محمد ایمانی
۱)اگر انتخابات در ایران، آن گونه که انبوه رسانههای دشمن و حنجرههای همسو وانمود میکنند، بیاهمیت و تزئینی و تشریفاتی است، پس چرا به شکل پر حجم، انتخابات را تخریب میکنند؟! چرا برای آمریکا و انگلیس و برخی دولتهای استعماری دیگر، مهم است که ملت ایران در انتخابات حضور گسترده نداشته باشند؟ مقامات آمریکایی و انگلیسی قبلا به شکل مستقیم علیه انتخابات در ایران لجن پراکنی میکردند، اما حالا پشت پرده رفتهاند و همان کار را پادوهایی که به فارسی حرف میزنند، سپردهاند. به همین دلیل هم، مواضع ضد انتخاباتی فلان سرکرده فتنه ۸۸، با منویات دشمنان مو نمیزند.
۲) انتخابات ایران چرا برای دشمنان تاریخی ملت ما مهم است؟ تحلیلگران بسیاری در آمریکا و اروپا، بارها اذعان کرده اند که برخلاف پروپاگاندای همیشگی علیه جمهوری اسلامی، مردم و انتخابات در این نظام، «نقش واقعی، مؤثر و تعیینکننده» دارند و جمهوری اسلامی، عمیقا متکی به مردم است. آنها گفتهاند که این واقعیت، هم نقطه قوت و مایه استحکام جمهوری اسلامی است، و هم نقطه حساسی که باید هدف گرفت و آسیب زد. میگویند ایران بر پایه استواری مردمش تبدیل به ابرقدرت منطقهای شده، و آمریکا و غرب هر چه بد بیاری در منطقه پیدا میکنند، زیر سر نفوذ و اقتدار ایران است. صدراعظم دولت آلمان که در قبال اسرائیل کودککش مانند برده رفتار میکند، به فاصله یک هفته، دو بار فشار خورده و علیه ایران حرف زده است. اولاف شولتس، پریروز در کنفرانس امنیتی مونیخ چانه جنبانده و گفت: «نفوذ ایران در منطقه نباید گسترش یابد. نباید این امکان را به ایران داد که از موقعیت فعلی منطقه سوءاستفاده کرده و نفوذ خود را گسترش دهد». او هفته گذشته هم در واشنگتن گفته بود: «ایران نباید مهمترین قدرت منطقهای شود. باید از تبدیل شدن ایران به مهمترین قدرت منطقه با در نظر گرفتن تشدید تنشهای احتمالی جلوگیری کرد. ما در مرحله بسیار مهمی از تحولات سیاسی به سر میبریم».
۳) اما شولتس، تنها سیاستمدار غربی نیست که از نزدیک شدن ایران به جایگاه «مهمترین قدرت منطقهای» خبر میدهد. هفتهای نیست که رسانههایی مانند فارین پالیسی، فارین افرز، واشنگتن پست، بلومبرگ، سیانان، اکونومیست، نیویورک تایمز، اشپیگل، گاردین، و...، تحلیلهایی با مضمون «قدرتمند شدن ایران، آسیبدیدگی عمیق اسرائیل، سیبل شدگی نظامیان آمریکا، ضرورت خروج آمریکا از باتلاق منطقه و تمرکز روی بحران روسیه و چین، و فشار برای توقف جنگ غزه به عنوان تنها راه حل توقف بحران پر هزینه فعلی برای آمریکا» منتشر نکنند. فقط چند نمونه از صدها تحلیل در این زمینه را مرور کنید:
- فارن افرز: جنگ غزه موجب اتحاد بیسابقه در خاورمیانه بر محور مقاومت شد. جبهه جدید پان اسلامی به رهبری ایران، به بزرگترین چالش آمریکا تبدیل میشود. طیفی گسترده از درگیریها، موجب کمرنگ شدن اختلافات فرقهای شده که اغلب شکل دهنده تحولات خاورمیانه بوده. درگیری سنی و شیعه، عامل اصلی جنگهای داخلی در عراق، سوریه و یمن در سالهای متمادی بود، اما جنگ غزه موجب فراموشی این اختلافات شده. در حالی که دولتهای غربگرا تلاشی برای توقف جنگ غزه نکردهاند، ایران و متحدانش، چهره رهبران منطقهای و حامیان فلسطین را ترسیم نمودهاند. حمایت رو به رشدی نسبت به مقاومت، در حال شکل گیری است و ایران و متحدانش در نتیجه اشتباهات دشمنانشان، از نفوذ و اهرم فشار بیشتری برخوردار شدهاند.
- جوزف نای، روزنامه فایننشال تایمز: قدرت نرم آمریکا به خاطر اسرائیل، آسیب دیده است.
- نشریه پزشکی «لَنست» در انگلیس: اسرائیل، گرفتار بزرگترین بحران سلامت روانی از سال ۱٩۴٨ است.
- دنی سیتیرینوویچ، مقام سابق اطلاعات دفاعی اسرائیل، شورای آتلانتیک: توانمندی نظامی ایران، رشد چشمگیری یافته و این کشور به یکی از بزرگترین صادرکنندگان تسلیحات در دنیا تبدیل شده است.
- زویهاوسر، رئیس سابق کمیته نظامی کنست، روزنامه اسرائیل هیوم: ضربات اسرائیل، تاکتیکی است؛ اما ایران به شکل راهبردی ضربه میزند. اسرائیل در حلقه محاصره ایران افتاده و این حلقه، هر سال تنگتر شده است.
- خبرگزاری بلومبرگ: تا زمانی که هزاران نظامی در عراق و سوریه حضور دارند، آمریکا آسیب پذیر است و ایران هم از این فرصت استفاده خواهد کرد. رهبر معظم ایران میخواهد آمریکا و اسرائیل از خاورمیانه خارج شوند. حماس، ایران و متحدانش، به دنبال دامن زدن به بیاعتمادی و نفرت نسبت به اسرائیل و آمریکا در خاورمیانه هستند، تا ارتباط با آنها به حدی سمّی شود که مقامات عربستان تا مصر، مجبور به فاصله گرفتن شوند. خشم «خیابان عربی»، علیه اسرائیل افزایش یافته است.
- سیانان: حملات آمریکا به متحدان ایران، بیهوده بود؛ نفوذ ایران رو به گسترش است.
- تایم: نیروی دریایی آمریکا در خاورمیانه درمانده شده و در حال نابودی است.
- اکونومیست: ترساندن ایران با تهدید نظامی، بسیار دشوار است. پایگاهها و نظامیان آمریکا در منطقه، عملا سیبل شدهاند. ابتکار عمل، دست متحدان ایران است، نه آمریکا.
- هیل: ایران و متحدانش بسیار قدرتمند شدهاند. ایران در حال انجام بازی طولانی در منطقه است، در حالی که دولت بایدن یکی از کوتاهترین بازیها را انجام میدهد. ایران به عنوان کشوری سرشار از منابع نفتی و نفوذ ژئوپلیتیک قابل توجه، به جای درگیر شدن در استراتژیهای کوتاهمدت، رویکرد صبورانهای را اتخاذ کرده و بر اهداف چند دهه دورتر تمرکز میکند. ایران بر این باور است که عزم برتر را دارد و بنابراین در نهایت پیروز خواهد شد.
- وال استریت ژورنال: تسلیحات ارزان اما پیشرفته ایران، در حال تغییر معادله امنیتی خاورمیانه است. ایران به یکی از بزرگترین صادرکنندگان تسلیحات ارزان تبدیل شده و مشتریان این تسلیحات پیشرفته ایران، تهدیدی علیه منافع آمریکا در خاورمیانه، اوکراین، و فراتر از آن هستند. توانایی ایران در تولید و استقرار پهپادها، به سرعت در حال تغییر معادله امنیتی در خاورمیانه است.
- روزنامه سنگاپوری استریتس تایمز: اتفاقات چند ماه اخیر در خاورمیانه، نشاندهنده یک رویداد بسیار مهمتر است؛ ظهور ایران به عنوان یک ابر قدرت در مقابل آمریکا.
- روزنامه گاردین: The US isn’t the biggest power in the Middle East any more. Iran is. آمریکا دیگر، بزرگترین قدرت در خاورمیانه نیست، ایران است. جایگاه قدرت برتر در منطقه، اکنون در اختیار ایران است. نظم جهانی مبتنی بر قوانین آمریکا نیز، برای فروپاشی و جایگزینی آماده است».
۴) مقامات آمریکایی، برای چند دهه متوالی آرزو داشتند ایران را مانند افغانستان، عراق، لیبی، ژاپن، یوگسلاوی، سودان و...، بمباران کنند و نتوانستند؛ در عین حال از تحریم و ترور و آزار ملت ایران و به ویژه «بمباران رسانهای» دریغ نکردهاند. تلاش بر این بوده که این آتشبار روانی، به داخل منتقل شود و هر چه مؤثرتر باشد؛ از جمله در زمینه تخریب انتخابات، تا مردم را از یکی از بزرگترین حقوق و مسئولیتهای اجتماعی خویش درباره اقتدار و امنیت کشور باز دارند. یکی از دهها سند خیانت و جنایت شبکه داخلی همسو را میتوان لابهلای گزارش روزنامه لس آنجلس تایمز دید که ۲۸ مهر ۱۳۸۸، از رایزنی جانهانا مقام آمریکایی با نمایندگان سران جنبش سبز خبر داده و از قول او نوشت: «مطمئناً پیامی که از گردهمایی اخیر فعالان اپوزیسیون ایران- که در میان آنها بعضی شخصیتهای نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و باید هرچه شدیدتر باشد؛ تحریم ضعیف و یا تدریجی، فقط به رژیم امکان میدهد که خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند تحریم برای اینکه مؤثر باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن... برخی از آنها نگرانند که رژیم بر اثر حمله فلج نشود و به جای آن، جنبش سبز سرکوب شود. با وجود این، آنها پیشنهاد دادند بمباران همزمان تأسیسات هستهای و مراکز سپاه و بسیج- هر چند که تعدادی از مردم را هم نابود کند- موجبات جمع کردن بساط حکومت را تسریع خواهد کرد».
۵) خیانت در حق ملت ایران، به دادن گرای «تحریمهای فلجکننده» محدود نمیشود. غربگرایان به فاصله ۱۴ سال، چند بار به مردم دروغ گفتند تا ستاد آمریکایی ضد انتخابات بتواند نقشه خود را برای ضعیف کردن ایران قدرتمند از طریق دلسرد کردن مردم پیش ببرد.
آنها سال ۱۳۸۸ با ضریب دادن به دروغ تقلب، کشور را به کام آشوب کشاندند و حماسه مشارکت ۴۰ میلیونی را به ضد خود تبدیل کردند و حال آن که از خاتمی تا تاجزاده و دیگران، در پستو اعتراف میکردند تقلب واقعیت ندارد. با این وجود، صداقت و شجاعت نداشتند که حقیقت را به مردم بگویند.
۶) نوبت بعدی خیانت، از سال ۱۳۹۸ تاکنون بوده که به تواتر ادعا کردهاند در انتخاباتها نامزد نداشتهاند. چهار سال پس از آن فریب بزرگ که حتی موجب میشود فلان برادر دانشگاهی به اشتباه بیفتد و در برنامه تلویزیونی بگوید «انتخابات از سال ۱۳۹۸، رقابتی و استاندارد نبوده»، آقای مرعشی دبیرکل کارگزاران در نشست اصلاحطلبان در کرمان اذعان میکند: «خوشبختانه از ۱۰ کرسی استان کرمان، ۹ کرسی رقابتی داریم؛ همه نامزدهایی که هدف گرفته بودیم، تایید شدند. این سندی است که با همین شرایط میشود با یک فرمان عاقلانه حرکت کرد... نقدهایی بر مجلس دهم وارد بود، ولی نقد اصلی به اصلاح طلبان، برای نیامدن در انتخابات مجلس یازدهم و انتخابات ۱۴۰۰ بود. کسی نمیتواند از این نقد فرار کند. در انتخابات مجلس یازدهم (سال ۱۳۹۸)، لیستی که برای تهران آماده شد، از لیستی که برای مجلس دهم آماده شده بود قویتر بود؛ اما تصمیم گرفته شد «به دروغ» به مردم بگوییم که کاندیدا نداریم(!) جریان چپ در هیچ دورهای، کمتر از ۵۰ کرسی نداشتند. در مجلس یازدهم رسیدیم به کمتر از
۵ کرسی. اشتباه کردیم فرصت انتخابات را از دست دادیم». اشاره او به ارائه سه فهرست یا سرلیستی آقای مجید انصاری است که نارضایتی مردم از عملکرد مدعیان اعتدال و اصلاحات موجب شد نفر اول فهرستهای مذکور نتواند بیش از ۶۹۲۵۲ رأی کسب کند. همین جا باید خاطر نشان کرد و بیانصافی است گفته نشود که اقدام برخی اصلاحطلبان برای ارائه فهرست انتخاباتی و رونق بخشیدن به انتخابات، سیلی بر صورت تحریمکنندگان و تخریبکنندگان این جشن بزرگ ملی است و میتواند موجب احیای اعتبار اصلاحطلبان شود که در اثر غفلت از نفوذطلبی گروهکهای برانداز، لکهدار شده است.
۷) بر مبنای آنچه گفته شد اولا همه باید انتخابات را بسیار جدی بگیرند تا زرادخانه ملی جمهوری اسلامی از رای مؤثر و مبارک مردم انباشته شود و مسیر امنیت و ثبات و پیشرفت، هر چه هموارتر شود. ثانیا باید از فعالان انتخاباتی و ائتلافها و نامزدها به ویژه مدعیان عنوان «انقلابی» خواست از بدگویی و سیاهنمایی و تخریب یکدیگر که بازی در زمین دشمنان ایران است، پرهیز کنند. انتخابات، این گونه میتواند برای ملت ما مبارک باشد و موجب سرخوردگی افزونتر دشمنان شود. ممکن است افراد به دلایل مختلف درباره برخی عملکردها -به حق یا ناحق- دلخوری و اعتراض داشته باشند. اما عقل تایید نمیکند که کسی بخواهد از سر دلخوری، به مصالح یا زندگی خود آسیب بزند؛ چه رسد به این که برای نیشگون گرفتن انتقادی نسبت به دیگری، خودزنی کند. امیر مؤمنان(ع) به کسی که میخواست به دیگری آسیب بزند، با کاری که به خود زیان میرساند، فرمود: «إِنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَهُ. تو مانند كسى هستى كه نيزه را در تن خود فرو كند، تا دیگری را كه پشت سرش بر مرکب سوار است، بكُشد».
(حکمت ۲۹۶ نهجالبلاغه)
رفح، رویای دو دولتی و خیانت عربی
مصطفی منتظر
اخبار موثق نشان از آماده شدن رژیم صهیونیستی برای حمله به آخرین منطقه باقی مانده در غزه دارد. رفح در جنوبیترین نقطه باریکه غزه که میزبان حدود 1.5 میلیون آواره است، از چند روز پیش زیر حملات هوایی قرار گرفته است. آمریکا هم منافقانه در مقابل رسانهها از لزوم رعایت قواعد انسانی میگوید اما در همین چند روز، میزان بسیار زیادی از تسلیحات را برای رژیم ارسال کرده است.در این میان، آمریکای بایدن به دنبال ایجاد معامله قرن است. بایدن قصد دارد تا بعد از اتمام کار غزه، دولتهای عرب منطقه را با دادن امتیاز به رسمیت شناختن کشور فلسطین به سمت عادیسازی کامل با رژیم سوق دهد. یعنی آرزوی دیرینه خود برای ادغام اسرائیل در منطقه را با وعدهای از قبل شکست خورده به نتیجه برساند. آن هم در وضعیتی که به زعم خودشان دیگر مقاومت مسلح در داخل سرزمینهای فلسطینی وجود ندارد.کشورهای عرب منطقه نیز در تداوم خیانتهای تاریخی خود، به کمک این ایده آمدند و حتی قبل از گرفتن امتیاز، کریدور زمینی برای نجات اقتصاد اسرائیل راه انداختهاند. کریدوری که به علت طوفانالاقصی زودتر از موعد متولد شد و کالاها را از دبی به عربستان، اردن و سپس رژیم منتقل میکند. این کمک شایان در وضعیتی رخ میدهد که رژیم درحال نسلکشی فلسطینیان است. به قول وزیر حملونقل رژیم، اگر این کمک زمینی راه نمیافتاد، تحمل اقتصادی جنگ و شرایط دریای سرخ بسیار دشوار و حتی مرگبار میبود.اما چرا ایده دو دولتی بازهم شکست خواهد خورد؟ اولا دولت کنونی رژیم حاضر به پذیرش دولت و کشور فلسطینی نیست. آن ها واقعا قصد داشتند تا تمام فلسطینیان باقی مانده در سرزمین فلسطین را به لبنان، اردن و مصر بکوچانند و برای همیشه مسئله کشور فلسطین را به پایان برسانند. طوفانالاقصی تمام این برنامهها را از بین برد. حالا هم باتوجه به شرایط داخلی قطعا حاضر نمیشوند تا موضوعی که 80سال مسکوت مانده، به نتیجه برسد. در طرف دیگر ماجرا، مسئله فلسطینیان قرار دارد. طرح بایدن میخواهد که دولت خودگردان به عنوان نماینده مردم فلسطین عنان کار را به دست گیرد. حال این که این دولت در میان اهالی فتح هم مشروعیت خود را از دست داده است. آخرین نظرسنجیها نشان میدهد که بیش از ۸۷ درصد مردم فلسطین با ایده دو دولت مخالف هستند. این یعنی یک طرف ماجرا با موضوع مخالف خواهد بود. ضمن این که گروههای مقاومت هنوز به حیات خود ادامه میدهند و با تمام وحشیگری رژیم، دست از مقاومت نکشیدهاند.با این توضیحات، مهمترین موضوع کنونی، فشار رسانهای و سیاسی بر غرب برای جلوگیری از حمله به رفح است. غربی که ادعاهای حقوق بشر داشت، حالا آن چنان رسوا شده که دیگر حرفی از آن آرمانهای ادعایی نمیزند. اما بازهم میتوان با کمک مردم و فعالان رسانهای، فشار ایجاد کرد. همچنین فشار سیاسی به کشورهای منطقه به ویژه سه کشور دخیل در نسلکشی امری لازم است. خلاصه این که ما باید به اندازه توان خودمان در این موضوع، فعالیت کنیم. جبهه مقاومت هم کار خودش را بلد است و ان شاءا... با تمام توان به وظیفهاش عمل خواهد کرد.
انتخابات و عزت بینالمللی
محسن پاک آیین
انتخابات در هر کشوری موجب مقبولیت و مشروعیت آن کشور میشود و پشتوانهای است برای اینکه کشورها بتوانند برنامههای خودشان را دنبال کنند. در ایران نیز همیشه اینگونه بوده که مشارکت حداکثری مردم موجب همبستگی ملی، قدرت و استحکام ایران بهخصوص در عرصه سیاست خارجی شده و اتکای نظام به آرا و حمایت مردم با حضور در انتخابات، قدرت منطقهای و بینالمللی ایران را بهطور فزایندهای افزایش داده است.
درعینحال مشارکت گسترده مردم در انتخابات به یأس و ناامیدی دشمنان منجر شده و قدرت چانهزنی ایران را در عرصههای جهانی و منطقهای، برای تامین منافع مردم و پیشبرد اهداف سیاست خارجی تقویت میکند.
ازسوی دیگر حضور اکثریت مردم در انتخابات باعث میشود ترفندهای ایرانهراسانه که کشورهای مختلف بهخصوص آمریکا، رژیمصهیونیستی و چند کشور اروپایی علیه ایران دنبال کردند، خنثی شود. تاریخ نشان میدهد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در هر مقطعی که خطری ایران را تهدید کرد، یا دشمنان علیه ایران بسیج شدند، با حضور مردم در انتخابات، توطئهها خنثی و تهدیدها برطرف شده است. برای مثال در زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ دشمنان ایران خود را آماده میکردند که با تهاجم نظامی و استفاده از عوامل نفوذی خود در داخل، انقلاب اسلامی را شکست دهند، اما حدود دو ماه بعد از پیروزی انقلاب، مشارکت ۹۸درصدی مردم در نخستین انتخابات در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ و انتخاب جمهوری اسلامی بهعنوان نظام مورد نظر، دشمن را ناامید و نقشه آنان را برای حمله نظامی به ایران خنثی کرد. در دوره جنگ تحمیلی نیز دشمنان انقلاب به شکست جمهوری اسلامی امیدوار بودند، اما درکنار سلحشوری رزمندگان اسلام در جبههها، مشارکت حداکثری مردم در انتخابات، پیروزیهای رزمندگان اسلام راتکمیل کرد. حضور گسترده مردم در پنجمین دوره انتخابات ریاستجمهوری درسال ۶۸، آغازی برای شکوفایی دیپلماسی ایران در جهان، برای رهیدن ازحجم خرابیهای جنگ و حرکت در مسیر سازندگی کشور شد. این اتفاق با مشارکت ۶۴درصدی مردم در انتخابات ریاستجمهوری در سال ۷۲ موجب شد توطئههای دشمن خنثی و روند تعامل با جهان در اجرای برنامه سازندگی تسریع شود.
نکته مهم اینکه مشارکت حداکثری مردم در انتخابات که نمایش ثبات امنیت در کشور است، موجب میشود کشورهای دیگر همکاریهای همهجانبه بهخصوص در حوزه اقتصادی را با ایران افزایش دهند و شرکت درانتخابات کشور را درمقابل تهدیدات خارجی بیمه میکند. امروز رسانههای بیگانه و معاند ازجمله رسانههای آمریکایی، اروپایی و بهخصوص رژیمصهیونیستی که در آستانه اضمحلال قرار دارد، سعی میکنند با فضاسازی و عملیات روانی مردم را ازحضور در انتخابات مایوس و نظام را از این منبع قدرت که مردم هستند، محروم کنند. البته با حضور گسترده مردم در انتخابات، همانطوری که در گذشته نیز شاهد بودیم، دشمنان ایران ناکام خواهند ماند و ما شاهد یک انتخاب پرشور و فراگیر در کشور خواهیم بود.
عبدالرضا فرجی راد
چندی پیش اهد دستندادن مقامات طالبان با مقامات ایران بودیم. در چنین سطحی وقتی مهمان ویژه در حد معاون وزارت خارجه است در عرف دیپلماتیک معنی اش این است که طرف می گوید ما دارای یک رابطه معمولی هستیم. آن هم در کشوری که از نظر قوانین بین المللی دولتش به رسمیت شناخته نشده است. مشخص نیست چرا ما تا این میزان نسبت بهاین رفتارهای طالبان به گونه ای خاص رفتار می کنیم. دولتی که پس از صحبت های غیر ضرور سفیر جمهوری اسلامی در مورد اعزام لشکر استشهادی افغان به غزه در ارگان دولتی خود اینقدر توهین و کنایه زد.
بعد از بیش از دو سال و رفتارهای متعدد منفی طالبان باید درک کنیم که طالبان نه تنها علاقه ای به جمهوری اسلامی ندارد بلکه بخاطر شرایط موقتی که در آن قرار دارد، شیوه تحمل را در پیش گرفته است.
این بدان معنی نیست که رفتاری خشن و غیر دوستانه با طالبان داشته باشیم بلکه لازم است بطور مستمر از آنها طلبکاری نمود و سیاستی معمولی و عادی را در پیش گرفت.
اگر در شش ماه گذشته مشکلات مرزی ایجاد نکرده اند بدین دلیل است که روابط با پاکستان تیره شده و بعد از شکل گیری دولت جدید در آن کشور،پاکستان سیاست ضد تروریست پروری طالبان را رها نخواهد کرد.در یکماه اخیر این پاکستان بود که بخاطر انتخابات خود و ایجاد آرامش نسبی سکوت را پیشه کرد ولی در همین چند هفته قبل از انتخابات توطئه های زیادی از سوی ptt از درون خاک افعانستان صورت گرفت که به کشته شدن دهها پلیس و مردم عادی منجر گردید.
این دوستیهای افراطی و غیر ضرور یکطرفه از سوی چمهوری اسلامی نسبت به طالبان بر ذهن سیاستمداران و مردم پاکستان نیز اثر منفی میگذارد .آش نخورده و دهن سوخته.
کشورهای همسایه افغانستان باید به نفع پاکستان آن هم در قالب یک نشستی که به مناسبتی شکل میگیرد موضع بگیرند و اعلام نمایند که هر گونه تغییرات مرزی در منطقه را نمیپذیرند.این حرکت طالبان که میتواند به ناامنی دراز مدت در منطقه دامن بزند به نفع ایران هم نیست.
طالبان نسبت به مناطق مرزی ایران و از جمله نقطه صفر مرزی در دوغارون ادعا دارد.در همین دوسال گذشته بخاطر اشتباه در دیوار کشی در مرز توهم میزنند و ادعاهایی را مطرح میکنند.
همانطور که در مورد حقابه قانون را رعایت نمیکنند به راحتی میتوانند در موارد دیگر هم ادعای غیر قانونی داشته باشند.تضعیف پاکستان در این زمینه و عبور و مرور آزاد مرزی که طالبان مدعی است بر جمعیت پشتون افغانستان میافزاید.به نفع فارس زبانان،شیعیان و خود ایران نمیباشد.
درگیری و یا جنگ بین پاکستان و افغانستان میتواند مهاجرین بیشتری را از سوی دو کشور روانه ایران نماید.
تنش و درگیری بین طالبان و پاکستان باعث تضعیف هر چه بیشتر آن کشور در مقابل هندوستان میشود که به نفع کشور ما نیست. جمهوری اسلامی نباید نسبت به امنیت و حاکمیت ملی پاکستان بی تفاوت باشد.حمایت ایران در این موضوع بخصوص از پاکستان میتواند امتیازاتی را برای ایران در آرامش جنوب شرقی کشور داشته باشد.
۱- ایام انتخابات یک کلیدواژه از سوی برخی مطرح میشود که ذهن انتخابکنندگان و انتخابشوندگان را مدیریت کند.
«مهندسی انتخابات» یک کلیدواژه است. افرادی پشت این کلیدواژه مینشینند تا اهداف خود را دنبال کنند.
مهندسی انتخابات در قبل از انقلاب در سفارت روس، انگلیس، آمریکا و فرانسه صورت میگرفت. هدف اصلی آنها تضمین منافع استکبار جهانی در مهمترین مرکز تصمیمگیری کشور و حوزه تقنین بود.
بعد از انقلاب امکان این مهندسی از بین رفت. چراکه دیگر این امکان نبود فهرستهایی که از سفارتخانههای یادشده بیرون میآید موردقبول مردم ، مجریان و ناظران انتخابات باشد.
این جماعت، کل پروژه را بردند در رسانههای غرب برای مدیریت ذهن انتخابکنندگان! این رویکرد خطرناکتر و پیچیدهتر از اوقاتی بود که سفارتخانهها فهرست میدادند.
۲- انقلاب اسلامی که پیروز شد مردم برای اینکه جلوی سوزنبانی دشمن در تضمین منافع نامشروع غرب را بگیرند برای صیانت از جمهوریت نظام، نهاد شورای نگهبان را در قانون اساسی بهعنوان یک رکن حیاتی قراردادند. اینکه این نهاد همواره در هر انتخابات بهعنوان یک «سیبل ثابت» موردحمله برای مهندسی انتخابات قرار میگیرد، یک راز نیست یک ترفند از پیش لو رفته است.
۳- مهندسی انتخابات فقط به اقداماتی قبل از انتخابات برنمیگردد ، بلکه در حین برگزاری و پس از اعلام نتایج حتی در تمامی دوره استقرار نهادهای انتخابی مثل ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان و شوراهای اسلامی تداوم دارد.
این سوزنبانی از طریق سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی دشمن در خفا و از طریق رسانه آنها آشکارا پیگیری میشود.
۴- هدف مهندسی انتخابات، مهندسی «تقنین» است. دشمن نمیخواهد مجلس شورای اسلامی برای حل مشکلات مردم و «نظام مسائل» کشور ورود کند. منتخبین را به بیراهه میبرد و آنها را به روزمرگی میکشاند. این پروژه در قالب یک جنگ تمامعیار شناختی و روانی عملیاتی میشود.
۵- انتخابات پیش رو از نظرگاه تحولات بزرگی که در ایران و غرب آسیا و جهان دارد صورت میگیرد، فوقالعاده مهم است. باید دید دشمن همزمان با بمبارانهای وحشتناک مناطق مسکونی ، بیمارستانها ، اماکن عمومی ، تجمعات مردمی ،
نسلکشی و جنایات جنگی کدام مناطق در داخل را زیر بمباران کلمات فریبآمیز و دروغآلود خود گرفته است.
ممکن است برخی از روی غفلت یا جهل دشمن را در این هجوم برای مهندسی انتخابات و مهندسی تقنین همراهی کنند.
برای گریز از همنوایی با دشمن فقط نیاز به یک مقدار هوشمندی سیاسی است.
۶- مجلس کنونی به روایت رهبری معظم انقلاب، یک مجلس انقلابی با کارنامه نسبی موفق بوده است. این مجلس محصول ائتلاف جبهه نیروهای انقلاب بوده است. این جبهه با ارزیابی نقاط ضعف و قوت و با یک دیدگاه تحولی دستاندرکار تکمیل فهرست خود در تهران و شهرستانها است.
کسانی که بهجای «همافزایی» در مسیر «منافزایی» در این دوره سلوک سیاسی خود را تنظیم کردهاند در تکمیل و مشروعیت این فهرست اخلال میکنند. این اخلال، آنها را به همنوایی و همصدایی با رقیب اصلی و گاهی با دشمنان جمهوریت نظام در داخل و خارج کشانده است. این رویکرد اقتدار ملی را تضعیف ، سطح مشارکت و رقابت واقعی را فرو میکاهد و سلامت انتخابات را نیز تهدید میکند.
۷- برای جلوگیری از مهندسی انتخابات و مهندسی تقنین توسط دشمن، باید کسانی که از سوی جبهه انقلاب به مجلس راه مییابند سه ویژگی داشته باشند.
الف- مهارتهای علمی ، فنی و کاربلدی نیازهای کمیسیونهای تخصصی مجلس را داشته باشند.
ب- در نگاه به حل مسائل کشور ، اشتراک فکری و ذهنی داشته باشند.
ج- به مدیریت و رهبری کسی که میخواهد یافتههای کمیسیونها را با رأی صحیح نه رأی سبک و با عقل جمعی به سرانجام برساند احترام بگذارند و آن را یاری کنند.
۸- برای رسیدن به مرزهای انتخابات سالم و تقنین در چارچوبهای اسلامی و الهی باید جلوی مهندسی انتخابات توسط دشمن را گرفت. سر فهرستها در شهرهای بزرگ و بهویژه در تهران به ما میگوید چه کسی یا کسانی میتوانند به دقتها و مهارت مورداشاره دربند هفتم همین مقاله عمل کنند و مجلس را از خطر نفوذ و مهندسی تقنین توسط دشمن دور کنند.
اگر کسانی که به مجلس راه مییابند ، دشمنشناس،
پاک دست ، عادل، عالم، ضد فساد و باتقوا باشند میتوانند جلوی مهندسی انتخابات و مهندسی تقنین توسط اغیار را بگیرند.خروجی مهندسی تقنین از سوی نیروهای جبهه انقلاب باید متضمن امنیت ملی، اقتدار ملی و رفاه ملی باشد والا دشمن در این دوره از انتخابات بازی جدیدی تعریف کرده که هر سه حوزه یادشده را مورد تهدید قرار دهد.
انتخاب کلمات به یک موضوع مهم سیاسی تبدیل شده است. این کار با نخستوزیر اسرائیل و وزیر دفاعش آغاز شد که حماس را یک سازمان تروریستی حیوانی نامیدند و به دنبال غیرانسانی کردن آن بودند. آنها اشغال فلسطین توسط اسرائیل و شرایط زندگی فلسطینیها در غزه را نادیده گرفتند که طبق تعریف ارائهشده در دانشنامه لاروس یک اردوگاه کار اجباری واقعی است، یعنی محلی که جمعیت غیرنظامی از ملیت دشمن، یا اقلیتهای قومی یا مذهبی، یا زندانیان عادی یا سیاسی در آنجا تحت نظارت ارتش یا پلیس جمع هستند.
استفاده از واژه تروریست بسیار رایج شده است. رئیسجمهور ترکیه، یکی از کشورهای عضو ناتو، اسرائیل را به عنوان یک کشور تروریستی توصیف میکند، به همان شیوهای که اسرائیل حماس را از زمان پیدایش و بیش از یک دهه قبل از وقایع هفتم اکتبر به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی میکند. اتفاقا نلسون ماندلا نیز توسط رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی، ژنرال دوگل و مقاومت فرانسه توسط آلمان نازی و سازمانهای ایرگون، اشترن یا هاگانا توسط انگلیسیها به عنوان تروریست معرفی شدهاند و... . این توصیفها بیغرض نیستند زیرا هر کلمه از طریق تکرار یا ممنوعیت، تودهها را برای عدم واکنش جهت سوءاستفادههای بعدی آماده میکند. در واقع، همه چیز علیه تروریستهایی که نمیتوانند ادعای حقوق بشر داشته باشند، مجاز است! اسرائیل و سخنگویان آن در غرب، ماشین کشتار جمعی ارتش اسرائیل علیه غزه را به عنوان نبردی برای تمدن توصیف میکنند، به گونهای که مردم باور کنند که این مبارزه برای بقای غرب در برابر هجوم انبوهی از مسلمانان است. آنها ناخودآگاه به ترس از مهاجرت و ناامنی در اروپا دامن میزنند و اسرائیل به ارتشی در خط مقدم تبدیل میشود که برای غرب میجنگد. به این ترتیب، تصور مردمانی تحت استعمار که با سرپیچی از قوانین بینالمللی برای آزادی خود میجنگند، منتفی است و امروز کشتهشدن 30 هزار نفر در غزه صرفا برای بقای آنها توجیه میشود. غربیها با سانسور و وادارکردن مردم به پایبندی به این یا آن روایت، مفهوم آزادی بیان را از بین میبرند. اسرائیل نباید در غرب به یک موضوع تابو تبدیل شود که کسی حق صحبتکردن دربارهاش را نداشته باشد مگر اینکه از اصطلاحات رایج توسط دولت آن کشور استفاده کند که در واقع متشکل از جناح راست افراطی با وزیرانی است که آشکارا خواستار پاکسازی قومی غزه هستند و به نظر میرسد این موضوع از طریق اخراج فلسطینیها به مصر در حال شکلگیری است. حداقل نیمی از مردم اسرائیل سیاستهای داخلی و خارجی آن را زیر سؤال میبرند و از کابینه فعلی متنفر هستند. یک مطالعه ساده از مطبوعات اسرائیل نشان میدهد که آزادی بیان در اسرائیل بیشتر از برخی از کشورهای اروپایی از جمله فرانسه است. حداقل افراد عادی در اسرائیل میتوانند بیآنکه به طرفداری از تروریسم متهم شوند، سوءاستفادههایی را که فلسطینیان در غزه توسط اسرائیل متحمل شدهاند، زیر سؤال ببرند.