عبور دو کشتی آلمانی از تنگه تایوان، از یک طرف به معنای همپیمانی ژرمنها با واشنگتن در تقابل تمام عیار با پکن محسوب میشود. هر چند بازیگرانی مانند فرانسه هنوز در این مجادله وارد نشدهاند، اما اقدام اخیر برلین میتواند مقدمهای جهت کشاندن یا کشیده شدن دیگر اعضای پیمان آتلانتیک شمالی به جنگی بالقوه در شرق آسیا باشد. به نظر میرسد استراتژی خلق گرههای کور راهبردی در حیاط خلوت چین که از سوی واشنگتن، لندن و برلین آغاز شده، پیش در آمدی بر منازعهای پایدار و غیر قابل پیشبینی (به لحاظ دامنه و عمق منازعه) در محیط پیرامونی پکن خواهد بود. سوال اصلی اینجاست که آیا غرب قدرت مدیریت این منازعه را خواهد داشت؟!
عتاب چینیها به ژرمنها
اخیرا ارتش چین عبور دو کشتی نیروی دریایی آلمان از تنگه تایوان را محکوم و تاکید کرد که این اقدام خطرات امنیتی را افزایش داده و پیامی «اشتباه» ارسال میکند. بر اساس بیانیه صادر شده از سوی ارتش چین، نیروهای چینی کشتیهای آلمانی را زیر نظر داشته و به آنها هشدار دادهاند. چین که تایوان را بخشی از قلمرو خود میداند، میگوید تنها این کشور حق حاکمیت و نظارت بر تنگه تایوان را دارد. ایالات متحده آمریکا و تایوان، اما مدعی شدهاند که این تنگه که یکی از مسیرهای تجاری جهان به شمار میرود و تقریباً نیمی از کشتیهای باری دنیا از آن عبور میکنند، یک آبراه بینالمللی است. فرماندهی ناحیه شرقی ارتش آزادیبخش خلق چین در بیانیهای اعلام کرد عبور این دو کشتی آلمانی (یک ناوچه و یک کشتی پشتیبانی) نوعی «تبلیغات عمومی» بوده و نیروهای دریایی و هوایی چین در تمام مدت آنها را زیر نظر داشته و هشدارهای لازم را به آنها دادهاند.
در این بیانیه آمده است: «رفتار آلمان خطرات امنیتی را افزایش داده و پیامی اشتباه ارسال میکند. نیروهای منطقه همواره در حالت آمادهباش هستند و قاطعانه به تمامی تهدیدات و تحریکات پاسخ خواهند داد.»
ریسک راهبردی ژرمنها
صورت مسئله گویاست! آلمان در حالی که قدرت مدیریت جنگ اوکراین و تبعات امنیتی و استراتژیک آن را از دست داده، به شریک راهبردی واشنگتن در جبههای جدید تبدیل شده است. مقامات آمریکایی و اروپایی طی سالهای اخیر تلاش کردهاند روایت معمول از پرونده تایوان در نظام بینالملل را زیر سوال برده و حاکمیت چین را بر تایپه نفی کنند. در مقابل، چینیها تاکید دارند که مسئله تایوان نه یک موضوع مربوط به «آزادی دریانوردی»، بلکه مسئله حاکمیت و تمامیت ارضی چین است. تنگه تایوان آبهای چین است و هیچ آبراه بینالمللیای وجود ندارد.
