بود، اما در ماورای این بهانه ها، واشنگتن به دنبال تبدیل اکوادور (در کنار آرژانتین) به عنوان بازیگر منهدم کننده "زنجیره سوسیالیستی و ضد امپریالیستی در آمریکای لاتین"بودند؛ بنابراین شکست اخیر آمریکا در همه پرسی اکوادور پیامدهایی فراتر از حد تصور رایج برای واشنگتن و اتحادیه اروپا دارد. سانسور ابعاد مهم و پنهان این شکست سهمگین، اکنون در دستور کار رسانههای وابسته به جریانهای گوناگون قدرت در غرب قرار گرفته است.
سانسور گسترده شکست غرب
شاید مهمترین جنبه این واقعه، نحوه بازتاب آن در رسانههای بینالمللی، به ویژه در آمریکای شمالی و اروپا باشد.
تحلیل نشان میدهد که یک تلاش سازمانیافته برای کاهش اهمیت این شکست و تغییر کانون توجه صورت گرفته است. علیرغم اینکه شکست رئیسجمهوری که به شدت حامی روابط نزدیک با واشنگتن بود، یک خبر بزرگ ژئوپلیتیکی محسوب میشود، پوشش خبری در رسانههایی مانند نیویورک تایمز، واشنگتن پست، و شبکههای خبری اروپایی، بسیار سطحی بود. روشهای سانسور و کماهمیتسازی عبارت بودند از:
تمرکز صرف بر امنیت مواد مخدر: رسانهها خبر را صرفاً به عنوان «تلاش دولت نوبوآ برای مبارزه با کارتلها» قاببندی کردند و پیروزی جناح مخالف را به عنوان «مقاومت مردم در برابر اقدامات سریع امنیتی» معرفی کردند، بدون آنکه به ابعاد حضور نظامی خارجی اشارهای شود.
پنهانسازی عمق شکست: به جای تأکید بر رد قاطع سؤالات اصلی (نظامی و قانون اساسی)، بر آمار کلی مشارکت یا تأثیرات اجتماعی-اقتصادی فرعی تمرکز شد.
عدم تحلیل روابط با ونزوئلا: تقریباً هیچ تحلیلی در رسانههای جریان اصلی غربی، این شکست را به سیاستهای مداخلهجویانه آمریکا در منطقه و موضعگیریهای سختگیرانه علیه دولتهای چپگرا یا مستقل مانند ونزوئلا مرتبط نساخت.
سکوت رسانهای غربی در مورد بُعد ژئوپلیتیکی شکست نوبوآ، ناشی از این واقعیت است که اگر این شکست به طور کامل تحلیل میشد، آشکار میساخت که سیاست «فشار حداکثری» آمریکا در حال کاهش اثربخشی در آمریکای لاتین بوده و دولتهای محلی نمیتوانند بدون تحمل هزینه سیاسی سنگین، تبدیل به پایگاههای نظامی آمریکا شوند. این عدم پوشش، تلاشی برای جلوگیری از الهام گرفتن دولتها یا جنبشهای مردمی در سایر کشورهای منطقه (مانند کلمبیا، پرو یا حتی شیلی) است تا در مقابل طرحهای امنیتی مورد حمایت واشنگتن، موضعگیری قاطعی اتخاذ کنند.
نتیجهگیری
شکست دانیل نوبوآ در همهپرسی اکوادور، صرفاً یک رویداد داخلی نیست؛ بلکه بازتابی از مقاومت منطقهای در برابر نفوذ بیش از حد ایالات متحده است، به ویژه در سایه تهدیدات مداوم علیه کشورهای همسایه مانند ونزوئلا. این شکست، نشان داد که حتی در میان دولتهایی که از نظر ایدئولوژیک به سنت محافظهکاری نزدیک هستند، تمایل برای همسویی کامل با دستورالعملهای امنیتی واشنگتن، به دلیل ترس از حاکمیت ملی و پیامدهای منطقهای، محدود است. سکوت و تمرکز رسانههای آمریکایی و اروپایی بر جنبههای سطحی این همهپرسی (مانند آمار مشارکت یا صرفاً مسائل مبارزه با مواد مخدر)، تلاشی برای پنهان کردن این واقعیت است که مردم اکوادور به صورت قاطع به سیاستهای امنیتی و استراتژیک همسو با کاخ سفید نه گفتند. این ماجرا جدیتر از یک رأی ساده است؛ این یک رفراندوم منطقهای علیه فضای سیاسی دیکتهشده از شمال است که حتی در مواجهه با تهدیدات داخلی گسترده (مانند کارتلهای مواد مخدر)، نتوانست حمایت کامل مردمی را جلب کند. این شکست، یک "شوک" محسوب میشود که سیاستهای دولت ترامپ و وارثان آن در آمریکای لاتین را زیر سؤال میبرد.