برچسب ها
گفت‌‌وگو با پروفسور گارنیک آساطوریان
مقدمه: کشور ایران از لحاظ گوناگونی زبانی و فرهنگی پدیده کم‌نظیری است. البته این تنوع فرهنگی، به سبب برخی سوءبرداشت‌ها به اختلافات و مشکلاتی نیز دامن زده است. برای مثال، مسئله «آموزش زبان مادری» یا حتی «آموزش به زبان مادری» در سال‌های اخیر، محل بحث و مناقشه بسیار بوده است. در سال ١٣٩٢ عده‌ای از اعضای «فرهنگستان زبان و ادب فارسی» دیدگاه خود را درباره مسائل مزبور بیان کردند که بعضا با واکنش تند برخی از فعالان سیاسی و فرهنگی و اصحاب رسانه روبه‌رو شد. نظراتی مانند «آنچه اهمیت دارد پژوهش و کار علمی روی این زبان‌هاست» یا «اگر بخواهیم زبان‌های مادری‌مان را به عنوان زبان علمی و آموزشی به‌ کار ببندیم به‌طور حتم به گذشته برخواهیم گشت»، که از سوی اعضای فرهنگستان اظهار شده، قطعا قابل‌تأمل است و نباید سرسری از آنها گذشت، زيرا این سخنان، دیدگاه کسانی است که در این زمینه صاحب‌نظرند و فارغ از هرگونه غرض‌ورزی به مسائل می‌نگرند. به‌راستی اگر فرهنگستان زبان و ادب فارسی صلاحیت اظهارنظر درباره این موضوع را نداشته باشد، کدام مرجع دیگری صاحب صلاحیت است؟ نظرات برخی از منتقدان درباره دیدگاه‌های مزبور، نشان‌دهنده این بود که از فعالیت‌های علمی- پژوهشی فرهنگستان زبان و ادب فارسی اطلاع کافی ندارند و گویا نمی‌دانند در بطن این نهاد، گروهی به نام «زبان‌ها و گویش‌های ایرانی» وجود دارد که به‌طور روشمند به جمع‌آوری مواد زبان‌ها و گویش‌های ایرانی و پژوهش درباره آنها می‌پردازد. گویا عده‌ای گمان می‌کنند تنها کاری که در این نهاد انجام می‌شود، «واژه‌گزینی و معادل‌یابی» است. بگذریم از اینکه برخی نیز بسیاری از واژه‌هایی را که از باب طنز بین مردم رواج دارد به فرهنگستان نسبت می‌دهند و حتی بر این باورند فرهنگستان، بودجه مملکتی را با ساختن چنین واژه‌هایی به‌ هدر می‌دهد. دراین‌میان، برخی دیگر از صاحب‌نظران و استادان بنام نیز دیدگاه خویش را در موافقت یا مخالفت با آموزش زبان مادری بیان کرده‌اند که هر یک در جای خود ارزشمند است و اصولا نیل به حقیقت، از رهگذر همین اصطکاک افکار دست‌یافتنی است. ولی نقیصه‌ای که در اینجا به چشم می‌خورد این است که افراد مزبور که فیلسوف، جامعه‌شناس، روان‌شناس، انسان‌شناس یا استاد علوم سیاسی هستند، هر یک از منظر تخصصی خود به موضوع نگریسته‌اند که کاملا طبیعی و اتفاقا بجاست، ولی نگاه زبان‌شناختی و قوم‌شناختی به این مسئله نیز نه‌تنها لازم، بلکه واجب است. به‌همین‌دلیل، نگارنده این سطور صلاح دید این موضوع را با یک زبان‌شناس و قوم‌شناس نیز در میان بگذارد و نظر وی را دراین‌باره جویا شود. گفت‌وگویی که در ادامه می‌آید، دیدگاه پروفسور گارنیک آساطوریان، استاد دانشگاه روسی- ارمنی (اسلاونی) کشور ارمنستان و سردبیر مجله بین‌المللی Iran and the Caucasus (انتشارات «بریل»: لیدن- بوستون)، درباره «زبان، قومیت و حق آموزش به زبان مادری» است. ایشان چند سال پیش کتابی نیز در این زمینه با عنوان «ترکیب قومی ایران: از پهنه آریایی تا اسطوره آذربایجان» به زبان روسی تألیف کرده‌اند که متأسفانه هنوز به فارسی ترجمه نشده‌ است. البته چکیده این کتاب، در مقاله‌ای با عنوان «بافت نژادی مردم ایران: گوناگونی قومی یا گوناگونی زبانی؟ » در مجله فرهنگ مردم (سال دهم، شماره‌های ٣٧ و ٣٨، بهار و تابستان ٩٠) به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۲۹۸۸۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۹