1- آبانماه سال گذشته مجله آمریکایی «تایم» عکسی از یک عکاس ایرانی را روی جلد خود برد. تایم این تصویر را به عنوان نمایی از ایران در سال 2025 به مخاطب عرضه کرد؛ تصویری که در آن یک دختر ایرانی نخ یک بادکنک را در دست دارد، لباسی پوشیده که مورد پسند دهه هفتادیها و هشتادیها است و در پسزمینه آن نیز نشانههای مدرنیسم مانند ساختمانهای بلند و... دیده میشود.
انتشار چنین تصویری در هفتهنامه آمریکایی «تایم» از اینرو اهمیت داشت که سابقه نشان داده این نشریه نقشی ویژه در تصویرسازی نظام سلطه از اهداف موردنظر و برنامههای پیشرو در کشورهای هدف برعهده دارد و در واقع به دنبال انعکاس یک آینده مشخص از ایران مبنی بر جدا شدن نسلهای چهارم و پنجم انقلاب از آرمانهای پدرانشان و راهی متفاوت با نسلهای گذشته خود در منظومه «انقلاب اسلامی» بوده است.
2- اگر اهل فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نوظهور باشید در ماههای اخیر حتماً با ویدئوهای مختلف از تجمعاتی در برخی شهرها چون تهران، مشهد و... مواجه شدهاید که با عنوان «تجمع دهه هشتادیها» به صورت گسترده منتشر گردیده است.
دهه هشتادیها یعنی نسل پنجم انقلاب، نسلی که وارث نسل اول انقلاب (موسسین انقلاب اسلامی)، نسل دوم (حافظان مرزهای فیزیکی کشور در دفاع مقدس)، نسل سوم انقلاب (طلایهداران مبارزه با فتنه 88) و همدوش نسل چهارم انقلاب برای ساختن آینده این مرز و بوم هستند.
3- اگر ویدئوهای منتشر شده را دیده باشید حتماً به این نکته صحه خواهید گذاشت که تعداد تمام افراد حاضر در این تجمعات شاید به 1000 نفر هم نرسد، اما چرا همین تجمع کمشمار با استقبال گسترده رسانههای معاند و بیگانه قرار گرفت و از آن با عناوین حیرتانگیزی چون «آغاز فروپاشی انقلاب» یاد کردند؟
مهمترین دلیل را میتوان در یک مسئله خلاصه کرد: تلاش برای تصویرسازی در اذهان عمومی جامعه با استفاده از نوجوانانی که با استفاده از ابزارهای نوین برای «دیده شدن» در یک محل خاص تجمع کردند و معرفی آنان به عنوان نمایندگان نسل دهه هشتادیها!
گرچه با کمی تأمل میتوان این نکته را دریافت که بسیاری از همین نوجوانان دهه هشتادی که با یک قرار ساده در فضای مجازی به تجمع در تهران و مشهد و... پیوستند افرادی هستند که در محافل مذهبی چون ایام محرم حضور مییابند و محبت امام حسین همچون کهربائی وجود آنان را به خود جذب میکند اما مدارج و مراتب ایمان اینگونه اقتضا میکند که هر کس به اندازه عمق خود رفتارش رنگ تدین بگیرد، اما حرکت عمومی این نوجوانان با دیگر همنسلان خود که در وادی دیگری سیر میکنند به یک جهت است مانند برادرهایی با اندازههای متفاوت که یک جهت دارند اما حتی اگر بنا را بر این بگذاریم که این نوجوانان کاملاً به جبهه مقابل ملحق شدهاند، آیا این جمعیت کم شمار نماینده نسل پنجم انقلاب هستند؟ آیا تمام نوجوانان هم سن و سال آنها نیز به همین مسلک و روش زندگی کرده و مسیر آینده خود را انتخاب کردهاند؟ آیا باید ناامید شد و انگشت حسرت به دهان گرفت و گفت که نتوانستیم برای فرزندان این مرز و بوم اقدامی کنیم و ابزارهای اینترنتی عصر دیجیتال تمام نسل پنجم انقلاب را ربود؟
4- اگر امروز از ما درباره نماد و نشانه پیوند نسل سوم با انقلاب که دوره مواجهه و چالش انقلاب اسلامی در محیطهای نظری و دانشگاهی است، بپرسند حتماً پاسخ ما در استقبال آنها از اعتکافها، هیئات، راهیان نور و تشییع پیکر شهدا در شهرها خلاصه خواهد شد. در آن روزگار علیرغم اینکه هنوز ابزارهای نوین به وجود نیامده بود، اما به برکت بهترین استفاده از محافل و منبرها و ابزارهای در اختیار، امید دشمن برای طمع داشتن به نسل سوم نقش بر آب شد و با اطلاعرسانی مناسب و به رخ کشیدن رویشهای انقلاب در نقش محافظان میراث نسل اول و دوم انقلاب، همگان متوجه شدند که همه نسل سوم، آن جمعیت کمشمار حاضر در فتنه 18 تیر 78 کوی دانشگاه تهران نبوده و در واقع حبابی بیش نیستند!
امروز نیز راهیاننور و مراسم مذهبی مملو از نوجوانان دهه هفتادی و هشتادی است که خود تمام امور برگزاری مراسم را به عهده گرفته و تعداد نوجوانان مابین 13 تا 18 سال که مشتاق خدمت در مناطق عملیاتی در ایامی چون عید نوروز و تابستان هستند، از لحاظ آماری چهبسا بیشتر از پیشینیان خود در این عرصه از نسل سوم هستند.
فعالیت نوجوانان در عرصههای علمی و جنگ نرم همچون روز روشن است و با کمی جستوجو در شبکههای اجتماعی میتوان به تعداد کثیری از اینان برخورد که در منجلابی که دشمن برای غرق کردن آنان در فرهنگ غربی مهیا کرده بود، توانستهاند ابزار آنها را مهندسی معکوس کرده و با همان ابزار با عزمی راسخ به ترویج سبک زندگی اسلامی، رفتار اجتماعی و اخلاق عمومی مبتنی بر فرهنگ دینی میپردازند.
در لیالی قدر که تقریباً در همان دوره مانور تبلیغاتی برروی تجمع دهه هشتادیها بود، با مشاهده حضور هزاران نفر از همین نسل پنجم در این مراسم مذهبی در مطلبی کوتاه نسبت به بیتفاوتی صدا و سیما، رسانههای رسمی و غیررسمی کشور به حضور دیگر نوجوانان این نسل و استفاده از ظرفیت این رویشهای انقلاب در حوزه معنوی انقلاب در باطل کردن نقشه دشمن در انعکاس واقعیتی جزئی به عنوان شمولی عام انتقاد کردم و در روز عرفه امسال هم در گرماگرم لذت از حضور نوجوانان در مراسم دعای سیدالشهدا (علیهالسلام) و اشک و استغاثه این انسانهای پاک در هنگام زمزمه فراز «لک العتبی لک العتبی حتی ترضی» (مؤاخذه و بازخواست حق تو است تا گاهی که راضی شوی) باز هم جای خالی دوربینهای صدا و سیما و عکاسان برای ثبت این صحنهها به خوبی احساس میشد!
5- مقصر این بیبرنامگی و عدم استفاده از این ظرفیتها کیست؟ آیا نیاز به تغییرات جدی در مقوله ارائه دستاوردهای جبهه حق و قدرتنمایی برای شیاطین بوسیله سرمایههای خود نداریم؟
به واقع چرا نباید در رئوس برنامههای سازمان صدا و سیما با مأموریت خطیر «هدایت و مدیریت فرهنگ و افکار عمومی جامعه» جایی برای پشتیبانی رسانهای همهجانبه و مبتکرانه از این صحنههای ابتهاج معنوی و نشاط انقلابی برای ناامید کردن دشمن از طمع داشتن به فرزندان این مرز و بوم و معرفت و آشنایی مردم با درخشندگیهای اسلامی و انقلابی و امیدوار کردن جامعه به وجود هزاران نوجوان مومن در سایه تربیت دینی نظام اسلامی باشد ولی شبکههای معاندی چون بیبیسی فارسی؛ صدای آمریکا؛ من و تو و... با استفاده از یک تجمع کوچک چند صد نفره به وارونهنمائی واقعیت موجود در کشور و هدایت افکار عمومی داخلی بپردازند؟
6- حال که لیالی قدر و عرفه گذشت اما باید این مطالبه عمومی از رسانه ملی به راه بیفتد که در این مسیر مدیریت افکار عمومی گام نهاده و در این روزهای سخت و سرنوشتساز که گرگهای به کمین نشسته در پشت قاب هزاران شبکه ماهوارهای و ابزارهای نوین و شبکههای اجتماعی به دنبال ربودن و غرق کردن آیندهسازان کشور در فرهنگ منحط و فاسد غربی هستند، به معرفی این رویشهای بزرگ انقلاب پرداخته و این فرمایش رهبر معظم انقلاب را نصبالعین این اقدام بزرگ و حیاتی خود قرار دهد:
ما از لحاظ اصل پیام و تحکیم و شناسایی و تدوین آن، مشکلی نداریم، برای این که بدانیم چگونه تقسیم و توزیع و پخشش کنیم، مدیریت صحیح لازم دارد. وقتی اینها انجام گرفت، آن وقت افکار عمومی در اختیار شما قرار میگیرد؛ یعنی شما میتوانید افکار عمومی را مدیریت کنید. (1381/11/15)
http://kayhan.ir/fa/news/86915
ش.د9502400