بصیرت:22خردادماه سالروز حماسهای مردمی و بزرگ است که با مشارکت 80درصدی رأیدهندگان در انتخابات دوره دهم ریاستجمهوری و 40میلیون رأی بهصندوق ریخته شده، رقم خورد. پدیدهای که نشان اقتدار و مقبولیت نظام بود و میتوانست پشتوانه دولتی برخاسته از این مشارکت بالا به حساب آید و به پیشبرد اهداف ملی در برابر امواج تهدید و موانع بیگانگان کمک نماید.
اما جریان قدرتطلب و قانونشکنی که منافقانه سالها بر سر سفره نظام نشسته و حتی سنگ انقلابیگری و خط امام(ره) را به سینه میزد، پس از آنکه تحت تأثیر مارکسیستهای جدید و تجربه تغییرات سیاسی برخاسته از انتخابات پارلمانی سالهای 1989 و ریاستجمهوری 1991 روسیه که حسین بشیریه آن را نمونهای از انتخابات انقلابی و استراتژیک مینامید، قرار گرفت سعی کرد، ادامه اصلاحات را در انتخابات ریاستجمهوری مرحله دوم با ترکیبی از انتخابات انقلابی یا انقلابیرنگی پیگیری نماید.
با چنین توهمی یعنی امکان تبدیل انتخابات به انتخاباتی برای روی کارآوردن فردی با کارکرد بوریس یلتسین در روسیه 1991 یا تبدیل انتخابات به بهانهای برای شروع انقلاب رنگی بود که فتنه رنگی پس از انتخابات با رمز تقلب کلید خورد و به دستاوردهای بزرگ مردم یعنی مشارکت 80درصدی و اعتبار ناشی از آن، آتشزده و کسانی که مدعی خط امام بوده و 13میلیون رأی را در سایه تبلیغات و عناوینی چون نخستوزیر امام، حرکت بهسمت قانونگرایی، اداره اصولی اقتصاد باتجربه اداره اقتصاد زمان جنگ با دلار هفت تومانی، تنشزدایی و رسیدگی به امور داخلی و... کسب کرده بودند، با گردنکشی مقابل رأی مردم و قانون خواستار ابطال انتخابات با اعمال فشار از راه اردوکشیهای خیابانی و اغتشاش و آشوب شدند که تا چندهفته تهران را به دود و آتش فرو برد و نه تنها به شخصیتهای نظام اهانت شد و خون دهها انسان بیگناه بر زمین ریخت و تصویر امام(ره) پاره و مسجدی به آتش کشیده شد، بلکه حرمت محرم و روز عاشورا نیز شکسته شد و غائلهآفرینان آن هم از سوی سران فتنه خداجو لقب گرفتند، حال آنکه هم بیگانگان از این غائله حمایت کردند و هم طیفی از ضدانقلاب معاند شامل سلطنتطلبان، مارکسیستها، منافقین و بهاییها هم در آن شرکت داشتند.
کسانی که مدیون امام(ره) بوده و زیر تابلوی خط امام کسب اعتبار کردند، معرکهگردان افتضاحات روز 13آبان و روز قدس بودند که آرمانهای امام عزیز به سخره گرفته شد و بازهم حمایت یا سکوت کردند. تا اینکه صبر مردم لبریز شد و راهپیماییهای پرخروش 9دی و 22بهمن که سران فتنه را منزوی و اصل فتنه رنگی را به کما انداخت و همچنین افتضاحاتی چون نمایش انحراف آشکار از آرمانها و مواضع صریح و روشن امام راحل و حمایتهای وقیحانه بیگانه و همراهیهای ضدانقلاب معاند، همراه با مقاومت رهبری و وفاداران به انقلاب آخرین میخ را بر تابوت نفاق جدید پناه گرفته پشت تابلوی خط امام(ره) کوبید و بوی گند مردار از جسد به کما رفته فتنه رنگی به هوا برخاست.
موج درخواست عزیمت تعداد زیادی خبرنگار خارجی همراه با فضاسازی سنگین رسانهای بیگانگان و ضدانقلاب که نمیتوان همزمانی صدور قطعنامه چهارم در شورای امنیت با فشار امریکا و حمایت علنی امریکاییها از اقلیت رنگی را نیز ارتباط با آن دانست، جملگی نشانگان تلاشی مذبوحانه و از سر استیصال برای خروج از انزوا و کمایی است که سران فتنه ادامه آن را مرگ قطعی فتنه رنگی و فراموشی این جریان در عرصه سیاسی میداند. از اینرو میتوان موج بیانیهنویسی، مصاحبههای مجازی و جلسات سران فتنه و درخواستهای مشکوک برای کسب مجوز تجمع را در راستای تلاش برای شروع موج جدیدی ارزیابی کرد که البته فاقد زمینه روانی و سیاسی است و مدتها است که جسد متعفن فتنه رنگی فقط درمحافل سران فتنه عزادار دارد و زاری و التماس برای تشییع آن هم دیگر هیچ تأثیری برتماشاگران ندارد. برخلاف تحلیل صاحبان عزا، آنچه پس از انتخابات اتفاق افتاد نه تنها فتنه رنگی را به ثمر نرساند، بلکه امروز پرده از چهره نفاق و نیرنگ بسیاری از رفیقان دزد و همراهان قافله برانداخته و موقعیت ممتاز قافلهسالار انقلاب و توان یاران او برای حفاظت از قافله انقلاب و برطرف کردن خطر این همراهان نارفیق را ارتقا بخشیده است. گویا ابعاد این حادثه بسیار بزرگتر از ذهن متوهم سران فتنه رنگی بوده است.
رسول سنایی راد