صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۶  ، 
کد خبر : ۳۶۵۳۶۲

یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۳

آقای رئیس‌جمهور مراقب باشید!، ادبیات و معنی‌بخشی به زندگی، آزمون بازگشایی با نشاط دانشگاه‌ها‌؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می‌باشد.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز سه‌شنبه ۲۷ شهريور

آقای رئیس‌جمهور مراقب باشید! 

دکتر محمدحسین محترم 
۱-آنچه که از فضای حاکم بر کشور پس از روی کار آمدن دولت چهاردهم مشهود است به این احتمال دامن می‌زند که مبادا این دولت از آن سطح از فعال بودن در دولت سیزدهم و بخصوص توسط شخص شهید امیرعبداللهیان به‌ویژه در اوضاع کنونی منطقه و تحولات غزه برخوردار نباشد. البته بخشی از آن شاید به خاطر تغییر دولت طبیعی باشد‌، اما آنچه بیشتر به چشم می‌آید آن بخش غیرطبیعی است که البته شاید ناآگاهانه و از سر غفلت باشد.
۲- نکته مهم این است که حضور تیم جدید در وزارت خارجه در کنار حضور ظریف در معاونت راهبردی رئیس‌جمهور، نگاه دولت چهاردهم در سیاست خارجی را آشکار می‌کند، همان گونه که از فضاسازی‌های بعد از آن روشن است. البته تحت تأثیر فضای کنونی کشور و منطقه و ذهنیت افکار عمومی و همچنین تحت تأثیر تفکر و مواضع شخص رئیس‌جمهور – تأکید می‌کنم تفکر و مواضع شخص رئیس‌جمهور، نه برنامه رئیس‌جمهور که اصولا تاکید کرده برنامه‌ای ندارم- در ظاهر شعار گسترش روابط با همسایگان و کشورهای منطقه را می‌دهند اما در عمل نتوانسته‌اند از ذهنیت گذشته خود یعنی اعتقاد به حل مشکلات کشور در گرو نزدیکی با غرب و انفعال در مقابل آمریکاست، آن گونه که شاید و باید دور شوند و اساسا تیم رسانه‌ای داخلی و خارجی جریان حاکم بر دولت تلاش دارند این اجازه را ندهند که تیم دیپلماسی کشور از ذهنیت گذشته دور و وارد دنیای جدید تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی شوند!
۳- در کنار آن سکون و کم تحرکی و این ذهنیت ماندن در گذشته، لشکر رسانه‌ای خود را برای ذهنیت‌سازی و هدایت افکارعمومی در جهت اعتبارزدایی از سیاست درست همسایگی و نگاه به شرق و القای لزوم برگشت دوباره به سیاست اشتباه غربگرایی به میدان فرستاده‌اند. تا جایی که یک نهاد امنیتی هفته گذشته گزارش داد در دو سه ماه گذشته خط خبری و القاسازی و فضاسازی کانال‌های تلگرامی رسانه‌های اصلاح‌طلبان و حامی جریان حاکم بر دولت همچون شرق و جماران و اعتماد آنلاین و اصلاحات نیوز و....به کانال‌های معاند بخصوص در القای ضرورت انگاری تغییر سیاستهای منطقه‌ای و عدم لزوم خونخواهی شهید هنیه و روس هراسی و افغان هراسی و حمله به سیاستهای همسایگی و... نزدیک شده‌اند. به‌ویژه که مدیران رسانه‌ای برخی از همین کانالها در ساختمان ریاست جمهوری جا خوش و به تعبیری نفوذ کرده‌اند و همسفر دائمی رئیس‌جمهور به کشورهای خارجی شده‌اند و در سفر به عراق حضور داشتند و در سفر به نیویورک نیز حضور خواهند داشت.
۴- در یک مورد از این سیاستِ برخی رسانه‌های داخلی که به گفته نهاد امنیتی به رسانه‌های معاند خارجی نزدیک شده‌اند‌، فضاسازی مغرضانه و فریبکارانه روس‌هراسی بر مبنای انتشار یک خبر مبهم و مجهول از سوی غربی‌هاست. برای اولین بار خبرگزاری یورونیوز به نقل از چند کارشناس مجهول الهویه از یک اندیشکده در جمهوری آذربایجان ادعا کرد «اگر روسیه تلاش کند مسئله زنگزور را به میز مذاکرات صلح بکشاند، به نفع باکو است». بعد یک رسانه نزدیک به اصلاح‌طلبان به نقل از سرویس مطبوعاتی رئیس‌جمهوری آذربایجان خبر از گفت وگوی الهام علی‌اف با پوتین درخصوص افتتاح کریدور حمل‌ونقل بین جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان داد و سپس رسانه‌های باکو و غربی ادعا کردند منظور کریدور زنگزور بوده و همین موجب تحلیل‌های عجیب و غریب و بازی کردن با افکار عمومی شد. اما اولاً این خبرهای مبهم در هیچ‌کدام از خبرگزاری‌ها و رسانه‌های رسمی روسیه بازتاب نداشت. ثانیاً متعاقب بیانیه ریاست جمهوری آذربایجان‌، بلافاصله در بیانیه مطبوعاتی کرملین این خبر دستگاه مطبوعاتی آذربایجان را تایید نکرد و اشاره‌ای هم به آن نکرد. ثالثاً همان خبرگزاری‌ها که این خبرها را منتشر کردند، تاکید داشتند که «بنا بر برخی اخبار پوتین در سفر به جمهوری آذربایجان اظهارنظر مستقیمی در مورد کریدور زنگزور نداشته است.» رابعاً خبرگزاری‌ها و سایت‌های داخلی نیز پس از انتشار این خبرهای مبهم و مجهول تاکید می‌کردند که «متن پیش رو در... منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست»! و خبرگزاری‌های معاند هم تحت این عنوان که «چنین برمی‌آید که روسیه مخالف پیشبرد زنگزور نیست»، به فضا سازی پرداختند. دو نکته مهم اینکه اولاً موضع‌گیری وزیرخارجه کشورمان به خوبی نشان داد پشت این فضاسازی‌ها و دست سناریونویسان آن را به خوبی خوانده و با آگاهی از مبهم و مجهول و غیرواقعی بودن این فضاسازی‌ها، در کم اهمیت‌ترین سطح موضع‌گیری آن هم به صورت توئیت به آن واکنش نشان داد. سیدعباس عراقچی ساعاتی پس از دیدار سفیر ایران در مسکو با مشاور سیاسی پوتین و اطمینان از مواضع روس‌ها  در یک واکنش کلی توئیت کرد:«هر تهدیدی علیه تمامیت ارضی همسایگان ما، یا ترسیم دوباره مرزها، چه در شمال، چه در جنوب، چه در شرق و چه در غرب، کاملا غیرقابل‌قبول است». نکته مهم اینکه اولاً گاردین و یورونیوز و برخی رسانه‌های داخلی با وارونه سازی این موضع‌گیری‌، تلاش کردند موضع‌گیری کلی وزیر خارجه ایران را هشدار غیرمستقیم وی به مسکو القا و دیدار مقام وزارت خارجه با سفیر روسیه در تهران را به احضار سفیر روسیه فضاسازی کنند! ثانیا نکته جالب این است