آنچه مسجل است اینکه منازعه شکل گرفته در شرق آسیا از جنس حقوقی نیست. دلیل پشت پرده تحرکات اخیر غرب در شرق آسیا، ناظر بر جلوگیری از تبدیل چین به یک هژمون اقتصادی در نظام بینالملل صورت میگیرد. بر همین اساس، آمریکا و برخی بازیگران اروپایی از اینکه پکن تا سال ۲۰۳۲ میلادی تبدیل به قدرت اقتصادی برتر جهان شود، شدیدا نگران هستند. این نگرانی در مواضع صریح مقامات غربی مشهود است. در چنین شرایطی اعضای ناتو تلاش میکنند از طریق خلق دغدغههای امنیتی پایدار در محیط پیرامونی چین، مانع از تمرکز پکن بر نقشه راه اقتصادی خود شوند. در مقابل، چینیها نیز متوجه ماهیت راهبردی و متعلقات تاکتیکی بازی آمریکا-اروپا شدهاند. در این میان، هر اندازه پکن در لاک دفاعی فرو برود، ضربات بیشتری دریافت میکند؛ بنابراین مقامات حزب کمونیست چین تصمیم گرفتهاند ضمن مخابره هشدارهای قاطعانه به غرب، خود را برای مواجهه با هر سناریویی در تایوان، تبت، هنگ کنگ و دریای چین جنوبی آماده کنند. برگزاری چندین مانور نظامی مشترک میان آمریکا و کشورهایی مانند فیلیپین، کره جنوبی و ژاپن به وضوح نشان میدهد که کاخ سفید مواجههای بلند مدت را در این حوزه جغرافیایی طراحی کرده و قصد عقبنشینی از آن را حداقل در برهه زمانی فعلی ندارد. در چنین شرایطی چین در صدد است هزینههای راهبردی مداخلهگرایی غرب در شرق آسیا را افزایش دهد.
چین قویا از کشورهای اروپایی خواسته است تا از هر اقدامی که توسعه پایدار آنها را به خطر میاندازد، خودداری کند. دولت تایوان نیز به تاسی از غرب میگوید تنها مردم این جزیره میتوانند درباره آینده خود تصمیم بگیرند. کشتیهای جنگی آمریکا تقریباً هر دو ماه یک بار از این تنگه عبور میکنند که همواره موجب خشم پکن میشود. کشتیهای جنگی برخی از متحدان آمریکا مانند کانادا و بریتانیا نیز گهگاه از این مسیر عبور میکنند. چین که هرگز استفاده از زور برای تسلط بر تایوان را رد نکرده، طی پنج سال گذشته فعالیتهای نظامی خود را در اطراف این جزیره از جمله مانورهای نظامی را افزایش داده که در حقیقت، واکنش و پاسخی نسبت به طمع راهبردی غرب به شرق آسیا و به کارگیری استراتژی کلان "مهار همه جانبه چین" از سوی آمریکا و اروپاست.
این مناقشه، قرار نیست به زودی پایان پیدا کند، زیرا برخی پیششرطهای آن مانند تلاقی منافع طرفین تحقق یافته و کلاف سردرگمی را در محیط پیرامونی چین ایجاد کرده است. بدیهی است که پکن چنین مداخلهگرایی فرامنطقهای و غیر قابل قبولی را تحمل نمیکند. ممکن است چینیها بخشی از پاسخ خود به اقدامات خطرناک غرب را در همان حوزهای که مورد مداخله قرار گرفته است (شرق آسیا) و بخشی دیگر را در حوزههای جغرافیایی دیگر مانند آمریکای لاتین، آفریقا و غرب آسیا دهند. نباید فراموش کرد که تایوان، به خودی خود قدرت تقابل با پکن را ندارد و هرگونه اقدام، واکنش، رفتار و حتی گفتار مقامات تایوانی در تقابل با پکن، نشات گرفته از آن سوی اقیانوس آرام است. اخیرا گارد ساحلی تایوان اعلام کرده است که بار دیگر کشتیهای خود را برای نظارت و هشدار به چهار کشتی پلیس دریایی چین که در آبهای ممنوعه نزدیک جزایر کینمن، تحت کنترل تایوان و در نزدیکی سواحل چین، در حال حرکت بودند، اعزام کرده است. تایپه هدف از این اقدامات را عدم تحریک و عدم درگیری دانسته است، اما مسلم است که بر روی این ادعای خوشبینانه نمیتوان حساب باز کرد.