تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۳۸۹ - ۰۸:۱۲  ، 
کد خبر : ۱۵۱۴۷۶

ایران هویت، ملیت، قومیت


«ایران: هویت، ملیت، قومیت» به کوشش حمید احمدی، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، زمستان 83.
این کتاب مجموعه مقالاتی است که در دو بخش تنظیم و طراحی شده است.
بخش نخست با عنوان پژوهش‌های نظری شامل 8 مقاله و یک پیشگفتار است و بخش دوم با عنوان پژوهش‌های موردی 5 مقاله را در بر می‌گیرد.
نویسندگان این مقالات اساتید علوم سیاسی و پژوهشگران مسایل قومی، ملی، فرهنگی و حقوقی هستند. در پیشگفتاری که توسط دکتر حمید احمدی استاد علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به تحریر درآمده است به مسأله مهم هویت ایرانی و بحث‌های فرعی‌تر آن مانند ملیت، قومیت، دین و رابطه میان آنها اشاره شده است. نویسنده ضرورت طرح این مباحث را امروزه از یک سو به دلیل رویدادهای جهانی و منطقه‌ای مانند پایان جنگ سرد و شتاب‌گری فرایند جهانی شدن و ایجاد ترتیبات نوین سیاسی- امنیتی بیش از پیش با اهمیت می‌داند. صص 10 و 9 پیشگفتار.
و از سوی دیگر تحولات پس از انقلاب در ایران و سیاست‌های هویتی رسمی «که در جریان آن ویژگی ملی هویت ایرانی و از آن جمله میراث کهن آن تحت‌الشعاع وجه دینی قرار گرفته است» و همچنین فعال شدن دوباره جریان‌های سیاسی قوم‌گرا در کشورهای همجوار را در دستور کار قرار گرفتن مباحثی از این قبیل، مهم می‌داند. ص 10 پیشگفتار.
نویسنده معتقد است که علی‌رغم ظهور روش‌های جدید مطالعاتی از قبیل رهیافت پست مدرنیستی و دیدگاه‌های نوین انتقادی برای مطالعه مسأله هویت و ملیت، در ایران بحث پیرامون این مقولات از جنبه‌های نظریه‌پردازی و پژوهش‌های علمی و منسجم از گستره چندانی برخوردار نبوده است و بیشتر مطالعات صبغه تاریخی داشته‌اند. ص 11 پیشگفتار.
از جمله این پژوهش‌های تاریخی و فرهنگی کلاسیک، می‌توان آثار عبدالحسین زرین‌کوب و محمد ملایری در مورد رستاخیز فرهنگی ایران در قرون اولیه اسلامی و یا آثار مربوط به جنبش‌های ملی ایران نام برد.
اما همچنان که گفته شد هم‌اکنون با رواج رهیافت‌های نوین جهانشمول و غیر تاریخی ضرورت بازخوانی ملیت و هویت و قومیت با تکیه بر رهیافت‌های نظری جدید بیش از پیش احساس می‌شود. دکتر احمدی در ادامه هدف از انتشار این مجموعه را بررسی چالش‌های مذکور در پرتو نظریات مدرن و پژوهش‌های واقع‌گرایانه تاریخی و جامعه‌شناسی می‌داند و امیدوار است که با ارایه آثار فوق، بتوان به این تهدیدها پاسخ داد. دومین مقاله کتاب در بخش نخست، متعلق است به دکتر جهانگیر معینی علمداری با عنوان: «هویت، تاریخ و روایت در ایران». نویسنده در سطور اولیه مقاله خود به طرح چند پرسش نظری در باب ملت و هدایت ملی و کاربست آنها در مورد ایران می‌پردازد. سؤالاتی مانند: «چرا حس ملیت‌خواهی این قدر اهمیت دارد؟»، «حس ملیت‌خواهی تا چه حد عینی است و ابعاد ذهنی آن کدام است؟» و «چه ارتباطی میان هویت ملی و احساس تعلق به یک گروه خاص هست؟» دکتر معینی برای پاسخگویی به این سؤالات نقش 2 متغیر مستقل تاریخ و روایت را مورد بررسی قرار داده و معتقد است که هویت ملی را باید به صورت «یک امر ساخته شده constructed از طریق تاریخ و به واسطه روایت» مطالعه نمود. بدین ‌طریق است که هویت ملی که در گذر زمان از یک هسته مرکزی قومی مدار بوسیله روایتگری ساخته و پرداخته می‌شود به کمک قوه تخیل به صورت خاطره جمعی در می‌آید و در نهایت تثبیت می‌گردد. صص 6-25 .
