پایگاه بصیرت؛ گروه بین الملل: همه می دانند که حضرت امام خمینی (ره) اندیشمند بزرگی است و مانند هر متفکر بزرگی، اندیشه ایشان دارای وجوه مختلفی است. در شکل گیری شخصیت امام، مبانی فقهی، عرفانی، فلسفی، تاریخی و کلامی مؤثر بوده است، لذا امام خمینی (رض)، به عنوان یک فقیه، عارف، مدرس فلسفه و علوم مختلف حوزوی، دانشمند علوم سیاسی و اجتماعی، رهبر سیاسی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران دارای مبانی اعتقادی و فلسفی خاصی است که اندیشه سیاست خارجی وی را که مبتنی بر گفتمان "رشد محور" است و بازتاب اصول و مبانی اعتقادی ایشان می باشد، شکل می دهد؛ اندیشه ای که دارای جهان بینی توحیدی و رویکردی فلسفی خاصی نسبت به نظام هستی و انسان بوده و بر همین اساس متفاوت از مقام مقایسه با دیدگاه های سایر رهبران سیاسی و مذهبی جهان در حوزه سیاست خارجی و روابط بین الملل می باشد.
یکی از دغدغه ها این است که قرائتی که از اندیشه ایشان می شود از لحاظ روشی مبتنی بر وحدت مبانی اندیشه های حضرت امام نیست و مفسران مختلف هر کدام با توجه به حوزه کاری خود و با اتکا به یک روش خاص، سراغ فهم اندیشه امام می روند، بنابراین تفسیری که از این اندیشه می شود، با تفسیری که پس از گذشت بیست سال، از آن به عمل می آید، کاملا متفاوت است. در مورد اندیشه های امام در باب سیاست خارجی این مشکلات به صورت مضاعفی وجود دارد، چون الزامات بین المللی هم به آن افزوده می شود. با وجود پیچیدگی های فوق، بازسازی منسجم اندیشه امام و ارائه منظومه فکری ایشان یک ضرورت اساسی است. تنها در این صورت است که اندیشه امام راحل می تواند معیاری برای نقد و بررسی دیدگاه های دیگر و مواضع سیاسی باشد.
نگاه متفاوت امام به سیاست خارجی
به تحقیق می توان یکی از غیرهمانندی های امام خمینی (ره) با سایر رهبران انقلابی را به غیر از "پارسایی سیاسی" در توجه به سیاست خارجی و اصول و مؤلفه ها و اهمیت آن، حتی قبل از تشکیل حکومت اسلامی دانست. از این رو برای درک واقع گرایانه مفهوم سیاست خارجی از منظر بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران باید تأکید داشت، در نگاه امام اخلاق و سیاست که در هم تنیدگی اصالت و ضرورت و صیرت و صورت است، پیوندی ناگسستنی با هم دارند. با همین رویکرد بود که ایشان سیاست اخلاقی و دینی را که اصول الهی و توحید عصاره وجودی آن را تشکیل می دهد، به عنوان یک گفتمان اصیل، جایگزین اخلاق سیاسی کردند. در حقیقت رویکرد امام در حوزه سیاست خارجی در زمانی که اخلاق زدایی و سلطه طلبی منشاء کسب قدرت در روابط بین الملل گردیده و نظام بین الملل از اخلاق تهی شده بود، ظهور و بروز کرد.
نفی رابطه و سازش با شیطان بزرگ و نظام سلطه
ستیز آشتی ناپذیر امام با آمریکا نیز ریشه در رویکرد وی نسبت به جهان هستی و انسان دارد. وقتی که امام از آمریکا به عنوان شیطان بزرگ یاد می کند، این نامگذاری یادآوری دو نکته ظریف است: 1. عنوان شیطان سرچشمه تمام ناپاکی ها و رذیلت ها در جهان هستی است که در آیین باستانی ایران نیز از آن به عنوان اهریمن یاد می کردند. 2. شیطان دشمن آشتی ناپذیر خدا و انسان است و مقابله شیطان با انسان تا روز قیامت ادامه دارد. در حقیقت حضرت امام با این نامگذاری بر وجه آشتی ناپذیری خود با آمریکا تأکید می کند و آن را سازش ناپذیری بین اسلام و کفر می داند.
این خصوصیت ستیزه جویانه با آمریکا یکی از راهبردهای سیاست خارجی امام با آمریکا بود که تحت هیچ شرایطی مگر این که یک مصلحت عالی ایجاب کند، می توان آن را تقلیل و نه عدول داد.! عملکرد حضرت امام در زمینه روابط ایران و آمریکا نیز در چارچوب اصول و مبانی ایشان درباره سیاست خارجی قابل بحث است. امام خمینی (ره) با نظام سلطه جهانی که بر سرنوشت کشورهای اسلامی (دارالااسلام) حاکم شده بود، به شدت مخالف بودند و آن را با اصول نفی سبیل و حفظ دارالاسلام در تضاد می دیدند . مظهر اصلی این سلطه، در مقطع رهبری انقلاب، آمریکا بود. از نظر امام، آمریکا علاوه بر گرایش های سلطه طلبانه جهان اسلام، بزرگترین دشمن انقلاب اسلامی نیز محسوب می شد. مخالفت امام با نظام سلطه جهانی و آمریکا موجب می شد که ایشان حتی کشورهای ضعیف دیگر را نیز به انقلاب و طغیان علیه آن فرا می خواند . چون مبارزه با تمام عوامل و زمینه های سلطه که موجب تنگ شدن عرصه بر ملل ضعیف می شود، از مقولات دست اول و غیر قابل اجتناب سیاست خارجی از دیدگاه امام بود .
راهبردهای سیاست خارجی امام(ره)
به عقیده حضرت امام خمینی که برگرفته از تعالیم وروح اسلام و قرآن بود، اسلام دو بخش ثابت و متغیر دارد: ثابتات آن ناظر به اصول و مبانی کلی رفتار دینداران است و در طول زمان بقا و ماندگاری دارد، اما جنبه متغیر آن از عرف و ضرورت های زمانه تاثیر می گیرد. بخش متغیر سیاست خارجی به این جنبه برمی گردد، چرا که در شرایط و مقتضیات زمانه تغییر مشی می دهد، اما اسلام مبانی و اصولی ثابتی در روابط خارجی قائل است که امام خمینی(ره) این مبانی و اصول را قوام بخش اندیشه خویش کرده است.
الف) مبانی سیاست خارجی از منظر امام (ره)
1- اخلاق محوری در روابط بین الملل
در مورد اخلاق محوری در روابط بین الملل، بی تردید امام یک آرمان گرای بزرگ است و هرگز اخلاق را در مصالحه با قدرت، قربانی نمی کند و به دنبال اخلاقی کردن سیاست در داخل و روابط میان ملت ها است. البته این بدین معنا نیست که امام تماما از عنصر قدرت غافل و به آن بی توجه است، بلکه ایشان به شدت به روابط قدرت در عرصه بین المللی حساس بودند. علاوه بر این بر اساس مبانی فلسفی و عرفانی امام، قدرت فی نفسه شر نیست، بلکه جلوه جمال و پرتو جلال الهی است. با این حال ایشان در عرصه سیاست، اعم از داخلی و خارجی به دنبال پیوند اخلاق و سیاست بودند و بی گمان در این زمینه پیشرو آرمان گرایان هستند .
2- تکلیف گرایی و نتیجه گرایی در روابط بین الملل
تکلیف گرایی از دیدگاه امام نیز با توجه به این مسئله قابل درک است. یکی از اصول مهمی که امام خمینی در سیاست داخلی و خارجی بر آن تاکید می کرد، تکلیف گرایی فارغ از نتیجه بود که شاید در نگاه اول غیر قابل درک باشد، ولی عملکرد امام و تحلیل آن می تواند تا حد زیادی این موضوع را تبیین کند. سؤال این است که آیا در هر شرایط و در هر زمینه ای، تکلیف فارغ از سود و زیان آن مورد توجه است. به نظر می رسد که براساس عملکرد امام، نمی توان به این سؤال پاسخ مثبتی داد. امام در زمینه حفظ اسلام و جلوگیری از هرگونه تعرض به ارزش های آن، به تکلیف اسلامی فارغ از هر نتیجه و سود و زیانی عمل می کرد، ولی در کلیه زمینه های سیاست خارجی این گونه نبودند . مورد سلمان رشدی و فتوای امام بر قتل ایشان، بیانگر همین مسئله است. این اقدام با اینکه در اواخر عمر ایشان صورت گرفت و از لحاظ زمانی متاخر بر اقداماتی بود که به نظر می رسید در آنها به اصل نتیجه و سود و زیان توجه شده (مانند پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل و پایان جنگ)، ولی فارغ از تمام جهت گیری ها و قطب بندی های بین المللی و با علم به آثار جهانی مترتب بر آن، فتوای مذکور را صادر کرد که می توان گفت صرفا عملی بر حسب تکلیف بود. این فتوا نشان داد که در جایی که هویت و کیان اسلام در معرض تهدید است و ارزش های اساسی آن مورد تحقیر واقع شده، محل تامل در باب سود و زیان یک فعل نیست؛ ولی پذیرش قطعنامه و پایان جنگ هم نشان می دهد که امام همیشه فارغ از سود و زیان و نتیجه، تصمیم نمی گرفتند. در واقع عملکرد خود حضرت امام نشان می دهد که این کلام در مقامی مصداق دارد که عمل واقعا از جنس تکلیف، آن هم یک تکلیف بزرگ و حیاتی است و کیان و موجودیت کل مسلمانان به آن بستگی دارد .
3- آرمانگرایی واقع گرا در روابط بین الملل
با نگاهی به سیره عملی امام خمینی (ره) می توان تلفیقی از آرمان گرایی و واقع بینی را در رویکرد امام به سیاست مشاهده کرد . بر این اساس، آنچه از تدبر در اقوال و اعمال امام برمی آید، آن است که ایشان آرمان گرایی واقع بین بود و حتی در مواردی که به ظاهر حاکی از آرمان گرایی یا واقع گرایی ایشان است، صبغه هایی از هر دو رویکرد ملاحظه می شود، بنابراین می توان گفت که حضرت امام در اندیشه های سیاسی خود، آرمان گرا باقی ماند، حتی برخلاف عقیده برخی از تحلیل گران مبنی بر اینکه ایشان در آرا و مواضع سیاسی اواخر عمر پر برکتشان به واقع گرایی نزدیک شدند، باز هم رعایت مصالح جامعه اسلامی و فراهم شدن شرایط برای تحقق آرمان ها ی اسلام و انقلاب در کانون اتخاذ تصمیمات اواخر عمرشان بود. به طور بسیار واضح تر می توان گفت رهیافت واقع گرا در اندیشه امام به نوع و سطح مناسبات امام در صحنه خارجی بر اساس تجربه تاریخی و مطالعه وضع مسلمانان و مستضعفان جهان و درکی عمیق از سیاست و رفتار بازیگران این عرصه، به ویژه زیاده خواهی قدرتهای بزرگ بود.
بنابراین ایشان به دنبال امتزاج عقل گرایی و اخلاق گرایی (به عنوان دو پایه عمده سیاست خارجی) بودند و این گونه نبود که به بهانه اخلاق گرایی، اصول عقلانی را در سیاست خارجی نادیده بگیرند . از همین جهت است که در عین آرمان گرایی به تامین منافع ملی نیز اهمیت می دهد و این را در مقاطع مختلف نشان داده است.
ب) اصول سیاست خارجی از منظر امام (ره)
1- جهانشمولی اسلامی
رویکرد امام در روابط بین الملل رویکرد انزواگرایی نبود، بلکه ایشان به جهانشمولی اسلامی معتقد بودند. ایشان در این باب فرمودند: "این معنا که گاهی اهل غرض و جهال آن را بیان می کنند یا نمی فهمند یا غرضی دارند زیرا تا انسان جاهل یا مخالف با اصل نظام نباشد نمی تواند بگوید که یک نظام باید از دنیا منعزل باشد ما با هیچ ملتی بد نیستیم ما به حسب طبع اولیه می خواهیم با همه دولتها دوست باشیم می خواهیم که روابط حسنه با احترام متقابل نسبت به همه داشته باشیم و اگر چنانچه ما احتیاج به یک چیز داشته باشیم و آنها احتیاج به یک چیز داشته باشند تبادل کنیم مگر این که دولتهایی باشند که با ما خلاف رفتار کنند" (صحیفه نور، ج ۱۰، ص ۳۵۲.)
2- نفی سبیل
خط و مشى جمهورى اسلامى ایران در سیاست برون مرزى، نتیجه تجربه امام از نظم حاکم بین المللى در عصر استعمار در ایران و کشورهاى مسلمان است. به همین دلیل، در آغاز انقلاب، موضع امام در برابر دولت هاى استعمارى و استکبارى، موضع روشن و شفاف یک پیشواى دینى مسلمان است که بر اساس قاعده "نفى سبیل"، به هیچ روى اجازه اعمال نفوذ حکومت هاى غیر مسلمان را در قلمرو اسلام نمى دهد، بلکه با تأکید بر وحدت اسلامى، در اندیشه صدور انقلاب اسلامى و گفتمان ارزشی و آرمانی آن است. البته از نظر امام حیطه شمول اصل نفی سبیل، محدود به ایران نیست، بلکه ایشان سلطه هر قدرتی را بر شئون سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مسلمین نفی می کند. در همین راستا حضرت امام همواره سعی کردند با احیای مذهب، نظامی مستقل از خواست شرق و غرب ایجاد کنند، به گونه ای که مبانی تصمیم گیری در زمینه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بر اساس قرآن، سنت و اجتهاد قرار گیرد. در این راستا نظریه نه شرقی نه غربی که (از اصل نفی سبیل نشأت گرفته) به باور محققان انقلاب اسلامی از درون مایه های فقهی برخوردار می باشد، یکی از مهمترین راهبردهای امام در حوزه سیاست خارجی می باشد.
3- حفظ دارالاسلام
از این نظر، مصالح امت اسلامی از دیدگاه امام اولویت دارد و مصالح ملت ایران هم به عنوان جزئی از امت اسلامی در چارچوب مصالح اسلامی مورد نظر است. حمایت های ایشان از ملت فلسطین و مبارزه سرسختانه ایشان با رژیم صهیونیستی، در راستای یکی از اصول عمده یاست خارجی امام(ره) بود.
4- اصل دعوت به اسلام
می توان گفت این اصل یکی از ابتکارات امام خمینی(ره) در جهان فعلی است و حاکی از شجاعت فکری و اعتماد به نفس ایشان است. در شرایطی که اصل دعوت به اسلام، اصل فراموش شده ای بود، ایشان این اصل را احیاء کردند و در یکی از شگفت انگیزترین اقدامات خود، در پیامی تاریخی به گورباچف، آنان را به اسلام فرا خواندند.
5- احترام متقابل و رفتار عادلانه
وقتی خبرنگار مجله آمریکایی تایم از امام راحل سؤال می کند که: در جمهوری اسلامی به طور کلی سیاست خارجی شما چگونه خواهد بود؟ امام در جواب می فرمایند: «جمهوری اسلامی ما با تمام ممالک روابط حسنه دارد و احترام متقابل، قائل است، در صورتی که آن ها هم احترام متقابل، قائل باشند.
بنابراین حفظ استقلال و منافع کشور و روابط حسنه با دولت هایی که قصد دخالت در امور جمهوری اسلامی ایران را ندارند (به استثنای رژیم صهیونیستی) امری اساسی در سیاست خارجی امام است. در واقع این راهبرد مبتنی بر همزیستی مسالمت آمیز و بر مبنای گفتگو و احترام متقابل است. لذا این سیاست که تلفیقی از جهانگرایی و منطقه گرایی محسوب می شود بستر لازم برای سازواری و انطباق منافع ملت ها را فراهم می کند.
6- صدور انقلاب
استراتژی صدور انقلاب یکی از موضوعات مورد توجه در سیاست خارجی امام است که به معنای صادر کردن تجربه های انقلاب اسلامی به سایر کشورهای جهان است. از دیدگاه امام خمینی، منظور از صدور انقلاب، همان گسترش اسلام است. در این باره امام مي فرمايند: «اينكه ميگوييم بايد انقلاب ما به همه جا صادر شود، اين معني غلط را از او برداشت نكنند كه ما ميخواهيم كشورگشايي كنيم . . . معني صدور انقلاب ما اين است كه همه ملتها بيدار بشوند و همه دولتها بيدار بشوند و خودشان را از اين گرفتاري كه دارند نجات بدهند».
لذا بصورت کلی می توان گفت صدور انقلاب از ديدگاه امام که صبغه فرهنگی دارد، در بردارنده چارچوب و مفاهيمي است كه تأكيد بر تحقق ارزش ها در داخل و اهتمام جدي به انتقال آرمان ها و ارزش هاي انقلاب در خارج را همزمان مورد توجه قرار می دهد تا رابطه منطقي و معقول بين جامعه انقلابي ايران و ديگر جوامع براي انتقال آموزه هاي انقلابي برقرار شود.
7- برابری حق – قدرت
راهبرد سیاست خارجی امام در این زمینه نیز یک راهبرد تلفیقی است. به این صورت که حضرت امام به تلفیق موازنه قوا اعتقاد دارند. برای نمونه بلافاصله پس از پایان جنگ با عراق هشدار دادند که «با توجه به ماهیت انقلابمان در هر زمان و هر ساعت احتمال تجاوز را مجدداً از سوی ابرقدرت ها و نوکرانشان باید جدی بگیریم». یا در جای دیگر برای مقابله با تهاجم تبلیغاتی رسانه های گروهی مرتبط با نظام سلطه وظیفه «طرفداران اسلام را برای احقاق خود، مجهز شدن به حربه تبلیغات دانسته تا چهره اسلام و جمهوری اسلامی در معرض شناخت همگان در آورده شود».
بر همین اساس پیروی از سیاست خارجی و ایجاد روابطی را که منجر به ضرر و ضعف ملت در برابر ابرقدرت ها شود را به صلاح ندانسته، ضمن اینکه ایشان در مورد ضرورت دستیابی به قدرت نیز بر این باورند «ضعیف محکوم به این است که ابرقدرت ها هر چه دلشان می خواهد بگویند و هر کاری می خواهند سر این ممالک ضعیف بیاورند و آن ها هم صحه بگذارند».
8- دفاع از مظلومان و مقابله با استکبار
حضرت امام عقیده دارند اساس سیاست خارجی جمهوری اسلامی، گسترش اسلام در جهان، دفاع از مظلومان و مستضعفین و کم کردن سلطه جهانخواران می باشد. با این که در سیاست بین المللی هدف کشورها پیگیری منافع ملی و به خدمت گرفتن ایدئولوژی به عنوان ابزار منافع ملی و قدرت است که در حوزه جغرافیایی محدود عمل می شود، اما در دیدگاه امام مرزها مفهومی ندارند و ایدئولوژی منافع را تحت تأثیر قرار می دهد.
9- صلح خواهی قانونمند
در عرصه روابط بین الملل، صلح و ثبات پایدار از اصول مورد قبول و گاه ادعایی و آرمانی همه کشورهاست که التزام عملی کشورها به صلح بیش از ادعاها و قراردادهای فیمابین و نشست های سیاسی اهمیت و کاربرد دارد. از آنجا که اسلام مبنا را بر صلح خواهی گذارده است بنابراین مبانی اعتقادی این اصول در سیاست اعلامی و اعمالی جمهوری اسلامی ایران از سوی امام روشن می شود. بر همین اساس نوع نگرش امام به صلح و ثبات، با نگرش های رایج در عرف سیاسی و روابط بین الملل، تفاوت های آشکاری دارد. به نظر ایشان «منشاء نزاع ها و اختلاف ها خودگرایی است و چناچه به خداگرایی تغییر جهت نیابد آرزوی دست نیافتنی بشریت صلح خواهد بود».
جمع بندی
ديدگاه حضرت امام خميني (ره ) در زمينه سياست خارجي برگرفته از تفكري فراگير و همه جانبه است كه محوريت آن را تأمين منافع اسلام و ایران بر اساس عزت جهاني، اتحاد جهان اسلام و مقابله با سياست هاي تفرقه افكنانه دشمنان اسلام بويژه در زمينه فلسطين و در نهايت حمايت از ملت هاي مظلوم در برابر ظالمان و زور مداران جهان تشكيل مي داد. مجموع اين اصول، تعاليمي كاربردي و عملي براي دستگاه ديپلماسي كشور است كه تأمين كنند منافع كشور، كل جهان اسلام و مظلومان جهان خواهد بود. به صراحت مي توان گفت كه رمز عزت مندي و گرايشات جهاني به گسترش همكاري با ايران نتيجه اين اصول است در حالي كه قدرت هاي بزرگ به دليل وحشت از اين اصول به تقابل با ایران مي پردازند كه تا كنون ناموفق بوده اند.
از این رو هر دولتی با هرگونه جهت گیری و از هر جناح سیاسی که بر سر کار آید، موظف بر پایبندی به اصول سیاست خارجی که برگرفته شده از دیدگاه های الهی و اسلامی امام و میثاق ملی است، می باشد./