خدای متعال ۴۰ سال عنایات خاصه و کلاس خصوصی گذاشته است برای حضرت ختمی مرتبت. این برای این نبوده است که حضرت یک جای عزلتی را انتخاب کند، برای کارهای شخصی خودش. برای این است که رئیس کاروان است، درصدد پایهریزی آرمانیترین جامعه برای بشریت است... تربیت استثنایی که خدا نسبت به حضرت ختمی مرتبت دارد، به حدی که قلب مبارکش آنقدر پر از علم شد که از عرش بالاتر شد، شبها «ابیتُ عند ربی» شد؛ یعنی شب هم پیش خدا میگذرد، یک عمر خدا ساقی من است، خدا مطعم من است، چنین پیغمبری استثنائیترین شخصیت آسمانی است. چطور توانسته بعد از آن همه عنایت دوام بیاورد؟ با توجه به اینکه پشت پرده را میبینند، هیچ حجابی برای آنها نیست، «یومنون بالغیب» برای ماست. چطور توانستند با اینکه آن صحنهها را میبینند، ما یک لحظه نمیتوانیم طاقت داشته باشیم پشت صحنه را ببینیم. این بدنهای ما دیوار است. پشت این دیوار چه شکلهایی، چه سیماهایی خوابیده است. بالاخره «وَ قَرِیبٌ مَا یُطْرَحُ الْحِجَابُ»، در نهجالبلاغه است. الآن حجاب داریم؛ ولی «وَ قَرِیبٌ مَا یُطْرَحُ الْحِجَابُ». بهزودی این حجاب کنار میرود و میبینیم. آنها که صحنهها را میدیدند، چطور دوام آوردند؟ فقط کار، کار خداست که رسالت زمین نماند و لذا تحمل آن خیلی وحشتناک است که برسی به آیههای جدیدی در معراج. صحنههایی را ببینی، به نقطهای برسی که «فَکانَ قاب ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى»؛ پیغمبر ما همین صحنهها را میبیند. ائمه ما آن صحنهها را میبینند. میبینند که شخصی که این خلاف را کرده است، این دزدی را کرده است، خیانت به مردم کرده است، خیانت به بیتالمال کرده است، آیات حجاب را زیر پا گذشته است، میبینند که لحظه به لحظه به کدام مهلکه دارد میرود. چطور داد نزده است؟ البته پیغمبر ما یک بار داد را زد. همه را پای کوه صفا جمع کرد و گفت: «آیا به من اطمینان دارید یا نه؟» داد زد: «یا صباحا!» عرب بگوید یا صباحا؛ یعنی خطر جدی است. هر کس هر کاری دارد رها میکند، سراغ این صدا میآید. همه جمع شدند. گفتند: «به صدق من اطمینان دارید؟ تا حالا دروغی به شما گفتهام؟» گفتند: «نه.» فرمودند: «اگر من بگویم پشت این کوه یک لشکر جراری جمع شده که میخواهد شما را قتلعام کند، همه را ریشهکن کند، میپذیرید؟» گفتند: «بله.» گفت: «ماجرا همین است.» چند روز دیگر ما در یک عرصه بسیار حساسی حاضر میشویم. عرصهای که عرصه «فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلین فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیْهِمْ بِعِلْم» است؛ این خیلی وحشتناک است. خدا قسم خورده که هم از انبیاء این سؤال را میکنم و هم از آنها که سراغ آنها انبیاء را فرستادهام. ۱۲۴هزار پیامبر، یک باطل به این درازی که نمیشود. کائنات به این بزرگی که ملعبه نمیشود. «فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلین فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیْهِمْ بِعِلْم» همین الآن لَعلم؛ یعنی ما در کف دست خدا داریم حرکت میکنیم و لذا عنصر اصلی عبودیت عنصر ادب است. «إِنَّکَ بِأَعْیُنِنا» در برابر چشم ما هستی. این ادبی که انبیاء داشتهاند، ادبی که ائمه داشتهاند.