صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۰۸ مهر ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۳  ، 
شناسه خبر : ۳۶۵۹۱۹
رساله عملیّه شهید نصرالله کابوس اسرائیل و آمریکا، ما خدا را داریم...، حزب الله زنده است؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز است.

رساله عملیّه شهید نصرالله کابوس اسرائیل و آمریکا 

محمد ایمانی
۱) شهادت دبیرکل حزب‌الله، مصیبت بزرگی است؛ از آن جنس که به تعبیر امیر مؤمنان‌(ع) درباره جناب مالک، جهانی را خوشحال و جهانی را سوگوار می‌کند. شهادت آیت‌الله سید حسن نصرالله(ره) در عملیات تروریستی آمریکا و اسرائیل، رویداد بزرگی است و می‌تواند تاثیرات بزرگی بر منطقه و جهان بگذارد. صهیونیست‌ها نام این عملیات را «نظم جدید» (New Order) گذاشته‌اند، اما نمی‌فهمند که نظم تازه، برخلاف آرزوهای آنها در حال پدید آمدن است. صهیونیست‌ها پیش از این، دست‌‌کم دو بار تصمیم گرفتند با جنگ و جنایت و کشتار، نظمی تازه در نسبت با لبنان و منطقه برقرار بکنند. یک بار، در سال 1982 که به اشغال جنوب لبنان پرداختند در حالی که آن روز، حزب‌الله اصلا وجود نداشت. و نوبت دوم، با جنگ‌های 2005 علیه غزه و 2006 علیه لبنان. نوبت اول، با خبط خود موجب شدند حزب‌الله سر برآورد، نماد مقاومت شود و ارتش اسرائیل را مجبور به فرار تحقیر‌آمیز در سال ۲۰۰۰ کند. بار دوم، سال ۲۰۰۶ میلادی که اسرائیل با حمایت مطلق نومحافظه‌کاران آمریکایی (و ارتجاع عربی) و با توهم زایمان خاورمیانه جدید، به لبنان حمله کرد، اما تحقیر‌آمیزترین شکست را متحمل شد. 18 سال بعد، قطعا آن نظم مطلوب آمریکا و اسرائیل، آسیب‌های اساسی و جبران ناپذیر دیده است.
۲) آیت‌الله شهید مقاومت، به تنهائی احتجاج با همه سیاستمداران و روشنفکران و عالمان در منطقه و جهان است. او در حالی مقاومت در برابر جنایات رژیم صهیونیستی را در مرزهای فلسطین اشغالی مدیریت کرد و جان گرامی خود را بر سر این گذاشت، که بسیاری از مدعیان سیاست و روشنفکری در منطقه جرئت نکردند ولو در کلام، زبان به اعتراض علیه نسل‌کشی اسرائیل بگشایند. سید مقاومت در آخرین سخنرانی‌اش گفته بود به حزب‌الله پیغام می‌دهند که از حمایت از غزه کوتاه بیاید اما ما تا زمانی که جنگ در غزه تمام نشود کوتاه نخواهیم آمد. خون مبارک او و دیگر فرماندهان شهید حزب‌الله، با خون فرماندهان شهید ایرانی و فلسطینی و یمنی و عراقی در‌هم آمیخت تا بشارت بیداری اسلامی در منطقه باشد. هنوز هم طنین صدای او در روز قدس سال ۱۳۹۲ تازه است که خطاب به دشمنان گفت: «هرچه می‌‌خواهید به ما بگویید بگویید رافضی، تروریست، جنایتکار، و ما را هر جا که یافتید و در همه‌ جبهه‌‌ها و بر در هر حسینیه و مسجد بکشید؛ اما ما شیعیان علی بن ابی طالب‌(ع)، فلسطین را تنها نخواهیم گذاشت.». 
۳) طنین صدای سید شهید مقاومت همچنان در گوش‌ها طنین‌انداز است که خطابه علی بن الحسین‌(ع) به ابن زیاد را بازخوانی کرد: «أَ بِالْقَتْلِ تُهَدِّدُني؟ أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَكَرامَتَنَا الشَّهادَةُ. آيا ما را با قتل تهديد مىكنى؟ مگر نمى‌دانى كه كشته شدن، عادت ما و شهادت، مایه كرامت و افتخار ماست؟». اکنون عالِمی دیگر از علمای مجاهد اسلام، در مسیر دفاع از مظلومان در خون خود تپیده و حقانیت آرمان الهی و انسانی خود را با خون امضا کرده است. آیت‌الله شهید نصرالله، از سرآمدان روحانیت مجاهدی است که امام خمینی(ره) در طلیعه منشور روحانیت (3 اسفند 1367) درباره ایشان نوشت: «سلام بر حماسه‌سازان همیشه جاوید روحانیت که رساله علمیه و عملیه خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشته‌‌اند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شبچراغ ساخته‌اند. افتخار و آفرین بر شهدای حوزه و روحانیت که در هنگامه نبرد، رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبک‌بالان به میهمانی عرشیان رفتند». این شهادت با همه تلخی و سنگینی‌اش، از جنس شهادت علامه مطهری است که حضرت امام(ره) درباره شهادت او نوشت: «... در اسلام عزیز با شهادت این فرزند برومند و عالِم جاودان، ثُلمه‌ای وارد شد که‌‎ ‌‏هیچ چیز جایگزین آن نیست. و تبریک در داشتن این شخصیت‌های فداکار که در زندگی و‌‎ ‌‏پس از آن با جلوۀ خود نورافشانی کرده و می‌کنند. من در تربیت چنین فرزندانی که با‌‎ ‌‏شعاع فروزان خود، مردگان را حیات می‌بخشند و به ظلمت‌ها نور می‌افشانند، به اسلام‌‎ ‌‏بزرگ، مربی انسان‌ها و به امت اسلامی تبریک می‌گویم. من گرچه فرزند عزیزی را که‌‎ ‌‏پارۀ تنم بود از دست دادم لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود‌‎ ‌‏داشت و دارد.» 
۴) رژیم صهیونیستی، نام جنایت تروریستی اخیر را که با هواپیماها و بمب‌ها و اطلاعات و هدایت دولت آمریکا انجام شد، «نظم جدید» گذاشته است. صهیونیست‌های نگون بخت می‌توانند برای مدتی بسیار کوتاه، شادی کنند اما حقیقت همان است که جناب سید فرمود: 
«باید کم بخندید و بسیار‌ گریه کنید». سید شهید مقاومت، آینه دقّ رژیم صهیونیستی بود و همچنان خواهد ماند. تزیپی لیونی، دارای سابقه عضویت در موساد که مجله تایم در سال ۲۰۰۷ وی را در فهرست «یکصد شخصیت پرنفوذ جهان» قرار داد، از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ وزیر خارجه اسرائیل بود و شکست سخت در جنگ 33 روزه با حزب‌الله را از جایگاه وزارت چشید. او اواخر مرداد 1395 در مصاحبه با شبکه 10 تلویزیون رژیم صهیونیستی، سخنی گفت که عمق ضربه سید مقاومت بر پیکر رژیم را نشان می‌داد: « حزب ‌الله و نصرالله، دشمنان اسرائیل هستند و موشک‌‌های بسیاری در اختیار دارند. هرگاه نصرالله سخنرانی می‌کند، ما در اسرائیل خود را می‌‌بازیم».
