هر تفکر و مکتب و جریان و حتی اقدام و کاری که مؤنث بودن زن را بر انسان بودن او مقدم بداند قطعاً در نهایت حقوق انسانی زن را پایمال خواهد کرد ولو اگر کباده حقوق زن و آزادی زن را بکشد. * «دو سیاستمدار ارشد زن ما به خاطر پاهایشان قضاوت میشوند، نه به خاطر حرفهایی که میزنند.» اینها بخشی از عبارتی است که یک عضو اسبق کابینه انگلیس در واکنش به تیتر یک روزنامه انگلیسی توییت کرده بود.
قضیه به فروردین ۱۳۹۶ باز میگردد. نخستوزیر انگلیس و سیاستمدار اسکاتلندی که هر دو زن هستند درباره برگزیت بهعنوان یک مسئله مهم سیاسی و خروج انگلیس از اتحادیه با هم به گفتوگو نشستهاند. یکی از روزنامههای انگلیسی با مستمسک قرار دادن تصویری که از این جلسه منتشر شده، جذابیت جنسی آنها را مورد بررسی قرار میدهد. اقدامی که باعث انتقادهایی در جامعه انگلیس میشود.
با همه انتقادها، اما بخشی مخاطبان ازجمله یکی از کسانی که زیر گزارش انتقادی بیبیسی نظر خود را درج کرده اعتقاد دارد بهرهداریهای جنسی ازایندست، مسئله عجیبی و فقط محدود به یک روزنامه نیست و بسیاری از رسانهها در همین مسیر قدم بر میدارند: «بیخیال واقعیتها و حقایق! روزنامههای کثیرالانتشار و تلویزیون هم همین مسیر را میروند!»
اقدام روزنامه انگلیسی بیش از هر چیز بازتابی از یک تفکر و جهانبینی در فرهنگ غرب است. تفکری که همهچیز حتی انسان را در حکم کالا و منفعت اقتصادی میبیند که باید چرخ سرمایهداری را بچرخاند. فرقی هم نمیکند که مقیاس مورد بررسی، صنعت محصولات فرهنگی غیراخلاقی باشد یا تصویر دو سیاستمدار ارشد اروپایی!
در مورد مشابه دیگری، اعضای تیم ملی هندبال زنان نروژ به دلیل کوتاه بودن بیش از حد لباس که به تعبیر خودشان باعث معذب شدنشان میشود تصمیم گرفتند در یکی از مسابقات از لباسهای کمی بلندتر استفاده کنند. موضوعی که با واکنش نهادهای انضباطی ورزشی در اروپا مواجه شد؛ اعضای تیم به دلیل تغییر در سایز لباس همگی جریمه شدند.
این موارد بازتاب مسیری است که غرب از نیمه قرن بیستم ناظر به نسبت سرمایهداری و مسئله زن طی کرده است. مسیری که زن را نه از باب ارزشهای انسانیاش بلکه از باب جذابیتی که خلق میکند ارزشگذاری میکنند. جذابیتی که ماده اولیه صنعت تبلیغات است و در ادامه هم در سازوکار صنعت تبلیغات تبدیل به دلار و منفعت اقتصادی میشود.
تأکید بر انسانیت زن، او را هم ردیف و همدوش مرد قرار میدهد. تأکید بر انسانیت زن، مرد و زن را پیش از آنکه مذکر یا مؤنث ببیند «انسان» میبیند. تأکید بر جذابیت جنسی، اما زن را در حکم کالایی میبیند که پیش از انسان بودن یک موجود جذاب مؤنث است و میتواند با تحریک بزاق تودههای انسانی، چرخ تبلیغات و در ادامه صنعت و سرمایه را بچرخاند.
در این نگاه، زن و مرد پیش از آنکه «انسان» باشند موجوداتی مذکر و مؤنث هستند. به همین جهت هم جنسیسازی جامعه و مقدم دانستن مذکر یا مؤنث بودن انسانها بر «انسانیت» شأن جایگاه زن و مرد و بهخصوص زن را تا حد کالا پایین میآورد. در این نگاه زن یک کالاست که باید مصرف شود.
به همین دلیل هر تفکر و مکتب و جریان و حتی اقدام و کاری که مؤنث بودن زن را بر انسان بودن او مقدم بداند قطعاً در نهایت حقوق انسانی زن را پایمال خواهد کرد ولو اگر کباده حقوق زن و آزادی زن را بکشد.
حال ازاینمنظر بهتر مشخص میشود مسیری که غرب در یک قرن اخیر طی کرده و جامعه را جنسیسازی کرده و به تعبیر آن سیاستمدار انگلیسی، زنان انگلیسی را به خاطر اندامشان و نه حرفهایی که میزنند ارزشگذاری کرده، در جهت منافع انسانی جامعه زنان حرکت کرده یا نه.