در کلام نورانی امام علی (ع) آمده است: «قرآن بهار دلهاست و چشمههای دانش از آن میجوشد. هیچ جلا و صفایی برای قلب جز با قرآن نیست.» (نهجالبلاغه، خطبه ۱۷۶). این سخن دریچهای است به سوی حقیقت عمیقی که قرآن نهتنها کتاب هدایت، بلکه مایه حیات روح و روان آدمی است؛ گویی هر آیهاش نسیمی است که غبار از دل میزداید و چشمهای است که عطش معرفت را سیراب میکند.
اما این کتاب آسمانی چه جایگاهی در برابر جهل و نادانی دارد؟ در صفحه ۱۴۲ قرآن، خداوند از سرسختی کافران سخن میگوید؛ کسانی که حتی اگر مردگان برایشان زنده شوند یا فرشتگان بر آنها نازل شوند، باز هم ایمان نمیآورند. ماجرا به دوران رسالت پیامبر (ص) بازمیگردد. مشرکان با طعنه و انکار، از ایشان خواستند معجزاتی، چون تبدیل کوه صفا و مروه به طلا را به نمایش بگذارد؛ اما خدا در پاسخ فرمود: «اینان قلبهایشان قفل شده؛ هیچ نشانهای آنها را به ایمان نمیرساند.»
در آیه ۱۱۲ سوره انعام، خداوند از رازی دیگر پرده برمیدارد: اگر خدا میخواست، میتوانست همه را به اجبار هدایت کند، اما حکمت الهی در این است که انسانها در بوته امتحان قرار گیرند. راه خیر و شر پیش روی همه باز است تا هر کس حقیقت وجود خود را نشان دهد. پیامبر (ص) با تمام تلاشش نتوانست دلهای سخت برخی مشرکان را نرم کند و در نهایت، داوری را به خدا سپرد.
خداوند در این میان، نکتهای ظریف را یادآور میشود، اگر مشرکان در حقانیت قرآن تردید دارند، اهل کتاب میدانند که این کتاب از جانب پروردگار است؛ چرا که بشارت ظهور اسلام و پیامبر خاتم در کتب آسمانی آنها آمده است؛ اما باز هم، آیه ۱۱۶ سوره انعام هشداری جدی میدهد: «اگر از اکثریت مردم پیروی کنی، گمراه میشوی؛ زیرا آنها خود در گمراهیاند.»
چرا اکثریت گمراهند؟ چون در امور اعتقادی به گمان و حدس تکیه میکنند، در حالی که پیامبران آمدهاند تا راه درست بهرهگیری از عقل را به انسان بیاموزند و او را به سعادت برسانند؛ اما برخی این هدایت را رد میکنند و سزاوار کیفر میشوند. تاریخ گواه است که گاهی اقلیت در مسیر حق ایستادهاند و اکثریت در بیراهه بودهاند؛ مانند حماسه کربلا که اقلیتی عاشق، در برابر لشکری گمراه، پرچم حقیقت را برافراشتند.
علامه طباطبایی در تفسیر «المیزان» این حقیقت را چنین شرح میدهد: «پیروی از اکثریت در احکام و اعتقادات به گمراهی میانجامد، زیرا بشر در این امور به تخمین و ظن بسنده میکند؛ اما خدا جز به علم و یقین از بندگانش راضی نمیشود. تنها عملی ارزشمند است که ریشه در آگاهی و یقین داشته باشد، بهویژه در مسائل مربوط به نبوت، کتاب و احکام الهی.»
قرآن دعوتی است به سوی نور؛ نوری که دلها را زنده میکند و راه را از چاه نشان میدهد؛ اما این دعوت، تنها برای کسانی به بار مینشیند که گوش جانشان باز باشد و قلبشان آماده پذیرش حقیقت.