۵) نباید دچار خطای تحلیل شد. حزب‌الله نه در یک سال اخیر و نه چهار دهه گذشته، فقط با اسرائیل نجنگیده، بلکه با آمریکا می‌جنگد. بمب‌ها و موشک‌هایی که به سمت لبنان شلیک می‌شود، همه آمریکایی هستند؛ هدایای منحصر به فرد دموکرات‌های جنایتکاری که کسانی در ایران ماموریت داشتند آنها را متفاوت از جمهوریخواهان جا بزنند. اگر جنگ 33 روزه و 22 روزه (سال‌های 2006 و 2005) را جمهوریخواهان و نومحافظه‌کاران آمریکا در متن طرح خاورمیانه جدید اداره کردند، جنگ جاری در غزه و لبنان و منطقه را دموکرات‌ها مدیریت می‌کنند؛ در حالی که به دروغ از صلح و آتش‌بس هم دم می‌زنند. با این همه، لبنان، داغی بزرگ بر دل آمریکاست: مستعمره‌ای که به چشم عروس منطقه دیده می‌شد و کاملا در قبضه بود، ناگهان خار چشم آمریکا شد، پرچم مقاومت را برافراشت، آن بلای فراموش ناشدنی را بر سر تفنگداران آمریکایی درآورد، سیلی‌های آبدار بر گوش اسرائیلی نواخت که بنا بود نوک پیکان قدرت آمریکا در منطقه دیده شود، الگو‌سازی کرد و الگو شد، و در فلسطین و یمن و عراق و... ریشه دواند و نقش الهام‌بخش را برای دیگر گروه‌های مقاومت ایفا کرد؛ یازده ماه هم هست که اسرائیل (مینیاتور آمریکا در منطقه) را تحقیر می‌کند و توان رزمی ارتش صهیونیستی را دوپاره و مستهلک کرده است.
۶) جناب سید حسن(ره) نه فقط برای ملت ما، بلکه برای ملت‌های مظلوم منطقه، پشتوانه بود. و پیداست که ترور چنین فرمانده خدمتگزاری، بسیار گران آید. اما اراده هیچ شیطان و طاغوت مستکبری، از اراده پروردگار متعال سبقت نگرفته است. «اَم یُریدونَ کَیدا. فَالَّذینَ کَفَروا هُمُ المَکیدون. آیا می‌خواهند مکر بورزند؟ پس کافران، مورد مکر الهی هستند». آیا منطقه پس از ترور ناجوانمردانه شهید سلیمانی، برای آمریکا و اسرائیل امن‌تر شد که پس از جنایت اخیر امن شود؟ یا اینکه بر وسعت و شدت ضربات ضد‌صهیونیستی مقاومت افزوده شده است؟ سخن کریس مورفی سناتور آمریکایی درباره شهید سلیمانی، نسبت به شهید نصرالله هم صادق است که گفت: «ژنرال سلیمانی به عنوان یک شهید، می‌‌تواند برای آمریکا به مراتب خطرناک‌‌تر باشد. سؤالی که باید از خود بپرسیم این است که او زمانی که زنده بود، خطرناک‌‌تر بود یا الان که کشته شده است؟». دوره تازه، آغاز دوران الهام‌بخشی شهید نصرالله است.
۷) نباید سرسوزنی درباره برنامه نابودی رژیم صهیونیستی یا اخراج آمریکا از منطقه سست شد. این، همان آرمان بلند شهید نصرالله است که پس از شهادت حاج قاسم و درباره کیفیت انتقام شایسته خون او گفت: «قصاص عادلانه، ایجاب می‌کند شخصیتی همتراز قاسم سلیمانی باشد! چه کسی هست؟! رئیس ستاد ارتش آمریکا؟ وزیر دفاع آمریکا؟ فرمانده‌ نیروهای آمریکا در خاورمیانه؟ چه شخصیتی همتراز سلیمانی و ابومهدی است؟ کفش‌‌های قاسم سلیمانی، می‌‌ارزد به سر ترامپ و کل فرماندهانش. سر دونالد ترامپ در حد کفش قاسم سلیمانی هم نیست؛  قصاص عادلانه، کل موجودیت آمریکا در منطقه است. پایگاه‌‌های نظامی و کشتی‌‌های جنگی و کل سربازهای آمریکا در منطقه، معادل قصاص عادلانه است. پاسخ به خون قاسم سلیمانی و ابومهدی، اخراج کل نیروهای آمریکایی از منطقه باید باشد؛ این هدف ان شاء ‌الله محقق خواهد شد و قدس و فلسطین نیز آزاد خواهد شد».
۸) حزب‌الله، یک روند است و نه یک نقطه یا شخص. حزب‌الله با شهادت سید عباس موسوی، ضربه بسیار سختی خورد اما نه تنها تمام نشد، بلکه تازه آغاز و شکوفا شد. باید این حقیقت را درست درک کرد که اگر مؤمنان همت کنند، حرکت تاریخ، رو به جلو و متعالی است. تاریخ نه در ناکامی اُحُد متوقف ماند و نه در صفین و نه در کربلا و عاشورا، که اگر متوقف مانده بود به پیروزی‌های بزرگ جبهه اسلام در روزگار معاصر نمی‌انجامید. ما به تحلیل عمیق ولی امر مسلمین و بشارت‌ها و مطالبات نهفته در دو پیام دیروز ایشان یقین داریم که فرمودند: «ضربات جبهه‌ مقاومت بر پیکر فرسوده و رو به زوال رژیم صهیونی، بحول و قوه‌ الهی کوبنده‌تر خواهد شد. ذات پلید رژیم صهیونی در این حادثه، به پیروزی دست نیافته است. سیّد مقاومت، یک شخص نبود، یک راه و یک مکتب بود، و این راه همچنان ادامه خواهد یافت. خون شهید سید عباس موسوی بر زمین نماند، خون شهید سید حسن هم بر زمین نخواهد ماند». و «جنایتکاران صهیونیست بدانند بسیار کوچک‌تر از آنند که به ساخت مستحکم حزب ‌الله صدمه‌ مهمی وارد کنند. همه‌ نیروی مقاومت منطقه در کنار حزب‌‌الله و پشتیبان آن است. سرنوشت این منطقه را نیروهای مقاومت و در رأس آنان حزب ‌الله سرافراز رقم خواهد زد... بر همه‌ مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزب‌‌الله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث، آن را یاری کنند».
۹) جنگ جاری در منطقه، جنگ اراده‌هاست. بنابراین باید با تحلیل‌های مسموم و فلج‌کننده‌ای که به نیابت از آمریکا و اسرائیل، دعوت به نرمش و مماشات و انفعال و بی‌عملی در برابر تجاوزات این دو در منطقه می‌کنند و جنایت‌های دشمن را تله تنش و جنگ می‌خوانند، به عنوان سرانگشتان نفوذ به شدت برخورد کرد. مجازات قاطع و مؤثر جنایتکاران صهیونیست و آمریکایی، از بستن مجرای نفوذ تحلیل‌های مسموم آغاز می‌شود. همچنین نباید در روزگار جنایتگری صهیونیسم مسیحی، در توهم مذاکره و تعامل و توافق با جنایتکاران فرصت‌سوزی کرد و پالس‌های اشتباه (تشویق‌کننده/ جرئت دهنده) فرستاد. این بشارت قاطع و البته مشروط خداوند است که فرمود: « وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ». و همچنین: «وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ. إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللهِ مَا لَا يَرْجُونَ. و در تعقیب دشمن سستی نورزید؛ اگر شما رنج و دردی می‌بینید، آنان نیز مانند شما در رنج و درد می‌افتند، و شما امیدی را به خداوند دارید که آنان ندارند». نخبگان و مدیران و تحلیلگران و سیاستمداران باید این پیام امام خمینی(ره) در تاریخ 2 فروردین 1368 را به عنوان یک راهبرد همیشگی نصب‌العین قرار دهند که فرمود: «امروز بیشتر از هر زمانی کینه و دشمنی استکبار علیه اسلام ناب محمدی برملا شده است... غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی‌تان- به خیال خام خودشان- بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست... همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظه‌ای آرامتان نمی‌گذارند». (جلد 21 صحیفه نور- صفحه 329)
 
