صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۸ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۰:۲۳  ، 
کد خبر : ۲۰۹۶۸۰
واکاوی صبح صادق از تحولات منطقه با تمرکز بر لیبی

باید مانع دخالت نظامی غرب در لیبی شد

رضا گرمابدرى مقدمه: دراز شدن عمر حکومت سرهنگ معمر قذافی در لیبی و رسیدن به 42 سال آنچنان آرامش و اطمینانی برای وی آورده بود که خیزش مردم تونس که در شمال غربی لیبی قرار دارد، علیه زین العابدین بن علی و خیزش مردم مصر که در شرق لیبی قرار دارد علیه مبارک، فرعون معاصر مصر، برای وی نگرانی چندانی ایجاد نکرد. وی حتی علناً با محکوم کردن اعتراضات مردم مصر علیه مبارک رسماً از وی حمایت کرد، اما روند و سرعت تحولات و شتاب موج سهمگین برخاسته از نارضایتی عمومی در دو کشور تونس و مصر آنچنان زیاد بود که به شکل دفعی و ناگهانی لیبی را در برگرفت و پایه های حکومت دیکتاتور لیبی را به شدت به لرزه درآورد. قذافی از لحاظ شخصیتی کاملاً با بن علی و مبارک تفاوت داشت و این مهم در روش حکومت داری 42 ساله اش کاملاً مشهود است. از لحاظ شخصیتی وی پیوسته تلاش می کرد از خود شخصیتی غیرقابل پیش بینی و استثنایی ارائه دهد. از این رو واکنش وی به اعتراضات مردم و تصمیم گیری درباره حکومت و قدرتش، تا حدودی قابل پیش بینی بود و می شد حدس زد که در برابر خواست مردم و کناره گیری از قدرت مقاومت می کند و حتی دست به کشتار فجیع هم می زند که متأسفانه این پیش بینی محقق شد و درست از آب درآمد و دیکتاتور لیبی تا زمان نگارش این متن، هزاران نفر را کشت و مجروح و ناپدید کرد. عمده مطالبی که این روزها درخصوص رخدادهای لیبی در اختیار افکار عمومی گذاشته می شود در قالب انعکاس اخبار و گزارش است، حال آنکه این اخبار و گزارش ها بر مسایل مهم تری دلالت دارد که کمتر مورد توجه قرار می گیرد. نوشتار حاضر در پی آن است با نگاهی به آخرین وضعیت لیبی، به اختصار به برخی از این مسایل مهم بپردازد.

1-آخرین وضعیت لیبی
آخرین اخبار و گزارش ها از وضعیت لیبی تا زمان نگارش این مطلب حاکی از آن است که منطقه شرق لیبی به شکل کامل به تصرف مردم در آمده و مردم زیادی در مقابل برخی از مراکز نظامی تسخیر شده، صف کشیده اند تا با دریافت سلاح آماده تهاجم به طرابلس و مقابله با مزدوران قذافی شوند. بنا بر اخبار گزارش شده، شهرهای زوراء، مصراته و زاویه در غرب لیبی نیز سقوط کرده است. سرپیچی نظامیان از شلیک به سوی مردم، مرگ تعداد زیادی از آنها را در پی داشته است. نیروهای ارتش و پلیس گروه، گروه به مردم می پیوندند و فعالترین نیروها در کشتار مردم، مزدوران کشورهای آفریقایی هستند که کسی و کاری ندارند و قذافی آنها را از نوجوانی به لیبی آورده و تحت سرپرستی و تربیت قرار داده و از آنها افرادی جسور، فاقد احساس و عاطفه و با میل به کشتار و جنایت تربیت کرده است. طبیعتاً با افزایش فشار و هجوم مردم، از این آدمکشان تربیت شده هم کاری برنخواهد آمد و آنها به ناچار یا تسلیم می شوند یا کشته. مراکز مهم طرابلس برای حفاظت در محاصره تانکها قرار دارند و سخنرانی پنج شنبه و جمعه قذافی نظری را جلب نکرد و چیزی را به نفع وی تغییر نداد، بلکه بر عکس، به واسطه تهدید مردم در سخنرانی روز جمعه که در میدان الخضراء طرابلس و در میان طرفداران اندکش انجام شد، عزم مردم را برای ادامه قیام راسخ تر کرد. کودتای دیپلمات ها و مقامات رسمی علیه قذافی سرعت گرفته و احتمالاً در ساعات آینده به اوج خواهد رسید تا جایی که می توان حدس زد به زودی لیبی فاقد هرگونه نماینده در سایر کشورها و مراکز بین المللی خواهد شد. قذافی احساس می کند به وضعیت بن علی و مبارک نزدیک و نزدیکتر شده است، البته با پرونده ای بسیار سیاه تر و سنگین تر.