تثبیت این امر نیز به واسطه سازوکار عینیت سازی میان خود و دیگری که طی آن خویشتن جدید یا خویشتن جمعی با محیط پیرامون مرزبندی پیدا می‌کند اتفاق می‌افتد. به این ترتیب، «هویت ملی که برخاسته از این کنش‌ها و واکنش‌هاست تا زمانی که عوامل مزبور پابرجا باشند» اهمیت خود را به عنوان یک موضوع تحلیلی حفظ می‌کند. ص 26.
مقاله دوم با عنوان «دین و ملیت در ایران: همیاری یا کشمکش» متعلق است به دکتر احمدی و به بحث رابطه میان اسلام و ناسیونالیسم که یکی از عمده‌ترین و دیرپاترین بحث‌های اندیشه سیاسی خاورمیانه معاصر بوده است می‌پردازد. ص 53
نویسنده معتقد است که باید این موضوع مهم را «در گستره سیاست‌های معاصر ایران» قرار داد و «ضمن ریشه‌یابی مختصر علل و عوامل متقابل این دو جریان فکری» ص 54 اثبات کرد که تقابل و تعارض این دو گرایش از سابقه طولانی در ایران برخوردار نبوده، بلکه امری جدید با سابقه پنجاه ساله است.
نویسنده علت این امر را غلبه گرایش اسلام سیاسی بر فضای فکری و سیاسی ایران معاصر و به ویژه استقرار نظام دینی که موجب غلبه گفتمان اسلامیت بر گفتمان ایرانیت شده است می‌داند. ص 54. پیامد این امر به زعم وی، از دست رفتن کارکرد دین به عنوان «قوی‌ترین عنصر معنوی هویت ایرانی» و «عنصر بسیج اجتماعی برای دفاع از هویت و کیان ملی ایرانی در برابر چالشهای داخلی و خارجی است» ص 93.
دکتر احمدی معتقد است که دلیل اصلی رشد و گسترش فعالیت‌های میسیونرهای مذهبی غیر اسلامی میان ایرانیان خارج از کشور و آسیب‌پذیری آنها در مقابل این تبلیغات به همین تحول و تغییر برمی‌گردد که «زمینه را برای تهاجم فرهنگی و تأثیرگذاری آن در میان نسل جوان فراهم می‌کند.» ص 93.
مقاله سوم تحت عنوان «ایدئولوژی سیاسی و هویت اجتماعی در ایران» از دکتر حسین بشیریه به تأثیر مقوله ایدئولوژی بر هویت می‌پردازد و استدلال می‌کند که «هویت ‌های خالص مفاهیمی موهومند که اغلب به واسطه ایدئولوژی‌های کلی پرداز عصر مدرن عنوان شده‌اند» ص 115
اما این هویت‌ها چه قومی و چه ملی و مذهبی اگر از چشم‌اندازی غیر ایدئولوژیک نگریسته شوند «همواره ناخالص، مرکب، آمیخته، ناتمام، سیال، گذرا و در حال بازسازی هستند و بوسیله آنچه در قالب غیر تصور می‌شود تعین و تشخص می‌یابند.» ص115.
دکتر بشیریه معتقد است که انواع مختلف ناسیونالیسم‌ها در قرن بیستم خصلت موزائیک‌گونه هویت‌های اجتماعی را انکار کرده‌اند و با برجسته‌ کردن و مثله سازی بخشی از هویت چند پاره، به ایجاد هویت‌های خالص، قطعی و متقن دست زده‌اند. صص 117-115.
در حالی که به زعم ایشان باید مسأله را از چشم‌انداز «دیالکتیک تاریخی ملیت‌ها و اقوام» دید از این منظر هویت‌ها پدیده‌هایی اجتماعی‌اند و همچون پدیده‌های اجتماعی دیگر مقولاتی انضمامی، چند بعدی و مرکب می‌باشند. ص 116
دکتر بشیریه معتقد است از آنجا که «اصل همیشگی حاکم بر روابط فرهنگ‌ها، تمدنها و مذاهب اصل ترکیب دیالکتیکی است» لذا نمی‌توان هیچ هویتی را مقوله‌ای یکدست، ناب و خالص دانست چرا که چنین تصوری در صورت وقوع، غیر تاریخی و ایدئولوژیک است. ص 116.
مقاله بعدی از احمد اشرف است با عنوان بحران هویت ملی و قومی در ایران. نویسنده معتقد است که ما هم‌اکنون در وضعیت بحران هویت ملی و قومی در ایران به سر می‌بریم. علت این امر نیز «گرمی بازار هویت ملی و اختلاف آرا و بحث‌های تند درباره آن» است. ص 137
به زعم وی این بحران «از یک سو به تفرقه درون‌مرزی اقوام ایرانی و تمایل برخی از آنان به استقلال یا جدایی از ایران می‌رسد و از سوی دیگر با مسأله وحدت برون‌مرزی فارسی‌زبانان ارتباط پیدا می‌کند.» ص 137 به علاوه کانون دیگر این بحران «اختلاف نظرهای سیاسی و عقیدتی در مفهوم حاکمیت ملی و ماهیت هویت ایرانی است که آرای گوناگون و گاه متضادی را به میدان می‌آورد.» ص 137 که خود موجب خلط مسائل هویت ملی و هویت قومی با مسأله شهروندی و تابعیت می‌شود ص 137. بنابراین به دلیل مغشوش بودن و درهم آمیختگی مقولات جدا از یکدیگر، نیاز به بررسی پیچیدگی‌های مفهومی و نظری این پدیده وجود دارد.
