سیدعابدین نورالدینی: آقایان ظریف و کری هفته گذشته در یکی از خیابانهای ژنو پیادهروی کردند و وجهی از دیپلماسی خیابانی را به معرض نمایش گذاشتند. هستند افرادی در ایران که از مشاهده پیادهروی ظریف و کری ذوقزده شدند و این حرکت را به معنای یک توفیق دیپلماتیک دانستند اما واقعیت آن است که این قبیل رفتارهای نمیتواند گزارهای برای اثبات موفقیت یک دیپلماسی باشد. پیادهروی ژنو، نشانهای از پیشرفت مذاکرات یا بهبود روابط نیست که اظهارات عباس عراقچی درباره مذاکرات اخیر شاهد این ادعاست.
باید موضوع را بدون توجه به هیجانات و احساسات بررسی کرد. آقای ظریف بیش از یک سال و نیم است سکاندار دستگاه دیپلماسی کشور است. دولت یازدهم نیز مدعی دیپلماسی است. یعنی پس از «امنیت ملی»، خود را متخصص دیپلماسی میداند. آنها یک رویکرد جدید در عرصه سیاست خارجی را به مرحله اجرا گذاشتهاند. نسخه جدید «اعتمادسازی» با مدیریت روحانی و اجرای جواد ظریف در دستور کار سیاست خارجی دولت قرار گرفت. حالا یک سال و نیم گذشته است. نتیجه این نسخه چه شد؟ آیا پیادهروی با کری به عنوان یک توفیق این نسخه دیپلماسی باید محاسبه شود؟ مکالمه روحانی و اوباما چطور؟
موفقیت دیپلماسی یک دولت را با چنین شاخصهایی اندازه نمیگیرند. بیایید دیپلماسی دولت یازدهم را براساس چند شاخص بررسی کنیم.
روابط خارجی: نسخه جدید دیپلماسی دولت یازدهم در عرصه روابط خارجی چه دستاوردهایی برای ایران داشته است؟ مذاکره با 1+5 تنها در بسته هستهای صورت میگیرد. این مذاکرات در روابط و مناسبات دوجانبه منجر به چه توفیقاتی شده است؟ اعضای تروئیکای اروپایی مناسبات جدیدی را با ایران آغاز کردهاند؟ خیر! نه تنها چنین چیزی محقق نشده که حتی در برخی موارد شاید مناسبات ایران با چین و روسیه نیز دچار نوسانهایی شد. روابط با همسایگان نیز به عنوان یکی از اولویتهای دولت یازدهم مطرح شد. در این حوزه چه دستاوردهایی نصیب ایران شد؟ همسایگان جنوبی آیا روابط بهتری را با همسایه بزرگ شمالی آغاز کردهاند؟ روابط ایران با عربستان به عنوان همسایه مهم جنوبی دچار چه تغییراتی شده است؟ کشورهای کوچک خلیجفارس چطور؟
در شرق کشور چه تغییر تازهای در مناسبات ایران و همسایگان اتفاق افتاده است؟ در روابط با پاکستان به عنوان کشوری که بیشترین نزدیکی فرهنگی را با ایران دارد؛ چه بهبودی ایجاد شده است؟ در حوزه جغرافیای گفتمانی نیز آیا ایران تلاش بیشتری برای بهبود و توسعه مناسبات انجام داده است؟ دیپلماسی آقای ظریف در آمریکایی لاتین چه ارمغانی برای ایران به همراه آورده است؟ آیا تغییر در پرونده آمیا نشانهای از توفیق دیپلماسی ایران در آرژانتین است؟ روابط ایران با هند به عنوان کشوری که نقش ویژهای در اقتصاد تحریم شده ایران ایفا کرده، چه تحولاتی داشته است؟ ایران به عنوان رئیس دورهای جنبش عدمتعهد تا چه اندازه توانست از این ظرفیت بزرگ برای بهبود روابط خارجی خود استفاده کند؟
پاسخ همه این سوالات مشخص است. تمرکز بیش از اندازه بر موضوع هستهای و اتکای مذاکرات بر گفتوگو با طرف آمریکایی باعث شده روابط و مناسبات ایران با کشورهای دیگر دستخوش تغییر شود. آنگونه که از ظواهر پیداست، تدبیری برای تنظیم این مناسبات، هنگام مذاکره دوجانبه با آمریکا اندیشیده نشده است.
اقتصاد خارجی: مهمترین مساله اقتصاد خارجی برای ایران موضوع انرژی و امنیت و جایگاه انرژی ایران است. دیپلماسی دولت یازدهم در این حوزه چه دستاوردی برای ایران داشت؟ عربستانسعودی از چند ماه گذشته وارد یک جنگ نفتی با ایران شده است! اکنون نفت، به عنوان کالای استراتژیک ایران در دنیا به نصف قیمت فروخته میشود و این یک گزاره مسلم برای اثبات نقص دیپلماسی ما است. در حوزه هستهای نیز تاکنون مذاکرات رهاورد دندانگیری برای اقتصاد ایران نداشته است. سازمان همکاری شانگهای نیز بازار مستعدی است که دیپلماسی دولت یازدهم هنوز نتوانسته از طریق آن هدیه قابل قبولی برای سفره مردم ایران به همراه آورد.