2- غرب در تلاش برای حفظ منافع
کشورهای غربی از سال های دور در حوزه کشورهای عربی برای خود به تناسب، منافعی تعریف کرده بودند. تعدادی از این کشورها در آفریقا به ویژه شمال آفریقا و برخی نیز در منطقه خاورمیانه حضور دارند. کشورهای غربی از جهات مختلف از حضور حکام مستبد و سرکوبگر در این کشورها سود می بردند. این کشورها بازار مناسبی برای کالاهای غربی بودند. مشتری مناسبی برای تجهیزات نظامی آنها بودند. منابع طبیعی و زیرزمینی شان در اختیار غرب بود. موقعیت سرزمینی شان نیز در صورت نیاز غرب به آنان واگذار می شد. با حضور حکام دیکتاتور طرفدار غرب، غربی ها می توانستند مناسبات سیاسی دلخواه خود را در منطقه و خارج از منطقه حاکم کنند و ... آمریکا، انگلیس و فرانسه در صدر کشورهایی قرار داشتند که با حضور حکام مستبد در مسند قدرت این کشورها، بیشترین سود را می بردند، بنابراین طبیعی است در حال حاضر بیشترین نگرانی و بیشتر تلاش را در اشکال مختلف برای حفظ منافعشان داشته باشند. غرب و به ویژه سه کشور نامبرده به راحتی اجازه نمی دهند منافع سرشار و ارزشمندی که ده ها سال بدون تلاش و زحمت قابل توجهی از سوی این کشورها به سمت شان جاری بود، به یکباره با خیزش مردم از بین برود.
از این رو باید تمام رفتار غرب در قبال این حوادث را با محوریت منافع غرب تحلیل کرد.
3-خیزش سراسری مردم
سرعت و شتاب تحولات آغاز شده در جهان عرب در آفریقا و خاورمیانه کاشف یک حقیقت بزرگ و با اهمیتی است که برای سال های طولانی، از چشمها پنهان نگه داشته شده بود. این حقیقت عبارت از نارضایتی عمیق مردم منطقه از حاکمان شان بود که حاکمان با حمایت بیگانگان از طرق مختلف سعی می کردند آن را پنهان و یا تضعیف کنند و یا به فراموشی سپارند و یا در نهایت سرکوب سازند. برخی از راه هایی که در پیش گرفته بودند عبارت بود از: غرق کردن مردم در کالا و فرهنگ غرب، دادن شعار و بزرگنمایی تبلیغاتی در خصوص توسعه و پیشرفت کشور، سرگرم کردن مردم به یک دشمن فرضی که در برخی موارد این دشمن فرضی، ایران بود. سخت گیری و اجازه ندادن به آشکار شدن اعتراضات، سلب آزادی، سرکوب شدید و پنهانی. سبب انباشت نارضایتی و آمادگی کامل برای یک انفجار مهیب شد. انبار باروتی که از نارضایتی عمومی در این کشورها پدید آمد تنها به یک جرقه نیاز داشت و یقیناً این انفجار زنجیره ای هنوز به حلقه آخر نرسیده است و امکان دارد هر آن، در یک کشور عربی دیگر رخ دهد.