که این کریدور مورد حمایت آمریکا و بازگشایی آن به ضرر روسیه است‌، چرا که به غربی‌ها و ناتو اجازه می‌دهد در جهت انزوای مسکو و حتی حذف روسیه از منطقه قفقاز فعالیت و حرکت کنند و امتیازاتی از مسکو در اوکراین بگیرند. صحبت پوتین در باکو مبنی بر ضرورت باز شدن راه‌های ارتباطی، اشاره‌ به توافق آتش‌بس نهم نوامبر ۲۰۲۰ در مسکو بود که در آن هیچ اشاره‌ای به کریدور زنگزور نشده است و اگر برخی تصور کنند منظور پوتین بازکردن کریدور زنگزور باشد، و یا منظور وی همین بوده باشد، خود روس‌ها به خوبی می‌دانند که این امر چه از مسیر صلح و چه جنگ محال است. اما در پایان روزنامه گاردین حرف اصلی پشت این سناریوی خبیثانه و فضاسازی‌ها را زد و در گزارشی نوشت «درگیری دیپلماتیک میان ایران و روسیه می‌تواند به تغییرات اساسی در سیاست خارجی ایران پس از روی کار آمدن دولت جدید منجر شود تا اتخاذ مواضع قاطع‌تر در قبال مسکو به عنوان بخشی از استراتژی دولت جدید ایران باشد»!. نهایتا با سفر دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران به سن پترزبورگ و دیدار با رئیس‌جمهور روسیه و همتای روسی خود در حاشیه نشست امنیتی بریکس که این حاشیه مهم‌تر و فراتر از متن آن بود، مقامات روس علنا حمایت از دالان زنگزور را رد کردند و احمدیان از زبان پوتین و سرگئی شویگو به صراحت شنید که «سیاست مسکو در زمینه کریدور زنگزور هیچ‌گونه تغییری نکرده و مسکو بر توافق پیشین با تهران درخصوص این کریدور پایبند است». همچنین در این دیدارها علاوه‌بر اینکه پوتین بر اهمیت و انتظار سفر آتی رئیس‌جمهور ایران به روسیه تاکید کرد،لاوروف نیز رسما از عراقچی برای سفر به مسکو دعوت کرد.اما در حالی که هنوز پاسخ این سؤال مبهم است که چرا روسیه با عدم موضع‌گیری بهنگام اجازه داد این فضاسازی‌ها درخصوص روابط دو کشور به صدر اخبار رسانه‌ها کشیده شود؟، سؤال اصلی این است که برخی رسانه‌های داخلی که با خط گرفتن از رسانه‌های معاند تیتر زدند «پشت‌پای پوتین به ایران» و «منافع ایران زیرپای تعارفات دیپلماتیک با روسیه» و «تله پوتین» و «تهدید ژئوپلوتیکی ایران» و...‌، چرا در قبال تهدیدات آمریکا و کشورهای غربی، عموما سانسورچی و بایکوت‌کننده خیانت‌ها و مواضع خصمانه آنها هستند؟!. چرا در مقابل توقیف کشتی‌های نفتی ایران توسط آمریکا و هنگام خروج ترامپ از برجام و شهادت حاج قاسم سلیمانی و یا در مواجهه با این همه تحریمی که هر چند وقت یک بار از سوی آنها اعمال می‌شود، تیتر نمی‌زنند «پشت پای آمریکا و غرب به ایران» و «منافع ایران زیرپای مذاکرات دیپلماتیک با آمریکا و اروپایی‌ها» و «تله ترامپ و بایدن و غرب» و «تهدید ژئواکونومیک ایران» و...؟!!
۵- در کنار این شرق هراسی برخی رسانه‌ها و کانال‌های داخلی در یک سناریوی هماهنگ با آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها نیز شروع به برجسته‌سازی تحریم‌ها کردند. ابتدا رسانه‌های غربی از جمله گاردین در اقدامی فریبکارانه اقدام به انتشار خبرهای جعلی درخصوص ارسال موشک‌های بالستیک به روسیه و بعد مقامات آمریکایی و اروپایی بخصوص فرانسه و آلمان و انگلیس ایران را محکوم و اقدام به فضاسازی با بازی فراخوانی سفرای جمهوری اسلامی در کشورهای خود و در نهایت تحریم‌های جدیدی علیه ایران و روسیه اعلام کردند. نکته مهم در این جنگ ادراکی برای تشویش اذهان عمومی اینکه اول ادعا کردند شرکت هواپیمایی ایران ایر را تحریم کردند و سپس کلیپی از فایل صوتی اسفند ۹۹ ظریف را در فضای مجازی بازنشر کردند تا القا کنند عامل تحریم ایران‌ایر تفکر مقاومت در میدان است. ظریف در این کلیپ از تماس جان کری درخصوص پروازهای ایران‌ایر به سوریه سخن می‌گوید و با ادعاهای غیرواقعی و دروغ و تحریف شده مدعی می‌شود این نمونه‌ای از فدا کردن دیپلماسی در پای میدان بود! اما نکته مهم‌تر که این سناریوی فریبکارانه در جنگ ادراکی را خیلی زود آشکار کرد این است که سخنگوی ایران‌ایر با تکذیب تحریم ایران‌ایر گفت«هیچ گزارشی از اروپا بابت تحریم دریافت نکرده‌ایم.» وی با تأکید بر اینکه «همه پروازها به اروپا در حال انجام است و در آینده نیز انجام خواهد شد» تصریح کرد«چند سایت معاند خارجی و داخلی اقدام به انتشار خبر کذب جهت تشویش اذهان عمومی برای برهم زدن وضع آرام جامعه کردند»!
۶- در این جنگ ادراکی است که وزیر دولت روحانی که در کارنامه خود دستاورد قابل توجهی برای کشور ندارد، می‌تواند تفکرات جریان غربگرای رانتخوار را در یک روزنامه اقتصادی کپی پیست و با تعیین تکلیف توهین‌آمیز برای رئیس‌جمهور کشور ادعا کند «پزشکیان باید سیاست‌های اعلامی خود را تغییر دهد»!؟، و یک شخصیت سیاسی دیگر در آستانه امضای توافقنامه راهبردی جامع با روسیه متوهمانه به رئیس‌جمهور دستور دهد«سطح همکاری‌های راهبردی با روسیه را کاهش دهد»! لذا فضای سیاسی- رسانه‌ای کشور نشان می‌دهد جریانی تلاش دارد با تخریب روابط بازسازی شده با کشورهای همسایه و منطقه در دوران شهید رئیسی، کشور را دوباره به وضعیت فاجعه‌بار انزوا در سیاست خارجی در دولت روحانی برگرداند و آویزان وعده‌های فریبکارانه غرب کند. اینجاست که هوشیاری آقای رئیس‌جمهور را می‌طلبد که اگر می‌خواهد موفقیت دولت خود را به موفقیت نظام و حل مشکلات مردم تبدیل کند، باید از مواضع اعلامی خود درخصوص سیاست اولویت با همسایگی و کشورهای منطقه و دوستان روزهای سخت و بخصوص از دستاوردهای سفر اخیر به عراق به خوبی مراقبت و آنها را با سیاستهای اعمالی برنامه محور اجرائی کند و مراقب پوست خربزه‌هایی که برخی اطرافیان تلاش دارند زیر پایش بیندازند، باشد!
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز سه‌شنبه ۲۷ شهريور