اگرچه نویسنده خود اذعان دارد که «بررسی عینی و آفاقی هویت ملی و قومی بری از تعلقات ذهنی و انفسی» کاری دشوار است. ص 133 و تصور ملت بر هویت ملی سایه می‌افکند معهذا برای هرگونه بررسی علمی و دقیق ما نیازمند بازتعریف مفاهیم هویت ملی و قومی و شناخت تحول تاریخی هویت ایرانی هستیم. ص 137
نخبگان مصلح، جهانی‌سازی و رویای فدرالیسم از محمدرضا صنوبری‌پاک، نقدی است بر تمایلات قوم‌گرایی و محلی‌گرایی پاره‌ای نخبگان شکست خورده که ادعای سروری و سیادت دارند. ص 172 و با همین ادعا بحث فدرالیسم را با این توجیه که نیاز گروه‌های قومی است در عرصه عمومی و سیاسی مطرح می‌کنند. ص 172. نویسنده با رد اقلیت‌سازی و ملت‌سازی این نخبگان، معتقد است که اقوام ایرانی که همواره بخشی از تار و پود ملی ما بودند، و بنابراین «ملت» محسوب نمی‌شوند، القای این خواست از سوی «استعمار داخلی» در واقع مغشوش کردن بحث و عدم توجه به سابقه دراز همزیستی اقوام با یکدیگر در ایران است. ص 3-172
محمد حسین ساکت در مقاله «زبان پارسی، پیام‌گزار اسلام و هویت ایرانی» به بحث ترجمه قرآن و نگارش آن به زبان پارسی و نقش پیشینه وی و فارسی‌زبانان در گسترش اسلام و کلام وحی در سرزمین‌های فارسی می‌پردازد.
وی در بخشی از مقاله خود به نکته جالبی اشاره می‌کند. او فتوایی از ابوحنیفه پایه‌گذار و پیشوای مذهب حنفی را نقل می‌کند که طی آن ابوحنیفه که خود ایرانی بود، به درخواست ایرانیان برای قرائت ترجمه فارسی سوره حمد جای خود سوره از وی پاسخ خواسته بودند، جواب مثبت می‌دهد. صص 3-192. ساکت بر این باور است که همین امر یکی از دلایل رواج مذهب حنفی تا سده 5 قمری یعنی 11 میلادی در خراسان بزرگ، ترکستان و ماوراءالنهر شد. ص 193
نویسنده اهمیت زبان فارسی را در نشر و تبلیغ اسلام تا بدانجا می‌داند که «در آغاز آمدن اسلام به فرارود (ماوراءالنهر) دانستن زبان پارسی برای تبلیغ دین اسلام و کاری بنیادین و بایسته و گریزناپذیر بود». ص 195
«ایران باستان و هویت ایرانی» عنوان مصاحبه‌ای است با مرتضی ثاقب‌فر محقق و مترجم تاریخ «اساطیر باستانی ایران» محور اصلی بحث در این گفت‌و‌گو نقش تاریخ ایران باستان و اسطوره‌های آن در شکل‌گیری هویت ایرانی- اسلامی، عناصر تشکیل‌ دهنده هویت ملی ایران، و نقش دین در بعد از اسلام و در ایران غیر اسلامی در تعیین هویت ایرانی است.
