آیه ولایت (سوره مائده، آیه ۵۵) باید در سیاق آیات بررسی شود. سیاق این آیات هم شبیه همان آیات سوره مبارکه نساء است. میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» (مائده/۵۱) روشن است که این حکم خطاب به مؤمنین است. میفرماید: «تولی نسبت به یهود و نصاری پیدا نکنید. آنها یک جریان ولایت و تولی بین خودشان هست و اگر کسی وارد آن حلقه شد از آنها میشود، یعنی یک دستگاه ولایت خاصی دارند. اگر کسی در آن حلقه وارد شد از آنها میشود. اینطور نیست که اگر کسی یک گناه کرد یا یک عملی طبق عمل آنها انجام داد داخل در عمل آنها بشود، ولی اگر در امر ولایت با آنها پیوند خورد، از آنها میشود. پیداست این امر پایگاه انسان را تغییر میدهد. اصل اساس وجود آدم را تغییر میدهد. بهخلاف اینکه کسی یک گناه انجام دهد. ممکن است مؤمن گناه کند، اما با گناه کردنش که منالکفار نمیشود. فاسقالعمل میشود، اما فاسق نمیشود. اما مسئله ولایت و تولی، انسان را از دایره اسلام خارج میکند. «إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمین» اینها قوم ظالماند شما هم اگر به آنها پیوستید داخل در قوم ظالم میشوید. این نکته مهمی است که تولی و ولایت اگر با قوم ظالم برقرار شد، انسان داخل در قوم ظالم میشود. در ادامه آیات میفرماید: «فَتَرَى الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشى أَنْ تُصیبَنا دائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلى ما أَسَرُّوا فی أَنْفُسِهِمْ نادِمینَ»؛ این منافقینی که بیماری دل دارند با سرعت بهطرف دشمن در حرکت هستند، بلکه شاید تعبیر «سارع فیهم» بهمعنای سرعت هر دو طرف در سیر کردن در محیط ولایت اعداء است. یعنی هم اینها کاری انجام میدهند و هم آنها بستر فرو رفتن اینها را فراهم میکنند. کأنه هر دو مایلاند این دو جریان با هم پیوند بخورند. اینها با هم پیوند میخورند و یک ولایت درست میشود. یک قوم شکل میگیرد.
وقتی هم از آنها پرسوجو میشود، «یَقُولُونَ نَخْشى أَنْ تُصیبَنا دائِرَةٌ»؛ میگویند: آنها قدرت دارند و ما در احاطه آنها هستیم. نگرانیم که قدرت آنها ما را در بر بگیرد. توجیه میکنند که آنها قدرت مسلط دارند و ما نگران احاطه آنها هستیم. اقتصاد عالم دست آنهاست. مناسبات سیاسی، تمام جریانهای قدرت و شریان قدرت در دست آنهاست. ناچاریم که بدون فوت وقت برویم و قصه را حل کنیم. «یُسارِعُونَ فیهِم»؛ اینها توجیهات و پوششی است که برای موضعگیریهای خود دارند. آن مرض و آن سرّ درون را افشاء نمیکنند، بلکه در قالب دیگری حرف میزنند. اصلاً ولایت معنایش تبعیت از «ولی» است. اگر کسی اطاعت نشود چه سرپرستی انجام میشود؟ این است که حضرت مولا بودن امیرالمؤمنین (ع) را با مقام اولویت خود توضیح میدهند. در تعبیر معروف نقل شده است: «فَقَالَ أَ لَسْتُ أَوْلَى بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ فَقَالُوا بَلَى قَالَ فَمَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه»؛ این ولایت، حق اولویت میآورد؛ بنابراین افتراض طاعت هم با آن اثبات میشود.