پایگاه بصیرت؛ گروه سیاست خارجی: حدود دو ماه پیش سلام فیاض، نخست وزیر دولت خودخوانده تشکیلات خودگردان فلسطین از مقام خود استعفا داد. به دنبال این موضوع فعالان سیاسی در فلسطین خواستار اهتمام محمود عباس به تشکیل دولت توافق ملی با حضور همه گروه های فلسطینی شدند. در همین جهت دولت محمد مرسی در قاهره تلاش های تازه خود را برای برقراری صلح و آشتی ملی میان دو گره فتح و حماس در فلسطین از سر گرفت. هدف اخوان المسلمین مصر از هدایت و مدیریت این مذاکرات یکی ایجاد ثبات سیاسی نسبی در فلسطین و دیگری افزایش نفوذ قاهره در میان کشورهای عربی بود. منابع خبری و تحلیلی در مصر و دیگر کشورهای منطقه نسبت به شکل گیری توافقی پایدار و صلحی مستمر میان فتح و حماس ابراز خوشبینی کرده و خواستار ایجاد اتحاد میان طرفداران این دو جریان شدند. با این وجود اخباری که از فلسطین منتشر می شود حاوی نشانه هایی از صلح پایدار فتح و حماس نیست!
چند روز قبل محمود عباس بی توجه به بازنگری در تشکیل یک دولت خودخوانده، «رامی حمدالله» را مأمور تشکیل دولت جدید کرد و این موضوع اسباب خوشحالی صهیونیست ها را فراهم نمود. روز چهارشنبه روزنامه عبری زبان "هآرتص"، اعلام کرد: شخصیت های سیاسی رژیم صهیونیستی " رامی حمد الله " را بهترین گزینه در رابطه با مذاکرات سازش میان تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی می دانند.
اما «سامی ابوزهری» از اعضای اصلی جنبش حماس اعلام کرده است که تصمیم «محمود عباس» برای مأمور کردن «رامی حمدالله» رئیس دانشگاه ملی النجاح برای تشکیل دولت جدید به عنوان جانشین دولت «سلام فیاض» به منزله عدول کردن از توافق ملی است. بر اساس اظهارات سامی ابوزهری، دولت جدید رامالله ابدا نماینده ملت فلسطین نیست و این دولت غیرقانونی است زیرا مشروعیت خود را از مجلس قانونگذاری کسب نکرده است. اما چالش های سیاسی موجود در فلسطین به این نقطه ختم نمی شود. نشستهای کمیته تدوین اساسنامه انتخابات شورای ملی که طی دو روز در اردن برگزار شد، به هیچ نتیجهای نرسید. در این نشست نمایندگان فتح و حماس نتوانستند در خصوص تدوین اساسنامه انتخابات به توافق برسند. به عبارت بهتر، نقاط افتراق میان دیدگاه های فتح و حماس به مراتب از نقاط اشتراک سیاسی آنها بیشتر بود. سران گروه جهاد اسلامی معتقدند که آشتی میان فتح و حماس و ایجاد وحدت ملی در برهه فعلی امکان پذیر نیست و این دو وارد یک معامله ایده آل گرایانه و در عین حال بی نتیجه شده اند. به راستی چه اتفاقی در صحنه سیاسی فلسطین رخ داده است؟ آیا تضاد دیدگاه و گفتمان فتح و حماس با واسطه گری کشورهایی مانند مصر و قطر و انعقاد توافقنامه های صوری قابل حل است؟
الف) ماهیت تفاوت های فتح و حماس
واقعیت امر این است که تفاوت دیدگاه فتح و حماس از جنس "گفتمانی" است نه "سیاسی". به عبارت بهتر، شاهد شکل گیری نوعی تضاد زیربنایی میان دیدگاه های فتح و حماس هستیم. این تضاد به اندازه ای عمیق و پررنگ است که امکان "جمع پذیری دیدگاه ها " ، "مصالحه حداقلی" را سلب می کند. عملکرد جنبش فتح و تشکیلات خودگردان فلسطین در جریان مقاومت 22 روزه ( سال 2009 میلادی) و مقاومت 8 روزه (سال 2012 میلادی) نشان داد که ملی گرایان فلسطینی از نابودسازی مقاومت اسلامی توسط تل آویو استقبال می کنند. از سوی دیگر، تشکیلات خودگردان فلسطین همچنان اعضای حماس را دستگیر و به زندان های خود در رام الله منتقل می کند. همچنین مذاکرات مخفیانه تشکیلات خودگردان فلسطین با مقامات رژیم صهیونیستی کماکان ادامه دارد. اعتراف های اخیر "یاسر عبدربه"، دبیرکل کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین، در خصوص دیدار با مقامات رژیم صهیونیستی خشم حماس و جهاد اسلامی را برانگیخته است.
