صبح صادق >>  فرهنگ >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۵  ، 
شناسه خبر : ۳۶۸۶۴۶
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگ

هدف از تولید فیلم و سریال در نمایش خانگی، تکمیل جا‌های خالی در صداوسیما بود؛ یعنی بنا بود نمایش خانگی مکمل رسانه ملی باشد؛ اما روند این شبکه، از همان ابتدا بر مدار تقابل و رقابت با رسانه ملی شکل گرفت. در نتیجه، این عرصه به ویژه پس از آغاز به کار سکوها، کارکردی معکوس یافت؛ یعنی دقیقاً برخلاف عنوان «خانگی» بسیاری از محصولات این شبکه و سکو‌های فعال در این عرصه، ماهیت ضدخانوادگی یافتند! با اینکه برخی از سریال‎های وی‌اودی‌ها در دو سه سال گذشته، حداقل از نظر ساختار و جذابیت، قابل تحمل بودند؛ اما امسال شاهد افت شدید این برنامه ها هستیم.

اتفاقی که افتاده، این است که شاهد یک رقابت در ارائه محتوای ضدفرهنگی در قالب طنز و محتوای خشونت آمیز در موضوع درام و مسائل اجتماعی و خانوادگی هستیم. اساساً خانواده درست و درمانی را در هیچ یک از سریال‎های اخیر ندیده‎ایم. در همه سریال‎هایی که امسال در این سکو‌ها به نمایش درآمده‎اند، خانواده‎های از هم پاشیده، زنان و مردان مطلقه یا خانواده ناقص (یعنی بدون پدر یا مادر) را شاهد بودیم. در سال ۱۴۰۳، حتی یک سریال که در آن شاهد زندگی خانوادگی مطلوب باشیم ندیده‎ایم. این در حالی است که حتی در آمریکا هم سکو‌های نمایش خانگی، در کنار برخی سریال‎ها و برنامه های خاص و ویژه بر مدار خانواده فعالیت می‎کنند و سعی دارند در قالب بسته های سرگرم کننده و جذاب تصویری و نمایشی، سبک زندگی خانوادگی را ترسیم کنند.

 نکته مهم این است که در شبکه نمایش خانگی ما اساساً سبک زندگی ایرانی در محاق است! هم در نمایش‌های واقع‎نما (رئالیتی‎شو)، از جمله جوکر و شام ایرانی و هم در سریال‎ها کمتر نشانی از مؤلفه‎های فرهنگ ملی و نشانه‎های مذهبی به چشم می‎خورد. در سریال «افعی تهران» حتی برای موسیقی متن نیز از آهنگ‎های غربی استفاده شده است. در «بازنده» نیز همه چیز، حتی منزل آدم‎ها شبیه آن چیزی است که در فیلم‎های اروپایی و آمریکایی می‎بینیم و هیچ شباهتی به خانه و زندگی مردم ایران ندارد. در سایر سریال‌ها نیز وضعیت به همین شکل است.

در بیشتر سریال‎های نمایش خانگی، بانوان چهره‎ای منفی و غیرانسانی یافته اند. در «زخم کاری»، زنان عمدتاً در حال فریب و کشیدن نقشه فریب و کلاهبرداری هستند. در «بازنده» هم زنان هیولا‌هایی هستند که یا برای پول همسرشان را کشته‎اند یا سابقه بیماری روانی و قتل دارند و کارهای‎شان نادرست و غیراخلاقی است. در «گردن‎زنی»، «در انتهای شب»، «داریوش»، «افعی تهران» و ... هم اساساً هیچ رد و نقشی از زن اصیل و با فرهنگ ایرانی دیده نمی‎شود!

یکی از دلایل این اتفاقات، نظام اقتصادی پنهان یا آشکار در تولید این آثار است. رقم‎های هنگفت و حیرت انگیزی که بابت دستمزد به برخی عوامل و مهمانان محصولات نمایش خانگی پرداخت می‎شود و آبشخور آن، شرکت‎ها و بانک‎ها و بعضاً پول‎های آلوده است، به این تصویرسازی پر از خشونت و ابتذال در نمایش خانگی منجر شده است! شاید اگر بر نهاد مالی و اقتصادی شبکه نمایش خانگی نظارتی صورت بگیرد، محتوای آثار نیز دگرگون شود.