در نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی برخورداری از عنصر «بصیرت» بهمثابه برخورداری از نعمت چشم در انسان است، یعنی آن چیزی که به اتکای آن راه از بیراهه بازشناخته میشود. در نگاه ایشان حتی ایمان و احساس مسئولیت نیز بدون بصیرت ثمربخش نیست. در این مطلب با تأمل در جملاتی برگزیده از بیانات امام خامنهای (مدظلهالعالی) درباره «بصیرت»، اهمیت و ابعاد آن و چگونگی کسب و تقویتش را بازخوانی میکنیم. مفهومشناسی بصیرت در بیان رهبر معظم انقلاب با این سؤال ساده آغاز میشود که: «بصیرت یعنی چه؟ بصیرت یعنی تیزبین بودن و راه درست را شناختن. بایستی مراقبت کرد که انسان در شناخت راهِ درست اشتباه نکند؛ در غبارآلودگی فتنهها بتواند راه را پیدا کند و بفهمد راه درست چیست؛ بصیرت به این معنا است.» (۲۱/۲/۱۳۹۹)
البته بصیرت در مفاهیم متناظر زیادی در کلام معظمله به کار گرفته شده است که نشان میدهد تنها با معنایابی لغوی و اصطلاحی نمیتوان عمق و ابعاد آن را مشخص کرد. ایشان در بیانی بصیرت را بهمعنای عِدل قدرت تحلیل گرفته و تاکید کردهاند: «در خودتان بصیرت ایجاد کنید. قدرت تحلیل در خودتان ایجاد کنید؛ قدرتی که بتوانید از واقعیتهای جامعه یک جمعبندی ذهنی برای خودتان بهوجود آورید و چیزی را بشناسید. این قدرت تحلیل خیلی مهم است. هر ضربهای که در طول تاریخ ما مسلمانان خوردیم، از ضعف قدرت تحلیل بود.»
گاهی معظمله برای جا انداختن مفهوم واقعی بصیرت با استفاده از سبک و شیوه برهان خلف ورود میکنند و از آثار و پیامدهای بیبصیرتی سخن میگویند که چگونه بیبصیرتی میتواند مسئولیتپذیری و حتی ایمان انسان را مخدوش کند: «بعضیها احساس دارند، احساس مسئولیت میکنند، انگیزه دارند، اما این انگیزه را غلط خرج میکنند؛ بد جایی خرج میکنند؛ اسلحه را به آنجایی که باید، نشانه نمیگیرند؛ این بر اثر بیبصیرتی است.» همچنین با تأکید بر بصیرت بهمثابه قطبنمای حرکت ایمان میفرمایند: «اگر بصیرت نبود، همان ایمان ممکن است انسان را به بیراهه بکشاند. کسی که علم ندارد، بصیرت درست ندارد به آنچه پیرامون او دارد میگذرد، گاهی اوقات میشود که راه را عوضی طی میکند؛ همه نیروی او نه فقط هدر میرود، بلکه به کجراهه او را میرساند و میکشاند.»
بصیرت دشمنشناسی است. معظمله در این زمینه تأکید میکنند: «بصیرت که نبود، هر چه که مسئولیت و انگیزه بیشتر باشد، احساس بیشتر باشد، خطر بیشتر است؛ اطمینانى دیگر نیست به این آدم بىبصیرت و بدون روشنبینى که دوست را نمىشناسد، دشمن را نمىشناسد و نمیفهمد کجا باید این احساس را، این نیرو را، این انگیزه را خرج کند.»