کریم جعفری
روزهای سرد بورس دوبی و ابوظبی همزمان با هم شروع شد.
برای یافتن دلایل حال و روز بورس دوبی در هفتههای اخیر، ابتدا باید نقبی به دهه هشتاد و آغاز رونق این بازار زد. با آغاز دهه هشتاد میلادی، در حالی که بندر آبادان در ایران به عنوان پررونقترین و پرجمعیتترین بندر خلیج فارس بود و چون نگینی بر آبهای آن میدرخشید، حمله ارتش عراق به ایران در شهریور 59، آبادان را به ویرانه تبدیل کرد و سرمایههایش را فراری داد.
سران کویت با مشاهده این وضعیت و نیاز روزافزون عراق و ارتش در حال جنگ این کشور به کالا و تسلیحات نظامی به سرعت بر ظرفیت بندری خود افزودند و به این ترتیب کویت با رشدی اعجابانگیز در طول دهه هشتاد به سرعت بر سرمایه موجود خود افزود و به این ترتیب شرکتهای خدماتی ـ کویتی به همراه شرکتهای ساختمانی سر برآورده آن روز به روز به منابع جدید ثروت دست مییافتند. در این زمان دینار کویت به اوج ترقی خود رسید و سرمایههای جمع شده در آن کشور نوید روزهای روشنتری را میداد.
اما ثروتهای روزافزون کویت با پایان یافتن جنگ عراق و ایران، کشور بدهکار عراق و صدام حسین را بر آن داشت تا با حمله بر این منبع ثروت به چند هدف عمده دست یابد. هدف اول صدام دستیابی به ثروت بیکران کویت و منابع نفت آن بود. حمله ماه اوت 1990 ارتش بعث عراق به شریک راهبردیاش در جنگ با ایران، یک شبه تمام ثروتهای جمع شده در طول سالیان دراز را بر باد داد.
طولانی شدن اشغال کویت عملا سرمایهداران عرب را نگران ساخت تا آنجا که آنها نیز دیگر حاضر نشدند، به کویت بازگردند، ویرانیهای ناشی از حمله عراق آنقدر وسیع بود که جاذبهای برای بازگشت سرمایهها ایجاد نمیکرد. هزاران نفر از کویت فرار کرده بودند و تعداد نیروی کار فعلا در این کشور به شدت کاهش یافته بود. کویت به عنوان دروازه عراق برای انتقال کالا به آن کشور عملا بسته شد و عراق تحریم شده نمیتوانست ویرانیهای جنگ را بازسازی کند و نیروهای مخالفان در نیمه جنوبی عملا نفوذ حکومت مرکزی عراق را مخدوش کرده بودند.
در این میان دوبی که از اواخر دهه هفتاد و همزمان با سرنگونی رژیم پهلوی در ایران عملا پایگاه و پناهگاه تعدادی از سرمایهداران فراری ایرانی شده بود، با همین سرمایهها و با اعمال سیاستهای باز و مناطق آزاد، سعی در توسعه داشت، اما رقیب جدی آن یعنی کویت که بازار چند میلیاردی عراق را در دست داشت اجازه خودنمایی به دوبی را نمیداد. تا اینکه جنگ عراق و کویت عملا سرمایههای فراری از کویت را به سمت دوبی سوق داد. تا دوبی از زیر سایه کویت بیرون آید.
شیخنشین دوبی در طول دهه هفتاد و هشتاد عملا زیر بناهای لازم را برای سرمایهگذاری آماده کرده بود. ایرانیان مقیم به عنوان تجار ابتدایی این امیرنشین آنچه در توان داشتند انجام دادند تا آنجا را به عنوان محیطی امن و آرام برای سرمایههای سرگردان تبدیل کنند. شیخ راشد آل مکتوم امیر دوبی که همزمان نخستوزیر امارات متحده عربی هم بود. تلاشهای گستردهای کرد تا با ایجاد مناطق آزاد و اعطای امتیازات فراوان اقتصادی به دوبی که تا اواسط دهه هفتاد بندری تقریبا متروک بود بندری بسازد که امروز شاهد آنیم.
در اواخر دهه هشتاد و سالهای ابتدایی دهه نود، بخت و اقبال به دوبی رو کرده ایران بعد از هشت سال جنگ تمام عیار با عراق با اقتصادی نیمه ویران، صنایعی منهدم شده و تاسیساتی مخروبه به همراه هزاران طرح نیمه تمام، بستری آماده بود تا برزخ دوبی را به بهشت تبدیل کند. ایران هنور در اوج تحریمهای غرب بود و با وجود فروش نفت، کالاهای مورد نیازش را مجبور بود از واسطههای طرف تجارت با غرب خریداری کند.
دوبی یکی از مراکزی بود که تقریبا از همان اواخر جنگ ایران از آن به عنوان مرکز ترانزیت کالا به داخل ایران استفاده میکرد و واسطهگری برای کشوری با جمعیت بیش از 60 میلیون نفر میتواند منبع مناسبی برای آبادانی باشد.
دوران بازسازی ایران که با دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی همزمان شده بود، این فرصت را برای دوبی به وجود آورد تا به بهترین وجه بتواند نقش خود را به عنوان پل ارتباطی ایران و بازارهای سرمایهای ایفا کند. رونق ابتدایی دوبی همزمان با تبلیغات گسترده مقامات امارات عربی، از دوبی و منطقه آزاد آن، مکانی توریستی ساختند.