مقاله بعد با عنوان «سند، هویت و سیاست در ایران معاصر» از ابوالفضل دلاوری استادیار علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی به تأثیر دگرگونی‌های شهر و شهرنشینی در ایران معاصر بر هویت جمعی و کنش‌های سیاسی گروه‌های شهری می‌پردازد. ص 362
وی در این مقاله نقش و تأثیر هویت در عرصه سیاست را از دو منظر بررسی می‌کند: 1- از لحاظ انواع هویت‌ها و جلوه‌های همزیستی گروه‌بندی‌های حاضر و فعال در عرصه سیاست 2- نقش و تأثیر گروه‌بندی‌های هویتی در فرآیند و پویایی‌های سیاسی ص 362. وی همچنین هویت‌ها را به 3 نوع مشروعیت بخش، مقاومت و برنامه‌دار تقسیم می‌کند و با رهیافت‌های روان‌شناسانه، جامعه شناسی و پست مدرنیستی به بررسی روابط متقابل هویت و سیاست معاصر در ایران می‌پردازد. ص 264
بخش دوم کتاب به پژوهش‌های موردی اختصاص دارد؛ اولین مقاله این بخش در حقیقت گفتگویی است از دکتر حمید احمدی با محمود زندمقدم پژوهشگر مسایل بلوچستان تحت عنوان بلوچستان ایران: هویت، تاریخ و دگرگونی». در این گفتگو موضوعات متنوعی چون هویت بلوچ در گذر زمان، حیات سیاسی بلوچ‌های سنی مذهب و همزیستی آنها با شیعیان، سیاست دولت محمدرضا شاه نسبت به قبایل بلوچ و زندگی آنها پس از انقلاب به بحث گذارده شده است. آشنایی با پان‌ترکیسم و تأثیر ماجرای روشنی ثبت بر آن از محقق و مترجم شناخته شده مسایل تاریخ معاصر ایران کاوه بیات عنوان مقاله بعدی است. وی در این مقاله به نقش تحریک‌کننده نخبگان ترک کشور همجوار ترکیه در برانگیخته شدن مسأله پان‌ترکیسم، و طرح ادعاهای واهی در خصوص ترک‌های ایران می‌پردازد. وی به ویژه از سخنان روشنی ثبت در مرکز ترک اجاقی استانبول و واکنش رسمی و مطبوعاتی دولت ایران در سال 1320 یاد می‌کند. به زعم بیات، باید سخنان وی را، «سرآغاز طرح و بحث گسترده موضوع پان‌ترکیسم در ایران» دانست. صص 5- 344.
مقاله بعد با عنوان «نگاهی به یک دهه چالش بر سر هویت آذربایجان» از رجب ایزدی، به بحث هویت آذربایجان در طول تاریخ، سیاست‌های روسیه نسبت به آذربایجان، نهضت ترکان جوان و در نهایت تشکیل جمهوری آذربایجان در 1297 شمسی می‌پردازد. محور عمده مقاله وی، تأثیر سیاست‌های منفی اتحاد شوروی چه به هنگام تشکیل و چه به وقت فروپاشی بر تحریک مطالبات قوی در آذربایجان ایران است. وی در ادامه به نقش فروپاشی اتحاد شوروی و ظهور کشورهای نواستقلال در تحریف واقعیات و رویدادهای جغرافیایی و تاریخی اشاره دارد. روند توسعه در مناطق کردنشین ایران، قبل و بعد از پیروزی انقلاب عنوان مقاله‌ای است از دو تن از پژوهشگران و جامعه‌شناسان مسائل توسعه و کردستان یعنی خانم ناهید کوه‌شکاف و احسان هوشمند.
نویسندگان در ابتدا مروری مختصر بر حضور تاریخی قوم کرد در سرزمین ایران داشته سپس به نقش آنها در حفظ میراث فرهنگی ایرانی اشاره می‌کنند و در ادامه به رویکردهای چهارگانه توسعه و برجستگی هر یک از این رویکردها در مباحث برنامه‌ریزی توسعه در ایران می‌پردازند و چنین نتیجه می‌گیرند که مناطق کردنشین ایران با تمام تلاش‌های انجام گرفته از سوی دولت پس از انقلاب از نظر نرخ رشد شاخص‌های توسعه سیاسی و اجتماعی در رده استان‌های محروم قرار می‌گیرند و در فرایند توسعه صنعتی کشور جایگاهی ندارند.
ایشان در پایان متذکر می‌شوند که توجه بیشتر به مناطق محروم و خصوصاً کردنشین کشور یکی از عوامل اساسی تحکیم بنیان‌های همبستگی ملی خواهد بود. ص 482
خوزستان و چالش‌های قوم‌گرایانه از سید عبدالامیر نبوی آخرین مقاله کتاب حاضر است. نویسنده در این مقاله خوزستان را ایران کوچک می‌نامد؛ چرا که هم خاستگاه مقاومت و پایداری در طی جنگ و هم ظهور حرکت‌‌های عزم ملی و مبارزه‌جویانه بوده است. صص 490- 489 نبوی در ادامه به نقش منفی برخی نخبگان در تزریق «خودآگاهی جمعی» و پررنگ کردن خطوط تمایز قومی و زبانی اشاره می‌کند و معتقد است که توجه بیشتر دولت و دست‌اندرکاران امور به مسایل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور می‌تواند از توفیق این جریانات بکاهد. وی سپس به ماجرای شیخ خزعل و پیدایش خلق عرب به عنوان تحرکاتی جدایی‌طلبانه اشاره می‌کند و دو جریان غرب‌گرایی تجزیه‌طلبانه و غرب‌گرایی هوادار فدرالیسم را از جمله فعالیت‌های گرایشات جدید با تأکید بر هویت عربی می‌داند. صص521-506

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات