سیاستگذاری بدون روایت، مانند کشتیای است که بدون مقصد و نقشه حرکت میکند. هر سیاست، چه در حوزه اقتصاد، فرهنگ یا امنیت، برای موفقیت به زبانی نیاز دارد که معنا، هدف و امید را به مردم منتقل کند. این زبان، همان روایت است؛ عنصری که نه تزئین، بلکه جوهره سیاستگذاری است. بدون روایت، حتی بهترین سیاستها در معرض سوءتفاهم، مقاومت یا بیاعتمادی قرار میگیرند.
روایت، سیاست را از سطح دستور و فرمان به سطح درک و مشارکت عمومی ارتقا میدهد. وقتی قیمتها بنابر شرایط و افزایش قیمتجهانی افزایش مییابد، روایت میتواند معنای اصلی آن را که «عدالت در توزیع منابع» است ارائه دهد. تحریمهای سخت را میتوان با روایت به «استقامت ملی» معنا بخشید و اصلاحات ساختاری را به «گامهایی برای پیشرفت» بدل کرد. بدون روایت، سیاستها در ذهن مردم به تحمیل یا ابهام تعبیر میشوند و مشروعیت خود را از دست میدهند.
روایت در حکمرانی سه کارکرد کلیدی دارد. نخست، تولید معنا: سیاستها اغلب در شرایط بحرانی یا مبهم شکل میگیرند. روایت، این تصمیمات را از سطح اداری به فهم انسانی میرساند. دوم، تقویت همبستگی: روایت، اعتماد و همراهی مردم را جلب میکند و از تبدیل سیاست به عامل تفرقه جلوگیری میکند. سوم، ترجمهپذیری: روایت، سیاست را برای مخاطبان داخلی و خارجی قابلفهم و جذاب میسازد.
غیبت روایت، اما خطراتی جدی به دنبال دارد: ناتوانی در اقناع مردم، گسترش شایعات و تحریفها، کاهش سرمایه اجتماعی، عدم جذب نخبگان و رسانهها، و بیتأثیری در صحنه بینالمللی. طرحهایی مانند هدفمندی یارانهها یا اصلاح ارز ترجیحی، نه به دلیل ضعف فنی، بلکه بهخاطر فقدان روایت پیشینی با مقاومت مواجه شدند. در حوزه امنیتی، کمبود روایتسازی رسانهای، فاصله عاطفی مردم با نمادهای مقاومت را تا چند سال به تاخیر انداخت چنانچه برخیها پس از جنگ دوازده روزه به این نتیجه رسیدند که گزاره اگر در سوریه مقابل دشمن نیایستیم در تهران باید بجنگیم چقدر درست بوده است. در حوزه فرهنگی نیز مفاهیمی، چون «سبک زندگی اسلامی» به دلیل کمبود روایت ملموس، شعاری به نظر میرسند.
سیاستگذار امروز باید راوی باشد. دیگر کافی نیست که او فقط مدیر قابلی باشد؛ باید بتواند در ذهن مردم معنا و در میدان عمل همراهی خلق کند. روایتگری، صلاحیت راهبردی سیاستگذار است، نه وظیفهای برای روابط عمومی. تا زمانی که روایت در سیاستگذاری جدی گرفته نشود، حتی بهترین تصمیمات با بیاعتمادی و تحریف مواجه خواهند شد. روایت، سیاست را قابل فهم، محترم و الهامبخش میکند. وقت آن است که سیاستگذاری در ایران، از تصمیمسازی صرف به ساخت معنا و امید تغییر مسیر دهد.