حضور همه جانبه دیگر کشورهای منطقه به خصوص هند، پاکستان، افغانستان و کشورهای تازه استقلالیافته آسیای مرکزی فرصت تازهای بود تا دوبی به رونق خود ادامه دهد.
همزمان دوبی در چند زمینه رونق سرسامآوری را تجربه کرد. موتور توسعه دوبی صنعت ساختمانسازی این امیرنشین بود به طوری که سالانه میلیاردها دلار در آن سرمایهگذاری میشد. صنعت توریسم و خدمات گردشگری موتور دیگری بود که با تبلیغات انجام گرفته این بندر به اولین مقصد مسافران خارجی منطقه تبدیل شد و بالاخره انبارگردانی و خدمات کالا عامل دیگری بود مقصد نهایی این کالاها عمدتا ایران، افغانستان و کشورهای تازه استقلالیافته بود، اما دوبی در سالهای اخیر به مرکز ارتباطات و رسانهای منطقه هم تبدیل شد و دهها شبکه تلویزیونی و رادیویی از این بندر سر برآوردند.
در خارج از کشورهای منطقه هم شرکتهای چندملیتی با تاسیس دفتر خود در این شیخنشین این بندر را به پایگاه ارسال کالاهای خود به بازارهای نهایی منطقه تبدیل کردند.
همزمان با ورود سرمایه به دوبی، بورس این کشور نیز رشد خیرهکنندهای به دست آورد به طوری که سایر بورسهای منطقه را تحت تاثیر قرار داد. حرکت آزاد سمارهیها به بورس دوبی و دشواری حرکت سرمایهها در بورسهای سایر کشورهای منطقه عامل اصلی این رشد خیره کننده بود. رشد بورس دوبی باعث شد تا بسیاری از سرمایههای ایرانی که پیش از این در ساخت و سازها دخیل شده بود به بورس راه یابد. در تابستان و پاییز گذشته همزمان با سقوط بورس تهران بسیاری از روزنامهها رد سرمایههای ایرانی را در دوبی دنبال میکردند. هرچند این خبر تا اندازه زیادی واقعیت داشت، اما سرمایه ایرانها عامل موثری در رشد شاخصهای بورس دوبی نبود.
اما جریان آزاد سرمایهها به دوبی از ابتدای پاییز کار دست بورس دوبی داده است. بورس دوبی و ابوظبی از پاییز گذشته سقوط پایانناپذیری را آغاز کردهاند که امنیت سرمایهها در این شیخنشین را با چالش مواجه کردهاند.
تحولات سیاسی ناشی از مرگ شیخ راشدبن خلیفه آل مکتوم در آذر ماه امسال نقشی اساسی در تحولات اقتصادی دوبی ایفا کرده است او با داشتن افکاری روشن و اعتقاد به اقتصاد و آزاد، سرمایههای هر کشوری را با آغوش باز پذیرا میشد مرگ شیخ راشد هر چند پس از شروع رکود بورس دوبی رخ داد اما روند سقوط آن را تسریع کرد. اما دومین عامل سقوط بازار بورس دوبی در چگونگی تعامل میان امیرنشین ابوظبی و دوبی است. در حالی که ابوظبی به عنوان مرکز امارات متحده عربی از نظر سرمایهگذاری در امر مسکن و بندرداری بسیار پررنگ عمل میکند. اما نتوانسته است همپای دوبی پیش بیاید و حال سعی دارد تا امتیازات دوبی را از آن منطقه گرفته و به ابوظبی منتقل کند.
به نظر میرسد سیاست مقامات امارات بر تمرکزگرایی سرمایهها در شیخنشین ابوظبی قرار گرفته است. آنان به نوعی میخواهد با گرفتن امتیازات سایر امیرنشینها بر قدرت دولت مرکزی افزوده و از این طریق آن را وامدار خود کنند.
اشباع شدن بازار دوبی نیز میتواند یکی از عوامل سقوط بورس باشد. این امیرنشین کوچک از تمام ظرفیتهای خود استفاده کرده و بیشتر از این نمیتواند روند سریع جذب سرمایه را دنبال کند به همین دلیل هجوم سرمایهها باعث شده تا رشد بانکی اقتصاد دوبی به پایان خود نزدیک شود.
دوبی در این سالها منبع درآمدی دیگری را هم از دست داده است، افغانستان پس از رهایی از سلطه طالبان، از دوبی به عنوان مرکز انتقال کالا استفاده میکرد، اما با تسهیلاتی که ایران و پاکستان در اختیار تجار افغان قرار دادند.
عملا دوبی نقش قبلی خود را برای افغانستان نداشت از سوی دیگر با شروع روند بازسازی عراق و سرمایهگذاریهای گستردهای که باید در آن کشور انجام گیرد، سرمایهگذاران مستقر در دوبی به نزدیکترین محل دستیابی به عراق یعنی کویت مهاجرت کردهاند تا یک بار دیگر نقش دهه هشتادی این کشور در تامین نیازهای اقتصادی عراق را یادآوری کنند.
دوبی با تحولات صورت گرفته در منطقه وارد فاز جدیدی شده است که زیان هفت میلیارد دلاری بورس آن نمایی از این فاز جدید است هرچند که این فاز با توجه به تحولات پیش روی منطقه خاورمیانه میتواند به سرعت تغییر کند و روزهای سخت سرزمین سرمایههای سرگردان را به پایانی خوش نزدیک کند.