در این زمینه، حمایت چین از پاکستان را در سالهای اخیر، باید با نگرانی پکن از انزوای اسلامآباد، یا ارزش این کشور به عنوان یک همسنگر راهبردی در برابر دهلینو ارزیابی کرد.پکن همواره به واشنگتن و دهلینو اصرار کرده است که سیاست متوازنتری در قبال کشورهای جنوب آسیا اتخاذ کند.
چین در واقع، حضور یک دولت میانه رو را در پاکستان خواستار است که بتواند به قطع حمایت افراطگرایان آن کشور از جنبشهای تجزیهطلبانه در منطقه «سینکیانگ» کمک کند.
حمایت پکن از دولت مشرف و سپس آصفعلی زرداری، تا حدی با آرزوی پکن برای حفظ ثبات در پاکستان در مقابل ظهور دولتی افراطی، قابل ارزیابی است.چین بیشتر علاقهمند است با وجود امکان باز شدن پای ایالاتمتحده به منطقه، اسلامآباد را تحت نفوذ خود نگه دارد تا اینکه آن را به انجام اقدامات نسنجیده تشویق کند.
در چنین محیط امنیتی ظریف و شکنندهای که بسیاری آن را «مثلث راهبردی در حال شکلگیری» در نظر میگیرند، چین، هند، و ایالات متحده، از سیاستها و تصمیمات یکدیگر و این که تصمیمها چگونه ممکن است منافعشان را تحت تأثیر قرار دهند. به طور کامل آگاه هستند .
واشنگتن و دهلینو اکنون در روابط خود از ارزشهای مهم و هنجارهای اساسی مثل دموکراسی و منافع راهبردی مثل مبارزه با تروریسم بهره میبرند، در حالی که مناسبات پکن با هر دو، توسط منافع تصادفی، احتمالی، یا مشروط هدایت میشود.
ایالات متحده در پی آن است با هند، در بخشی از جهان که به طور فزاینده برای منافع راهبردیاش (تروریستم، امنیت انرژی و چین در حال ظهور) اهمیت دارد، در یک صف قرار گیرد. هند به مناسبات در حال رشد خود با ایالات متحده به عنوان دروازهای مهم برای تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ نگاه میکند. در زمینه مسائل هستهای، این مناسبات به دهلینو مشروعت میدهد و به شناسایی آن کمک میکند. با این حال، هند در این مورد که در نقش تقابلی با چین قرار گیرد، بسیار محتاطانه عمل میکند. قبل از حملات 11 سپتامبر، چین به طور فزاینده از این نکته نگران بود که مناسبات جدید میان دهلینو ـ واشنگتن، ممکن است برایش تبعات امنیتی منفی به همراه داشته باشد، به ویژه که در این میان، همکاریهای رو به رشد دفاعی و فضایی میان دو کشور، از جایگاه خاصی برخوردار بود. تمرکز واشنگتن روی موضوع تروریسم جهانی پس از 11 سپتامبر، تعهدات پاکستان و تأکید روی همکاری بین قدرتهای بزرگ، تا حدی نگرانیهای پکن را در مورد روابط حسنه ایالات متحده و هند، کاهش داده است.
با این حال، هنوز تأثیرات بلندمدت این صفبندیهای منطقهای و جهانی روی هر کدام از این بازیگران، روشن نیست.
اقتصاد؛ محوریترین رابطه
فارغ از معادلات و سطح مناسبات سیاسی و امنیتی پکن و اسلامآباد، روابط اقتصادی چین و پاکستان و افزایش سطح همکاریهای تجاری،به محوریترین پایه و مبنای روابط دو کشور در یک دهه گذشته تبدیل شده است.
چین درساخت بندر«گوادر» به پاکستان کمک کرد تا توازنی بین قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای ایجاد کرده باشد.
استفاده از خاک این کشور برای انتقال مواد سوختی ایران و ترکمنستان از مسیر حمل و نقل زمینی برای چین مقرون به صرفه است. روابط اقتصادی چین وپاکستان در سالهای اخیر با توجه به برنامههای اقتصادی دو کشور از رشد قابل توجهی برخوردار شده است.
حجم صادرات و واردات دو کشور در دهه 1990 به سرعت افزایش یافت، به گونهای که در سال 2000، حجم تجارت دوجانبه به 1162 میلیون دلار رسید که رکوردی بیسابقه درتاریخ روابط اقتصادی دو کشور بهشمار میآید.
از این میزان، 670 میلیون دلار سهم صادرات چین و 492میلیون دلار سهم صادرات پاکستان است.
علاوه برروابط تجاری، دو کشور همکاری قابل توجهی را در طرحهای سرمایهگذاری مشترک آغاز کردهاند.
این همکاری به طور عمده ازسوی چینیها در پاکستان در حال انجام است و مصداق بارز آن، توسعه و تجهیز بندر گوادر، احداث بزرگراه ساحلی «مکران»، احداث بزرگراه «قره قروم» و کمک به سیستم ریلی پاکستان است.
دولت چین به حضور خود در پاکستان در بعد کلان و مشارکت در منطقه آزاد گوادر، به عنوان طرحی راهبردی مینگرد و آن را در راستای منافع ملی، منطقهای و بینالمللی خود تعریف میکند.
درمورد ملاحظات و اهداف پنهان و آشکار چین در پیگیری روابط با پاکستان، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1ـ اتصال مناطق غربی چین به بازارهای جهانی: مهمترین هدف چینیها در بعد ملی، فراهم کردن زمینه اتصال وارتباط مناطق غربی چین به بازارهای جهانی است.
این مهم ناشی از اولویت یافتن مناطق غربی چین در فرآیند توسعه اقتصادی این کشور است، چرا که این مناطق به طور عمده مسلماننشین و از منابع عظیم نفت و گاز برخوردار هستند. این مناطق نسبت به مناطق شرقی، جنوبی و مرکزی این کشور در طول دو دهه گذشته از سرعت رشد به مراتب پایینتری برخوردار بودهاند.
با توجه به برنامههای اقتصادی چین در این منطقه، اتصال آن به بازارهای جهانی از اولویت برخوردار است.
این مهم از طریق بزرگراه قره قروم که مرکز ایالت «سینکیانگ» چین را به اسلامآباد متصل میکند و ادامه آن تا بندر گوادر، در حال پیگیری است. علاوه بر این، مشارکت چینیها در توسعه و تجهیز سیستم ریلی پاکستان نیز در این راستا قابل ارزیابی است.
2ـ ایجاد مرکزی تجاری ـ اقتصادی اختصاصی در منطقه خلیجفارس: دولت چین در راستای بازاریابی، توسعه مراکز فروش تولید داخلی و در چارچوب کلیتر، گسترش قدرت اقتصادی در نقاط راهبردی جهان، درصدد ایجاد تأسیسات و نهادهای اقتصادی و تجاری است.
از جمله مناطق مورد نظر چینیها، خلیج فارس، پاکستان و افغانستان است. بدون تردید منطقه آزاد گوادر، نقش موثری در حضور اقتصادی و تجاری چین در منطقه خلیج فارس دارد و پیشبینی میشود که این بندر به سکوی صادرات کالاهای چینی در منطقه تبدیل شود. علاقه چینیها به مشارکت در این طرح، عمدتاً ناشی از نداشتن دست برتر در بازارهایی همچون دبی، عربستان وایران است.
جدای از بازاریابی، متمرکزشدن شرکتها و مؤسسات فنی و صنعتی چین در گوادر، امکان مشارکت آنها را در طرحهای نفت و گاز منطقه، تسهیل میکند.
چینیها تلاش دارند با به کارگیری تجربه موفق آزاد شهرهای خود، بندر گوادر را نیز به عنوان یک مرکز اقتصادی پاکستانی چینی تجهیز کنند.
3ـ بهرهبرداری نظامی: یکی از اهداف مهم و در عین حال ناگفته چینیها از مشارکت در بندر آزاد گوادر، به احتمال زیاد زمینههای حضور نظامی خود در دهانه منطقه حساس و راهبردی خلیج فارس است. به نظر میرسد از عوامل تمایل چینیها برای مشارکت در این طرح، تعهد پاکستانیها به فراهم کردن زمینههای بهرهبرداری نظامی چین، از طریق ایجاد پایگاه نظامی واستفاده از امکانات دریایی و ساحلی بندر است.
این مهم با توجه به نیات نظامی مقامهای اسلامآباد، با مشکل چندانی مواجه نشده است. در ایجاد چنین شرایطی، بدون تردید حضور نظامی آمریکا و حمله این کشور به افغانستان و احساس ناامنی از سوی چینیها، مؤثر است. یگانه مشکل و مانع در این زمینه، مخالفت آمریکاست.
مقامهای آمریکایی چندان به اهداف اقتصادی دو کشور در بندر گوادر حساس نیستند و حتی به گونهای از آن حمایت میکنند، اما نسبت به ایجاد پایگاه نظامی حساس و خواهان پیگیری نکردن این طرح ازسوی پکن هستند.
علاوه بر موارد فوق، حضور اقتصادی چین در پاکستان را باید در قالب اهداف کلان و بلند مدت این کشور ارزیابی کرد.
مقامهای پکن بدون تردید، تداوم رشد اقتصادی و فرآیند صنعتی شدن خود را در قالب راهبرد برونگرایی و گسترش فعالیتهای اقتصادی و تجاری فراتر از مرزهای خود جستجو میکنند.
این مهم در نگاه اول به صورت ایجاد همکاریهای اقتصادی ریشه دار و نهادینه شده با کشورهای مهم تبلور مییابد. دولت چین همچنین با 200 میلیون دلار هزینه برای ایجاد و تجهیز سیستم راهآهن پاکستان، تأمین لوکوموتیو مورد نیاز راهآهن این کشور و اتصال راهآهن پاکستان به چین، موافقت کرده است. علاوه بر این، پکن 100 میلیون دلار نیز برای تجهیز سیستم ارتباطات پاکستان و 120 میلیون دلار برای توسعه خطوط لوله نفت این کشور در نظر گرفته است.
پکن همچنین 40 میلیون دلار برای توسعه طرح معدن مس «ساینداک» در ایالت بلوچستان پاکستان و 200میلیون دلار در بخش تلفن همراه پاکستان سرمایهگذاری کرده است. این توافقها به طور عمده ازسال 2001 تاکنون بین چین و پاکستان انجام گرفته است.
البته چین تحت فشار آمریکا ممکن است کمکهایش به پاکستان را درحوزههای اصلی، نظیر توسعه برنامههای هستهای و موشکی، کاهش دهد یا قطع کند. پکن احتمالاً سیاست همزیستی مسالمتآمیز، کاهش تنش و یافتن راهحلهای صلحآمیز برای تمامی اختلافات، ازجمله مسأله کشمیر را برای همکاری اقتصادی بیشتر، در آینده نیز دنبال خواهد کرد.