4-موقعیت خطیر جهان اسلام
در اوضاع و احوال بسیار خطیر کنونی که غرب با تمام توان و امکانات به میدان آمده تا مگر منافع نامشروع چپاولگرانه اش در جهان عرب را همچنان حفظ کند و یا اینکه بخش کمتری از آن را از دست بدهد، جهان اسلام توجه لازم وهوشمندانه ای نسبت به این تحولات ندارد که فرصت تاریخی را برای برهم زدن مناسبات ظالمانه موجود در جهان عرب و غرب فراهم آورده است. این بی توجهی تا آنجاست که از نظر برخی کشورهای اسلامی، گویا اتفاق در خوری نیفتاده که برای رسیدگی و تصمیم گیری درباره آن لازم باشد نشست و برنامه مشترکی تدارک دید. ادامه غفلت و بی برنامگی کشورهای اسلامی موجب از دست رفتن این فرصت و احیاناً منحرف شدن این قیام ها و تسلط مجدد غرب بر این کشورها شود. البته جهت گیری تحلیلی و تبلیغی غرب در بی انگیزگی کشورهای اسلامی بی تأثیر نیست. آنها با مطرح کردن موقعیت ایران در این تحولات، در پی برانگیختن حس رقابت و جلوگیری از همگرایی و هم اندیشی بین کشورهای اسلامی هستند. از این رو پس از گذشت حدود دو ماه از این تحولات، هیچ اقدام مبتکرانه ای از سوی کشورهای اسلامی مشاهده نشده است.
5- جایگاه ایران در تحولات
تحولات اخیر جهان عرب به واسطه برخورداری از سه ویژگی پای ایران را به این بحث کشانده است این سه ویژگی عبارتند از: 1- حوزه جغرافیایی که از تونس در شمال آفریقا آغاز شد و با دنبال شدن آن در مصر به خاورمیانه و کشورهایی که با ایران در یک منطقه هستند، رسید. 2- تمامی کشورهایی که در معرض این تحولات قرار گرفتند و یا به زودی به آن ملحق می شوند به نوعی تحت سلطه و نفوذ غربند. 3- تمامی این کشورها مسلمانند. به اعتقاد برخی از صاحب نظران، وجود نظام سیاسی به نام جمهوری اسلامی ایران در منطقه پرالتهاب تحولات، برآغاز خیزش مردمی تأثیر داشته است. اگر چه این صاحب نظران برای بزرگ نشدن نام ایران و سرپوش گذاشتن بر قدرت تأثیرگذاری آن بر رفتار ملت ها، با تحفظ کامل به این بحث می پردازند، اما وجود دو واقعیت یکی مربوط به گذشته و دیگری مربوط به حال، قدرت تأثیرگذاری ایران برخیزش های مردمی منطقه و الهام بخش بودن انقلاب اسلامی را فریاد می زند: الف- پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 و سرنگون کردم حکومت 2500 ساله پادشاهان در ایران که آخرین آنها، همه جانبه تحت حمایت آمریکا بود. مردم کشورهای مورد بحث، آن انقلاب عظیم و با شکوه را فراموش نکرده اند و نیک می دانند حکومت شاه در آن زمان بسیار قدرتمندتر از حکومت حاکمان آنها در این زمان است، نتیجه مقایسه این است که می توان این حکومت های مستبد و دست نشانده را نیز سرنگون کرد. ب- موقعیت ممتاز امروز انقلاب اسلامی که توانست با تمامی توطئه های انجام گرفته توسط استکبار مقابله و آنها را خنثی کند و در سخت ترین وضعیت و اوج انقلابی و استکبارستیزی به مهمترین دستاوردهای علمی برسد و کشور را در ابعاد مختلف به پیش برد و ارتقا بخشد و با رفتاری آزادمنشانه از مظلومان و مستضعفان دفاع کند و به نفع آنها در مقابل استکبار بایستد، چشم این مردمان را خیره کرده و این امید را به آنها القا می کند که آنها هم با درهم شکستن حکومت طاغوت ها و دیکتاتورها و پاره کردن زنجیر اسارت استکبار می توانند به این موفقیت ها برسند و این روزهای خوش را درک و تجربه کنند. از این منظر، انقلاب اسلامی در این تحولات، حاضر ناپید است.
6-رفتار منافقانه غرب غربی‌ها
حدود 10 روز چشم بر جنایات بسیار سبعانه قذافی دوختند و دیدند که این دیکتاتور جانی چگونه به قصابی و قتل عام مردم بی دفاع لیبی مشغول است و با هواپیما، تانک، توپخانه و ضدهوایی مرتکب فجیع ترین جنایت ها می شود، اما دم برنیاوردند چون در زمانی که قذافی مشغول قتل عام بود آنها در اندیشه منافع و سرنوشت سرمایه گذاری های استعماری و آینده چپاول ثروت مردم لیبی بودند. این غربی ها که همه چیز برایشان در منافع و مادیات ارزش و معنا پیدا می کند و این چنین از کنار جنایت های قذافی گذشتند، همان هایی هستند که در قضیه فتنه 88 ایران هر چه در توان داشتند تبدیل به ابزار رسانه ای کردند و آن را در خدمت فتنه گذاشتند و در یک برنامه شیطانی، با قتل برنامه ریزی شده دختر بی گناهی به نام «نداآقا سلطان» در مدت چند ساعت، تصاویر این جنایت پیچیده را که خودشان انجام داده بودند به تمام جهان مخابره کردند، تا چهره نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را نزد جهانیان مخدوش کنند، اما در قضیه لیبی، سکوت خیانت آمیز این کشورها نسبت به ملت لیبی و جامعه بشری تنها اقدام آنها به کشورها نفع ملت بی دفاع لیبی بود! این غربیان که می توانستند با گذر از منافع شان مانع قتل عام ملت لیبی شوند، اما این کار را نکردند، در این جنایت فجیع، همدست و مشوق قذافی هستند.
7- ممانعت از ورود نظامی غرب به قضیه لیبی
در حالی که مردم لیبی با رشادت، پایمردی و تقدیم کشته های بیشتر، لحظه به لحظه عرصه را بر معمر قذافی تنگ تر می کنند و هر آن احتمال سقوط وی وجود دارد، اخباری از تحرکات جدید غرب به گوش می رسد مانند: جنایت صورت گرفته در لیبی علاوه برآنکه توجه شورای امنیت سازمان ملل را جلب کرده، فضایی را ایجاد کرده که آمریکا و بریتانیا بتوانند منافع خاص خود را دراین کشور بحران زده دنبال کنند.
بنابر اظهارات برخی مقامات آمریکایی و بریتانیایی آنها در صددند تا از طریق اقداماتی حتی نظامی، منافع خود در لیبی را که به گفته آنها در خطر افتاده، حفظ کنند. یک مقام بلند پایه پنتاگون به «سی.ان.ان» در این خصوص گفت: آمریکا برای ارسال نیرو به لیبی برای کمک به مردم و جلوگیری از کشتار جمعی مردم آماده می شود. این مقام بلند پایه که تمایلی به افشای نام خود نداشت افزود: اکنون تنها به گزینه نظامی می اندیشیم، زیرا وضعیت لیبی نشان می دهد که دیپلماسی راه به جایی نمی برد. در همین حال، رویترز نیز نوشت: اتحادیه اروپایی در حال بررسی امکان اعزام نیرو به لیبی است.
«ویلیام هیگ»، وزیر دفاع انگلیس نیز گفت: با مقامات ناتو مذاکراتی را انجام داده ایم و شیوه های ارسال نیروی نظامی به لیبی را بررسی کرده ایم. وی تاکید کرد: هدف اعزام نیرو به لیبی حفظ منافع اروپا در این کشور و انتقال اتباع اروپایی از لیبی است و نیروهای نظامی در امور دیگری دخالت نخواهند کرد.» در قیام مردم تونس و مصر بحث جایگزینی تا حدودی برای آمریکا و غرب مشخص بود و امکان اینکه آنها از دور بتوانند در این روند مداخله کنند وجود داشت و از طرفی آن دو حاکم مستبد مانند قذافی دست به قتل عام نزدند از این رو دخالت نظامی آمریکا و غرب موضوعیت نداشت، اما به واسطه جنایات گسترده قذافی دخالت نظامی با پشتوانه کار تبلیغاتی می تواند موضوعیت پیدا کند و این رویکرد ناشی از نامشخص بودن بحث جایگزینی در لیبی است. آمریکا و غرب قصد دارند به بهانه دفاع از مردم آن هم پس از حدود 12 روز جنایت و قتل عام در لیبی دخالت نظامی کنند تا تحولات پس از سقوط قذافی و بحث جایگزینی را مدیریت کنند و مانع نابودی منافع شان شوند، از این رو ضروری است، کشورهای اسلامی در اقدامی عاجل مانع شکل گیری اقدامی حقوقی برای مداخله غرب در لیبی شوند، این خواسته اصلی مردم لیبی در اوضاع فعلی است که بارها آن را اعلام کرده اند. بنا به تجربه، در دخالت نیروهای نظامی غرب در لیبی خیری وجود ندارد و مردم لیبی این مهم را به نیکی دریافته اند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات