اختلافات تاریخی بین چین و تایوان به جنگ داخلی چین در سال ۱۹۴۹ بر میگرده که پس از پیروزی کمونیستها در این جنگ، این جزیره اعلام استقلال کرد و به ظاهر دو حکومت مجزا در چین و تایوان تاسیس شد، اما چین همچنان تایوان رو بخشی جداییناپذیر از خاک خودش قلمداد میکنه!
اما نقش کلیدی تایوان در تقابل بین آمریکا و چین بر سر ریزتراشههاست!
وجود یک شرکت تایوانی به نام TSMC که بزرگترین تولیدکننده ریزتراشههای پیشرفته در جهان هست و سهم عمدهای از نیازهای ریزتراشهای شرکتهای آمریکایی و چینی رو تامین میکنه یکی از اصلیترین عامل برای اهمیت پیداکردن این جزیره برای این دو کشور به حساب میاد.
ایالات متحده و مشخصاً وزارت دفاع آمریکا به شدت به ریزتراشههای شرکت TSMC برای تولید تجهیزات نظامی وابسته هست. از طرفی گرچه چین هم به ریزتراشههای شرکت TSMC نیاز داره، اما میزان این وابستگی به دلیل سرمایهگذاری در سالهای اخیر روی این تکنولوژی، بسیار کمتر از وابستگی آمریکا به این شرکت شده!
با این حساب برای چین اهمیت تسلط بر تایوان صرفا تامین تراشههای مورد نیازش نیست و بخش اعظم هدف چین، قطع دست آمریکا برای عدم دستیابی به این تراشهها به منظور تغییر در موازنه قدرت جهانی به نفع خودش و ضعیفتر کردن هژمونی آمریکاست! پیروزی و تسلط آمریکا بر تایوان هم میتونه علاوه بر تامین نیازهای تراشهای، به معنای تحقیر چین و به تعبیر آمریکاییها، حفظ نظم موجود بینالمللی و تقویت هژمونی فعلی آمریکا باشه.
اما حقیقت این هست که با ظهور و نمایش مقتدرانه این روزهای محور مقاومت به رهبری ایران و اتحاد نسبی با روسیه و چین بر اساس منافع مشترک و سر برآوردن سایر کشورهای نوظهور اقتصادی مثل برزیل و هند و شکلگیری گروههایی مثل بریکس، دقیقتر این هست که گفته بشه تلاش آمریکا برای تسلط بر تایوان، با هدف حفظ بقا انجام میشه تا اینکه گفته بشه حفظ و تقویت هژمونی قدرتی که مدتهاست وجود نداره...
در حقیقت جابجایی هژمونی قدرت از زمان حمله ایران به پایگاه آمریکایی عینالاسد آغاز شد.