ادبیات و معنی‌بخشی به زندگی

محمدکاظم کاظمی 
باری در اوایل دهه 80 به یکی از مدارس نخبگانی دعوت شدم برای صحبت درباره شعر عبدالقادر بیدل. از آن مدارسی که دانش‌آموزانشان برنامه‌های فشرده و منظم آموزشی دارند و آخر سال هم بر روی دیوارشان فهرست عریض و طویلی از راه‌یافتگان به کنکور از این مدرسه است، با رتبه‌های بالا. یکی از دوستان ما آن جا دبیر ادبیات بود می‌خواست که به جای تمرکز بر روی دستور زبان و لغت و تاریخ ادبیات، بچه‌ها قدری با روح شعر هم آشنا شوند. درباره بیدل صحبت کردیم و بچه‌ها هم استقبال کردند. شاید از معدود لحظاتی در مدرسه بود که ادبیات برایشان لذت داشت نه رنج. چند سال گذشت و روزی در خیابان، جوانی رشید دیدم که سلام و علیک کرد با احترام بسیار، و خودش را معرفی کرد. گفت که «من دانش‌آموز فلان مدرسه بودم در رشته فنی که شما به مدرسه ما آمدید و درباره شعر بیدل صحبت کردید. از آن زمان علاقه‌ای که به ادبیات داشتم در من بیدار شد به طوری که روز به روز بیشتر به این سمت کشیده شدم و تغییر رشته دادم و اکنون در دانشکده، ادبیات می‌خوانم.» از او پرسیدم که «از وضعیت راضی هستی؟ فکر نمی‌کنی که یک نفر آمد و تو را بدبخت کرد؟» گفت «نه، اتفاقاً الان احساس می‌کنم که از درس و زندگی لذت می‌برم».  لذتی که آن جوان از ادبیات می‌برد برای من هم تجربه شده بود، آنگاه که پس از چند سال درس مدرسه در رشته ریاضی فیزیک و سپس تحصیل در رشته مهندسی، به مجرد فراغت از تحصیل به سمت فعالیت‌های شعری رفتم تا امروز. مهندسی می‌توانست برای من یک «شغل» باشد و آورده مالی داشته باشد. می‌توانم در ساختن خانه‌ها، پل‌ها، سدها یا جاده‌هایی سهم داشته باشم و البته این هم یک کار مفید بود، هم تأمین‌کننده زندگی. ولی این‌ها می‌توانست روح مرا تغذیه کند؟ می‌توانست همه خالی‌گاه‌های زندگی را برایم پر کند؟ یا نه، همچنان در لحظاتی از زندگی، دستم در پی چیزی می‌گشت که به زندگی‌ام فراتر از شغل و گذران زندگی، معنی بدهد. این «معنی‌بخشی» کار مهمی است که ادبیات برای ما می‌کند. تو با خانه‌ای که می‌سازی شخصی را از باد و باران و سرما و گرما در امان می‌داری. ولی به زندگی او جهت نمی‌دهی. چنین نیست که با خانه‌ای که ساخته‌ای، تغییری در روح و روان آدمی که در آن سکونت می‌کند ایجاد کرده باشی. البته می‌پذیرم که نه تنها با ادبیات، بلکه با هنر، با تعلیم دینی و اخلاقی و با مشاوره روان‌شناسی هم این اتفاق می‌افتد. ولی تفاوتی که ادبیات دارد که رنگی از شخصیت تو هم در آن جهت‌بخشی زده می‌شود. یک درمانگر روان‌شناس، شخص را فقط بر اساس کتابی که در آن علم روان‌شناسی بیان شده است درمان می‌کند. ولی یک شاعر یا نویسنده خودش یک اثر جدید ادبی می‌سازد که پیش از او نبوده است. و چنین است که من می‌پندارم ما بسیار به ادبیات محتاجیم و بدان مدیونیم. درست است که ادبیات همه زندگی ما نیست و چه بسیار از نیازهای ما که با علوم و فنون دیگر رفع می‌شود، ولی نیازهایی هم داریم که جز ادبیات کسی برآورنده آن‌ها نیست.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز سه‌شنبه ۲۷ شهريور

آزمون بازگشایی با نشاط دانشگاه‌ها‌

حسین عبداللهی فر

آغاز سال تحصیلی و بازگشایی دانشگاه‌ها به عنوان یکی از بزرگترین رویداد‌های فرهنگی، علمی و آموزشی کشور یکی از ملاک‌های ارزیابی و سنجش توان مدیریتی و قابلیت‌های راهبردی دولت‌ها به ویژه مدیران ارشد نهاد‌های آموزشی کشور شامل وزارتخانه‌های علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، آموزش پزشکی و آموزش و پرورش محسوب می‌گردد. با طمع دشمنان ملت ایران برای ناامن‌سازی محیط‌های آموزشی کشور که همزمان با جنگ ترکیبی غرب علیه کشورمان شکل گرفت، نحوه مدیریت آغاز سال تحصیلی دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی کشور اهمیت مضاعفی یافته که امید است دولت چهاردهم بتواند در بازگشایی با نشاط دانشگاه‌ها و مدارس به عنوان اولین آزمون خویش در این زمینه کارنامه درخشانی ثبت و ضبط نماید. 
بدون تردید آرامش محیط آموزشی کشور یکی از الزامات مهم افزایش سرعت رشد علمی کشور به حساب می‌آید که تأمین و حفظ آن به تدابیر و اقداماتی از جمله موارد زیر نیاز دارد:
تمرکز نهاد علم بر ارتقای جایگاه علمی کشور: رشد جایگاه علمی کشور به عنوان مقدمه لازم توسعه کشور در همه زمینه‌ها باید در اولویت برنامه‌های وزارت‌های متولی امر آموزش کشور باشد. چنانچه معاون اول رئیس‌جمهور در جمع روسای دانشگاه‌ها بر این ضروت اشاره و تأکید کرد: «بر طبق برنامه هفتم توسعه، رتبه جهانی ایران در آخر برنامه باید ۱۴‌و یا بهتر باشد.»
مدیریت چالش‌های دانشگاه‌ها و مدارس: دانشگاه و مدارس کشور در شروع سال تحصیلی با چالش‌هایی مواجه هستند که بخشی از آن‌ها مربوط به ارائه خدمات آموزشی از جمله تأمین کتب درسی و معلم و استاد مورد نیاز و بخش دیگر منحصر به امور رفاهی دانشجویان به ویژه تأمین خوابگاه و غذای مورد نیاز می‌باشد که همه ساله با افزایش قیمت‌های مواد مورد نیاز با مشکلاتی مواجه شده و می‌تواند موجب تحمیل فشار‌هایی به فراگیران گردد. 
برخورد سنجیده با اقشار فرهیخته دانشگاهی و فرهنگیان کشور: حساسیت دانشگاه و مدارس آموزشی و مدیریت مسائل مرتبط یا اساتید و فرهنگیان کشور ایجاب می‌کند تا مسئولان کشور به ویژه متولیان امر آموزش با دقت و ملاحظه بیشتری اعلام موضع نمایند. 
جلوگیری از بهره برداری سیاسی از محیط‌های آموزشی کشور: یکی از عوامل اختلال در روند آموزشی و نظم محیطی مراکز علمی کشور نگاه ابزاری به دانشجو و دانش‌آموز و بهره برداری سیاسی از دانشگاه و مدرسه می‌باشد. از رموز موفقیت دولت‌ها در برقراری آرامش محیط علمی کشور اجتناب موکد از بهره برداری از این محیط‌ها برای اهداف گروهی و حزبی است. موضوع مهمی که در دیدار وزیر علوم، تحقیقات و فناوری با روسای دانشگاه‌ها مورد توجه قرار گرفت: «دانشگاه باشگاه احزاب سیاسی نیست که گروه‌های مختلف در آن به در مقابل یکدیگر قرار گیرند.» 
تأکید بر قانون گرایی و قانون مداری در نهاد‌های علمی کشور: تأکید بر قانون دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی کشور در خصوص پوشش دانشجویان و دانش‌آموزان می‌تواند تاثیر زیادی بر آرامش روانی و نظم آموزشی محیط علمی کشور داشته باشد تا ضمن مدیریت برخی ناهنجاری‌های رفتاری به پیشرفت علمی فراگیران و رشد عملی کشور نیز کمک کند. 
اهتمام ویژه به مقوله جهاد تبیین به عنوان فریضه فوری و قطعی
مقابله با جنگ نرم دشمن در جوامع نخبگی کشور نیازمند تبیین دقیق اهداف و برنامه‌های معاندان ملت ایران و مخالفان پیشرفت علمی کشور و دستاورد‌های عملی و آموزشی ایران اسلامی می‌باشد که متأسفانه کمتر مورد توجه اساتید و دانشجویان قرار گرفته است. جهاد تبیین می‌تواند ضمن خنثی‌سازی اهداف جنگ نرم در محیط‌های علمی و آموزشی کشور به افزایش قدرت نرم نظام اسلامی کمک کند. 
مدیریت نشریات و منابع خبری و تحلیلی دانشگاهی به ویژه پیام رسان‌های اجتماعی: بی تردید آرامش فیزیکی محیط‌های علمی و آموزشی نیازمند مقابله و مدیریت اخلالگران نظم فکری و آرامش ذهنی دانشجویان و دانش‌آموزان کشورمان است که متأسفانه به دلیل رهاشدگی فضای مجازی مورد سوء استفاده معاندان نظام و بدخواهان ملت عزیز ایران قرار گرفته است. 
استفاده از ظرفیت تشکل‌های دانشگاهی و دانش‌آموزی: تشکل‌های دانشجویی و دانش‌آموزی کشور ظرفیت بسیار بزرگی جهت برقراری آرامش روانی و فضای آموزشی دارند که امید است دولت چهاردهم با هم‌افزا‌سازی و هماهنگی میان آن‌ها بتواند از این ظرفیت به منظور تحقق اهداف خویش به ویژه نشاط علمی کشور بهره لازم را ببرد.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز سه‌شنبه ۲۷ شهريور

 ابتکار عمل در دستان محور مقاومت
محسن پاک‌آیین

حمله مقاومت یمن به قلب سرزمین‌های اشغالی با استفاده از موشک هایپرسونیک در حالی اتفاق افتاد که از مدت‌ها قبل می‌شد چنین اقدامی را از سوی مقاومت پیش‌بینی کرد. از مدت‌ها قبل از سوی صاحب‌نظران مختلف چه در داخل ایران و چه در خارج گفته شده بود که به هر میزان، حوزه جنگ بین رژیم‌صهیونیستی و محور مقاومت گسترده‌تر شود این قطعا به ضرر رژیم‌صهیونیستی خواهد بود و تسلیحات جدیدی به میدان می‌آیند که صهیونیست‌ها را غافلگیر و ضربات بیشتری به آنها وارد می‌کنند.

با وجود تمام تحلیل‌ها و هشدار‌ها متاسفانه همچنان شاهد اصرار رژیم‌صهیونیستی بر ادامه جنگ و کشتار مردم مظلوم فلسطین هستیم و صهیونیست‌ها حاضرند با وجود شکست‌های فراوان در ماه‌های گذشته، به این وضعیت ادامه دهند که البته دلیل آن را باید در تلاش‌های نتانیاهو برای باقی‌ماندن در قدرت جست‌وجو کرد، چرا  که می‌داند پایان جنگ به معنی پایان حیات سیاسی او خواهد بود. در چنین شرایطی همان‌طور که انتظار می‌رفت شاهد عملیات شگفت‌انگیز یمنی‌ها بودیم که از مسافت بیش از ۲۰۰۰ کیلومتری، تل‌آویو را هدف قرار دادند. این حمله دربردارنده پیام‌های متعددی است؛ اولین پیام حمله موشکی مقاومت یمن برای مقامات رژیم‌صهیونیستی این است که اگر همچنان بخواهند در مقابل شروط حماس برای پذیرش آتش‌بس مقاومت کنند و مانع از برقراری صلح شوند باید منتظر صدمات بسیار گسترده‌تر در آینده باشند و حجم این ضربات و صدمات برای آنها غافلگیرکننده خواهد بود.
حمله موشکی به تل‌آویو، قدرت بالای محور مقاومت را بار دیگر برای صهیونیست‌ها و متحدان‌شان به تصویر کشید. یمنی‌ها نشان دادند که قادرند با استفاده از موشک فراصوت از لایه‌های مختلف پدافندی رژیم‌صهیونیستی و حامیانش بگذرند و تل‌آویو را در مرکز سرزمین‌های اشغالی هدف قرار دهند. نکته قابل توجه این که یمن، تنها یکی از بازو‌های مقاومت است و این محور درحال‌حاضر گستردگی‌ای به وسعت منطقه دارد و رژیم‌صهیونیستی را از جهات مختلف محاصره کرده است. درماه‌های گذشته با وجود جنایات وحشیانه رژیم‌صهیونیستی، نیرو‌های محور مقاومت، نجابت به خرج داده و از حمله به غیرنظامیان خودداری کرده‌اند. در حمله روز یکشنبه هم هدف محور مقاومت یمن، یک پایگاه نظامی در نزدیکی تل‌آویو بود. اگرمحورمقاومت بخواهد درمقابل جنایات رژیم‌صهیونیستی، مقابله‌به‌مثل کندومراکز غیرنظامی راهدف قراردهد قطعا رژیم‌صهیونیستی با فاجعه‌های بسیار بزرگ‌تری روبه‌رو خواهد شد.  
پیام دیگر حمله موشکی یمن این بود که وقتی مقاومت این کشور قادر است از مسافت بسیار دور، تل‌آویو را هدف حمله موشکی قرار دهد سایر بخش‌های محور مقاومت نیز قدرت چنین عملیاتی دارند و اگر صهیونیست‌ها بخواهند سناریوی خطرناک حمله به جنوب لبنان را اجرا کنند قطعا با حملات مشابه و بسیار گسترده‌تری از سوی مقاومت لبنان مواجه خواهند شد که قطعا به ضرر رژیم‌صهیونیستی تمام می‌شود. حمله موشکی یمن همچنین هماهنگی بالای محور مقاومت را به نمایش گذاشت و نشان داد که به‌صورت کاملا هماهنگ و با تقسیم‌کار مشخص، قادر به عملیات است و به‌عنوان یک کنشگر فعال، در مقاطع حساس ابتکار عمل را به دست می‌گیرد و هریک از اعضای این محور در ساحات و مناطق مختلف و با برنامه‌ریزی و هماهنگی کامل، قادر به واردکردن ضربات سنگین به رژیم‌صهیونیستی است. اسرائیل و حامیانش باید بدانند زمان آن‌که بتوانند سیاست‌های خود را بر مردم فلسطین تحمیل کنند گذشته و اگر اسرائیل بخواهد به جنایات خود ادامه دهد بیش از گذشته ضربه خواهد خورد.

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز سه‌شنبه ۲۷ شهريور

چالش های اولین سفر بین المللی رئیس جمهور

سید محمد حسینی

برای جمهوری اسلامی ایران که به خصوص در سال‌های اخیر راهبرد همسایگی را با دو هدفِ آغاز روند منطقه‌گرایی درون‌زاد و مدیریت تحریم‌های امریکا؛ به عنوان اولویت سیاست خارجی خود برگزیده است؛ عراق مطلوب‌ترین گزینه برای الگو‌سازی و آغاز سیاست همسایگی است. چرا عراق؟
عراق در جبهه ‌بندی‌های منطقه‌ای به خصوص در تقابل و تعارض میان جبهه مقاومت و جبهه غربی-عربی؛ سعی می‌کند سیاست بی‌طرفی را اتخاذ کند؛ اگرچه در مواضع اعلانی متمایل به جبهه مقاومت و در سیاست‌های اعمالی متمایل به جبهه غربی-عربی است.
آنچه بیش از همه روابط همسایگی ایران و عراق را مستعد الگوسازی می‌کند؛ روابط عمیق در سطح دو ملت است، روابط عمیق کردها؛ اعراب و شیعیان ایران و عراق؛ پیشران‌های بسیار قوی برای تعمیق بیشتر روابط کنش‌گران غیر دولتی است که بار اصلی سیاست همسایگی را به دوش می‌کشند.
نقش نهاد مرجعیت قم و نجف در همگرایی دو ملت؛ پشتوانه‌ای بی‌بدیل در منطقه برای تحقق سیاست همسایگی دو کشور است. پیکره واحد نیروهای بسیج مردمی ایران و عراق در مقابله با داعش، محصول رهنمون و اراده نهاد مرجعیت بود.
ایران در میان کشورهای منطقه؛ دارای مزیت نسبی فنی، مهندسی، اقتصادی و تجاری برای حضور در فرایند بازسازی عراق است.
اراده سیاسی دولت عراق و حکومت اقلیم برای توسعه روابط همسایگی با ایران بیش از سایر همسایگان است.
با این همه پیشبرد سیاست همسایگی ایران و عراق موانعی نیز دارد که بزرگترین مانع؛ «تحریم‌های امریکا علیه ایران» است به طوری که مبادلات فنی، تجاری و بانکی ایران و عراق را با چالش جدی مواجه کرده است. دولت عراق در همکاری تجاری و بانکی با ایران دارای ملاحظاتی است. آنها نمی‌خواهند اولأ به واسطه همکاری با ایران وارد تقابل با امریکا شوند و ثانیأ عبور از خط قرمز‌های تحریمی امریکا توسط عراق، آنها را از فرایند سهیم شدن در زنجیره جهانی ارزش ( GVC)  باز می‌دارد. واقعیت دردناک این است که همکاری تجاری و بانکی کنونی دولت عراق با ایران نیز با موافقت وزارت خزانه‌داری امریکا صورت می‌پذیرد. بنابراین هرگاه امریکا اراده کند، احتمالأ همین سطح از مبادلات تجاری و بانکی ایران نیز متوقف یا دچار چالش اساسی خواهد شد.

