صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۷  ، 
شناسه خبر : ۳۶۳۸۳۵
تاب‌آوری پزشکیان مقابل مشورت‌های سمّی، وقت برای انتقاد زیاد است!، ملاک‌های مهم در رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی؛ تیتر برخی از یادداشت روزنامه‌های امروز می‌باشد.

تاب‌آوری پزشکیان مقابل مشورت‌های سمّی

محمد ایمانی
۱- رئیس‌جمهور، پس از مشورت با گروه موسوم به «شورای راهبری دولت چهاردهم» و محافل دیگر، کابینه پیشنهادی خود شامل ۱۹ نفر را برای اخذ رای اعتماد به مجلس معرفی کرد. طبعا نمی‌شود درباره افراد پیشنهادی قضاوت یکسره کرد. هر کدام از آنها باید جداگانه بر اساس سوابق، کارنامه، برنامه و تناسب توانایی‌شان با وزارت مورد نظر، مورد ارزیابی قرار بگیرند.
رهبر انقلاب چند هفته قبل در دیدار نمایندگان مجلس، با یادآوری موضوع رای اعتماد به کابینه فرمودند: «در این زمینه، هم شما، هم رئیس ‌جمهور منتخب محترم، مسئولیت‌‌های سنگینی دارید. چه کسی می‌خواهد میدان‌دار این میدان باشد؟ میدان اقتصاد، میدان فرهنگ، میدان فعالیت‌‌های سازندگی، میدان تولید... آن کسی را باید میدان‌دار کرد که امین باشد، صادق باشد، متدین باشد، از بُن دندان به جمهوری اسلامی معتقد باشد. ایمان یک شاخص مهم است. امید به آینده و نگاه مثبت به افق. آنهائی که افق به نظرشان تاریک است -کاری نمی‌شود کرد- نمی‌شود به اینها مسئولیت داد. تشرّع و متشرّع بودن. یکی از معیارهای مهم است. اشتهار به پاکدستی، به صداقت، یک معیار است. سابقه سوء نداشته باشند، این یک معیار است. نگرش ملی داشته باشند. یعنی غرق در مسائل جناحی و سیاسی و اینها نشوند، نگاه ملی به کشور داشته باشند... این معیار‌ها باید رعایت بشود. هم رئیس‌جمهور محترم اینها را رعایت کنند، هم مجلس رعایت کند». 
۲- معرفی کابینه چهاردهم، با دوره‌های قبل، اندکی تفاوت داشت. هر چند که در هر دوره، رئیس‌جمهور منتخب با مشاوران مشورت و کابینه را معرفی می‌کرد، اما این بار آقای ظریف اعلام کرد «شورای راهبری» و کارگروه‌های زیر نظر آن تشکیل شده تا برای هر وزارت، چند نفر را پیشنهاد کند. متاسفانه باید گفت ترکیب این شورا، بی‌صداقتی در امانتی بود که آقای پزشکیان به متولیان آن سپرده بود. برخی از افرادی که عضو شدند و کار را به دست گرفتند، از مجرمان و محکومان امنیتی، به‌شدت سیاسی کار و تندرو، دنبال غنیمت انتخاباتی و بعضا حتی ذی‌‌نفعان اقتصادی بودند. معلوم بود که عناصر فاقد صلاحیت، نتوانند افراد ذی‌صلاح و کارآمد را پیشنهاد کنند. شماری از افراد پیشنهادی که نهایتا از سوی آقای پزشکیان کنار گذاشته شدند، برخلاف خود ایشان، با مبانی اسلام و انقلاب و سیاست‌های کلی نظام و قانون اساسی زاویه داشتند (همچنان یکی دو نفر از افراد پیشنهادی زاویه‌دار هستند). از سوی دیگر، استعلام از مراجع قانونی «برای انتصاب افراد به مشاغل حساس»، تا حدودی به غربالگری رئیس‌جمهور کمک کرده است. 
۳- هنوز نامه آقای پزشکیان درباره کابینه پیشنهادی به مجلس نرفته بود، که فضاسازی و طلبکاری و فرافکنی مسئولیت، از سوی برخی افراطیون مدعی اصلاحات آغاز شد و حال آنکه از طریق شورای راهبری، بیشترین تاثیر را در چینش کابینه ایفا کرده بودند: 
- سخنگوی جبهه اصلاحات: اخبار نگران‌کننده‌‌ای درباره برخی اسامی کابینه معرفی شده به ‌گوش می‌‌رسد. ‏برخی از آنها نه نسبتی با اصلاحات دارند و نه حتی به رویکرد اعتدالی نزدیک هستند.
- سلحشوری: پزشکیان در اولین امتحان به‌جز در مواردی معدود، نمره مردودی گرفت. کابینه‌ای که نه بر اساس شایستگی و تخصص و مشورت کارگروه‌‌ها و شورای راهبری، بلکه با سهم‌خواهی و دخالت این و آن شکل گرفت.
- «مصطفی/ ن»، روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب: متاسفانه سازوکار انتخاب وزرا با شکست سنگینی مواجه شد و شورای راهبری نتوانست تا آخر، مسیر تعریف شده را راهبری کند. متغیر‌های متعدد منجر به تغییر مداوم گزینه‌ها و سردرگمی عجیب در افکار رئیس‌جمهور شده لابی‌ها و فشار‌های درون جناحی، ملاحظات بیرونی و عملیات‌های متعدد روانی خودی‌ها، در همین آغاز راه، دولت را با چالش بزرگی مواجه کرده است.
- توحیدلو، عضو شورای راهبری: آنچه مسلم است، کابینه‌‌ای به غایت پیر خواهیم داشت. این موضوع در تضاد با شاخص‌های اعلامی و گزینه‌‌های انتخابی شورا است.
۴- این فاصله‌گذاری، در حالی است که رسانه‌ها و کانال‌های اصلاح‌طلب دیروز نوشتند: ‏«نکته مهم درباره لیست وزرای پیشنهادی این است که میدری، ستار ‌هاشمی، همتی، عراقچی، ظفرقندی، نوری، فرزانه صادق، پاک‌نژاد، صالحی امیری، عباس صالحی، و سیمایی صراف، یعنی ۶۰ درصد از وزرا، پیشنهادات کارگروه‌های تحت نظر شورای راهبری هستند». اما جبهه اصلاحات، بنا را بر این گذاشته که هم غنیمت و سهم حداکثری بگیرد و هم به شیوه متعارف خود، گردن نگیرد. آنها در گذشته نیز پس از کامجویی از قدرت و ثروت، به‌ هاشمی و خاتمی و روحانی بد و بیراه گفتند و از پذیرش مسئولیت دولت‌ها شانه خالی کردند. بنابراین بخشی از این مجادله، جنگ زرگری، با وجود اذعان به چیدن دست‌کم ۶۰ درصد کابینه است. بخش دیگر ماجرا، به سهم‌خواهی درون‌جبهه‌ای برمی‌گردد، و بخش سوم، به تهیدستی آنها و نداشتن مدیرانی توانمند، پاکدست و بدون سوءسابقه! آنچه در این میان قابل تامل است، اینکه آنان حتی این حق را به رئیس‌جمهور نمی‌دهند که ۴۰ درصد باقی مانده را خودش بچیند!
۵- چه اتفاقی میان رئیس‌جمهور و برخی مشاوران ناهمراه در جریان است؟ آقای پزشکیان دو هفته قبل در دیدار شورای عالی استان‌ها گفت: «قطعا با وحدت می‌‌توانیم موفق باشیم. من به تنهائی هیچ کاری نمی‌‌توانم بکنم». فارغ از ارزیابی مصادیق افراد پیشنهادی، به نظر می‌رسد او کوشیده به شعار وفاق ملی عمل کند. نکته قابل تاملی که از مخالف‌خوانی برخی مدعیان اصلاحات رازگشایی می‌کند، سخنان سه هفته قبل رئیس‌جمهور در جمع اعضای ستاد‌های مردمی خود است که به گلایه گفت: «انتخاب مسئولان، برای ما معضل شده، چون شعار دادیم انتخاب برتر می‌‌کنیم، اما حالا به همه می‌‌گوییم کمک کنید، اما آدم‌‌های خودشان را معرفی می‌‌کنند؛ نمی‌‌دانم باید چه کار کنیم». 
۶- دکتر پزشکیان، همچنین چهارشنبه گذشته در دیدار اصحاب رسانه، خبر تکان‌دهنده‌ای را بیان کرد: «در سخنرانی‌های تنفیذ و تحلیف، برای من نوشته بودند نقد کنم و از مشکلات کشور بگویم، اما به خودم اجازه ندادم در مقابل دیدگان کسانی که خارجی‌ هستند و نشسته‌اند، بلند بشوم و عیب‌های‌مان را بگویم. در حقیقت دوری کردم. افتخارات‌مان را گفتیم». این مشاوران که دسترسی بالا داشتند و برای سخنرانی مشورت دادند، چه کسانی هستند؟ آیا ماجرا به پروژه تمدید «شورای موقت راهبری» در قالب تشکیل «معاونت راهبردی» ارتباط دارد؟ رئیس‌جمهور چرا باید در روز تحلیف و در حضور مقامات خارجی، مشکلات و عیب‌ها را بشمارد. در کدام کشور چنین کاری را می‌کنند؟! همین جا باید به رئیس‌جمهور (حفظه‌الله) به خاطر عزتمندی و درایت، و پس زدن آن مشورت مسموم، آفرین و خدا قوت گفت.
۷- باید بررسی کرد که مرزبندی کدام محافل، با بیگانگان کمرنگ شده؟ چه کسانی فراموش کردند مراعات حیثیت کشور را بکنند و اختلافات داخلی را به میان بیگانگان نکشانند؟ چه کسانی با صدای بلند و برخلاف واقعیت گفتند آمریکا ظرف چند دقیقه می‌تواند تمام توان نظامی ما را نابود کند؟! چه کسانی حرمت‌ها را زیر پا گذاشتند و از آمریکایی‌ها در شورای روابط خارجی خواستند که با رفتارشان، از آنها در رقابت‌های انتخاباتی ایران حمایت کند و گرنه بازنشسته می‌شوند و تندروها، جای آنها سر کار می‌آیند؟! کدام محافل، هر بار که دشمنان، خطوط قرمز امنیت ملی ما را زیر پا گذاشتند و دست به جنایت و ترور یا پایمال کردن حقوق مسلم ایران در توافق کردند، گفتند «نباید واکنش نشان دهیم، چرا که این، تله تنش و تله جنگ طراحی شده از سوی تندروهای آمریکا و اسرائیل است و ما مطلقا نباید وارد تله جنگ بشویم»؟ برخلاف این گزافه‌گویی، پنج ماه قبل، به تلافی اقدام تروریستی اسرائیل، سه پایگاه نظامی و جاسوسی آن رژیم را در هم کوبیدیم، اما دشمن جرأت نکرد وارد جنگ ادعائی شود. 
۸- تحلیل‌های فلج‌کننده، کجا تولید و توزیع می‌شود؟ پردازشگران مشورت‌های مسموم، همان‌هایی هستند که چند سال قبل (در نشریه کارگزارانی/ مشارکتی «صدا») با اشاره به تحقیر رئیس‌جمهور صربستان نوشتند: «از نگاه منتقدان، عکسی که ترامپ از مذاکره‌‌‌کننده می‌‌پسندد، این است: همچون برّه‌ای در مذبح و برده‌‌‌ای در مسلخ. آيا اقداماتي از این جنس را بايد مايه شرمساري دانست؟ فرض كنيم سياستمدار صرب همچون متهمي در اتاق بازجويي و حتي يك برده در مقابل همتاي آمريكايي خود نشسته؛ اگر منافع صربستان چنين اقتضايي كند، بايد این اقدام را تمسخر كرد يا عقلانيتي سياسي خواند؟»! ترویج دشمن‌هراسی از سوی جریان مرعوب، درست نقطه مقابل عزت و شجاعت علوی است؛ و دقیقا به همین علت هم هست که امیر مؤمنان‌(ع) ضمن فهرست کردن افراد فاقد صلاحیت در مشورت، به مالک اشتر امر کرد: «وَلا تُدْخِلَنَّ فی مَشْوَرَتِکَ... جَباناً یُضْعِفُکَ عَنِ اْلاُمُورِِ. مطلقا با انسان ترسو مشورت نکن، چرا که تو را از انجام کار‌های مهم باز می‌دارد».
۹- مرحله پس از اخذ رای اعتماد مجلس و تشکیل کابینه جدید، راهبردنگاری دولت است. البته رئوس کلی، همان گونه که آقای پزشکیان بارها تاکید کرده، در بیانات رهبر انقلاب، سیاست‌های کلی نظام و برنامه هفتم توسعه روشن است. در عین حال، نحوه اجرائی کردن این الزامات و تعیین اولویت‌ها تعیین‌کننده است. طبق گزارش‌های رسمی، دولت آقای روحانی، کمتر از ۳۵ درصد برنامه ششم را به اجرا گذاشت و مشابه همین روند غلط، درباره سیاست‌های کلی و اقتصاد مقاومتی و اسناد بالادستی دیگر اتفاق افتاد. در یک نگرش کلی، دو رویکرد در زمینه راهبردنگاری وجود دارد و البته دومی، سراب محض است: نخست، رویکرد مستقل اسلامی- ایرانی به عنوان رویکرد درون‌زا در کنار استفاده از ظرفیت‌های متنوع جهانی؛ و دوم، رویکرد وابسته‌گرا، تابع‌گرا، منفعل و معطل، که صفر تا صد مسئولیت‌ها را متوقف به اخم و لبخند آمریکا و سه کشور اروپایی می‌داند و چنان مسخ نظم سیطره‌جوی غربی است که گویا «هرچه آن خسرو کند، شیرین بود»! قائلان به این رویکرد، در ماجرای پایمال شدن حقوق ایران در برجام، حاضر نشد نازک‌تر از گل به طرف دغلکار غربی بگویند و بنابراین، انگشت اتهام را به سمت داخل گرفتند. این جریان، در مقابل بیگانگان متخاصم، خوش‌بین و بهانه‌پذیر است، اما در داخل، به مخاصمه‌جویی و دوقطبی‌سازی، و ضمنا بهانه‌جویی و گردن‌نگیری می‌پردازد. در راهبرد‌نگاری دولت جدید باید، از مشورت‌های این جریان پرهیز کرد. آنها راه‌بند هستند، نه راهبردنگار.

