بصیرت: شاید تا به حال بارها و بارها با کاروان خیال به هزار و چهارصد سال قبل سفر کرده و خودمان را جایگزین مردان و زنان کوفی به تصویر کشانده باشیم. به کرات از خود پرسیدهایم که اگر مولود کوچههای بهت انگیز کوفی بودیم در مقابل علی(ع)بودیم یا پشت به پشت علی. اگر در روز غدیر افتخار بیعت با علی(ع)را داشتیم بر سر بیعتمان میماندیم یا در خانهاش را به آتش میکشاندیم و جهانی را از وجود محسنش محروم میساختیم. شاید کمیجلوتر میآمدیم و گاهی با کاروانمان به عصر حسین(ع) روانه میشدیم و در فکر میشدیم که جزو دعوتکنندگان حضرتش میبودیم؟ که اگر بودیم بر عهد خود وفادار میماندیم یا با اولین تلنگری جا میزدیم؟
آیا فیض شهادت در کربلا نصیبمان میشد یا شب عاشورا در یک قدمیسعادت عرصه را خالی میکردیم وخود را به بهانههایی توجیه مینمودیم. و باز با همین کاروان به زمان حال میآمدیم و به سؤالاتمان میافزودیم که الان ما کجای این انقلاب ایستادهایم؟ وظیفه ما در قبال نعمت انقلاب چیست؟ راه راست کدام است؟ ما کجای این راه هستیم؟ تا انتها میرویم؟ در ابتدا جا میزنیم؟ یا در یک قدمی پیروزی به پرتگاه میافتیم؟ ممکن است هزاران سال بعد کسی خود را جای ما بگذارد و ازخود بپرسد آنچه را ما امروز میپرسیم. خدا نکند ما اهل کوفه باشیم و علی تنها بماند، اهل کوفه باشیم و حسین تنها بماند، اهل دین باشیم و اسلام تنها بماند. اگر اکنون علی(ع) نیست مهدی(عج) که هست، اگر حسین(ع) نیست مسلمش را که فرستاده، اگر ما نبودیم برای حسین دعوتنامه بنویسیم، بودیم که انقلاب کردیم و به جمهوری اسلامی دعوتنامه نوشتیم. اگر ابن زیاد نیست زیاده خواهیهای فتنهگران که هست، اگر بلوا و آشوب کوفه نیست تهاجم فرهنگی که هست.
این ماییم که باید حقیقت را کشف کنیم، ماییم که باید تاریخ بخوانیم، تاریخ بدانیم و از تاریخ عبرت بگیریم. حقیقت این است که راه مستقیم یک راه است سرانجامش سعادت وکمال انسان، لازمهاش حکومت اسلامی با حاکمیت اولیای خدا (مهدی موعود عج) و مقدمهاش انقلاب اسلامی و جامعه اسلامی به رهبری امام خمینی در آغاز و در ادامه با زعامت حضرت آیتالله العظمیخامنهای است. اضطراب و تشویشی که در حوادث کمی قبل و بعد از انتخابات دهم ریاستجمهوری وجود مردم ایران را فرا گرفته بود، بالاخره با تدابیر و رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب، همکاری مردم و خواص، دعای دلشکستگان و عاشقان به نظام و از همه مهمتر توجهات و تعلقات امام همیشه حاضر و از نظرها غایبمان مهدی موعود(عج) ریشه فتنه خشکانده شد و دست موسایی مردم ولایتمدارمان، نهم دی را از آستین بیرون آورد و عصای موساییشان را بر زمین انداخت تا ببلعد مارهای زهر نیش فرعونیان را.
نهم دی چشمهای نابینای کسانی را بینا کرد که نمیدیدند چگونه نوک نیزههای دشمنان به سمت مملکت و نظام نشانه رفته بود و نمیدیدند خطر مهیبی را که تهدیدشان میکرد. آری عاشورای 88، واقعه عاشورای 61 هجری را برای مردم زنده کرد و چه زیبا خداوند دست یزید و یزیدیان را در عاشورایی دیگر به مردمیکه حسرت بودن در عاشورای حسین (ع) را میخوردند نشان داد. و این نبود جز معجزهای دیگر و نشانهای دیگر از سوی خداوند، طعمهای بود از طرف اغتشاشگران در بهدام انداختن خودشان و خط بطلانی بود بر سیاه بازیهای چندین ماههشان، که عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
و در یک کلام اینکه، عاشورای 88 ساقه درختی را که میخواست از چندین طرف جوانه بزند به ساقهای با دو شاخه مبدل کرد و تکلیف مردم را معین کرد که میوه کدام شاخه را بخورند و میوه کدام را دور بریزند. همیشه تحلیل و تفسیر هر رویداد بعد از اتمام آن و نگاهی از بیرون به آن منجر به اظهار نظر منطقی و همه جانبهتر به آن رویداد میشود. موفقیت حقیقی در هر واقعه و امتحانی به شرطی حاصل میشود که بتوان از آن حادثه عبرتآموزی و پندگیری صحیح به عمل آورد.
انقلاب اسلامی ما از آغاز تا کنون مورد هجوم دسیسهها و نقشه چینیهای عمال مستبد و سردمداران مدعی حقوق بشر و در حقیقت معاند با حقوق بشر بوده وهست و فتنه 88 اگر چه فرم و شکل جدیدی داشت ولی در اصل ادامه راه نیمه رفته همان بد خواهان و سردمداران زور بود. بدانیم که این راه تا ظهور آقا و سیدمان همیشه و همیشه ادامه خواهد داشت و ما همواره باید آماده و گوش به زنگ توطئهها و بدخواهیهای دشمنانمان باشیم که این آمادگی چیزی جز انتظار ظهور نیست. مراجعه هراز چندگاهی رهبر عزیز انقلاب به جریان فتنه و سخنرانیهای متعدد در بررسی و روشنگری ابعاد مختلف این فتنه در زمانی که به ظاهرخبری از فتنه و آشوب نیست نشان از اهمیت بازنگری دقیق و کارشناسانه در مطالعه عوامل و عناصر تولید، انتشار و انهدام این فصل از تاریخ انقلاب اسلامیدارد.
تاکید معظم له بر داشتن بصیرت و آگاهی، گوشزدی به قشرهای مختلف مردم اعم از خواص، نخبگان و عامه مردم است که اگر چه شمار زیادی از مهرههای دشمن در این بازی اغتشاش آور سوختند و رسوا گردیدند، ولی بایستی بدانیم جایگزین کردن مهرههای جدید به جای مهرههای سوخته و در نهایت ضربه زدن به اسلام و انقلاب جزء برنامههای بعدی و همیشگی دشمن است.
و اما سخنی با خوش باورها که بدانید این انقلاب، انقلاب دلهاست، ثمره خونها و میوه باغ انبیا و اولیای خداست. چیزی نیست که شما با سی ویا حتی سیصد سال دسیسهسازی بتوانید تغییرش دهید. اگر چشمداشت وطمعی به این مملکت و این نظام دارید، که دارید، بدانید این انقلاب ارثی برای کسی باقی نمیگذارد. آبهایی که در طی این چند سال در هاون انقلاب کوبیدید اکنون بخار شدهاند و تنها ساروجشان بر بدنه نظام باقی مانده. چند تیر دیگرتان به خطا برود؟
مردم و ملت ما بارها و بارها ثابت کردهاند که گوش به طبلهای تو خالی شما نمیسپارند. چرا نمیفهمید؟ یا نمیخواهید بفهمید؟ از ما به شما نصیحت، دل به تجهیزات و امکاناتی که روز به روز جدیدتر و مدرنتر میشود نبندید. وسایل و امکانات شما هر چه پیشرفتهتر باشد در مقابل روح الهی مردم ما که تا عرش میتواند بالا برود هیچ و پوچ است.
فاطمه کریمی