
پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي / رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضاویه، یکی از چالشهای اصلی کشور را خصومت و مخالفت جدی نظام سلطه غرب با نظام اسلامی دانستند و فرمودند: "علت اصلی دشمنی نظام سلطه با جمهوری اسلامی ایران، «سخن نو» نظام اسلامی و «متزلزل شدن بنای نظام سلطه» است".
در واقع، نظام سلطه که در همه زمینه ها به دنبال انحصاری کردن فضا میباشد و حاضر نیست که پیشرفت و ترقی سایر ملت ها را ببیند، با آن دست از بازیگرانی که بخواهند این نظم انحصاری را برهم بزنند مقابله و دشمنی میکند. از این رو چون نظام اسلامی از یک سو خواهان پذیرش انحصارت نظام سلطه نیست و از سوی دیگر، دارای راه حلها یا به تعبیر مقام معظم رهبری «سخنی نو» برای برهم زدن این نظامات انحصاری است، نظام سلطه با آن دشمنی و خصومت میورزد. اما سوال اینجاست که این سخن نو نظام اسلامی چیست؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که به نظر میرسد که این سخن نو، داعیههای مبتنی بر فطرت الهی بشر نظام اسلامی و همچنین بنای نظامی بر پایهی آموزههای الهی است، نظامی که متفاوت از تمام نظامهای حاکم بر سایر کشورهای دنیاست و این نظام، همان نظام مردمسالار دینی است. به بیان دیگر، «بنای یک نظم مدنی سیاسی بر مبنای عقلانیت اسلامی» و مبتنی بر فطرت الهی بشر و موفقیت و کارآمدی آن در تمامی عرصه ها از جمله علمی و فناوری، نظامی و امنیتی، فرهنگی و... و همچنین الگو شدن این نظام برای سایر ملتهای دنیا، با توجه به اینکه این نظام هم بنای مستحکم دارد و هم در عرصه عمل کارآمدی خود را به اثبات رسانده است، سبب عصبانیت و خصومت نظام سلطه شده است. زیرا با این وجود، نه تنها نظام سلطه دیگر نمیتواند روابط خود با ایران را بر مبنای روابط سلطه تعریف کند بلکه، این نظام با آگاهی بخشی به سایر ملتها و الگوگیری و الگوپذیری دیگران از آن، توازن قوا را به ضرر سلطهگران برهم زده است. از این رو، بر اساس منطق سلطهگران، طبیعی است که آنان نمیتوانند این پیشرفت و این قدرت را ببینند و درصدد مقابله و دشمنی با این نظام برمیآیند. حتی از این جهت میتوان گفت که افزایش حجم خصومت سلطهگران نسبت به نظام اسلامی نه نشانگر ضعف این نظام بلکه، نشانگر پیشرفت و تداوم حرکت رو به جلو این نظام و ناتوانی و تنگ شدن عرصه بر روی سلطهگران است. البته این به معنای آن نیست که نظام اسلامی با دشمنتراشی برای خود درصدد باشد که اینگونه القا کند که این نشانه پیشرفت ماست بلکه، سخن در اینجا این است که نفس پیشرفت این نظام و تثبیت الگوی مردمسالاری دینی برای غرب غیر قابل تحمل است.
نکته دیگر اینکه، این سخن نو برخاسته از هویت ملت ایران است و چیزی نیست که بتوان آن را از این ملت جدا کرد و چون جداشدنی و سلب شدنی نیست پس به نظر میرسد از حجم دشمنی سلطهگران علیه آنها کاسته نخواهد شد. یعنی تا زمانی که این ملت به الگوی مردمسالاری دینی معتقد و وفادار است و برای تثبیت هر چه بیشتر و تقویت همه جانبه این الگو تلاش میکند، میتوان گفت که دشمنی سلطهگران با این ملت و با این نظام ادامه خواهد داشت. از این رو، نکته مهم در اینجا این است که چون دشمنی نظام سلطه با نظام اسلامی، موضوعی ریشه دار است و از طرفی نظام سلطه نیز از هر ابزاری برای ایجاد خلل در مسیر این نظام استفاده میکند، پس این ملت باید از توانمندی های لازم برخوردار باشد تا از یک سو بتواند به مقابله موثر با کارشکنی های دشمنان بپردازد و از سوی دیگر بتواند به مسیر رو به تعالی خود با عزت و اقتدار ادامه دهد.