ما خدا را داریم...

امیررضا توکلی
قرآن کریم به خوبی نشان می دهد که سنت الهی بر نابودی طاغوت در اوج گردن کشی و ظلم آن است. فرعون در اوج  طغیان و اقتدار خویش برای بقای حکومتش سر از تن طفلان می برید. در نهایت اما موسی نبی،  با تقدیر الهی نه در فرسنگ ها دورتر از مصر، بلکه در دامان خود فرعون رشد پیدا کرد و فرعون از آن جایی که فکرش را نمی کرد به دست قدرت الهی به هلاکت رسید. حالا این روزها سرکشی رژیم صهیونیستی و کشتن ده ها هزار زن و کودک بی گناه و مظلوم، برخی را به چرتکه انداختن وادار کرده و می گویند که حزب ا... یا دیگر گروه های مقاومت شانسی در برابر تل آویو ندارند. آنان که چشم به هیمنه پوشالی طاغوت دارند از حمایت های بی چشمداشت واشنگتن از اسرائیل سخن به میان آورده و نابودی این رژیم آپارتاید را غیر ممکن تلقی می کنند. مع الاسف گرد این سیاه‌فکری و نا امیدی به جمع های مومنانه و حزب اللهی مان هم رسیده و حتی برخی از تحلیل گران حوزه مقاومت با شهادت تعدادی از فرماندهان حزب ا... و به ویژه سید مقاومت،سید حسن نصرا... رنگ و بوی جوهر قلمشان فرق کرده است.
اما ما چرا فراموشمان شده خدایی هم هست؟!  مگر نه این که قرآن کریم بارها و بارها به مومنین یاد آور می شود که رمز موفقیت آنان در برابر طاغوت،  ایمان آنان است و نه سلاح آنان. تمام تفاوت جنگ بدر و جنگ احد در همین خلاصه می شود که در نبرد نخست اتکای مسلمانان به قدرت و حمایت الهی بود و پیروز شدند و در نبرد دوم توجه آن ها به دنیا معطوف شد و شکست خوردند.
خدای نصرا...، حی‌القیوم است.
زنده بوده و  زنده است و زنده خواهد بود...
به درستی که مسیر پیروزی الهی نه به بمب های فسفری کار دارد و نه به تانک های مرکاوا! کافی است ترس به جان صهیونیست ها بیفتد، آن گاه همان طور که خدای متعال وعده داد، خواهیم دید که با دستان خود همه سلاح ها و خانه هایشان را خراب خواهند کرد. فرمول پیروزی الهی از دو دوتا چهار تا کردن های ما نمی گذرد؛ همان طور که امام(ره) ما را متوجه کرد، وقتی بسیج و سپاه و ارتش همه در خوابند تو به چشم می بینی که شن های بیابانِ طبس مامور می شوند تا یک ابر قدرت را بی حیثیت کنند و خاکسترهای کماندوهای آمریکایی را به باد دهند.  آری اگر نصرت الهی در میان باشد - که حتما هست- فقط حزب ا... لبنان برای  شکست اسرائیل کافی است که فرمود: «کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بإِذْنِ اللَّهِ» رهبر انقلاب نیز در پیام  اخیر خود  بر این وعده الهی تاکید کردند و گفتند: «سرنوشت این منطقه را نیروهای مقاومت و در رأس آنان حزب‌ا... سرافراز رقم خواهد زد...» ما جوانان نیز که آزادی خرمشهر را ندیده بودیم؛  خودمان به چشم خویش دیدیم حزب اللهی که تازه در حال جوانه زدن بود و به بلوغ نظامی این روزهایش هم نرسیده بود، در سال 2006 چگونه بینی اسرائیل را به خاک مالید! امید به قدرت الهی رمز موفقیت مومنان است، شاه کلیدی که نباید آن را فراموش کرد. باید منتظر ماند که « والعاقبة للمتقین»

حزب الله زنده است

سیدعبدالله متولیان

 الف ـ عملیات طوفان الاقصی، علیه رژیم صهیونیستی نقطه شروع هزیمت و فروپاشی این رژیم محسوب می‌شود. طی یک سال اخیر رژیم صهیونیستی حتی با حمایت، هدایت و پشتیبانی تمام عیار نظام سلطه به رهبری امریکای جنایتکار نه تنها نتوانسته به هیچ کدام از سه هدف تعیین شده دست پیدا کند، بلکه در باتلاق ده‌ها مشکل در حال غرق شدن است و چهره منفور و تروریستی آنان بیش از پیش آشکار شده است. ب ـ بی‌تردید حزب‌الله لبنان بیشترین و مؤثرترین نقش را در حمایت از مقاومت فلسطین و شکست و ناکامی صهیونیست‌ها داشته است. در یکسال گذشته حزب‌الله عمق ۱۰ کیلومتری سرزمین‌های اشغالی را زیر حجم سنگین آتش‌باری خود گرفته و ده‌ها هزار آواره روی دست تروریست‌های صهیونیست گذاشته و حداقل ۳۰ درصد توان نظامی صهیونیست‌ها را درگیر جبهه شمالی کرده و با زدن پایگاه‌های نظامی، راداری، جاسوسی، شناسایی در عمق ۳۰ کیلومتری، آثار و فشار سنگین اقتصادی و سیاسی را بر صهیونیست‌های اشغالگر تحمیل کرده‌اند. در همین حال رزمندگان مقاومت نیز از کمک‌های مستشاری، فنی و اطلاعاتی حزب‌الله بهره‌مند بوده‌اند. 
ج ـ نتانیاهوی جلاد و تروریست (آن‌گونه که در نطق سازمان ملل اعلام کرد)، که موجودیت و بقای رژیم را در آستانه نابودی و فروپاشی دیده، برای برون رفت از تله‌ای که محور مقاومت برایش طراحی کرده، با استفاده از ظرفیت‌های موجود در لبنان و نفوذ و اشراف اطلاعاتی ناشی از: «هر دو اپراتور تلفن همراه لبنان در اختیار امریکاست»، «عدم انسجام در ساختار سیاسی لبنان»، «حضور ده‌ها سرویس جاسوسی»، «زیرساخت‌های فنی در لبنان در اختیار دشمنان مقاومت است» و «اوضاع نابسامان اقتصادی مردم»، قبل عملیات اصلی و تصرف دره بقاع و گسستن ارتباطات اجزای محور مقاومت، تلاش کرد با طراحی یک جنگ تمام عیار ترکیبی:
۱ـ مزیت‌های حزب‌الله را بگیرد. 
۲ـ نقاط قوت و برتری حزب‌الله را تصرف کند. 
۳ـ شبکه فرماندهی (سیاسی، عملیاتی و ارتباطی) حزب‌الله را به طور کامل متلاشی کند. ۴ـ شبکه ارتباطات رادیویی و تماس حزب‌الله را از بین ببرد. ۵ـ شبکه حامیان مردمی حزب‌الله را از بین برده و بین مردم و حزب‌الله فاصله ایجاد کند. ۶ـ با انفجار پیجر‌ها رعب وحشت شدید را در بین اعضای حزب‌الله و مردم دامن بزند. ۷ـ حاکمیت سیاسی لبنان را رو در روی حزب‌الله قرار دهد. 
د‌ـ نظام سلطه با تکیه بر قدرت رسانه‌ای خود تلاش می‌کند تا با استراتژی شوک، جای برنده و بازنده را عوض کرده و صهیونیست‌های تروریست را پیروز میدان معرفی کنند، اما مقاومت و حزب‌الله لبنان که فراتر از ارتش رژیم صهیونیستی (که مدعی چهارمین ارتش جهان هستند) با کل نظام سلطه و سرویس‌های جاسوسی غرب و حتی برخی کشور‌های منطقه در حال جنگ است، در عین حال که باور دارد جنگ، تلخ و شیرین دارد، شکست و پیروزی دارد، اما بی‌تردید برنده و پیروز قطعی این میدان و تعیین کننده سرنوشت و پیروز نهایی جنگ است چون:
۱- قدرت حزب‌الله نسبت به دو جنگ ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ بیش از ۱۰ برابر شده و در عین حال قدرت رژیم صهیونیستی بشدت کاهش یافته است. ۲- در همین عملیات هم حزب‌الله موفق به تحمیل شکست: «نظامی» و «اخلاقی» رژیم صهیونیستی (که برخلاف حزب‌الله منازل مسکونی را هدف قرار می‌دهد) شده است. ۳- حزب‌الله با تکیه بر توانایی جهادی و مقاومتی و با روحیه الهی برخلاف صهیونیست‌ها در میدان نبرد نامتقارن قدرت بازسازی و ترمیم خود را در کوتاه‌ترین زمان ممکن دارد. ۴- رژیم صهیونیستی خوب می‌داند که اگر این جنگ حتی دو سال هم طول بکشد، حزب‌الله قادر است روزانه تا ۵۰۰۰ موشک را به مواضع اشغالگران روانه کرده و همه سیستم‌های راداری و پدافندی دشمن را درگیر کند. ۵- اینک آتش‌باری موشکی حزب‌الله بر اثر اشتباه محاسباتی از عمق ۱۰ کیلومتری سرزمین‌های به بیش از ۷۰ کیلومتر افزایش یافته و تمامی پایگاه‌ها، فرودگاه‌ها و ظرفیت‌های نظامی، لجستیکی و... دشمن زیر آتش‌باری حزب‌الله قرار گرفته است. 
۶- افزایش عمق آتش‌بس حزب‌الله فاجعه فراگیر افزایش چندصد هزار نفری آوارگان (و حرکت آنان به سمت مرکزیت رژیم) را در پی دارد و همین موضوع رژیم را نابود خواهد کرد. قابل ذکر است که نیمی از وسعت ۲۹ هزار کیلومتر مربعی سرزمین‌های اشغالی در جنوب فاقد سکنه بوده و هم‌اینک حدود ۷۰۰۰ کیلومتر نیز در تیررس حزب‌الله قرار دارد. به این ترتیب همان‌گونه که فرمانده کل قوا حضرت امام خامنه‌ای فرمودند، مقاومت و حزب‌الله لبنان با تکیه بر ساخت مستحکم و بنیان مرسوس خود نشان خواهد داد که حزب‌الله زنده است و در مدت زمان نه چندان دور با حمایت و پشتیبانی همه نیرو‌های مقاومت منطقه طومار رژیم منحوس و تروریست صهیونیستی را در هم پیچیده و راه قدس شریف را بر روی دل‌های بی‌قرار باز خواهند کرد. 
اینک روح بلند و ملکوتی سید و سالار مقاومت به ملکوت اعلی پرواز و از پیشگاه خداوند سبحان حزب‌الله را فرماندهی کرده و می‌گوید: وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (آیه ۱۳۹ سوره مبارکه آل‌عمران)

آغاز پیروزی بزرگ

مهدی گیوه‌کی
۱- صهیونیست‌ها در دو هفته اخیر تحرکاتی انجام داده‌اند که به تعبیر خودشان، جبهه شمال را مسدود کرده تا حزب‌ا... را فلج کنند و با استفاده ازاین فرصت خواستندبه تعبیر خودشان، سایه وحشت حزب‌ا... را از سر خود و نیروهای‌شان کم کنند، اما رژیم‌صهیونیستی با توجه به فرسودگی نیروی زمینی‌اش درغزه، توان حمله زمینی به لبنان را ندارد، لذا اقدام به جنگ امنیتی ازطریق انفجار پیجر‌ها و وسایل ارتباطی وترور دسته‌جمعی مردم لبنان کرد.

پس ازآن حملات هوایی وتروریستی رژیم‌صهیونیستی درضاحیه جنوبی به ساختمان‌های مسکونی ومجروح و البته به شهادت رساندن تعدادی از فرماندهان ارشد مقاومت و دور تازه حملات این رژیم در مناطق مختلف لبنان آغاز شد و درنهایت این اتفاقات به حمله گسترده به ساختمانی در ضاحیه ختم شد که سید‌حسن نصرا... به آنجا وارد شده بود و به شهادت سید مقاومت ختم شد.

۲- حزب‌ا... در طول ماه‌های گذشته به دور از واکنش‌های هیجانی با یک روند دقیق در حال حملات مستمر به دشمن صهیونی است و در این راستا بدون رونمایی از تمام ظرفیت‌ها و توانایی‌های نظامی و تسلیحاتی خود، مقر‌های فرماندهی، انبار‌های تسلیحاتی و مراکز لجستیکی و به‌طور کلی مواضع نظامی دشمن در شهر حیفا در شمال اراضی اشغالی را هدف حمله قرار داده و همچنین شهر و بندر حیفا را به آتش کشیدند که این حملات، انبوه مهاجران جدیدی را برای رژیم اضافه کرده و اگر موج مهاجرت تا شعاع ۲۰ کیلومتری مرز بود، اکنون این مهاجرت به حیفا رسیده و این موضوع رژیم را به صورت فلج‌کننده‌ای درگیر کرده است.

۳- آنچه مشهود است این‌که درگیری بین حزب‌ا... واسرائیل ساعت به ساعت و دقیقه به دقیقه شدیدتر می‌شود. راهبرد اصلی مقاومت لبنان در دو کلمه خلاصه شده که توسط معاون سیدحسن نصرا... در مراسم تشییع شهید عقیل عنوان شد: «حساب المفتوح» (حساب باز). این عبارت به آن معناست که جبهه شمال باز خواهد بود. تحلیل این موضوع همان است که دبیرکل شهید حزب‌ا... لبنان عنوان کرد: «تا جنگ غزه متوقف نشود، جبهه شمال روی آرامش نخواهد دید.» 

۴- حال با شهادت سید مقاومت این سؤال مطرح می‌شود که تحولات منطقه‌ای و جنبش حزب‌ا... چه خواهد بود؟ در پاسخ ذکر این نکته ضروری است که محور مقاومت به صورت یک گفتمان و شبکه درهم پیچیده است و با شهادت افراد، خلل خاصی در آن به‌وجود نمی‌آید و این موضوعی است که صهیونیست‌ها از درک آن عاجز هستند، کما این‌که در طول سالیان گذشته حزب‌ا... شهدای فراوانی را در راه آزادی قدس داد. هرچند شهادت سیدحسن نصرا... ضایعه بزرگی است، اما محور مقاومت درخت تنومندی است که ریشه در میان ملت‌ها دارد و گفتمان آن همه‌شمول است. سرمایه اجتماعی این جریان در لبنان تایید‌کننده این مدعاست.

۵- بعد از شهادت سیدعباس موسوی، دبیرکل حزب‌ا... لبنان توسط صهیونیست‌ها، پرچم بر زمین نماند و با دبیرکلی سیدحسن نصرا... جوان، اتفاقات خاصی برای این حزب رخ داد که مهم‌ترین آنها تغییر شیوه جنگ این جنبش به حالت تهاجمی بود. اکنون نیز پس از شهادت ایشان به‌دلیل ساختار محکم و منسجم حزب‌ا... و قدرت و توان آن در تحولات مختلف، این جنبش به سیر صعودی و نقش‌آفرینی‌اش در روند‌های منطقه ادامه خواهد داد.

۶- اتفاقات اخیر و نوع واکنش گروه‌های مقاومت، مسیر تحولات پیش‌رو را نشان خواهد داد. درصورت اقداماتی متقابل و همراه با هزینه برای محور غربی ــ عبری در منطقه، روند تحولات تا حدود زیادی تغییر مسیر خواهد داد، زیرا عدم اقدام متقابل در برابر این رژیم وضعیت را به‌مراتب بدتر خواهد کرد و همان‌طور که رهبر حکیم انقلاب در پیام خود فرمودند، خون شهید سید‌عباس موسوی بر زمین نماند، خون شهید سید‌حسن هم بر زمین نخواهد ماند. 

۷- حرف آخر این‌که ساختار نظامی و تشکیلاتی حزب‌ا... طوری طراحی شده که حتی با شهادت ناباورانه سید مقاومت نیز این جنبش توان انجام عملیات بزرگ را دارد و با توجه به وضعیت پیش‌آمده و شهادت سیدحسن، رخداد‌های آتی در منطقه روند روبه‌رشد بحران را نشان می‌دهد که این افزایش درگیری‌ها می‌تواند در همه جبهه‌ها و با شدت‌های مختلف باشد و نکته مهم این‌که ضرباتی که از امروز به باند جنایتکار صهیونی وارد می‌شود، قطعا کوبنده‌تر و سنگین‌تر خواهد بود و این شهادت آغاز یک پیروزی بزرگ خواهد بود نه پایان یک مبارزه.

تغییر ادراک اسرائیل!

صابر گل عنبری

حملات به بیروت برای ترور دبیر کل حزب‌الله و با خاک یکسان کردن چندین دستگاه آپارتمان تنها نشانگر قدرت تخریب افسارگسیخته اسرائیل نبود که همواره در آن بر دشمنانش برتری داشته و در غزه نیز فراتر از آن را به کار گرفته است، بلکه از زنجیره ترورها پیداست که اماکن سری حزب‌الله برای اسرائیل شناخته شده و مساله کانونی فقط اطلاع دقیق از زمان حضور فرماندهان و رهبران حزب الله در آن مکان برای انجام حمله است.
حمله و جنگ کنونی محصول تغییر ادراک اسرائیل درباره حزب‌الله به دلایل عدیده‌ای از جمله همان رخنه بزرگ و مکشوف شدن اندرون آن برای تل آویو و همچنین احساسی است که درباره بازدارندگی محور مقاومت و در راس آن ایران در این مدت پیدا کرده است.
با توجه به نزدیکی جغرافیایی و برخورداری از زرادخانه موشکی بزرگ که تقریبا کپی برابر با  اصل زرادخانه ایران است، حتی اسرائیل بیشتر از آن که نگران ایران باشد، نگران حزب‌الله بود. اما حالا که ادراک اسرائیل در قبال حزب‌الله تغییر کرده است،  به تبع آن نیز می‌توان گفت که این ادراک درباره ایران نیز دستکم در حال تغییر است. قبلا اسرائیل اگر می‌خواست مثلا به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله کند، نگران واکنش حزب‌الله بود؛ اما امروز می‌خواهد این مانع را تا حد امکان تضعیف و از حیز بازدارندگی در مواجهه با ایران خارج کند.
در این چند ماه، همواره جدالی درازدامن میان دو طیف در ایران درباره مواجهه با اسرائیل در جریان بوده است. یک طرف نسبت به افتادن در تله نتانیاهو و جنگ هشدار می‌دهد و عدم پاسخ را عقلانیت پراگماتیک می‌داند. طرف دیگر عدم واکنش ایران را نشانه وادادگی و ضعف می‌پندارد. دو طرف نیز یکدیگر را به بازی در زمین نتانیاهو متهم می‌کنند.
قبلا نیز در ابتدای جنگ غزه گفته‌ام که ورود مستقیم ایران به این جنگ به مصلحت نیست؛ اما در عین حال نیز شکل گیری تصویر ضعف و وادادگی در ادراک طرف اسرائیلی درباره ایران و فربه شدن آن ابتدا موجب شکسته شدن تدریجی سطوح مختلف بازدارندگی می‌‎شود و تالی آن نیز تحمیل جنگی پس از تغییر ادراک دشمن است.
اسرائیل در یک دهه اخیر همواره حملات مستقیمی به اهداف ایرانی در سوریه داشته و اعمال امنیتی غیرمستقیمی را نیز در داخل ایران انجام داده است. البته بعضا این عملیات‌ها مستقیما به وسیله خود اسرائیل مانند ترور هنیه با حمله موشکی بوده است.
در مقابل نوع مواجهه ایران به استثنای عملیات «وعده صادق»، همواره غیرمستقیم و از طریق حمایت از گروه‌های درگیر جنگ با اسرائیل بوده است. اما اسرائیل در این مواجهه هم مستقیم هم غیرمستقیم ورود جدی داشته است.
در حالی که ایران هدف از حضور خود در سوریه و حفظ نظام این کشور را در چارچوب سیاست ضد اسرائیلی تعریف می‌کرد، اما اسرائیل عملا تلاش کرد که سوریه را به نقطه ضعفی برای فرسایش بازدارندگی طرف مقابل از طریق حملات مستقیم به اهداف آن تبدیل کند. بنا به دلایلی پاسخی مستقیم از  آنجا به این حملات داده نمی‌شد و تمرکز ایران بیشتر بر ایجاد وضعیتی فرسایشی برای طرف مقابل در حوزه پیرامونی آن بوده است.
برگردان تداوم این روند در سوریه و ترور مستمر افسران ایرانی، تغییر تدریجی ادراک اسرائیل و همچنین آمریکا نسبت به ایران بود. همین وضع، تل‌آویو را برای تشدید خرابکاری‌ها و ترورها تا ترور هنیه وسوسه کرد و قبلا نیز مشوق آمریکای ترامپ برای ترور سردار سلیمانی شده بود. البته تا زمان وقوع این ترور ادراک اسرائیل درباره ایران چندان تغییر نکرده بود، اما بعد از آن این روند شدت گرفت. در منازعات کافی است که تصویر بازدارنده یک طرف نزد دیگری شکسته شود و یا ترک بردارد، اگر در زمان خود اصلاح نشود، این وضعیت دومینووار ادامه می‌یابد.
بالاترین سطح بازدارندگی این است که دشمن به ذهنش هم حمله به اهداف و نیروهای طرف مقابل خطور نکند، اما وقتی این سد شکسته شود و سپس در مرحله بعدی در حملاتی برگردان یابد، بازدارندگی وارد سطوح نازلی می‌شود.
اکنون در این شرایط جنگی ایران در برابر معادله بسیار دشوار و پیچیده‌ای قرار گرفته و ترمیم این آسیب بسیار پرهزینه است؛ معادله وارد آوردن ضربه‌ای قوی که بازدارندگی آسیب دیده را ترمیم کند و در عین حال تنش را مهار و از وقوع جنگ جلوگیری کند. کما این که تداوم این روند هم بیشتر از قبل، طرف‌های متخاصم را وسوسه می‌کند؛ حتی ممکن است به تغییر کامل ادراک آن‌ها و وقوع یک جنگ منجر شود.
اما عامل دیگر آسیب به بازدارندگی و اعتبار کلامی ایران -نه تنها میان دشمنان و خصوم آن، بلکه حتی هواداران در منطقه- نوعی پرحرفی و تهدیدِ مفرطِ غیرمقرون با عمل است که با واقعیت‌های دست و پاگیر مواجه و به مرور زمان هم خود تهدید به یک تهدید تبدیل شده است و هم با خلق تصویری سلبی آسیب بیشتری به بازدارندگی وارد می‌کند.
تصویرسازی از قدرت خود در ذهن دشمن به این شکل نیست.

معادلات جدید پس از شهادت سید مقاومت

احمد دستمالچیان

اگرچه سیدحسن نصرالله پس از عمری جهاد و مبارزه در‌برابر رژیم اشغالگر صهیونیستی در‌نهایت به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت نائل آمد و فقدان او احساس می‌شود، اما بی‌شک حزب‌الله لبنان دارای ساختار و چارچوب مستحکم و متینی است که به همت و تجربه گران‌سنگ سید مقاومت به دست آمده و سبب شد که حزب‌الله در دهه‌های اخیر به یک سازمان عقیدتی، سیاسی، نظامی و عملیاتی قدرتمند‌ دست پیدا کند. بنابراین، طبق فرمایش مقام معظم رهبری، این سازمان مستحکم بنا نیست‌ با این ترورها و شهادت‌ها آسیب ببیند؛ کما‌اینکه در زمان شهادت سیدعباس موسوی هم بسیاری نگران آینده حزب‌الله و جریان مقاومت در لبنان بودند و این سؤال در آن زمان بسیار تکرار می‌شد که پس از شهادت سیدعباس موسوی بر سر حزب‌الله و لبنان چه خواهد آمد؟ اما شاهد آن بودیم که پس از شهادت سیدعباس موسوی، حزب‌الله در ‌سال‌های گذشته به‌ ساختاری مستحکم و تجربیاتی بسیار گران‌بها‌ در حوزه مبارزه با رژیم صهیونیستی دست پیدا کرد و به پیروزی‌های بزرگی نیز نائل آمد و بیش از گذشته مستحکم و قدرتمند شد و با رهبری سیدحسن نصرالله به کادرسازی دست زد که به تربیت نیروهای بسیار با‌تجربه‌ در درون حزب‌الله منجر شد و همین نیروها حماسه‌هایی را در سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ میلادی خلق کردند و رژیم صهیونیستی را از پای درآورند؛ تا جایی که این رژیم مجبور شد تسلیم اراده حزب‌الله لبنان شود. در جریان جنگ ۳۳‌روزه سال ۲۰۰۶، اسطوره شکست‌ناپذیریِ رژیم صهیونیستی از بین رفت و برای اولین بار ‌تئوری امنیتی این رژیم در منطقه به هم خورد و تزلزلی ‌جدی را در ساختار و میان مقامات این رژیم شکل داد و این معادله همچنان تا‌کنون پابرجاست؛ کما‌اینکه در‌ یک سال گذشته، محور مقاومت در فلسطین و لبنان به‌وضوح نشان دادند که چقدر قدرتمند و مستحکم هستند و با وجود یک سال جنایت، کشتار و تجاوز رژیم صهیونیستی، این رژیم در‌ این یک سال، یک روز راحت نداشته است و تمام سرزمین‌های اشغالی زیر ضربات کوبنده محور مقاومت قرار دارند. بدون شک از این به بعد و پس از شهادت سید مقاومت، سازمان مستحکم و متین حزب‌الله لبنان، با خشم و غضب همه ملت‌های جهان اسلام، ضربات کوبنده‌تری بر پیکر صهیونیست‌ها وارد کرده و پیروزی‌های بزرگ‌تری را به وجود خواهد آورد. بنابراین باید امیدوار به آینده بود. ضمن آنکه حرکت محور مقاومت در منطقه، حرکتی عقیدتی‌-‌ایمانی است که یا به «پیروزی» یا به «شهادت» منجر می‌شود و این همان دستور‌ کاری است که انقلاب اسلامی را هم به پیروزی رساند و مأموریت اصلی مرحوم امام راحل و مقام معظم رهبری متأثر از همین بود و به تأسی از‌ مکتب سرخ سیدالشهداست که یا مرگ یا شهادت.

برای نصرالله

سید محمد بحرینیان
یک. شهادت رهبر عالیقدر مجاهدان لبنان و جبهه مقاومت، بی شباهت به سیدالشهدا علیه السلام نبود. سید قبل از شهادت، داغ پسر دید، جفا از سران عرب دید و در سوگ یاران و نزدیکان نشست. به ویژه در یک سال اخیر که تقریبا هر چند هفته، یکی از یاران و فرماندهان مقاومت در خون خود غلتید. سیدحسن نصرالله در ۳۲ سالگی رهبر حزب الله شد و ۳۲ سال در این جایگاه، در لبه خط مقدم نبرد با دشمنان انسانیت ایستاد و مبارزه کرد تا سرانجام به آرزوی دیرین خود یعنی شهادت دست یابد.

دو. سید در سال ۱۹۹۲ میلادی در حالی به رهبری حزب الله پرافتخار لبنان رسید که مذاکره و سازش، سکه رایج آن سال ها در میان سران عرب بود. او از همان روزهای نخست، رویکردی تهاجمی و سرسخت در برابر صهیونیست ها اتخاذ کرد و حزب الله در سال اول رهبری او، ده ها صهیونیست را هلاک کرد. با تداوم این روند، حزب الله سرانجام در روزهای پایانی قرن بیستم، ارتش غاصب را از جنوب لبنان اخراج کرد. این اولین عقب نشینی اجباری ارتش صهیونیستی از یک سرزمین بود.
سه. سال ۲۰۰۶ و جنگ ۳۳ روزه، دوران شکوفایی رهبر جوان حزب الله بود. او در آن جنگ سخت، ارتش صهیونیستی را با تمام حامیان پیدا و پنهانش از آمریکا و اروپا گرفته تا سازمان ملل و مرتجعین منطقه در هم شکست تا نصرالله، اولین کسی باشد که افسانه شکست ناپذیری صهیونیسم بین الملل را در عمل زیر پا گذاشته باشد.
چهار. نصرالله مردانه می جنگید. هرچند ناجوانمردانه ترور شد، اما صلابت و جوانمردی اش شهره بود. این نقل از او مشهور است که "والله حتی در جنگ روانی هم دروغ نگفته ام." او مجاهدی صادق بود و این از نحوه زندگی و شهادتش پیداست. هادی پسر او، ۱۵ ساله بود که به صف رزمندگان حزب الله پیوست و در ۱۸ سالگی شهید شد. مجاهد کبیر عصر ما، سید حسن نصر الله هنوز چهل ساله نشده بود که شایسته عنوان "ابوالشهید" شد. او حتی با وجود اطلاع از شرايط و تعدد ترور در این روزها، نه در مخفی گاه بلکه در مقر فرماندهی مرکزی حزب الله در ضاحیه شهید شد. او می دانست که ماندن و شهید شدن، در ساخت درونی حزب الله و روحیه یاران، موثرتر است تا زنده ماندن در پستوها. مشهور بود که نصرالله هرگز تهدیدی نمی کند که در پی آن عمل و اقدام قاطعی نباشد. همین بود که مرد شماره اول حزب الله در ۳ دهه اخیر، همیشه در نظرسنجی ها از محبوب ترین چهره های کل جهان عرب بود. از سوی دیگر، تحلیلگر صهیونیست می گفت نصرالله تنها کسی است که وقتی سخن می گوید همه مسئولان و فرماندهان رژیم اشغالگر، آن را به دقت دنبال می کنند.
پنج. نصرالله به تمام معنا اسطوره بود. در ایام اوج مذاکرات هسته ای و تهدیدهای اسرائیل، خبرنگاری از او پرسید "شما گفته اید در جنگ احتمالی ایران تنها نیست، منظورتان چه بوده؟" و نصرالله با لبخند گفت معنی این حرف را اسرائیلی ها 
می فهمند و نیازی به توضیح نیست. سخنرانی های او، معادلات لبنان و منطقه را تغییر می داد. سخنرانی نصر الله، دادگاه بین المللی لاهه که در پرونده ترور رفیق حریری ناعادلانه پیش می رفت را در شب اعلام رأی تعطیل کرد. در یک کلمه، سید حسن نصرالله، مظهر شجاعت و عزت لبنان و همه کسانی بود که اسلام آمریکایی را برنمی تابیدند و رژیم اشغالگر صهیونیستی را دشمن می دانستند.
شش. اولین سخنرانی نصرالله بعد از طوفان الاقصی بی نظیر بود. او صادقانه گفت اطلاعی از این عملیات نداشته اما حالا کنار آن ایستاده است و چند ساعتی نگذشت که اولین موشک ها و راکت های حزب الله، شمال سرزمین های اشغالی را نشانه گرفت. در این یک سال، حزب الله هر روز، نقاطی از سرزمین های اشغالی را زیر ضربه برد تا با راهبرد هزار خنجر، هر روز تاری از تارهای عنکبوت پلید صهیونیسم را از هم باز کند. چند روز پیش در آخرین سخنرانی، با مردم خود از این سخن گفت که "ممکن است دیگر مدت زیادی میان شما نباشم" اما راه حل را هم نشان داد که "حزب الله به راه خود ادامه خواهد داد و پیروز خواهد شد". آخرین وعده های نصرالله هم مانند تمام وعده های قبلش راست از آب درآمد. اینک مرد شماره یک حزب الله و حلقه یاران و فرماندهان موثر حزب الله در میان ما نیستند اما در همین ساعات هم حملات حزب الله به اسرائیل ادامه یافته است.
هفت. سید عزیز ما! آرامش دل های کودکان بیروت! هرگاه پیکری از شیعیان امیرالمومنین در لبنان بر زمین می افتاد، همه حتی مادر شهید می گفتند فدای سر سید! خدا علمدارمان سید حسن نصرالله را نگه دارد! مادران داغدیده و همسر از دست داده، برای دختران خود داستان های رشادت تو و یارانت را زمزمه می کردند. حالا امشب مادران غصه دار بعلبک و صور برای دخترکان بی خواب چه لالایی بخوانند؟!
هشت. خوب یادم هست که پس از جنگ ۳۳ روزه، سید در یک سخنرانی شورانگیز، فریاد می زد "لبیک یا حسین" و جمعیت پاسخ می داد. هنوز آن شور و حرارتی که از آن صحنه در وجودم شکل گرفته بود را در وجودم حس می کنم. سید عزیز ما! چه استوار و با صلابت به مولایت لبیک گفتی و به او پیوستی! لبیک یا حسین ...