روزنامه شرق

صدا، دوربین، بی‌حرکت!

سعید حجاریان

روز سینما بود و به‌ مناسبت اجحافی که در حق اصحاب سینما شده بود، در شبکه ایکس (توییتر سابق) نوشتم:

«نمای نزدیک سینما...

 کوچ بیضایی، خانه‌نشینی تقوایی، مرگ مشکوک پوراحمد و مهرجویی، و حالا، ۳۰۰ پرونده مفتوح!

پ.ن:

رسول صدرعاملی: «حدود ۳۰۰ نفر از همکاران ما به‌ دلایل شرایط سیاسی و اجتماعی و امنیتی پرونده باز قضائی دارند و امکان بازی و فیلم‌سازی ندارند و همچنان گرفتار هستند».

این نوشته واکنش‌هایی را در پی داشت‌ که بحث درباره آن فضایی فراخ‌تر از کاراکترهای ایکس می‌طلبد. در چهار بند به مواردی اشاره می‌کنم:

اول) یکی از فعالان رسانه‌ای نزدیک به قوه قضائیه و همچنین رئیس سازمان سینمایی اعلام کردند شمار پرونده‌های مفتوح هنرمندان نه ۳۰۰، بلکه ۳۰ یا حتی کمتر است. نفس پاسخ‌گویی و از آن مهم‌تر مختومه‌کردن پرونده‌ها مغتنم است و من نیز از آن استقبال می‌کنم و معتقدم هرچه شهروندآزاری و محکومیت و ممنوع‌الکاری و ممنوع‌الخروجی کمتر شود، نفع آن به همه می‌رسد. هرچند باید توجه کنیم دست‌کم از سال ۱۴۰۱ به این سو، تعدادی هنرمند عطای فعالیت هنری در وطن‌شان را به لقایش بخشیده‌اند؛ خواه با مهاجرت، خواه با خاتمه خودخواسته فعالیت‌شان، بنابراین برخی پرونده‌ها همواره مفتوح خواهند ماند؛ نه در دستگاه قضا و حراست یک وزارتخانه، بلکه در افکار عمومی و زندگی یک شهروند‌ که سابق بر این هنرمند نام داشت.

دوم) رئیس سازمان سینمایی کشور، جناب آقای خزاعی در یک برنامه تلویزیونی اعلام کردند: «نگذارید بگویم که آقای حجاریان چه کردند با هنرمندانی مانند بهرام بیضایی، داود رشیدی، سعید راد، جمشید هاشم‌پور و...».

من معتقدم در حق جناب خزاعی اجحاف شده است؛ چه زمانی ‌که به‌ دلیل نحوه خواندن دعای تحویل سال مورد طعن کاربران شبکه‌های اجتماعی قرار گرفتند، چه زمانی‌ که در صداوسیمای تحت تملک و ریاست همفکرا‌ن‌شان، آنتن از ایشان دریغ شد تا نگویند همچو منی با همچو نام‌های معتبر و اهل فرهنگی چه کرده است! ان‌شاءالله، در نخستین فرصت مدیران صداوسیما دلالت شوند و جبران مافات کنند تا جناب خزاعی کلام‌شان را تکمیل بفرمایند.

سوم) صحبت از تعامل و برخورد من با اهل فرهنگ و هنر به میان آمد. به سه مورد اشاره می‌کنم. اولین آنها به ابتدای انقلاب بازمی‌گردد؛ زمانی‌ که ذیل یک مصوبه شورای انقلاب همه ممنوع‌الخروج شدند!... یعنی اصل بر آن بود که همه ممنوع‌الخروج‌اند، مگر آنکه خلافش ثابت شود. من و همکارانم تلاش کردیم این فرایند به‌سرعت اصلاح شود که در آن حین عده‌ای از هنرمندان هم به‌ شکل قانونی از کشور خارج شدند. برخی نام‌های مهم در حافظه‌ام ثبت‌وضبط است که نیازی به 

قلمی‌ شدن‌شان نیست. دو دیگر مربوط می‌شود به حدود ۲۰ سال بعد؛ یعنی پاییز و اوایل زمستان ۱۳۷۷. زمانی‌ که شماری از اصحاب قلم و اهل فرهنگ‌ و همچنین دو نفر از فعالان سیاسی به قتل رسیدند؛ قتل‌های موسوم به زنجیره‌ای. در پی آن وقایع، اولا تلاش کردیم در روزنامه صبح امروز از حداکثر توان‌مان استفاده کنیم تا به سهم خود حس پیگیری به جامعه منتقل و امنیت روانی حتی‌المقدور تأمین شود. قضاوت با مردم و اهالی آرشیو و البته تاریخ‌نگاران. ثانیا، در مأموریتی که از جانب رئیس‌جمهور وقت، آقای خاتمی، پیدا کردم، با جمعی از اعضای کانون نویسندگان دیدار کرده، مطالبات آنها را شنیدم و‌ به دولت منتقل کردم تا آن عزیزان بیش‌ازپیش تحت تأثیر آن فضای خوفناک نباشند. آنها می‌گفتند امنیت ندارند و جان‌شان در خطر است و مرتب تهدید می‌شوند و شب‌ها را در منزل اقوام می‌گذرانند؛ و البته‌ مواردی دیگر! القصه، مقرر شد وزارت کشور مأموریت حفظ امنیت جانی آنها را برعهده بگیرد. 

ا این اوصاف نمی‌توان تصور کرد این‌جانب در یک ساحت هنر، که قلم باشد، مسیری را بروم و در ساحت دیگر، که سینما باشد، مسیری دیگر. ضمن آنکه من در هیچ دوره‌ای مسئولیتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نداشته‌ام و مسئولیت‌های دیگرم هم اساسا ارتباطی با این حوزه نداشته است تا بخواهم هنرمندی را از کار بی‌کار کنم‌. طرفه آنکه کمتر از دو دهه بعد، بازیگر فیلم «اژدها وارد می‌شود» به کارگردانی آقای مانی حقیقی شدم! فی‌الواقع، ضدیت با هنر و هنرمندان می‌تواند جمع نقیضین باشد. چهارم) و اما سخن پایانی. آقای بهرام بیضایی نقل می‌کنند: «اوایل انقلاب می‌گفتند ما نویسنده نمی‌خواهیم، حروف‌چین می‌خواهیم. می‌گفتند ما فکر را می‌دهیم و شما کلمات را برای‌مان بچینید. من [بیضایی] با این حرف در جدال بودم. می‌گفتم: فکر را خودم دارم و خودم هم می‌نویسم و به شما احتیاجی ندارم. نمی‌توانید جلوی مرا بگیرید» (نقل از کتاب موزاییک استعاره‌ها؛ گفت‌وگو با بهرام بیضایی، نشر برج، ص ۹۶). همه ما ممکن است خطا یا اشتباهاتی داشته باشیم. من، و همفکرانی که امروز می‌توانم با صدای بلند از آنها دفاع کنم، سعی کردیم از آن اشتباهات -که نمونه‌ای از آن از قول جناب بیضایی نقل شد، درس بگیریم، و همین شد که با همه کاستی‌ها از پروژه «توسعه سیاسی» دفاع کردیم. پروژه‌ای که سیاست و اقتصاد و‌ فرهنگ را توأمان در بر می‌گرفت، سخن‌های تازه‌ داشت و متفاوت از مسیر پیشین بود و تا حد ممکن آزادی قلم و بیان را در بر می‌گرفت و البته مقاومت‌هایی را هم به‌ دنبال داشت. حال پرسش این است که چرا امروز عده‌ای هنوز مشغول چانه‌زنی هستند که بین اعداد ۳۰ و ۳۰۰ و ۴۰۰ کدام‌یک به واقعیت نزدیک‌تر‌ است و کدام نهاد بیشتر به سیاهه ممنوع‌الفعالیت‌ها افزوده است؟! مسیر آینده مشخص است؛ اگر تفکر من غلط بوده است، در جهت عکس حرکت کنید و فضای هنر و سینما را باز کنید. و چنانچه درست بوده است، تفکری شبیه به آن را، البته با اصلاحات لازم و ضروری و روزآمد، ادامه بدهید. شاید، آن استادی که در وطنش شغلی نداشت و کوچ کرد، دیگر بازنگردد و همچنان در غربت درس شاهنامه دهد، شاید آنهایی که دق‌مرگ شدند یا ذوق‌شان کور شد، مجالی نداشته باشند، شاید آنها که سلاخی شدند و تخیلِ دوربین به‌ دست‌های سر صحنه را برانگیختند، زنده نشوند اما حتما دیگرانی یافت می‌شوند که فیلم‌نامه بنویسند، فیلم بسازند و بر جامعه و ساخت قدرت تأثیر بگذارند.

روزنامه رسالت

آنچه ناتو نمی‌گوید!

 حنیف غفاری
روایتگری اعضای پیمان آتلانتیک شمالی در خصوص جنگ اوکراین به‌مانند تصویرسازی‌های القایی دیگری که آمریکا و متحدانش در خصوص پدیده‌های گذشته و جاری در نظام بین‌الملل صورت می‌دهند، معکوس یا در بهترین حالت ممکن ناقص است. طی روزهای اخیر بخش مهمی از جنگ اوکراین نه در واقعیت، بلکه در رسانه‌های آمریکایی-اروپایی به مخاطبان خاص و عام این آوردگاه ارائه می‌شود. ماجرا از جایی تشدید شده که ولادیمیر  پوتین در سخنرانی اخیر خود از یک کلیدواژه جدید به نام تغییر ماهیت نبرد استفاده کرد . مصداق این تغییر  همان اقدام واشنگتن و لندن در ارائه تسلیحات دوربرد به کی‌یف است .در سال‌های گذشته همواره میان اعضای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) بر سر ارسال موشک‌های دوربرد به اوکراین مناقشه بزرگی وجود داشت و حتی برخی اعضای این پیمان نظامی مانند یونان، اسپانیا و مجارستان به‌شدت معتقدند مدیریت  صحنه منازعه و درگیری اوکراین با روسیه، از اختیار و کنترل ناتو خارج‌شده است.

اما آنچه آتلانتیکی‌ها در خصوص جنگ اوکراین سانسور می‌کنند ، معطوف به چرایی شکل‌گیری این جنگ تمام‌عیار و فرسایشی است. ناتو در سال‌های گذشته با اصرار پیوستن اوکراین به پیمان آتلانتیک شمالی عملاً بحران منطقه شرق اروپا را کلید زده و یک جنگ پرهزینه را به اروپا تحمیل کرده است، این درحالی است که امروز داستان جنگ اوکراین به‌گونه‌ای است که دیگر شرایط آینده جنگ قابل پیش‌بینی نبوده و  همین مسئله سبب ترس و وحشت دولت‌های غربی شده است.
هنری کیسینجر استراتژیست مشهور آمریکایی  پیش از مرگ خود گفته بود واشنگتن باید هرچه سریع‌تر به بحران اوکراین خاتمه دهد وگرنه موجب از دست رفتن تسلط ایالات‌متحده بر شرق اروپا و از سویی دیگر سبب بالا رفتن هزینه‌های غیرقابل‌پیش‌بینی برای کاخ‌سفید خواهد شد.فراموش نکنیم اگرچه جنگ اوکراین در ظاهر با حمله روسیه آغاز شد اما ازلحاظ راهبردی، ناتو آن را کلید زد. 
آمریکا و انگلیس با اصرار گسترش پیمان آتلانتیک شمالی به سمت شرق و محاصره راهبردی روسیه، مسکو را وادار به واکنش کردند؛ اما امروز لندن و واشنگتن به‌گونه‌ای ماهیت جنگ را تحلیل و تفسیر می‌کنند که گویا ماجرا از زمان شلیک نخستین تیر از خاک روسیه به اوکراین کلید خورده است! 
اکنون به‌صورت بالقوه امکان سرایت جنگ به اروپا وجود دارد .بخشی از  خاک کشورهای اروپایی می‌تواند در آینده‌ای نه‌چندان دور تبدیل به میدان جنگ جدید شود. امروز اروپایی‌ها با بازی چشم‌بسته خود در زمین آمریکا در بحران اوکراین عملاً کاری کرده‌اند که هزینه آسیب‌های بالفعل و  بالقوه جنگ بیشتر به سمت آن‌ها سوق پیدا کند. تا زمانی که اروپا به‌عنوان یک بازیگر مستقل در حوزه امنیتی عمل نکند، نمی‌تواند تصمیمات عاقلانه‌ای برای بقای مؤثر خود در نظام بین‌الملل بگیرد.

روزنامه وطن امروز
 
پزشکیان و مسأله ادبیات
امیرعباس نوری
نخستین نشست خبری رئیس دولت چهاردهم برگزار شد. این نشست خبری مجال مناسبی شد تا درباره دیدگاه‌ها، تصمیمات و سیاست‌های آقای دکتر پزشکیان و دولت او شفاف‌سازی شود. چند نکته قابل توجه درباره مواضع آقای رئیس‌جمهور قابل طرح است.
1- مهم‌ترین برنامه دولت چهاردهم، چاره‌اندیشی برای معضل ناترازی‌هاست. تاکید مکرر آقای رئیس‌جمهور بر معضل ناترازی‌ها و مشکلاتی که در کشور ایجاد کرده، نشان می‌دهد دولت چهاردهم در همین ابتدای کار، در اندیشه حل این معضل یا کاهش تبعات آن است. در این میان مواضع پیشینی پزشکیان و برخی وزرای وی نشان می‌دهد فعلا تنها راهکار آنها در حوزه ناترازی انرژی، اصلاح قیمت‌هاست اما در سایر حوزه‌ها، بویژه ناترازی در بودجه، رئیس‌جمهور به حرف‌های کلی بسنده کرده است که نشان می‌دهد دولت در این حوزه جز برداشت از صندوق توسعه ملی، ایده‌ای ندارد. البته مشخص است که در حوزه‌های مالی، برنامه دولت چهاردهم نیز همان برنامه دولت‌های یازدهم و دوازدهم، یعنی حل مشکل از طریق تعاملات خارجی است؛ موضوعی که با توجه به تجربیات گذشته، فعلا نمی‌توان نسبت به آن چشم‌انداز مثبتی داشت. در مجموع در حوزه اقتصادی، نشست خبری دیروز آقای پزشکیان، نکته مهم جدیدی نداشت. 
2- آقای پزشکیان دیروز یک بار دیگر نشان داد ایده او مبنی بر وفاق ملی، صرفا یک توصیه اخلاقی است. یعنی وفاق ملی را نمی‌توان به عنوان گفتمان دولت چهاردهم در نظر گرفت. در نشست خبری دیروز مسائل سیاسی و فرهنگی متنوعی به عنوان مصادیقی برای تعریف مختصات ایده وفاق مطرح شد و این فرصت مناسبی بود تا آقای پزشکیان ایده وفاق ملی را بیشتر تشریح کند. با این حال این واقعیت بیشتر آشکار شد که آقای پزشکیان و اطرافیان وی، فعلا جز اندرزهای اخلاقی، تعریفی برای ایده وفاق ملی سراغ ندارند. در مجموع، پس از نشست خبری دیروز آقای رئیس‌جمهور، همچنان تکلیف ایده وفاق ملی و کاربرد آن در مصادیق مورد بحث در جامعه نامشخص ماند. 
3- مواضع آقای رئیس‌جمهور در حوزه سیاست خارجی مواضع درستی بود. هم در حوزه همکاری با چین و روسیه، هم در موضوع تداوم دیپلماسی کاهش اختلافات با همسایگان که در دولت شهید رئیسی دنبال می‌شد و هم در موضوعات مربوط به مواضع ایران در قبال رژیم صهیونیستی، اروپا و آمریکا، مواضع آقای رئیس‌جمهور در مجموع خوب و قابل دفاع است. با این حال آنچه به‌شدت نگران‌کننده است، ضعف مفرط آقای رئیس‌جمهور در بیان این مواضع است به گونه‌ای که بعضا می‌تواند برای کشور دردسرساز شود. پاسخ‌های آقای رئیس‌جمهور به سوالات مربوط به حوزه سیاست خارجی، کاملا ناپخته و بدون رعایت پروتکل‌های مرسوم سیاسی و دیپلماتیک بود. البته ضعف آقای پزشکیان در بیان مواضع و اظهارنظر‌ها از قبل نیز پیدا بود اما به نظر می‌رسید دست‌کم برای این نشست خبری، آموزش‌های لازم به وی داده می‌شد. درست است که آقای پزشکیان هنوز از بهت ناشی از پیروزی‌اش در انتخابات خارج نشده و مرتبا این موضوع را در سخنرانی‌های خود مطرح می‌کند اما منصوبان وی باید او را به این واقعیت برسانند که او اکنون رئیس‌جمهوری اسلامی ایران است و مواضع او درباره مسائل مختلف، بویژه مسائل خارجی مورد توجه و بررسی قرار می‌گیرد و خدای نکرده هر نوع ضعف در بیان مواضع می‌تواند برای کشور هزینه‌ساز بوده و دردسر درست کند. پاسخی که آقای پزشکیان درباره شلیک موشک فراصوت یمن به سرزمین‌های اشغالی به خبرنگار الجزیره داد حقیقتا تاسف‌آور بود. این تاسف بیشتر متوجه اطرافیان، معاونان و مشاوران وی بویژه وزارت امور خارجه است. از قبل پیدا بود که آقای رئیس‌جمهور نیاز به آموزش‌های لازم و حتی ابتدایی برای اعلام مواضع جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی دارد. نشست خبری روز گذشته آقای پزشکیان نشان داد در این حوزه یا اساسا آموزشی انجام نشده یا اینکه آموزش‌های لازم انجام شده اما آقای رئیس‌جمهور نسبت به آن بی‌تفاوت بوده است. به هر حال نشست خبری روز گذشته آقای رئیس‌جمهور نشان داد باید فکری اساسی برای ادبیات پزشکیان کرد، بویژه که آقای پزشکیان در آستانه سفر به نیویورک برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل قرار دارد و به احتمال زیاد او در آنجا با رسانه‌های مهم دنیا مواجه خواهد شد. لذا باید مراقبت لازم انجام شود. 
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات