
در مجلس ششم علیرغم امتیازات مهمی که دستیابی به چرخه سوخت و فناوری هستهای در عرصههای اقتصادی، صنعتی و حوزههای پزشکی، کشاورزی ... داشت، از طریق فشار بر هیئت مذاکره کننده ایران برای کوتاه آمدن، پذیرش تعلیق و سپس پذیرش پروتکل الحاقی، مسیری را طراحی کردند که نظام را به نقطهای برسانند که از این حق مسلم ملت چشمپوشی کند. امضای پروتکل الحاقی این امکان را میدهد که در هر زمانی، به هر دلیلی و با اطلاع یا بدون اطلاع قبلی هر نطقهای را ولو آن نقطه محل استقرار رهبری نظام باشد، تفتیش کنند. این حد از ذلت با این هدف انجام گرفت که ما را در برابر نظام سلطه خاضع کرد و به زانو در آوردند. با وجود این اقدامات به دلیل تدابیر رهبر معظم انقلاب، تلاشهای خارج از حیطه مجلس ششم و قوه مجریه وقت که همراه با مجلس ششم سیاستهای طراحی شده را اجرا میکرد و مقاومتهای احزاب متدین و وفادار به انقلاب موجب به وجود آمدن مقاومتهای مردمی در عرصه مدنی شد.
اتفاق بدی که در این دوران افتاد این بود که معاندین مانند نهضت آزادی و جبهه ملی و ... که باید تبدیل به مخالفین و سپس همراهان میشدند، به یار همراه آنها تبدیل شدند و مخالفین سیاسی به محرمان تبدیل شدند که این اتفاق، اتفاق کوچکی نبود. طیف غالب مجلس ششم برای قربانی کردن اسلامیت نظام، تز فتح سنگر به سنگر را ابداع کرده بودند. اگر شیوههای نظارتی مجلس ششم را بررسی کنیم متوجه میشویم که کلیه اقدامات نظارتی آنها در خصوص نهادهای زیرنظر رهبری بود. دغدغههای مجلس هفتم متفاوت از مجلس ششم بود چرا که شعارها و اصول این مجلس با مجلس ششم تفاوت مبنایی دارد و برخاسته از آرمانهای انقلاب بوده و معتقد است که آن آرمانها نه برای شعار دادن بلکه برای عمل شدن است. تلاش مجلس ششم در خصوص فناوری هستهای به سمتی بود که با یک طرح سه فوریتی، تمام داشتههای ملی را به ثمن بخس بفروشد، اما اولین مصوبه مجلس هفتم در خصوص موضوع هستهای، الزام دولت به غنیسازی با 238 امضا است که افتخار بزرگی برای مجلس هفتم محسوب میشود. در عوض در مجلس ششم به عنوان نمونه نطق شیرزاد به گونهای بود که آقای کروبی رئیس مجلس ششم به او گفت: اگر رادیو اسرائیل میخواست در مورد ایران بیانیه صادر کند نمیتوانست به این نحو صحبت کند. اما مجلس هفتم عکس این رفتارها، صدای ملت را در برابر زیادهخواهان منتقل کرد.
نگارش نامهای از سوی مجلس ششم به رهبر انقلاب برای امضای پروتکل الحاقی اقدام غیراصولی دیگر مجلس ششم بود. در مجلس ششم نامهای را به صورت دستهجمعی تهیه کرده و اصرار داشتند امضا را به حد برسانند که در تریبون مجلس قرائت شود و در این نامه با جسارت تمام به مقام معظم رهبری توصیه کردند که شما جام زهر را نوشیده و پروتکل الحاقی را امضاء کنید و ملت را از تهدیدات نجات بدهید.
الان که ملت ایران بیش از 2 سال مقاومت کرده و یک پارچه پشت سر مجلس و دولت ایستاده و با تدبیر موضوع را پیش میبرد و نظام سلطه جهانی از هر گونه تهدیدی اعم از اقتصادی سیاسی و ... دریغ نورزیده و حتی از طریق سران منطقه پیامهای غیرمستقیم نیز ارسال کرده است، کدام تهدید عملی شده است؟ و الان در چه نقطهای هستیم؟ اگر وحدت انسجام اسلامی باشد، هیچ قدرت خارجی جرات جسارت به مردم ایران را ندارد. آنها که به دنبال انحراف در حاکمیت بوده و شعار دوگانگی در حاکمیت میدادند تا از این طریق تمام نهادهای منتخب به رهبری را مورد هجمه قرار دهند، به دنبال شکستن وحدت و انسجام میان مردم بودند ولی مردم به این تندروها واکنش نشان دادند که این واکنش تا امروز نیز ادامه دارد. آنها که در مجلس ششم در بحث فناوری هستهای آن که ذلت را برای ما پیچیدند به دنبال این بودند که ما را همساز با سلطه جهانی، به کشوری همچون ترکیه یا پاکستان و در خوشبینانهترین حالت، مالزی تبدیل کنند. اصلاحطلبان حمایت صریح رئیسجمهور آمریکا از طیف موسوم به اصلاحطلبان را جزء مسائل پیش پا افتاده و موضعگیری در قبال آن را مساوی با هدر دادن انرژی میدانند.
طیف مورد حمایت بوش برای خودداری از اعلام برائت رئیسجمهور آمریکا که در این یک نطق رادیویی در آستانه سفر به خاورمیانه از 3 جریان مخالف دولت در لبنان، عراق و اصلاحطلبان تهران حمایت و تاکید کرده بود دولت آمریکا در کنار آنهاست بهانه نای جالبی آورد. از میان سه جریان مورد اشاره بوش، جریان 14 مارس لبنان و مخالفان دولت نوری مالکی نه تنها نسبت به علنی شدن پشتیبانی از سوی ایالات متحده ترسی ندارند بلکه از این مسئله به عنوان یکی از برگهای برنده خود یاد میکنند. اما جریان موسوم به اصلاحطلب در ایران اگر چه ادعای پشتیبانی از سوی دولت آمریکا را نمیپذیرد اما عدم موضع قاطع و یکپارچهای هم در رد و تکذیب این مسئله بروز نداده است. این رویکرد به ویژه پس از بیانات رهبر انقلاب که حمایت آمریکا از هر جریان داخلی را لکه ننگی برای آن جریان دانستند، سوال برانگیز به نظر میرسد. در این زمینه سخنگوی ستاد یکی از طیفهای اصلاح طلبان در انتخابات مجلس دلیل عدم اظهار صریح برائت از دولت آمریکا را کارهای مهمتری دانست که اصلاحطلبان مشغول آنها بوده و انرژی خود را صرف کارهای دیگر نمیکنند. آنان با اشاره به اظهارنظرهای پراکنده برخی منتسبان به این طیف را رد یا تایید این حمایت ادعا میکنند: جناح اقتدارگرا و حامیان دولت یا بزرگ کردن حمایت بوش از اصلاحطلبان در پی برنامهریزی برای انتخابات مجلس هشتم هستند. اصلاحطلبان مورد اشاره بوش باید بدانند ما چرخه سوخت هستهای را با مقاومت ملی و نه با التماس به بیگانگان، به دست آوردهایم، ما برای استقلال کشور، دستیابی به هر سطح از فناوری، الگو شدن در جهان اسلام و الهام بخشی به سایر کشورها نیازمند الگوهای بدیع اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هستیم که ریشه در فرهنگ و هویت دینی و ملی ما دارد.