بهرغم حضور آقای رئیسجمهور در اجلاس و اظهارات او جهت ترغیب سرمایهگذاران دنیا برای حضور در ایران اما متاسفانه هنوز استقبال چشمگیری از این دعوت بهعمل نیامده است. تلاش برای جذب سرمایهگذاری در حوزه نفت و گاز ایران نیز خبرهای مهمی به دنبال نداشته است. از سوی دیگر مصادره اموال ایران در خارج از کشور نیز طی یک سال و نیم اخیر تشدید شده است. بنابراین در حوزه اقتصاد نیز نمیتوان نمره قابل قبولی به دیپلماسی دولت یازدهم داد.
امنیت خارجی: هم در حوزه منطقهای و هم در حوزه بینالمللی متاسفانه نمیتوان درباره شاخص امنیت، امتیاز قابل قبولی به دیپلماسی آقای ظریف داد. در حوزه منطقهای، پاکستان در شرق ایران کاملا و عملا به پناهگاه تروریستهای مورد حمایت سعودی تبدیل شده است.
براساس اطلاعات منتشر شده و منتشر نشده، درگیریهای مرزی با تروریستها افزایش یافته است. سفارت ایران در بیروت، سال گذشته توسط عامل سرویس امنیتی سعودی مورد حمله قرار گرفت و رایزن فرهنگی ایران در لبنان نیز به شهادت رسید. مقامات ترکیه در اظهارنظرات رسمی علیه مقامات ایرانی گستاخ شدهاند. امارات و کویت نیز در اغلب موارد با پروژههای ضدایرانی عربستان سعودی همراهی میکنند چراکه براساس برآوردهایشان، واکنش ایران را چندان هزینهساز نمیدانند. در حوزه بینالمللی نیز شاخصترین تهدید، تهدید آمریکا به جنگ است. بهرغم یک سال و نیم مذاکره، حالا گزینه تهدید نظامی به عنوان یک ابزار ویژه برای وادار کردن ایران به دادن امتیازات بیشتر روی میز است. طی یک سال و نیم اخیر نه تنها تهدید ایران به حمله نظامی کاهش پیدا نکرد بلکه اکنون این گزینه برای دریافت امتیازات بیشتر از ایران تقویت شده است. متاسفانه در حوزه امنیت خارجی نیز دیپلماسی آقای ظریف نمره خوبی نخواهد گرفت.
فرهنگ خارجی: در حوزه فرهنگی نیز متاسفانه چه در وجه ملی و چه در وجه دینی اقدامات فراوانی علیه ایران صورت گرفت. در تازهترین مورد، متاسفانه پیامبر اعظم(ص) مورد اهانت قرار گرفتند. تاسفانگیزتر اینکه کارکرد دیپلماسی در چنین مواردی نهتنها محقق نمیشود که اکنون مراجع تقلید نیز نسبت به سکوت و انفعال دولت در این ماجرا معترضند و از سفر وزیر امور خارجه ایران به فرانسه در بحبوحه این توهین متعجب هستند! آقای ظریف در حالی به پاریس رفت که مسلمانان دنیا خشمگین از اهانت اخیر مجله شارلی به پیامبر خاتم(!) هستند! از سوی دیگر هنوز وزارت امور خارجه نیز آماری از فعالیتهای فرهنگی و بهبود شاخص فرهنگی ایران در خارج از کشور ارائه نکرده است.
منافع کنسولی: ماجرای کنایههای مربوط به پاسپورت طی یک سال و نیم اخیر به صورت فراگیر در جامعه مطرح شده است و همین موضوع نشان میدهد در حوزه کنسولی اتفاقات خوبی نیفتاده است. نه تنها مراودات و توافقات در این حوزه بهبود نیافته است بلکه برخی کشورها نیز اقدام به ایجاد محدودیتهای وسیع در این حوزه کردهاند. استرالیا و مالزی محدودیتهای جدیدی علیه اتباع ایرانی اعمال کردهاند. موارد متعددی از اعدام ایرانیان خارج از کشور بویژه در مالزی منتشر شده است. برخی دانشجویان ایرانی به بهانه ارتباط رشته تحصیلی آنها با برنامه هستهای، در خارج از ایران ممنوعالتحصیل شدهاند و از همه مهمتر، ماجرای عدم صدور روادید برای حمید ابوطالبی است که آمریکاییها در اقدامی مغایر قوانین بینالمللی برای ممانعت از ورود او به سازمان ملل، قانون جدیدی تصویب کردند. قطعا ماجرای ابوطالبی خود به اندازه کافی میتواند شاخصی برای وضعیت اثرگذاری دیپلماسی بر مناسبات کنسولی ایران باشد.
به هر حال اگرچه در حوزههای دیگر بویژه اعتماد و اعتبار داخلی نسبت به دیپلماسی هم میتوان عملکرد آقای ظریف در یک سال و نیم اخیر را بررسی کرد اما براساس 5 شاخص مذکور، میتوان یک قضاوت عادلانه و منصفانه درباره دیپلماسی ظریف در یک سال و نیم اخیر داشت.
و در آخر اینکه مهم نیست پیشنهاد پیادهروی را ظریف داده باشد یا کری؛ واقعیت آن است که اعتماد به آمریکا و تمرکز دیپلماسی بر این موضوع، مدتها است دیپلماسی ایران را پیاده کرده است.