صبح صادق >>  دین >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۲ دی ۱۴۰۴ - ۰۰:۴۹  ، 
شناسه خبر : ۳۸۵۵۷۷
پایگاه بصیرت / محمدتقی بهارلو

جهان در روایت قرآن، نه صحنه‌ای خنثی و خاموش است و نه محلی بدون صاحب. آسمان و زمین و آنچه میان آنهاست، برای انسان «مسخر» شده‌اند؛ یعنی قابلیت فهم، بهره‌برداری و جهت‌گیری دارند. این تسخیر به معنای رهاشدگی نیست. انسان دعوت شده است که جهان را بخواند، نه اینکه صرفاً مصرف کند. دعوت به «نظر در آسمان و زمین» در واقع دعوت به علم است؛ علمی که بتواند از دل طبیعت تمدن بسازد و از دل تمدن انسان بهتر؛ با این حال، قرآن همزمان با گشودن در‌های فهم، یک هشدار جدی می‌دهد؛ هشداری که از دل تجربه تاریخی بشر بیرون آمده است. آیه کوتاه سوره تکاثر می‌گوید: «أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ* حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ»؛ تکاثر شما را سرگرم کرد؛ آنقدر که کار به قبرستان کشید. باید دانست که این «سرگرم‌شدن» فقط به معنای جمع‌کردن پول نیست. تکاثر منطق مسابقه است؛ مسابقه در بیشتر داشتن، بیشتر دیده‌شدن، بیشتر شمرده‌شدن. گاهی مال است، گاهی قدرت، گاهی قبیله و حزب، و گاهی حتی علم.
از طرفی هم قرآن، زندگی دنیا را با نگاهی واقع‌بینانه به پنج ایستگاه تقسیم می‌کند: «لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ وَتَکَاثُرٌ». باید به این نکته هم توجه داشت که این توصیف، صرفاً اخلاقی یا فردی نیست؛ یک تحلیل اجتماعی است. جامعه‌ای که در این ایستگاه‌ها متوقف شود، پرتحرک، اما بی‌قرار است. تولید می‌کند، مصرف می‌کند، رقابت می‌کند، اما نمی‌داند مقصد کجاست. در چنین فضایی، عقل نظری و عملی به حاشیه رانده می‌شوند و تصمیم‌سازی به دست وهم و خیال می‌افتد، اجرا به دست شهوت و غضب.
از همین‌جا نسبت نعمت و نقمت روشن می‌شود. مال، قدرت و امکانات، در نگاه قرآن «عامل قیام» هستند؛ یعنی ابزار ایستادن یک جامعه روی پای خود؛ اما همین عامل قیام، اگر به دست ناصالح بیفتد یا بدون هدایت عقل به کار گرفته شود، می‌تواند به ابزار سقوط تبدیل شود. هشدار آیه «لَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ» فقط اقتصادی نیست؛ سیاسی و فرهنگی هم هست.
در برابر منطق تکاثر، قرآن از گروهی یاد می‌کند که معیار دیگری دارند: «رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ». نکته مهم این است که اینان اهل تجارتند، اما تجارت آنان را «الهاء» نمی‌کند. مسئله حذف دنیا نیست؛ مسئله حاکمیت معنا بر دنیاست. آنها بازی نمی‌کنند و مهم‌تر از آن، بازی داده نمی‌شوند.
حتی علم نیز از این قاعده مستثنا نیست. دانشی که صرفاً به انباشت اطلاعات بینجامد، می‌تواند شکل دیگری از تکاثر باشد؛ رقابت در دانستن، بی‌آنکه به فهم، عمل و سلوک منتهی شود. قرآن یادآوری می‌کند که برخی انسان‌ها به مرحله‌ای می‌رسند که «از دانستن پس از دانستن، چیزی نمی‌دانند»؛ دانشی که در لحظه فرسایش عمر فرو می‌ریزد. در این میان، پرسش محوری قرآن ساده، اما عمیق است. آنجا که می‌گوید آنچه در اختیار توست، تو را به قیام رسانده یا به سرگرمی؟ آیا نعمت مسیر دیدن را باز کرده یا فقط وقت را پر کرده است؟ پرسشی که پاسخ آن، مرز میان «جهان مسخّر» و «انسان مشغول» را ترسیم می‌کند.