همه دولتها و نظامهای بهداشتی در کشورهای متمدن بر محصولات خوراکی توزیع شده در کشورهایشان نظارت میکنند. دستگاههای کنترل کننده سعی دارند مواد غذایی غیربهداشتی را از دسترس مردم دور کنند؛ چون عقل سلیم، گویای خطرناک و مضر بودن این مواد برای سلامتی انسانهاست. یکی دیگر از امور نظارتی و کنترل کننده در عرصه تغذیه، فرهنگسازی است؛ به این ترتیب که به موازات تشویق مردم برای مصرف خوراکیهای مفید و اصیل، نسبت به خطرهای غذاهای زیانبار هشدار داده میشود. برای نمونه، همواره اعلام میشود مصرف فستفودها نتیجهای جز تضعیف سیستم ایمنی بدن ندارد؛ فردی که به طور مستمر این گونه مواد غذایی را به بدنش بخوراند، ضعیف و مریض خواهد شد و حتی از نظر فکری نیز کُندذهن خواهد شد. عرصه فرهنگی نیز فرآیندی شبیه به این وضعیت را دارد. برخی محصولات، بیماریزا هستند و در صورت استمرار استفاده حتی ممکن است به مرگ فرهنگی کاربر خود منجر شوند. بعضی نیز حکم فستفودهای فرهنگی را دارند؛ اگرچه بهشکل مستقیم و زود نمیکُشند، اما به تدریج، موجب تضعیف قوای دفاعی فکری فرد در مقابل ویروسها و عوامل مهاجم میشوند. متأسفانه، خلاف عرصه تغذیه، در عرصه فرهنگ، غفلت بین مردم و کم کاری نزد مدیران بیداد میکند؛ به ویژه درباره مصرف فرهنگی و تربیت نسل جدید. در دهه ۹۰، شاهد بودیم تولید فرهنگی و رسانهای برای نونهالان به شدت کاهش یافت و اصلیترین سرگرمی بسیاری از فرزندان ما را آثار وارداتی و بعضاً غیرمجاز تشکیل داد و سینمای کودک و نوجوان متأسفانه در دهه ۹۰ به کما رفت؛ در حالی که کشورهای صاحب صنعت سینمای جهان، توجه ویژهای به آثار کودک و نوجوان دارند؛ برای نمونه در آمریکا هر سال دهها فیلم و سریال و پویانمایی مخصوص گروههای سنی نونهال تولید میشود؛ اما در کشورمان اگر تولید چند پویانمایی فاخر مانند «شاهزاده روم» و «فیلشاه» و دو سه فیلم نسبتاً خوب همچون «قهرمانان کوچک» و «منطقه پرواز ممنوع» نبود، سبد فرهنگی بچههای ایرانی از محصولات داخل خالی میماند.
یکی از اتفاقات مثبت در مدیریت سینمایی دولت سیزدهم توجه به ژانرها و قالبهای گوناگون بود. سینمای کودک و نوجوان نیز تحت تدابیر این دولت، هر چند ناکافی و ناتمام، اما توانست دوباره قد علم کند. حداقل میبینیم که امروز سه فیلم برای مخاطب کم سن و سال روی پرده قرار دارد و سیونهمین جشنواره کودک و نوجوان نیز با ۱۳ فیلم سینمایی جدید و دهها فیلم کوتاه از ۱۴ تا ۱۹ مهر برگزار شد. مسیری که امید میرود در دولت چهاردهم نیز دنبال شود.
آنچه همچنان جایش خالی است، نوعی فیلم کودک و نوجوان است که در عین ناب بودن و جلا دادن روح و ذهن بچهها، خاصیت هویتبخش و تمدنساز داشته باشد؛ یعنی آثاری که جذابیت صادقشان، جاذبه کاذب محصولات فستفودی دوره کرده فرزندان ما را خنثی کنند و موجب رشد و تعالی روان و شخصیت نسل جدید شوند. شاید لازم است مراکز آکادمیک و اندیشمندان و نظریهپردازان فرهنگی و رسانهای در این زمینه بیشتر کار کنند و نهادهای مسئول در حوزه تولیدات هنری و رسانهای توجه ویژهتری به این مسئله داشته باشند.