عبدربه فاش کرده است که اواخر سال 2010 و اوایل 2011 با «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی و «اسحاق مولخو» مشاور وی دیدار کرده و بنا به تصمیم نتانیاهو این دیدارها متوقف شده است. در این دیدارها که در منزل مولخو برگزار شد، نتانیاهو آمادگی برای از سرگیری مذاکرات بر اساس دو دولت در مرزهای چهارم ژوئن 1967 را اعلام و سپس از تصمیم خود منصرف شده و مذاکرات محرمانه متوقف شد. اعترافات اخیر دبیرکل کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین به خوبی نشان می دهد که تشکیلات خودگردان و متعاقبا گروه فتح اساسا اعتقادی به مشارکت سیاسی در امور داخلی فلسطین ندارند. به عبارت بهتر، تشکیلات خودگردان و گروه فتح عملا از طرفداران ایجاد وحدت و آشتی ملی در فلسطین سلب اطمینان کرده اند. این سلب اطمینان از سوی طرفداران ملی گرایی در فلسطین صورت گرفته است. در چنین شرایطی حتی اگر میان فتح و حماس نوعی توافقنامه صلح داخلی منعقد و دولت وحدت ملی نیز تشکیل شود، نسبت به ادامه حیات موثر این دولت و حفظ وحدت فتح و حماس ضمانتی وجود ندارد. از این حیث به جرأت می توان از صلح بین فتح و حماس به عنوان "صلحی بدون ضمانت" نام برد. در چنین شرایطی هدف جنبش فتح و تشکیلات خودگردان از صلح با حماس، مهار مقاومت اسلامی در چارچوب ها و محدودیت های سیاسی است. هدف کلان مقامات تشکیلات خودگردان، مشارکت سیاسی با حماس در صحنه سیاسی فلسطین نیست. در اینجا "مهار گفتمان مقاومت" از طریق ایجاد محدودیت های سیاسی در ذهن ابومازن اصالت و موضوعیت دارد.
مسئله دیگری که به نقطه افتراق میان طرفداران گفتمان سازش و مقاومت تبدیل شده است، نحوه مراوده با ایالات متحده آمریکاست. جنبش فتح و تشکیلات خودگردان از ایالات متحده آمریکا به عنوان شریکی قابل اعتماد در عرصه سیاست خارجی خود یاد می کنند. از دیدگاه افرادی مانند ابومازن، کاخ سفید تنها واسطه ای است که می تواند منجر به ایجاد صلح میان رام الله و تل آویو شود! این دیدگاه خطرناک و نادرست طی سال های اخیر در تشکیلات خودگردان رخنه کرده و عواقب و تبعات سختی برای ملت مظلوم فلسطین داشته است. ابومازن طی سال های اخیر در جهت تأمین رضایت غرب و واشنگتن حذف دولت مردمی حماس و جایگزینی دولت خودخوانده و نامشروع سلام فیاض در رام الله را در دستور کار خود قرار داد. دخالت ایالات متحده آمریکا در بحران فلسطین برای مردم این سرزمین و حتی تشکیلات خودگردان و شخص ابومازن هزینه بر و دردسرساز بوده است.
رئيس تشكيلات خودگردان فلسطین بارها اعتراف کرده است كه اوباما او را در ماجراي مذاكرات شهرك سازي فريب داده است. اين در حالي است كه حماس و گروه هاي جهادي فلسطين بارها به ابومازن هشدار داده بودند كه مذاكرات مستقيم با رژيم صهيونيستي نتيجه اي جز شكست ندارد. ابومازن قبلا ادعا کرده بود که می توان در مدت یک هفته با رژیم صهیونیستی به صلح دست یافت، این در حالی بود که بنیامین نتانیاهو و آویگدور لیبرمن (شریک ائتلافی حزب لیکود) در مقابل سیگنال های ذلیلانه ابومازن به تمسخر وی پرداختند.
ب) شرایط به نفع گفتمان مقاومت
ملت فلسطین بارها اثبات کرده است که طرفدار گفتمان سازش با رژیم صهیونیستی نیست. اگرچه «کمیته چهارجانبه کوارتت» به رهبری تونی بلر نخست وزیر سابق انگلیس تلاش زیادی در راستای تقلیل سطح گفتمان مقاومت در فلسطین صورت داد، اما در نهایت نتوانست گفتمان "ملی گرایی" و "سازش " را به گفتمان غالب در این سرزمین تبدیل کند. از سوی دیگر، تحولات خاورمیانه و بیداری اسلامی شکل گرفته در منطقه منجر به سنگین تر شدن وزنه سیاسی و گفتمانی به سود حماس و جهاد اسلامی شده است. به عبارت بهتر، وقوع بیداری اسلامی در خاورمیانه منجر به کاهش ضریب آسیب پذیری گفتمان مقاومت در فلسطین شده است. از سوی دیگر، موقعیت فتح و تشکیلات خودگردان و ساف در فلسطین طی دو سال اخیر به شدت تضعیف شده است. حسنی مبارک به عنوان اصلی ترین حامی عربی تشکیلات خودگردان از بین رفته است. حتی عربستان سعودی و قطر نیز به علت شکست در جبهه سوریه عملا قدرت حمایت همه جانبه از تشکیلات خودگردان را از دست داده اند. آل ثانی در دوحه و آل سعود در عربستان سعودی عملا وضعیت با ثباتی را به لحاظ داخلی و منطقه ای تجربه نمی کنند. تشکیلات خودگردان فلسطین و ابومازن نیز به دلیل وابستگی شدیدی که به حامیان منطقه ای و غربی خود دارند، هر روز بیشتر در برابر حوادث خاورمیانه احساس ضعف می کنند. در چنین شرایطی ایالات متحده درصدد انعقاد صلحی ظاهری میان تل آویو و تشکیلات خودگردان است! وزیر امور خارجه آمریکا درباره از سرگیری مذاکرات صلح میان تل آویو و تشکیلات خودگردان فلسطین که مدت هاست به بن بست رسیده است، به رژیم صهیونیستی هشداری صریح داده و اعلام کرد که اگر تلاش ها در این مسیر با شکست روبرو شود، ممکن است هیچ گاه فرصت دیگری برای مذاکره وجود نداشته باشد.
جالب توجه اینجاست که وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا که دولت متبوعش طی دهه های متمادی یکی از عوامل کشتار ملت مظلوم فلسطین بوده است، تل آویو و تشکیلات خودگردان را در خصوص عواقب و تبعات عدم ایجاد صلح میان طرفین تهدید کرده است: «حل این اختلاف برای هر دو طرف (اسرائیلی و فلسطینی) مزایای فراگیری دارد که به نفع هر کسی است و عکس این قضیه نیز صادق است به طوری که عدم حل این عدم توافق عواقب جدی برای هر دو طرف خواهد داشت.»
هشدار صریح جان کری به نتانیاهو نشان می دهد که بن بست به وجود آمده در معادلات تل آویو و تشکیلات خودگردان تا چه اندازه ای جدی است. این در حالیست که حتی اگر روزی اوباما، نتانیاهو و ابومازن نیز سند تشکیل دو کشور مستقل فلسطین و اسرائیل را امضا کنند، گفتمان مقاومت و مصادیق آن یعنی حماس و جهاد اسلامی به عنوان نمایندگان واقعی ملت فلسطین، بنیان چنین صلح ننگینی را هدف قرار می دهند. ملت فلسطین طی دهه های اخیر نشان داده است که به گفتمان مقاومت پایبند است و در جدال گفتمانی با فتح و تشکیلات خودگردان هیچ گاه تسلیم نخواهد شد. حدود دو سال قبل رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين تاكيد کرد كه در صورت پافشاري رژيم صهيونيستي بر ادامه اشغالگري و حضور نظامي در اراضي فلسطيني اين تشكيلات فرو خواهد پاشيد. بر اين اساس «بنيامين نتانياهو » نخست وزير رژيم صهيونيستي در جريان مذاكرات سازش با وي در سپتامبر 2010 گفته است كه خواهان حضور نظامي اسرائيل به مدت 40 سال در منطقه مجاور دره اردن در كرانه باختري است؛ جمله ای که ابومازن از شنیدن آن به شدت بهت زده شد! در هر صورت ابومازن سرنوشت سياسي خود را به ايالات متحده آمريكا و رژيم صهيونيستي گره زده و عملا نسبت به خواسته هاي اصلي ملت فلسطين بي اعتنايي كرده است.
نتیجه گیری:
آنچه مسلم است این که باید میان "آشتی داخلی" و " رفتار خارجی" در فلسطین رابطه ای مستقیم برقرار کرد. ظواهر امر نشان می دهد که تشکیلات خودگردان فلسطین و فتح سعی دارند از آشتی داخلی به عنوان اهرمی برای تنظیم رفتار خارجی حماس استفاده کنند. موضع گیری اعضای ارشد حماس در قبال تشکیلات خودگردان و ساف به خوبی نشان می دهد که مقاومت اسلامی فلسطین تسلیم این بازی وقیحانه نشده است. آنچه در برهه فعلی باید از سوی گروه های مقاومت مد نظر قرار گیرد. حفظ اتحاد و یکپارچگی و تأکید مداوم بر آرمان های فلسطین است. پایبندی اکثر فلسطینیان به گفتمان مقاومت برگ برنده حماس و جهاد اسلامی در برابر تشکیلات خودگردان است. آشتي ملي ميان فتح و حماس، در صورتي كه به عنوان يك توافق داخلي و در راستاي جلوگيري از كشتار داخلي در فلسطين منعقد شده باشد امري مطلوب است، اما در صورتي كه اين توافقنامه آشتي ملي به معناي وحدت رويه با فتح و ابومازن در عرصه سياست خارجي فلسطين باشد، مسئله رنگ و بوي ديگري پيدا مي كند.
در نهایت اینکه ناکامی ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی در برابر گفتمان مقاومت همچنان استمرار خواهد داشت. در دوران ریاست جمهوری بوش پسر شاهد بودیم که نومحافظه کاران و جمهوریخواهان آمریکایی تمام توان خود را صرف برگزاری کنفرانس آناپولیس کردند، اما این کنفرانس پاییزی فرجامی جز شکست نداشت. واشنگتن و تل آویو به خوبی دریافته اند که هیچ تحولی در حوزه سیاسی و استراتژیک فلسطین بدون حضور حماس امکان پذیر نیست. حماس خود را مدیون و مرهون گفتمانی به نام " مقاومت" می داند؛ گفتمانی که اساسا غرب نه می تواند آن را تغییر دهد و نه با طرفداران آن وارد معامله و مذاکره شود.