وقت برای انتقاد زیاد است!

دکترحامد رحیم‌پور 
بالاخره پس از فعل‌و‌انفعالات بسیار و حدس‌وگمان‌ها درباره کابینه دولت پزشکیان، از لیست اصلی و نفرات مدنظر رئیس‌جمهور برای تصدی پست وزارت رونمــایی و معلوم شد رویکرد پزشکیان در حوزه‌های مختلف به‌خصوص در حوزه اجتماعی،سیاست خارجی و اقتصاد چگونه است. آن چه می‌توان درباره ترکیب، آرایش و چینش کابینه گفت این که کابینه دولت چهاردهم به ترتیب از جریان های اصلاح طلب ،اعتدالی ،مستقلین و اصولگرا شکل گرفته است.در رونمایی از کابینه امر شگفت یا  هیجان انگیزی رخ نداده است اما همان طورکه انتظار می‌رفت پزشکیان درمجموع کابینه پیری را نسبت به دولت سیزدهم شهید رئیسی و حتی پیرتری را نسبت به کابینه یازدهم و دوازدهم حسن روحانی جمع کرده است. میانگین سن کابینه‌ای که او به مجلس معرفی کرده است 59.8 است. میانگین سن دولت یازدهم 57 سال و دولت دوازدهم 58 سال بود.میانگین سن کابینه شهید رئیسی نیز52 بود. پزشکیان با انتخاب وزرایش، دولت را حدود 8 سال پیر کرده است.با این حال،می توان گفت کابینه‌ای که پزشکیان دیروز به مجلس معرفی کرد ترکیب نسبتا متوازنی از چهره‌هایی باتجربه و کارآزموده و چهره‌هایی شناخته‌شده بود.بخش عمده این ترکیب البته نه براساس اراده فردی که حاصل مجموعه مشورت‌هایی بوده که در کمیته های شورای راهبری به رئیس‌جمهور داده شده است.بدیهی است برای موفقیت یک مدیر، فقط توانایی‌های فردیِ آن مدیر به تنهایی کافی نیست. مدیری موفق می‌شود که، هم خود توانمند و باانگیزه باشد، هم تیمی ‌که می‌بندد توانمند، باانگیزه و هماهنگ بوده و اعضای تیم با یکدیگر در تعامل باشند. اکنون نیز این را که این تیم چقدر با یکدیگر هماهنگ بوده و در تعامل خواهند بود،هنوز نمی‌دانیم، چون، از ۱۹ وزیر اعلامی ۱۴ وزیر تجربه وزارت ندارند اگرچه موفقیت‌های نسبی مدیریتی در برخی حوزه‌های تحت امرشان دیده می‌شود. با این حال از همان ساعات اولیه رونمایی از لیست کابینه موجی از انتقادها توسط چهره ها و فعالان اصلاح طلب روانه پزشکیان شد ،آن هم در شرایطی که هرگونه اظهار نظری به سرعت به صورت ویروسی در جامعه انتقال پیدا کرده و همانند یک باروت خطرناک خواهد بود که با کوچک ترین جرقه ای شعله‌ور خواهد شد. وقت برای انتقاد زیاد است!باید عملکرد را دید و سپس رصدگر بود و نقد منصفانه انجام داد.به نظر می رسد بهتر است اکنون کسانی که پیش از رای‌گیری پشت پزشکیان ایستادند و به ایشان در پیروزی در انتخابات کمک کردند بعد از انتخابات نیز ایشان را به‌عنوان رئیس‌جمهور و کسی که قرار است حرف آخر را در دولت بزند و تصمیم‌گیر نهایی است همراهی و از ایجاد حواشی‌های زائد و فشار به ایشان از طریق صفحات اجتماعی و بازی‌های رسانه‌ای جلوگیری کنند تا رئیس‌جمهور بتواند به مهم‌ترین وعده انتخاباتی خود که استفاده از جریان‌های مختلف سیاسی است عمل کند.طبیعتاً وقتی سکاندار دولت چهاردهم از «وفاق ملی» سخن می‌گوید ،باید عزم کند فراتر از سایر دولت‌ها ظاهر شده و تمامی ظرفیت‌های مردمی، سازمانی، نهادی، نخبگانی و رسانه‌ای در پهنای ایران را بسیج کند تا با اتکا به گفتمانی مشترک، راه سال‌های آتی را به سوی ایرانی قوی هموار سازد. با این حساب حامیان ستادی رئیس‌جمهور منتخب نیز باید همچون جناب پزشکیان نگاه خود را بر اساس وفاق ملی قرار دهند و با یادآوری پایان انتخابات، در انتقادهای خود از هر ادبیاتی‌که موجب انشقاق در این وفاق می‌شود و به بخشی از مردم و حتی نخبگان حس دوقطبی سازی می‌دهد، بپرهیزند، چراکه امروز بیش از هر زمان باید تمام توان ملت ایران برای پیشرفت در نوک پیکان حرکت که دولت است، تجمیع شود و هر انشقاقی در این تجمیع در واقع تضعیف دولت در رسیدن به مقصود و شعار‌های خود است.
 
ملاک‌های مهم در رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی

حسین عبداللهی‌فر

با معرفی فهرست اعضای کابینه چهاردهم از سوی رئیس‌جمهور، کار مجلس برای رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی آغاز شد. مجلس دوازدهم در نخستین آزمون خود در رأی اعتماد به دولت کار دشواری در پیش دارد. چنانچه این کار برای رئیس‌جمهور نیز کار ساده‌ای نبود. اهمیت جایگاه وزارتخانه، حساسیت امور راهبردی کشور، مشکلات عدیده و پیچیده فراروی کشور، شرایط بسیار مهم جهانی و حساس منطقه‌ای که درآن قرار داریم، از یک سو و از سوی دیگر نظرات مختلف، اعمال سلیقه و انتظارات فردی، گروهی و حزبی، طی کردن مراحل قانونی و فشار‌های روانی و رسانه‌ای که ایجاد می‌کنند، بخشی از صعوبت کار رئیس‌جمهور برای رسیدن به گزینه مطلوب یا انتخاب از میان گزینه‌های پیشنهادی است. 
 به هر تقدیر رئیس‌جمهور موفق شده ظرف مدت زمانی قانونی خویش فهرست پیشنهادی خود را تقدیم مجلس کند و اینک این نمایندگان خانه ملت هستند که باید تصمیم مقتضی را اتخاذ کنند. بدون تردید کار مجلس به دلیل تکثر نمایندگان، اختلاف نظر‌های فردی، ترکیب متنوع مجلس، گرایشات سیاسی و تعارض منافع فردی و گروهی، استانی و قومیتی دشوارتر از رئیس‌جمهور است که نهایتا حرف آخر را خودش می‌زند. ضمن آنکه تقارن شکل‌گیری مجلس دوازدهم با دولت چهاردهم هم ایجاب می‌کند این مجلس به دور از تنش‌های حاشیه‌ای همراهی خود با دولت را نشان دهد و البته هیچ یک از دلایل فوق رافع مسئولیت دولت و مجلس در قبال انتخاب شان نیست. 
از این رو، به نظر می‌رسد تنها راه پیش روی مجلسیان رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی با رعایت جمیع جوانب و توجه به ملاک‌ها و معیار‌های قابل اتقان و مهمی باشند که در نوشتار حاضر به برخی از آن‌ها اشاره شده است:
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد به کابینه را کار فوری و فوتی مجلس خوانده و با اشاره به مسئولیت سنگین نمایندگان فرمودند: 
 چه کسی می‌خواهد میدان‌دار این میدان باشد؟ میدان اقتصاد، میدان فرهنگ، میدان فعالیت‌های سازندگی، میدان تولید؛ چه کسی می‌خواهد میدان‌دار باشد؟ آن کسی را باید میدان‌دار کرد که «امین» باشد، «صادق» باشد، «متدین» باشد، از بن دندان «معتقد به جمهوری اسلامی و به نظام اسلامی» باشد. 
معظم له سپس چند شاخص مهم در این رابطه برشمردند:
«ایمان» یک شاخص مهم است. 
«امید به آینده»، نگاه مثبت به افق، یکی از شاخص‌های مهم است. به آن‌هایی که افق به نظرشان تاریک است و [معتقدند]کاری نمی‌شود کرد، نمی‌شود مسئولیت‌های اساسی و کلیدی داد. 
«تشرع»، متشرع بودن، یکی از معیار‌های مهم است. 
«اشتهار به پاک‌دستی و صداقت» یک معیار است. 
«سابقه سوء» نداشته باشند؛ این یک معیار است. 
«نگرش ملی» داشته باشند؛ یعنی غرق در مسائل جناحی و سیاسی و مانند این‌ها نشوند، نگاه ملی به کشور داشته باشند. 
«کارآمد» باشند. این‌ها را با تحقیق [می‌شود فهمید]. البته کارآمدی را غالباً بعد از اشتغال به کار می‌شود فهمید، اما با تحقیق، با نگاه کردن به سوابق، با شنیدن حرف‌ها می­ شود کارآمدی را هم تشخیص داد. این‌ها لازم است. 
در مورد شاخصه‌های سلبی که لازم است در رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی مورد توجه نمایندگان محترم مجلس قرار گیرد می‌توان به فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مردمی روز عید غدیر اشاره کرد که خطاب به نامزد‌های انتخاباتی فرمودند: 
با خداوند خودتان عهد کنید که اگر موفق شدید و توانستید مسئولیتی به دست بیاورید، کسان و کارگزاران خود را از کسانی قرار ندهید که ذره‌ای با انقلاب زاویه دارند. آن کسی که با انقلاب، با امام راحل، با نظام اسلامی ذره‌ای زاویه داشته باشد، او به درد شما نمی‌خورد؛ او همکار خوبی برای شما نخواهد بود. آن کسی که دلبسته امریکا باشد و تصور کند که بدون لطف امریکا نمی‌شود قدم از قدم برداشت در کشور، او برای شما همکار خوبی نخواهد بود، او از ظرفیت‌های کشور استفاده نخواهد کرد، او خوب مدیریت نخواهد کرد؛ آن کسی که راهبرد دین و شریعت را مورد بی‌اعتنایی قرار بدهد، برای شما همکار خوبی نخواهد بود. کسی را انتخاب کنید که اهل دین، اهل شریعت، اهل انقلاب، اهل اعتقاد کامل به نظام باشد.

موج مذاکره در اوج مقابله

علی بمان اقبالی

در حالی که عرصه بین المللی همچنان درگیر دو بحران بزرگ اوکراین و غزه می‌باشد و حاشیه دریای سیاه به جغرافیای رزمی و تقابل دومین ارتش دنیا و تمامیت محور آتلانتیک تبدیل شده است دیپلماسی و مذاکره مسیر خود را طی نموده و نمایندگان قدرت های بزرگ در عین چالش و منازعه، با وساطت ترکیه در مورد بزرگترین مبادله تاریخی زندانیان پس از فروپاشی کمونیسم به توافق رسیدند. روسیه و غرب  پنجشنبه  گذشته ۲۶  شهروند، از جمله روزنامه نگار آمریکایی، ایوان گرشکویچ، را در مهم‌ترین توافقنامه تبادل اسرا از زمان پایان جنگ سرد مبادله کردند. مبادله در ترکیه انجام شد. اردوغان ریاست جمهوری ترکیه با بیان اینکه سرویس‌های اطلاعاتی ترکیه بزرگ‌ترین عملیات تبادل زندانیان در چند وقت اخیر را در آنکارا انجام دادند، گفت که طی آن ۲۶ نفر از زندان‌های هفت کشور مختلف از جمله ایالات متحده آمریکا، آلمان، لهستان، اسلوونی، نروژ، روسیه، بلاروس و… حضور داشتند.
جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا شامگاه پنجشنبه تایید کرد که مبادله ۲۶ نفر با روسیه انجام شده است که بزرگترین تبادل زندانیان از زمان پایان جنگ سرد می‌باشد.در میان ۱۶ نفری که به غرب بازگشته‌اند، چهار آمریکایی، پنج آلمانی و هفت زندانی سیاسی روسی حضور دارند.

همچنین می‌توان به ایوان گرشکویچ، گزارشگر وال استریت ژورنال، پل ویلان تفنگدار سابق آمریکایی، ولادیمیر کارا مورزا، فعال مخالف، یک تبعه دوگانه روسی-بریتانیایی و روزنامه‌نگار رادیو آزادی، آلسو کورماشوا، یک شهروند دوگانه آمریکایی-روسی اشاره نمود. از سوی دیگر  می‌توان به هشت زندانی روسی به استثنای دو خردسال، به ویژه قاتل روسی وادیم کراسیکوف، که از سال ۲۰۱۹ به دلیل قتل یک تبعیدی چچنی در برلین در زندان آلمان نگهداری می‌شود، و پابلو روبتسوف، معروف به پابلو گونزالس اشاره کرد که گمان می رود یک مامور اطلاعات نظامی GRU بوده است و به عنوان یک روزنامه نگار اسپانیایی مشغول به کار در لهستان، اوکراین و دیگر کشورهای شوروی سابق فعالیت می‌کرده است. البته این تا به امروز، بزرگترین مبادله زندانیان از زمان جنگ سرد در سال ۲۰۱۰ بود و در مجموع ۱۴ نفر از جمله آنا چپمن و سرگئی اسکریپال، افسر اطلاعات نظامی روسیه که به جرم جاسوسی برای بریتانیا محکوم شد، که بعداً توسط عوامل روسی در سالزبری مسموم شد، در آن حضور داشت. در شرایط جاری  این مبادله موفقیتی ملموس برای دمکرات ها در رقابت برای تداوم کلیداری کاخ سفید محسوب می‌گردد، لذا رئیس جمهور اسبق ایالات متحده، نامزد فعلی برای انتخاب مجدد به کاخ سفید، دونالد ترامپ، تبادل زندانیان بین روسیه و غرب را که سیا و FSB بر روی آن کار کردند، یک پیروزی برای پوتین دانسته که یک معامله خوب است که روس ها انجام داده اند.

هم چنین ترامپ در پیامی در سایت Truth Social در مورد خبر آزادی شهروندان آمریکایی با تمجید از سابقه خود در مبادلات زندانیان واکنش نشان داده و با لفاظی این سوال را مطرح کرد که آیا ایالات متحده به نوعی در ازای آمریکایی‌های آزاد شده از زندان‌های روسیه پول داده است؟

مسابقات المپیک پاریس و سرمایه اجتماعی

احسان هوشمند
میدان مسابقات ورزشی بااهمیتی نظیر مسابقات المپیک و قهرمانی جهان افزون بر آنکه فرصتی برای سنجش توانایی ورزشی کشور در میادین بین‌المللی است و نشان می‌دهد که در کشور چه میزان برای ورزش قهرمانی اهمیت قائل شده و چه میزان سرمایه‌گذاری شده و به نوعی ملاکی برای ارزیابی برنامه‌های چند سال گذشته در حوزه ورزشی است، فرصتی برای تجدید سرمایه اجتماعی در مقیاسی ملی است. این مهم نه‌تنها درباره ایران ما صدق می‌کند که برای دیگر کشورها نیز مصداق دارد.

حضور قهرمانانی از گوشه و کنار کشور در میدان مسابقات بااهمیت جهانی یعنی المپیک از کرمانشاه تا مازندران و خوزستان و تهران و قزوین و اصفهان و دیگر نقاط موجب می‌شود تا در دوره برگزاری مسابقات حس همدلی ملی به شکل قابل توجهی در سطح کشور تقویت شود. شادی ملت ایران در جای جای کشور به خاطر قهرمان‌شدن جوان ورزشکار کرمانشاهی یا قهرمانان خوزستانی، مازندرانی، تهرانی، قزوینی و اصفهانی بخشی از کارکردهای مسابقاتی در سطح المپیک است که به افزایش سرمایه اجتماعی در کشور منجر می‌شود. در این دوره از مسابقات حضور بانوان و دختران تکواندوکا در مسابقات جهانی و کسب دو نشان باارزش نقره و برنز شادی‌بخش تمام ایرانیان به ویژه بانوان و جوانان کشور بود. شاید این قهرمانی بتواند موجب جلب توجه بیشتر به ورزش بانوان کشور شود. اما این تمام ماجرا نیست و تنها قهرمانی جوانان کشور و شادی ملی ناشی از این قهرمانی نیست که سرمایه اجتماعی را در سطحی ملی افزایش می‌دهد.

برای کشوری تاریخی مانند ایران‌زمین قهرمانان ورزشی به عنوان میراث‌داران سنت پهلوانی افزون بر وجه قهرمانی، میدان مسابقات ورزشی فرصتی است تا در کنار مسابقات وجه دیگری از ظرفیت‌های فرهنگی و ملی کشور را به نمایش بگذارند. از جمله در مسابقات المپیک پاریس یکی از کشتی‌گیران ایرانی یعنی صباح شریعتی که زاده سنندج است، برای جمهوری آذربایجان کشتی می‌گرفت و با اتمام مسابقه و شکست مقابل امین میرزازاده از ورزش قهرمانی خداحافظی کرد، میرزازاده و مربیان تیم ایران به محض آنکه متوجه قصد این ورزشکار ایرانی شدند، با اقدامی پهلوان‌منشانه به رسم پهلوانی و قدرشناسی، صباح شریعتی را در آغوش گرفتند و بر دوش خود دور تشک گرداندند تا هم بر وجه پهلوانی ورزش تأکید کنند و هم احترام و منزلت ورزشکار هموطن ایرانی را یادآور شوند. میرزازاده دراین‌باره گفت صباح شریعتی یکی از ورزشکاران بااخلاق ایران است و وظیفه خودمان می‌دانستیم که موقع خداحافظی‌اش از کشتی در کنارش باشیم. هرچند این موضوع باید به صورت جدی آسیب‌شناسی شود که چرا شرایط در کشور به گونه‌ای رقم خورده که برخی از قهرمانان از کشور خارج و با نام دیگر کشورها در مسابقات ورزشی بین‌المللی حاضر می‌شوند. آیا نهادهای مسئول به وظایف خود در برابر قهرمانان ورزشی عمل کرده‌اند؟ خروج ورزشکاران همچون دیگر نخبگان علمی، صنعتی و اقتصادی از ایران هزینه‌های زیادی به کشور تحمیل می‌کند و کشور را از سرمایه خود محروم می‌کند. نباید در برابر این روند بیش از این سکوت کرد و تماشاچی خسارات وارده بر کشور به دلیل مهاجرت ورزشکاران قهرمان بود.

در اقدام ارزنده دیگری که در حواشی مسابقه المپیک اثرات بسیار مثبتی بر جای گذاشت، این بود که سعید اسماعیلی، کشتی‌گیر تیم ملی فرنگی کشور که در رقابت‌های المپیک امسال با درخشش خود موفق به کسب مدال طلای باارزش المپیک شد، پس از کسب افتخار قهرمانی المپیک در اقدامی ملی و با منش پهلوانی تصویر قهرمان دیگری را پیش چشم رسانه‌های بین‌المللی و داخلی به رخ کشید و نشان داد که قهرمانی تنها روی تشک نیست که روی می‌دهد. 

تصویر اسماعیل کریمی، جنگل‌بان قهرمان کامیارانی که در مبارزه با شعله‌های آتش که به جان جنگل‌های منطقه افتاده بود، جانش را فدا کرد تا آتش جنگل را مهار کند بر لباس اسماعیلی، قهرمان المپیک، ادامه مسابقه‌ای بود که اسماعیلی در آن مسابقه هم جایزه گرفت. اقدام اسماعیلی در کل کشور به ویژه در استان کردستان مورد استقبال عمومی قرار گرفت. درآغوش‌گرفتن علیزاده توسط بانو کیانی نیز از دیگر صحنه‌هایی بود که در المپیک امسال مورد استقبال قرار گرفت. المپیک و مسابقات قهرمانی در عرصه بین‌المللی از وجوه متنوعی در دنیای امروز اهمیت اساسی دارد. اگرچه مهم‌ترین وجه اهمیت این مسابقات کسب عناوین و نشان‌های رنگارنگ قهرمانی است اما در حواشی این مسابقات صحنه‌هایی خلق می‌شود که به افزایش سرمایه اجتماعی ختم می‌شود، امید آنکه بیش از گذشته ورزش قهرمانی مورد توجه مسئولان امر قرار گیرد.

هیچ جا امن نیست

جواد شاملو 

زنده‌ها آواره می‌شوند؛ آواره‌ها شهید. هیچ راه فراری از مرگ نیست. اگر از زیر آوارهای خانه‌ات زنده بیرون آمدی، اگر آوار شدن خاطراتت، روزهای خوبت و زندگی با خانواده‌ات پایان زندگی‌ات نبود، این بار اردوگاه آوارگان را بر سرت آوار می‌کنند. زندگی‌ات آوار شد و خودت آواره، اما هنوز زنده‌ای، پس ماجراهایت تمام نشده است. در اردوگاه آوارگان، در یک مدرسه آواره، پناهنده می‌شوی. گروهی ناتوان، گروهی گرسنه، گروهی داغ‌دیده، گروهی تنها، مشتی کودک و تعدادی سالخورده. زندگی برایت چیزی جز غم نیست؛ اما تو را محکوم به مرگ کرده‌اند، به دلیلی نامعلوم، به برهانی ناگفته، به جرمی مجهول. سرانجام روز موعود فرا می‌رسد. در وقت نماز صبح همه را تکه تکه می‌کنند. اجساد در هم می‌شود. گویی همه یک پیکر می‌شوند. چاره‌ای نیست جز وزن کردن، هر چند کیلو را می‌گویند این احتمالا یک آدم است. چیزی جز قدری گوشت سوخته نیست. گوشت‌ها را مثل گوشت قربانی در کیسه ریخته‌اند و گره زده‌اند؛ به قرن بیست و یکم خوش‌آمدید.
به دنیای مدرن خوش‌آمدید. به غربی که جز وحشی هیچ‌ صفتی برازنده‌اش نیست. سران غرب از این تصاویر «وحشت‌زده» شده‌اند. «وحشت‌زده» جایگزین صفت خشمگین است. شبیه دانشجوی پزشکی سال‌اولی که از دیدن اتاق تشریح وحشت‌زده می‌شود اما دلیلی برای عصبانیت و اعتراض و فریاد زدن ندارد. «وحشت‌زده» می‌شود، شاید چون روح لطیفی دارند؛ نه چون مرزهای جنایت بشر در حال جابه‌جایی است. این «وحشت‌زدگی» می‌تواند ناشی از یک واقعه طبیعی هم باشد. حال‌آنکه تکه‌تکه شدن انسان‌ها وحشتناک نیست، باید برای آن فریاد زد، باید شمشیر کشید، باید قیام کرد.
دوران ما را نمی‌توان به تصویر کشید، باید آن را مات کرد، دوران ما شطرنجی است؛ روزگار ما مجرم است. اوایل نسل‌کشی صحبت از این بود که ساعت صفر محور مقاومت کی می‌رسد. اما الآن باید منتظر ساعت صفر جهان بود. زمانی که جامعه بشری دیگر توان هضم این واقعیت عریان را نداشته باشد که سرتاسر تمدن جهانی دستش به یک جنایت بزرگ در غرب آسیا آلوده است. طوفان‌الاقصی از آگهی جامعه بشری یک کوه می‌سازد، کوهی از باور و روشنگری که در برابر صهیونیسم علم می‌شود، طوفان آنان را لرزاند، اما کوه بر سر آنان آوار خواهد شد.
 
بازدارندگی قدرت و منافع ملی
رضا رحمتی
در ادبیات روابط بین‌الملل، قدرت، منافع ملی و بازدارندگی ۳ مفهوم درهم تنیده و به هم وابسته هستند. در این یادداشت تلاش می‌کنم چسبندگی این ۳ را بررسی کنم. قدرت از جایگاه ویژه و منحصر به فردی برخوردار است؛ همان‌طور که پول در اقتصاد. عمده مباحث مربوط به قدرت در روابط بین‌الملل هم معطوف به قدرت نظامی است. به همین دلیل نظریه‌پردازی‌های عمده‌ای درباره این نوع قدرت مطرح شده است. همین نظریه‌ها هم معیار و مبنایی برای مفاهیم دیگر شده است، مثل بازدارندگی. هم از این رو گفته می‌شود که وضعیت‌های متفاوتی برای «باز داشتن» خصم از ارتکاب رفتار خلاف مقررات بین‌المللی وجود دارد. به تلاش برای «بازداشتن یک تهدید یا حمله یا تهدید به حمله» بازدارندگی گفته می‌شود. بازدارندگی هم در این ادبیات الزاما یک مفهوم نظامی و سخت نیست. بازدارندگی ابعاد دیگری هم دارد؛ مثل بعد سیاسی یا حتی حقوقی. از همین زاویه، می‌توان به انتخاب‌های متعدد کشورها در «بازدارندگی» اشاره کرد و اینکه کشورها برای این بازداشتن به راه‌های متعددی متوسل می‌شوند. تلاش خواهم کرد تا ضمن اشاره‌ای به جایگاه قدرت، وضعیت‌هایی را که دولت‌ها از آنها در روابط بین‌الملل استفاده می‌کنند، برشمرم.
* قدرت ملی
برای فهم قدرت و مسیرهای آن، ابتدا باید نسبت قدرت (در بعد عملیاتی) با رفتار دولت‌ها و انتخاب‌های آنها را بررسی کنیم. چند نکته درباره این نسبت وجود دارد که می‌توان اینگونه بیان کرد.
اول: قدرت و قدرت‌جویی (Power Seeking) یکی از معیارهای اصلی (و البته با ضریب تاثیر بسیار زیاد) رفتار دولت‌ها در روابط بین‌الملل است.
دوم: اگر چه دولت‌ها گاهی انتخاب می‌کنند که اندازه‌گیری قدرت را غیرنظامی یا غیرسیاسی کنند اما هنوز هم قدرت سیاسی و نظامی از اهمیت بسیاری برخوردار است و هیچگاه موضوعیت اصلی خود در روابط بین‌الملل را از دست نداده است.
سوم: با این حال منطق قدرت، کسب قدرت، افزایش قدرت و نمایش قدرت تنها معیار رفتار دولت‌ها در روابط بین‌الملل نیست.
چهارم: بسیاری از کشورها، رفتارها و اعمالی را در سطح بین‌المللی انجام می‌دهند که الزاما مبتنی بر افزایش ثروت و قدرت سخت آنها نیست و بلکه ممکن است ثروت و قدرت آنها را دستخوش تغییر قرار ‌دهد. 
پنجم: رفتار دولت‌ها برای «بازداشتن» خصم یا رقیب از ارتکاب فعل متخلفانه، باید متناسب با سطح و دامنه خصومت متخلفانه‌ای باشد که انجام شده، اگر نه اعتبار بازدارندگی از بین می‌رود. برای مثال در مقابل توسل به قدرت سخت نظامی توسط بازیگر خصم، ساده‌انگارانه است که از ابزارهای سیاسی یا حقوقی استفاده شود.
ششم: شرایط، دامنه و سطح توسل به عمل متخلفانه است که «بازدارندگی» را معنا می‌بخشد. در برابر قدرت سخت، بازدارندگی سخت باید انتخاب شود. نمی‌توان در برابر تهدید به حمله یا حمله سخت، از ابزارهای رمانتیک استفاده کرد. در برابر قدرت نرم، هم باید بازدارندگی نرم انجام شود. طرفه اینکه بازدارندگی یک امر منجمد نیست، بلکه متناسب با شرایط، شدت و ضعف، دامنه و سطح توسل به عمل متخلفانه تغییرپذیر است. 
* آیا اصل بر قدرت‌جویی است؟
موضوع دیگری که در ادبیات روابط بین‌الملل وجود دارد این است که در زمان صلح و عدم وجود یک مساله امنیتی (که تمامیت ارضی و استقلال سیاسی یک بازیگر را تهدید کند)، آیا همواره دولت‌ها به دنبال قدرت سخت حرکت می‌کنند؟ به عبارتی آیا تنها گزینه روی میز دولت‌ها در شرایط عادی روابط خارجی دنبال کردن قدرت سخت نظامی است؟ آیا در روابط بین‌الملل، هم از نظر نظری و هم از نظر عملی، اصل بر قدرت‌جویی است؟ آیا قدرت، تنها معیار رفتار دولت‌هاست؟ در پاسخ باید اشاره کرد که کشورها الزاما کارهایی را که سبب افزایش قدرت مادی آنها می‌شود، انجام نمی‌دهند، گاهی برای کشورها اعتبار، امنیت، پرستیژ، شهرت، احترام و هویت مهم‌تر از قدرت است. قدرت یکی از ابعاد از چهره چندبعدی منافع ملی است. منافع ملی ابعاد گسترده‌ای دارد، از هویت گرفته تا شهرت و احترام تا قدرت. برای مثال، کانادا در عین حالی که به واسطه تحریم‌های حقوق بشری علیه عربستان، موجبات انفصال از منافع اقتصادی ارتباط با عربستان سعودی و مخاطره منافع مادی و اقتصادی را به وجود آورده است، با این حال همواره یکی از کشورهای اصلی مدافع وضع قطعنامه‌های حقوق بشری علیه عربستان است.
ایالات متحده آمریکا نیز به همین ترتیب، با اعمال تحریم‌هایی علیه ایران، هم خود را از بازار 85 میلیون نفری ایران محروم کرده است و هم زمینه‌ای را برای بی‌اعتباری ایالات متحده...
کاهش سپرده‌ها در آمریکا، بروز رفتار احتیاط‌آمیز دیگران و ترجیح ارزهایی غیر از دلار در سطح بین‌المللی فراهم می‌کند. این موضوع را می‌توان در رفتار ایالات متحده نسبت به چین و روسیه و کشورهای بریکس هم مشاهده کرد.
روسیه با وجود آنکه می‌داند تبعات رفتار در شبه‌جزیره کریمه، تحمیل سخت‌ترین تحریم‌های یک و چندجانبه ایالات متحده است، باز هم نیروهای نظامی خود را به کریمه گسیل می‌دارد. همچنین کرملین با وجود اینکه می‌داند نتیجه وضعیت پیچیده امنیتی و نظامی با اوکراین، تحریم‌های شدید اقتصادی و کاهش نقشش در مناسبات اصلی روابط بین‌الملل است، باز هم برای اعاده احترام بین‌المللی قبلی‌اش این کار را انجام می‌دهد. همین روسیه با وجود اینکه می‌داند نتیجه روابط در هم تنیده نظامی با گرجستان، بلاروس و سایر کشورهای اروپای شرقی، تحریم شدید این کشور است، با این حال، باز هم روابط هر روزه خود را با این کشورها توسعه می‌دهد.
چین با وجود اینکه می‌داند تبعات رفتار در تایوان تحریم‌های بین‌المللی است، باز هم رفتار خود را انجام می‌دهد.
حمایت ایران از جبهه مقاومت، الزاما موضوعی در راستای قدرت سخت نظامی نیست، بویژه بعد از عملیات توفان الاقصی مشخص شد حیثیت، اعتبار، جایگاه منطقه‌ای و احترام منطقه‌ای در کنار قدرت سخت برای ایران از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده است. 
بنابراین کشورها الزاما کارهایی را که قدرت مادی آنها را به وضعیت بیشینه‌ای نزدیک کند، انجام نمی‌دهند. اگر چه همان‌طور که در نقطه شروع اشاره شد، قدرت و قدرت‌جویی از اهمیت بسیار زیادی برای کشورها برخوردار است و هنوز که هنوز است، هیچ واژه‌ای نتوانسته به اندازه قدرت در ادبیات بین‌المللی نقش و نفوذ داشته باشد.
* نسبت بین منافع ملی و قدرت ملی
علاوه بر نقش قدرت و انتخاب‌هایی غیر از قدرت توسط دولت‌ها، موضوع منافع ملی نیز از اهمیت برخوردار است. اینکه دولت‌ها در روابط بین‌الملل چه انتخابی را انجام می‌دهند، تا حد بسیار زیادی بستگی به «منافع ملی» آنها دارد. یعنی اگر چه قدرت در روابط بین‌الملل اصالت دارد اما عامل اصلی جهت‌دهی به جنس، نوع و دامنه قدرت، منافع ملی است. گاهی منافع دولت‌ها در استفاده از قدرت سخت، تعریف می‌شود، در آن صورت دولت‌ها باید خشن‌ترین روی قدرت را استفاده کنند. گاهی منافع دولت‌ها در استفاده از قدرت نرم تعریف می‌شود که در آن صورت هزینه کردن از قدرت نظامی، ضرورتی ندارد. گاهی هم دولت‌ها باید به صورت ترکیبی از قدرت استفاده کنند، یعنی هم روی خشن قدرت را به نمایش بگذارند و هم مؤلفه‌های نرم قدرت خود را به رخ حریف یا رقیب بکشانند. بنابراین در روابط بین‌الملل، اینکه دولت‌ها از کدام رو از قدرت استفاده کنند، الزاما موضوعی محتوم نیست. قدرت باید در نسبت با منافع ملی تعریف شود. ایده کلی این است که قدرت سخت، الزاما تنها پایه و مسیر اعتلای منافع ملی نیست، اگر چه قدرت سخت همیشه یک پایه محکم منافع ملی بوده و خواهد بود. گاهی دولت‌ها باید در کنار قدرت سخت ستون‌های دیگری را هم بنا کنند که مهم‌ترین این ستون‌ها، ستون قدرت نرم، تعامل، گفت‌وگو و نفوذ است. مفهوم کلیدی مورد استفاده در اینجا، «قدرت ترکیبی» است. قدرت ترکیبی آن جلوه‌ای از قدرت است که تنها یک مسیر را دنبال نمی‌کند.