فرمودند «الصَّلاة میزانٌ». این عبارت عین عبارت حدیث است. این ترازوست. همه چیز را در این وزن کن. اخلاقت را در این وزن کن. اعمالت را در این وزن کن. مثلاً من دارم تمام روز را به خلق خدمت میکنم. این خدمت است؟ در ترازوی نماز وزن کن. یا من خودم را بزرگ میکنم؟ من یکوقت در زمان جوانی داشتم برای یک کتاب در اثبات وجود خدا طرح میریختم. بعد فکر کردم این برای اثبات خودم است یا برای اثبات خدا؟ اینها در نماز دیده میشود. اگر حرفهای بنده که الان در خدمت شما هستم روی حساب باشد، نمازم از قبل مرتبتر میشود. هر یک سخنرانی اگر برای خدا باشد، بلافاصله خودش را در نماز نشان میدهد. تمام روز آدم خودش را در نماز نشان میدهد. اگر یک روز پاک باشد، در نماز دیده میشود. اگر ناپاک باشد، در نماز دیده میشود. اگر شلوغ باشد در نماز دیده میشود. فرمودند که «مگذار در گردن خود امانت و حق کسی را مگر آنکه ادا کنی»؛ این اولین کار است. در همین فاصله چند روزه (تا ماه رمضان) فکر کنید به کسی بدهکاری دارید؟ البته مقصود بدهکاری آینده نیست... هر حقی به گردنت داری، بپرداز.
مثلاً فرض کنید من یک زمانی دستی از شما پولی گرفتهام و بعد یادم رفته. چون مقدارش هم زیاد نبوده، آن طرف هم نیامده بپرسد؛ اما خب آقا پنج هزار تومان یا پنج تا یک تومانی. مثلاً پنج تومان از شما گرفتم و دادم به یک فقیر و بعد هم ماند. الآن حقی از مردم به گردن من است. در مورد این فکر کنیم که اینگونه به کسی بدهکار نباشیم....
این خیلی مهم است. اینکه کینه هیچکس در دل نباشد. از آن بهتر این است که اصلاً یادم رفته باشد. یادم رفته یک کسی، یک روزی به من چه گفت؟ هر وقت هم که او را میبینم، اصلاً یادم نمیآید که این یک روزی به من توهین کرده بوده و بد گفته بوده. چقدر خوب است. یادش رفته. اگر آدم گناه مردم را فراموش کند، خدای متعال هم گناهان او را فراموش میکند.
در ادامه دو مرتبه حرف گناه را تکرار فرمودند. «مگذار گناهی را که میکردی، مگر آنکه ترک کنی»؛ اگر من یک عاداتی دارم، باید یک کاری بکنم دیگر. اگر من به گناهی عادت دارم باید برایش یک کاری بکنم. حال گناه نگاه به نامحرم که دیگر خیلی رواج دارد. قدیمها میگفتند سبیل است. اگر این عادت من باشد، برایش چکار کنم؟ گفتند: ترک کن. خب چکار کنم که بتوانم با عادت خودم بجنگم؟ وقتی آدم به یک چیزی عادت دارد، میگویند: عادت طبیعت ثانوی است. شما طبیعتا ظهر گرسنه میشوی. خب مگر میشود کاریش کرد؟ نمیشود. معده برای یک مدتی کار کرده و غذای گذشته هضم شده و وقت عادت به غذا رسیده و معده ترشح کرده و اعصاب گرسنگی را نشان میدهند. عادت طبیعت ثانوی است. طبیعتی که من خودم ایجاد کردهام. چگونه با این طبیعت بجنگم؟ میخواهم با طبیعت خودم بجنگم. اولاً بدانید شدنی است. حتماً شدنی است. اینگونه نیست که غیرممکن و غیر مقدور باشد. عادت هرچقدر هم که سخت باشد، امکان دارد... من عرض کردم اولین کاری که میکنید، نمازتان را تقویت کنید. هرچقدر نماز قوت بیشتری داشته باشد و بهتر باشد، توانایی و قوت بیشتری برای مقابله با گناه دارد.