مسعود اکبری
این روزها مصادف است با چهلوپنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران. یک سؤال بسیار مهم وجود دارد که متناسب با این روزها و حال و هوای سالگرد پیروزی انقلاب است و آن اینکه ما در دوران رژیم پهلوی در کجا ایستاده بودیم و اکنون کجا ایستادهایم؟! به این موارد توجه کنید:
1- دیروز در خبرها اعلام شد که «رادیوداروی ید ۱۳۱ برای درمان سرطان تیروئید توسط متخصصان ایرانی تولید شده است.» با تولید این رادیودارو، شاهد یک اتفاق بزرگ در صنعت هستهای کشور هستیم. تولید این محصول دارای تکنولوژی بسیار بالایی است و جمهوری اسلامی ایران جزو معدود کشورهایی است که در حال حاضر این تکنولوژی را در اختیار دارد.
حالا به این نمونه توجه کنید: در سال ۱۳۵۴ (در دوره رژیم پهلوی) قرارداد ساخت، نصب و تحویل ۲ واحد نیروگاه هستهای در بوشهر بین سازمان انرژی اتمی ایران و شرکت کرافت ورک یونیون آلمان (KWU) امضا شد. شرکت آلمانی متعهد بود سوخت هستهای مورد نیاز نیروگاه را برای مدت ۱۰ سال تأمین کند. شرکت KWU تا سال ۱۳۵۷ عملیات طراحی، احداث و تأمین تجهیزات پروژه را بر اساس مفاد قرارداد منعقده اجرا کرد و با پیروزی انقلاب اسلامی، با بیعملی و عهدشکنی از اجرای تعهدات خود سرپیچی کرد.
ایران تا سال ۵۷ بیش از ۷۰ درصد از مبلغ مندرج در قرارداد را به شرکت آلمانی پرداخت کرده بود اما طرف آلمانی تنها ۴۰ درصد در پروژه پیشرفت داشت. نیروگاه اتمی بوشهر در دوران جنگ تحمیلی نیز ۲ بار توسط نیروی هوایی رژیم بعث و با حمایت ویژه آمریکا بمباران شد.
2- در روزهای گذشته اندیشکده سیاست خاور نزدیک واشنگتن(WINEP) در مطلبی به قلم «پاتریک کلاوسون» نوشته بود: «ایران در همه زمینهها دستاوردهای قابل توجهی داشته است. در حال حاضر نگرانیهایی وجود دارد مبنی بر اینکه ایران میتواند به سمت اقدامات جسورانهتر گام بردارد.» این اندیشکده آمریکایی در ادامه تصریح کرده بود:«مقامات آمریکایی از مدتها قبل بر این باور بودند که اعمال فشار از طریق تحریمها باعث فشار اقتصادی بر ایران میشود و در نتیجه تهران امتیازاتی خواهد داد اما پس از سالها فشار اقتصادی بر ایران وضعیت اقتصاد این کشور در حد کافی خوب است و در این زمینه به نظام جمهوری اسلامی ایران احساس امنیت داده است.» در ادامه این گزارش آمده است: «در این زمینه، پیشبینیهای صندوق بینالمللی پول حاکی از آن است که سال ۲۰۲۴ سومین سال متوالی خواهد بود که تولید ناخالص داخلی ایران سریعتر از آمریکا رشد خواهد کرد و پیشبینی میشود این روند در سال ۲۰۲۵ نیز ادامه یابد. همچنین پیشبینی میشود که درآمد ملی تراکمی ایران در بازه زمانی بین سالهای ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴ به میزان ۱۲.۱ درصد رشد کند در حالیکه این میزبان برای ایالات متحده ۶.۱ درصد خواهد بود.»
ناگفته نماند که استناد به مقاله مذکور به معنای انکار و نادیده گرفتن مشکلات معیشتی و اقتصادی نیست؛ بلکه تاییدی است بر تلاش و مجاهدت دولت سیزدهم و دیگر نهادها برای رفع مشکلات و غلبه کردن نقاط قوت بر نقاط ضعف و حرکت به سمت پیشرفت و رفع مشکلات.
حالا به این گزارش توجه کنید: روزنامه نیویورکتایمز در دهم ژانویه ۱۹۷۹ – 20 دی 1357- با استناد به گفته منابع بانکی جهانی نوشت که مبلغی بین ۲ تا ۴ میلیارد دلار فقط در طول دو سال آخر رژیم پهلوی از سوی خانواده سلطنتی ایران به آمریکا منتقل شده است. روزنامه «فایننشالتایمز» نیز در سال ۱۳۹۱ میزان داراییهای خارج شده توسط محمدرضا پهلوی را ۳۵ میلیارد دلار اعلام کرد. در همان سالها کریستین ساینس مانیتور در مقالهای ضمن بررسی بخشی از فهرست اموالی که شاه از ایران خارج کرده بود با تیتر «ثروت افسانهای شاه ایران» نوشت: آیا ثروتی که شاه از ایران خارج کرده است افسانهای است؟ بله، افسانهای است، زیرا تاکنون هیچکس جز شاه مخلوع نمیداند هنگام خروج از ایران در ۱۶ ژانویه ۱۹۷۹ دقیقاً چه مقدار پول با خود برده است.
3- در چهل و پنج سال اخیر نظام سلطه و استکبار جهانی در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران از هیچ اقدام خصمانهای فروگذار نکرد. از جنگ تحمیلی و ترور مقامات و مردم در کوچه و خیابان تا کودتای مخملی و طرحهای تجزیهطلبانه و کودتای نظامی و فتنه و آشوب و اغتشاش و... اما در نهایت یک وجب از خاک این کشور نیز در این چهل و پنج سال جدا نشد و به دست بیگانه نیفتاد.
حالا به این نمونه توجه کنید: بحرین جزیرهای نفتخیز بود و به صید مرواریدهای اعلا شهرت داشت. این جزیره در مسیر تجارت و دریانوردی جهانی قرار داشت و بخشی از اراضی استراتژیک ایران محسوب میشد. و اما در اردیبهشتماه ۱۳۴۹ نمایندگان مجلس شورای ملی در دوره محمدرضا پهلوی پس از استماع گزارش نمایندگان سازمان ملل در نهایت بیکفایتی و بیعقلی، به جدا شدن بحرین از ایران رأی دادند و این جزیره نفتخیز و استراتژیک که از پیش از دوران اسلامی تحت حاکمیت ایران بود از کشور ما منفک شد و حاکمیت چندصدساله ایران بر استان چهاردهمِ آن زمان، پایان پذیرفت. محمدرضا پهلوی در شهریور ۱۳۴۹ در توجیه این بیکفایتی و وطنفروشی در مصاحبه با روزنامه گاردین گفت: «با توجه به اینکه ذخایر مروارید بحرین به پایان رسیده است، بحرین از نظر ایران دیگر اهمیتی ندارد.»! امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت هم در اظهارنظری تأملبرانگیز گفت: «به هیچکس مربوط نیست. دختر خودمان بود، به هر کس میخواستیم شوهرش دادیم»! نکته قابل توجه اینجاست که جدایی بحرین از ایران به دستور انگلیس انجام شد. یعنی در دوران رژیم پهلوی وضع بهگونهای بود که حکومت در ایران با دستور انگلیس، یک استان را از کشور جدا کرده و چوب حراج به آن زد. و این تنها یک نمونه از بیلیاقتی و سرسپردگی خاندان پهلوی و بیعرضگی آنها در حفظ تمامیت ارضی کشور است.
4- در خبرها اعلام شد که رزمایش دریایی مشترک ایران با کشورهای روسیه و چین با هدف تأمین امنیت منطقه در پایان سال برگزار خواهد شد. اکنون سالهاست که جمهوری اسلامی ایران، ابرقدرتی در منطقه و قدرتی بزرگ در جهان است. نشان به آن نشان که در هفتههای گذشته - ۲۱ دی ماه - دلاورمردان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، آمریکا را به دلیل دزدی دریایی گوشمالی داده و یک نفتکش آمریکایی را با حکم قضائی در آبهای دریای عمان توقیف کردند. در مردادماه ۱۳۹۸ نیز نیروی دریایی سپاه پاسداران به تلافی توقیف غیرقانونی یک نفتکش حامل نفت ایران در تنگه جبلالطارق توسط انگلیس، یک نفتکش انگلیسی را توقیف کرد.
حالا به این نمونه توجه کنید: ششم آذرماه سال ۱۳۲۲ رؤسایجمهور سه کشور پیروز جنگ جهانی دوم بدون اطلاع دولت وقت (رژیم پهلوی)، وارد ایران شدند و یکی از کنفرانسهای چندگانهشان را در سفارت شوروی در تهران برگزار کردند.
در این کنفرانس چهار روزه «فرانکلین دلانو روزولت» رئیسجمهور آمریکا، «وینستون چرچیل» نخستوزیر انگلیس و «ژوزف استالین» رهبر اتحاد جماهیر شوروی حضور داشتند. نکته قابل توجه اینجاست که مقامات ارشد رژیم پهلوی در روز ورود این ۳ مقام خارجی در جریان قرار گرفتند و تا لحظه ورود، هیچ خبری نداشتند. محمدرضا پهلوی برای شرکت در کنفرانس به سفارت شوروی در تهران رفت، اما در جریان کنفرانس، چرچیل و روزولت حاضر نشدند به دیدار شاه ایران بروند و تنها با وی در محل سفارت دیدار کردند. چرچیل تنها برای چند دقیقه در حیاط سفارت شوروی با شاه دیدار کرد که شامل سلام و احوالپرسی و گرفتن یک عکس بود. در دیدار کوتاه شاه با روزولت نیز، محمدرضا پهلوی از رئیسجمهور آمریکا خواست تا پدرش (رضاشاه) را از جزیره موریس به جای دیگری که آب و هوای بهتری دارد، منتقل کند!
5- پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران پایگاه اصلی مستشاران نظامی آمریکا بود. جمعیت بسیار زیادی از مستشاران آمریکایی و خانوادههایشان در ایران حضور داشتند که حقوق آنها توسط ایران پرداخت میشد و هزینه آنها در سال 1356 بیش از هزینه پرسنل نظامی ارتش ایران بود.
رهبر معظم انقلاب در دیدار روز گذشته با جمعی از فرماندهان نیروی هوائی و نیروی پدافند هوائی ارتش، نیروی هوائی دوره طاغوت را از لحاظ فرماندهی، سیاستگذاری و تجهیزات، کاملاً در اختیار و تحت امر آمریکاییها برشمردند و افزودند: «عناصر مؤمن و انقلابی با جهاد خودکفایی، نیروی هوائی را از مالکیت آمریکا خارج و کاملاً به نیرویی ایرانی تبدیل کردند و پیشبرندگی و قدرت تحولآفرینی خود را نشان دادند.»
موارد مذکور تنها بخش کوچکی از پاسخ به این سؤال بود که ما در دوران رژیم پهلوی در کجا ایستاده بودیم و اکنون کجا ایستادهایم؟! موارد مشابه بسیاری در این خصوص وجود دارد که از حوصله این وجیزه خارج است.
همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، در چهل و پنج سال اخیر نظام سلطه و استکبار جهانی در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران از هیچ اقدام خصمانهای فروگذار نکرد، از جنگ تحمیلی و کودتای مخملی تا آشوب و فتنه و کودتای نظامی؛ ولیکن به لطف الهی، جمهوری اسلامی ایران و ملت عزیز ایران در مسیر پیشرفت و تعالی قرار دارد و روز به روز با سرعت بیشتری این مسیر را طی خواهد کرد.
آمریکا در وضعیت بیگزینهای!
مصطفی منتظر
پس از کشته شدن سه نظامی آمریکایی در پایگاه التنف سوریه، تمام جریان های سیاسی و رسانهای غرب به صورت یکپارچه از حملات تلافی جویانهای می گفتند که حتی قرار بود دامنهاش به داخل ایران هم کشیده شود. فضا آن قدر رادیکال شده بود که عدهای هر شب در ایران منتظر حملات گسترده و نابود کننده بودند. در نهایت اما کوه هیاهوی آمریکا، موش زایید. حملاتی با یک هفته تاخیر، آن هم به مکانهایی که عموما تخلیه شده بودند و هیچ کدام از مسئولان عالی گروههای مقاومت در آن حضور نداشتند. اگرچه متاسفانه ۱۹ نفر از اعضای مقاومت به شهادت رسیدند و این سوال ایجاد شد که اگر حمله فوق نمایشی بود یا مقرهای خالی هدف قرار گرفت، پس این تعداد شهدا چیست؟ در پاسخ باید گفت که اولاً منظور از نمایشی بودن، نحوه اعلام و اجرای آن است. این که آمریکا از چندین روز قبل اهداف را اعلام میکند و ساعاتی قبل از حمله دو بمبافکن سنگین را از آمریکا پرواز داده و آن را هم اعلام میکند نشانه وجود جنبه نمایشی این حمله است. این همه در حالی بود که حمله فوق با استفاده از پهپادها، موشکهای کروز یا جنگندههای حاضر در منطقه نیز ممکن بود و نیاز به این همه سر و صدای قبل و بعد نداشت. ثانیاً هر چند شهدای زیادی وجود داشت اما تعداد این شهدا به نسبت اهداف مورد حمله بسیار کم است زیرا خیلی از اهداف خالی بود ولی به هر روی آمریکا یک سری مقرهایی که برای حفظ زمین، تغییر نکرده بود و یک سری مقرهای جدید را هم هدف قرار داد. ثالثاً ما به هر شکلی نمیتوانیم حمله بامداد شنبه را در دسته حملات موثر طبقهبندی کنیم زیرا کمترین تاثیر حداقل باید در عرصه بازدارندگی باشد که ۴ حمله به پایگاههای آمریکایی در حین و بعد از حمله نشان از ناکامی حمله در هدف دارد.در این میان مقاومت هم چند هوشمندی را به کار بست. بیانیه کتائب حزبا... عراق که عموما علل داخلی در عراق داشت، مدیریت مراکز مستشاری، انتقال تجهیزات نظامی به مرزها برای بازدارندگی و پیغامهای صریح به طرف آمریکایی در این زمینه موثر بود.اما مهم است درک کنیم که آمریکا در وضعیت بیگزینهای از لحاظ راهبردی است. شرایطی که آمریکا را در بین گزینههای بدوبدتر نگه داشته است. از یک طرف بازدارندگی درباره کشته شدن نیروهای نظامی آمریکا نقض شده و از طرف دیگر امکان حمله به سران مقاومت برایش وجود ندارد؛ چراکه هرگونه حمله گستردهای ممکن است به جنگ منطقهای برسد. چیزی که بایدن به علت جنگ اوکراین و انتخابات پایان سال میلادی از آن میترسد. بایدن در این وضعیت بغرنج گزینه مانور رسانهای و سپس حمله نمایشی را انتخاب کرده تا هم در افکار عمومی جهانی بازدارندگی را حفظ و هم مسئله داخلی و فشار جمهوری خواهان را کنترل کند. اما تحلیلگران میفهمند که وضعیت او چقدر ضعیف است.به نظر میرسد آمریکاییها به همان نتیجهای رسیدند که مقاومت سه ماه در تلاش برای القای آن به طرف غربی است. این که کلید تمام وقایع در توقف جنگ غزه است. ناتوانی آمریکا و انگلیس از کنترل یمن و دریای سرخ، حملات حزبا... در شمال، ۱۷۰ حمله مستقیم به پایگاههای آمریکا و احتمال جنگ مستقیم با ایران باعث شده تا بایدن تمام توان خود را برای جنگ غزه بگذارد. اگر چنین اتفاقی رخ بدهد، علاوه بر شکست رژیم صهیونیستی در رسیدن به اهدافش در غزه، آمریکا هم با شکستی بزرگ در منطقه مواجه شده و عملا خواسته جبهه مقاومت را پذیرفته است
اوج اقتدار مقاومت و افول جبهه ظلم
حسین عبداللهی فر
امسال مردم ایران در حالی چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب خویش را جشن میگیرند که خود را در نزدیکترین فاصله با تحقق آرمانهای حضرت امام (ره) و شهیدان والا مقام حس میکنند.
امسال مردم ایران در حالی چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب خویش را جشن میگیرند که خود را در نزدیکترین فاصله با تحقق آرمانهای حضرت امام (ره) و شهیدان والا مقام حس میکنند. از یک سو، شعاع بیداری و آگاهی مردم جهان را در امواج خروشان اعتراض و تنفر ملتهای مختلف جهان به خوی ددمنشی و نسل کشی رژیم صهیونیستی و حامیان بیآبروی آنها مشاهده میکنند که در پرتو نورافشانی انقلابی صورت میگیرد که معمارکبیرش آن را انفجار نور خواند؛ و از سوی دیگر شاهد روند قدرت یابی جبهه مقاومت در کشورهای منطقه هستند که از نگاه خالق آن لازمه ایستادگی کانون نور در برابر کانون جهل و تاریکی است.
خبرهایی که این روزها و همزمان با ایام شادی ملت ایران از سوی رسانههای خودی و غیرخودی شنیده میشود، موید اوجگیری اقتدار جبهه مقاومت و افول قدرت جبهه کفر و ظلم است.
هنوز هیجان ناشی از خبر حمله پهپادهای مقاومت به یکی از پایگاههای حساس ارتش امریکا در خاک اردن به عنوان یکی از امنترین کشورهای منطقه که منجربه کشته و زخمی شدن بیش از ۳۰ تن از نیروهای امریکایی گردید، تخلیه نشده بود که رسانههای دنیا گزارش عقبنشینی مفتضحانه واشینگتن در اجرای دستور رئیسجمهور این کشور را مخابره کرده و از زبان سخنگوی کمیته امنیت ملی امریکا این خبر را اعلام کردند که قصد آتش افروزی در منطقه را ندارند.
اگرچه تحقیر دولت امریکا از سوی مردان مقاومت تازگی نداشت، اما چند ساعت بعد رسانههای بزرگ دنیا به نقل از رئیس سازمان اطلاعاتی ایالات متحده نوشتند: امریکا از مرحله قدرت بلامنازع عبور کرده و تنها راه امنیت منطقه را «معامله با ایران» ذکر میکند.
خبرهای از این دست در حالی از سوی رسانههای خارجی منتشر میشود که خبر شلیک ماهواره بر «ثریا» با پرتاب سه ماهواره بر فراز آسمان دنیا در صدر اخبار جهان قرار گرفته و غرور و مسرت مردم کشورمان را فراهم ساخت که به گفته یکی از مسئولان صنایع فضایی جا داشت حداقل یک روز جشن عمومی اعلام شود. هرچند چنین امکانی به خاطر تعدد رویدادهای خرسندکننده وجود نداشت، اما واکنش خشمگینانه دولتهای اروپایی سبب شد هموطنان با غیرت ایرانی در درون خویش احساس غرور کنند.
هنوز عصبانیت بدخواهان ملت ایران از خبر روند قدرت یابی فضایی جمهوری اسلامی ایران فرو ننشسته بود که دستگاه اطلاعاتی کشورمان از ضربه بسیار بزرگ امنیتی به سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی (موساد) رونمایی کرد. خبری که برتری بیسابقه سربازان گمنام امام زمان (عج) در نبردهای اطلاعاتی را تحت عنوان شکار بزرگ جاسوسان موساد در ۲۸ کشور جهان به رخ سرویسهای اطلاعاتی غرب کشید.
این اخبار در کنار سایر توفیقات نظام اسلامی در قالب دستاوردهای ملی دولت به اطلاع مردم میرسد و بخشی دیگر از آن از طریق نمایشگاههای خاص به سمع و نظر مسئولان رسیده میشود. ضمن آنکه ملاحظات امنیتی نیز مانع انعکاس جزئیات فنی و تصویرسازی شفاف از آنها میگردد.
مردم دنیا ظرف روزهای آینده شاهد شادی ایرانیان در خیابانهای سراسر کشور ایران به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در یوم الله ۲۲ بهمن و حماسه ۱۱ اسفند خواهند بود؛ روزهایی که برای بدخواهان ملت ایران بسیار سخت و غمبار خواهد گذشت.
ابعاد نظم ژئوپلیتیک جدید
سیدهادی زرقانی
در سطح تحلیل بینالمللی، ما با تغییراتی در ساختار سیاسی جهان روبهرو هستیم که برخی اندیشمندان از آن با عنوان «نظام یا نظم ژئوپلیتیک» جدید در حال ظهور نام میبرند. نظام ژئوپلیتیک جهانی عبارت است از ساختاری از مناسبات قدرتها که لزوماً محدود به کشورها نیست و سایر بازیگران غیردولتی مانند شرکتهای چندملیتی و… را نیز در برمیگیرد. ساختار نظام ژئوپلیتیک جهانی متناسب با تحولات سیاسی، اقتصادی، علمی و فناورانه در هر دوره زمانی متفاوت است و هر حکومت یا کشوری که بتواند بر دانش یا فناوریهای پیشرو و مدرن در عرصههای مختلف دست یابد؛ به قدرت هژمون این نظام تبدیل خواهد شد.
بر اساس مدل جورج مدلسکی در طی سدههای گذشته، کشورهایی مانند پرتغال، هلند، بریتانیا و در دوره اخیر ایالات متحده آمریکا با تسلط بر این فناوریهای پیشرو که آخرین آن «فناوری اطلاعات و ارتباطات» است، به قدرت هژمون نظام جهانی دست یافتند. به اعتقاد برخی اندیشمندان، به دلیل تحولات سیاسی، اقتصادی، علمی و فناورانه در طی دو دهه گذشته، جهان شاهد شکلگیری نظام ژئوپلیتیک جدیدی است که اول فقط یک قدرت هژمون مانند ایالات متحده آمریکا به طور انحصاری بر آن مسلط نیست و دوم با افول قدرت آمریکا، سایر قدرتها و به طور مشخص، چین به دنبال به دست آوردن جایگاه برتر در نظام ژئوپلیتیک در حال ظهور هستند.
این موضوع ازآنجهت اهمیت دارد که منطقه ژئوپلیتیک خلیجفارس و بهویژه نقشآفرینی دو کشور ایران و عربستان، در تحولات اخیر نقش مهمی دارد؛ بهعبارتدیگر، در طی چند سال گذشته، از نقشآفرینی ایالات متحده بهعنوان بازیگر اصلی و مسلط در منطقه خلیجفارس بهتدریج کاسته شده است و همزمان شاهد نقشآفرینی بیشتر چین در منطقه هستیم.
علاوه بر این، عربستان نیز به تأسی از ایران، خواستار نقشآفرینی مستقل و متناسب با منافع ملی خود در تحولات منطقه است و ازاینرو در طی سالهای اخیر، شاهد رقابتها و تنشهای پیدا و پنهان عربستان با ایالات متحده آمریکا بودیم. ورود جدی چین به منطقه ژئوپلیتیک خلیجفارس، بر روابط دو کشور ایران و عربستان تأثیر گذاشته است و این دو کشور بعد از چند سال تنش و قطع روابط، دوباره بهسوی برقراری روابط گام برداشتهاند.
این، به آن معنا است که برخلاف گذشته، در مناسبات عربستان و ایران، ایالات متحده آمریکا دیگر نقش مؤثر گذشته را ندارد و در فضای سیاسی جدید، چین مشوق بهبود روابط ایران و عربستان است و به طور طبیعی، از آن در راستای منافع ملی خود نیز سود میبرد. برایناساس میتوان گفت، تحولات جدید در روابط ایران و عربستان متأثر از نقشآفرینی چینیها است و در مقابل، شاهد کمرنگتر شدن نقش ایالات متحده در منطقه خلیجفارس هستیم
کسر بودجه و تحلیلرفتن مزد واقعی
زهرا کریمی
نقش دولت در عملکرد اقتصادی از موضوعات اصلی در مکاتب مختلف اقتصادی است. کلاسیکها بر ضرورت وجود دولت برای ایجاد کالاهای عمومی مانند نظم و امنیت و خلق زیرساختها تأکید دارند. در عین حال تأکید دارند که دولت باید بودجهای متوازن داشته باشد و براساس درآمد مالیاتی هزینههای عرضه کالاهای عمومی را تأمین کند. کینزینها معتقدند که نقش دولت در حفظ تقاضای کل و جلوگیری از گسترش بیکاری و رکود تعیینکننده است؛ به همین جهت مکتب کینزی وجود کسر بودجه را برای ایجاد رونق اقتصادی مفید میداند. نکته حائز اهمیت اینکه نظریات کینزی برای شرایطی مطلوب است که اقتصاد با مازاد عرضه کالاها و خدمات مواجه است ولی به دلیل کمبود تقاضای مؤثر وارد رکود شده است. بنابراین سیاستهای کینزی مبنی بر پذیرش کسر بودجه برای حفظ و افزایش تقاضای کل به منظور جلوگیری از رکود، در شرایط وجود تنگناهای طرف عرضه مناسب نیست و به همین علت با وضعیت کنونی اقتصاد ایران انطباق ندارد. در دهه اخیر تحریمهای شدید بینالمللی از یک سو و فضای کسبوکار نامناسب داخلی از سوی دیگر رشد سرمایهگذاری و تولید را به شدت کاهش داده و کشور با رکود تورمی نسبتا سختی مواجه شده است. به دلیل کاهش درآمد نفت و افزایش هزینه واردات بر اثر تحریمها و رشد سریع هزینه کالاها و خدمات داخلی به دلیل تورم بالا کسر بودجه روند فزایندهای یافته که رشد کمسابقه پایه پولی را به دنبال داشته است. افزایش چشمگیر پول، بنزینی است که مرتب بر آتش تورم ریخته میشود و شعلههایش را خطرناکتر میکند. تورم بالا به نحو قابل توجهی قدرت خرید اقشار متوسط و ضعیف جامعه را میبلعد. در چنین وضعیتی افزایش حداقل مزد و رشد حقوق کارکنان دولت قادر به جبران کاهش قدرت خرید ناشی از تورم نیست. باید توجه داشت که دولت، به همراه شرکتهای دولتی، بزرگترین کارفرمای کشور است و افزایش مزد مستقیما بر هزینههای دولت میافزاید در حالی که امکان افزایش متناسب درآمدها وجود ندارد. تجربه افزایش 57درصدی حداقل مزد قانونی در سال 1400 به وضوح نشان داد که بالارفتن مزد و به تبع آن افزایش تقاضای کارگران، با توجه به محدودیتهای طرف عرضه، به افزایش قیمت کالاها و خدمات مصرفی خانوارها، به ویژه مواد خوراکی منجر شد و کارگران در واقع از افزایش مزد اسمی بهرهای نبردند و در فاصله سالهای 1401-1390 از قدرت خرید حداقل مزد حدود 30 درصد کاسته شد. تردیدی وجود ندارد که راهکار صحیح افزایش رفاه مردم، کنترل تورم و ایجاد شرایط مناسب برای رشد سرمایهگذاری و تولید است. مشکل اینجاست که سیاستهای کنترل تورم از طریق حرکت به سوی توازن در بودجه، هزینههایی دربر دارد و روشن نیست که بار این هزینهها را چه گروههایی باید تحمل کنند.
ظاهرا دولت گرایشی ندارد که تصمیم سختی بگیرد. در بودجه سال 1403 منابع تخصیصی به کلیه نهادهای فرهنگی افزایش یافته است. به طور مثال افزایش بودجه صداوسیما به میزان 57 درصد، بسیار بالاتر از نرخ تورم است. نهایتا بخشی از بار این کسر بودجه به مزدبگیران تحمیل میشود. افزایش مزد در سال 1402 و احتمالا 1403 بین 20 تا 30 درصد (بسیار کمتر از نرخ تورم) است. هرچند دولت از طریق اعطای یارانههای نقدی و غیرنقدی سخاوتمندانه تلاش میکند تا رضایت این اقشار را جلب کند؛ ولی فشار تورم بالا، که سفرهی بخش اعظم مزدبگیران را مرتبا کوچک و کوچکتر میکند، با این یارانهها جبران نمیشود. درعینحال افزایش مزد و حقوق متناسب با نرخ تورم نیز مشکل کاهش قدرت خرید مزدبگیران را حل نمیکند؛ چون در شرایط تداوم تنگناهای طرف عرضه، با افزایش مزد و بالارفتن تقاضای کل، قیمت کالاها و خدمات، هزینههای دولت، کسر بودجه، و حجم پول به نحوی تغییر میکند که آثار مثبت افزایش مزد خنثی میشود. در شرایط تداوم رکود تورمی و عدم امکان افزایش سرمایهگذاری و تولید، افزایش مزد برای جلوگیری از کاهش قدرت خرید مانند «دویدن برای گرفتن سایه» است.
هرچند در برخی از فعالیتها مانند پوشاک، کیف و کفش، کمبود تقاضای مؤثر به ورشکستگی واحدهای کوچک و متوسط منجر شده ولی افزایش مزد اسمی در شرایط کنونی قادر به بالابردن درآمد واقعی نخواهد بود. مشکل اصلی اینجاست که برخی از سیاستگذاران سیاست افزایش مزد را برای بالابردن تقاضای مؤثر توصیه میکنند بدون اینکه به علل اصلی تنگناهای عرضه (تحریمهای بینالمللی و فضای نامناسب کسبوکار در کشور) اشاره کنند. گویی بدون تحولی اساسی در وضعیت اقتصادی ایران، صرفا با افزایش مزد اسمی میتوان تقاضای کل را بالا برد و اقتصاد را به حرکت درآورد. بدون حل مشکل تحریمهای بینالمللی و حرکت دولت به سوی بودجهای متوازن از طریق حذف هزینههای غیرمولد از یک سو و برداشتن موانع مختلف از سر راه کارآفرینان از طریق لغو مقررات فلجکننده و کنترل فساد در دستگاه اجرائی مشکل طرف عرضه اقتصاد ایران حل نخواهد شد و با تداوم شرایط رکود تورمی، افزایش مزد اسمی مانعی بر سر راه کاهش قدرت خرید مزدبگیران نخواهد بود.
۶ کلمه در مورد دستاوردهای انقلاب اسلامی
محمدکاظم انبارلویی
۱- یکی از بزرگترین دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی، ایجاد حکومت دینی است. مردم ایران جزء دیندارترین مردم جهان هستند. مردم در زمان طاغوت از خود سؤال میکردند چرا باید یکمشت افراد شرابخوار و فاسد و ظالم بر ما حکومت کنند. مردمی که در محرم و صفر در پاسداشت مقام و مرتبت امام حسین(ع) و تعظیم به شعائر عاشورا سنگ تمام میگذاشتند، از خود سؤال میکردند چرا باید یک فرد بیقیدوبند به ما حکومت کند؟ چرا یک فرد و نظام دینمدار، حاکم نباشد؟ امام خمینی (ره) همین مطالبه را در قالب نظریه ولایتفقیه تئوریزه کرد و مردم هم زیر پرچم آن از همه هستی خود مایه گذاشتند و جمهوری اسلامی شکل گرفت.
جمهوری اسلامی یعنی مردمی که مسلمان هستند و میخواهند خدا بر آنها حکومت کند و پیروزی انقلاب اسلامی یعنی آغاز حکومت الله در ایران و ان شاءالله در جهان!
از آن زمان تاکنون آمریکا بیپرده و صریح در برابر اسلام و ملت ما ایستاد و اکنون بیش از چهار دهه است از این موضع پایین نیامده است.
۲- استقلال و تمامیت ارضی کشور در دو قرن اخیر یکی از اصلیترین مطالبات ملت ایران و از آرمانهای ایرانیان بوده است که در دوران قاجار و پهلوی مورد تعرض قدرتهای جهانی قرار گرفت. ایران امروز یکسوم ایران اوایل قاجار است.
انقلاب اسلامی نقطه پایانی بر پایان سلطه و دخالت بیگانگان در امور و مقدرات کشور بود و از همه مهمتر آغازی بر حفظ تمامیت ارضی و گسترش عمق نفوذ راهبردی ایران در منطقه و جهان.
امروز استکبار جهانی زیر چکش حامیان ایران اسلامی در غرب آسیا و هجوم سیاسی و حقوقی در سراسر جهان است.
امامین انقلاب، پرچمدار عزت ایرانیان در جهان و استقلال و تمامیت ارضی کشور هستند و این در تاریخ معاصر ایران ثبتشده است. امروز تمام ناظران جهانی اعتراف دارند ایران سیاسی، فرهنگی و نظامی بزرگتر از جغرافیای طبیعی این سرزمین است.
۳- ایران امروز صاحب مردمیترین حکومت و آزادترین کشور جهان است.
آزادی یک گوهر گمشده در دوران پهلوی و قاجار بود. کرامت انسانها زیر چکمه استبداد لگدکوب شده بود. امروز مخالفان آزادی و طرفداران استبداد کوچ کردهاند به اوطان اصلی خود یعنی آمریکا، انگلیس و فرانسه؛ رفتهاند و عربدههای خود را از ۲۵۰ بوق تلویزیونی و ماهوارهای با سرمایهگذاری سیا و موساد و ام آی ۶ در فضای ایران میپراکنند.
برگزاری بیش از ۴۰ انتخابات در ایران پس از انقلاب، مردمسالاری دینی را تحکیم بخشیده و استبداد را از ایران بیرون کرده است.
۴- ایران امروز در سایه استقلال و آزادی به قلل رفیع علم راهیافته است و در اغلب رشتههای گوناگون علمی جزء ۱۰ کشور برتر جهان است. این سرعت علمی بالا باعث شده است دشمن به ترور دانشمندان ایران روی آورد و عمق خیانت خود را بیشازپیش نشان دهد. پیشرفتهای علمی در حوزههای دفاعی تا آنجا پیش رفته که دشمنان قسمخورده ایران اعتراف دارند با ارتش و یک سازمان رزمی روبهرو هستند که از مرز «بازدارندگی» عبور کرده است و در مرز اقدام «پیشدستانه» برای حضور ناتو در منطقه شاخوشانه میکشد!
۵- گسترش حوزههای علمیه و توسعه مساجد و حسینیهها در سراسر کشور در تاریخ ایران بیسابقه است. اکنون مراکز استانها و حتی شهرهای کوچک دارای حوزه علمیه است. تربیت طلاب جوان و انقلابی در دستور کار نظام آموزشی دینی است. طلاب بیش از یکصد کشور جهان در قم و مشهد و دیگر شهرهای بزرگ در حال تحصیل هستند. امسال بیش از یکمیلیون نفر در ۷۰ هزار مسجد در سراسر کشور در مراسم اعتکاف شرکت کردند. آنها پس از سه روز اعتکاف فضای معنوی و روحی کشور را به عطر عبادت خود خوشبو کردند.
۶- دشمن برای از پای درآوردن ملت، تحریمهای شکننده و فلجکننده را در دستور کار خود قرار داده است. زیر همه قول و قرارهای برجامی زده است. امروز دولتی سر کار است که به اراده مردم تحریمها را دور زده است. بدون FATF نفت میفروشد پول آن را به کشور برمیگرداند و پنجه در پنجه کارتلها و تراستهای دشمن، بنگاههای اقتصادی تعطیلشده و نیمه تعطیل را راه انداخته و چرخ تولید را میچرخاند و اعتنایی به تهدیدهای توخالی دشمن نمیکند. دستاوردهای انقلاب اسلامی از شماره خارج است. ۶ مورد یادشده ملموسترین، شفافترین و دمدستیترین دستاوردهایی است که میشود از آن یادکرد.