تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۴:۰۰  ، 
کد خبر : ۲۷۳۳۹۶

اهداف، اولويت‌ها و مخاطبان ديپلماسي عمومي رژيم صهيونيستي

مهدي آهويي / دكتراي تخصصي، عضو هيات علمي دانشكده مطالعات جهان – دانشگاه تهران ahouie@ut. Ac. Ir. - مهدي‌متين جاويد / ‌كارشناسي ارشد، پژوهش‌گر دانشكده مطالعات جهان – دانشگاه تهران matingavid@ut. Ac. Ir. - چكيده: رژيم صهيونيستي در جهان به عنوان رژيمي خشن، غير عقلاني و جنگ‌طلب شناخته مي‌‌شود. اين تصوير منفي نياز بيش از پيش اسرائيل به ديپلماسي عمومي در راستاي توجيه وجودي و رفتاري خود را نشان مي‌دهد. اين نوشتار بررسي اهداف، اولويت‌ها و مخاطبان ديپلماسي عمومي اين رژيم مي‌باشد. در اين راستا ابتدا به مسائل مفهوم و نظر در خصوص ديپلماسي عمومي اسرائيل پرداخته مي‌شود. در ادامه عملكرد و فعاليت‌هاي وزارت ديپلماسي عمومي و يهوديان پراكنده اسرائيل مورد بررسي قرار گرفته و سپس، سازمان‌ها و نهادهاي دولتي و غيردولتي فعال در ديپلماسي عمومي رژيم صهيونيستي ذكر شده و پس از آن اهداف، اولويت‌ها و مخاطبان ديپلماسي عمومي رژيم صهيونيستي مورد مطالعه قرار مي‌گيرد. كليد واژه‌ها: ديپلماسي عمومي، هاسبار، تبليغات وزارت ديپلماسي عمومي و امور يهوديان پراكنده، رژيم صهيونيستي

مقدمه:

رژيم صهيونيستي اسرائيل در ماه مي سال 1948 ميلادي در سرزمين اشغالي فلسطين در شرق درياي مديترانه اعلام موجويت نمود. اين رژيم از زمان تاسيس تا كنون با حمايت مستمر و بدون قيد و شرط قدرت‌هاي بزرگ جهاني، به ويژه دولت‌هاي غربي در زمينه‌هاي نظامي، اقتصادي، صنعتي و فن‌آوري، كشاورزي و پزشكي به رتبه‌هاي بالايي در ميان كشورهاي جهان دست‌يافته است. ايالات متحده سالانه بيش از 3 ميليارد دلار وام بلاعوض و انواع و اقسام تجهيزات پيشرفته نظامي را در اختيار اين رژيم قرار مي‌دهد. درآمد سرانه رژيم صهيونيستي در حدود 31000 دلار و توليد ناخالص داخلي آن نيز بالغ بر 235 ميليارد دلار در سال مي‌گردد. اغلب صادرات اين رژيم به كشورهاي غربي بوده و از تعامل اقتصادي بسيار اندكي با كشورهاي همسايه خود برخوردار است. سهم بودجه نظامي اسرائيل از توليد ناخالص داخلي آن، بالاترين رقم در ميان كل كشورهاي توسعه يافته را به خود اختصاص مي‌دهد.

ريشه‌هاي اوليه مهاجرت سازمان‌يافته يهوديان به فلسطين و تشكيل رژيم صهيونيستي اسرائيل به اواخر قرن نوزدهم ميلادي باز مي‌گردد. در آن زمان، قاطبه عالمي راست آئين (ارتدوكس) يهودي با ايده صهيونيسم مبني بر بازگشت قدرتمندانه قوم يهود به «ارض موعود» مخالف بودند و آن را عملي خلاف وعده‌ها و مقدرات الهي مي‌دانستند. به تدريج، نيروهاي صهيونيست‌ با تبلي��ات وسيع و با استفاده ابزاري از نمادها و شعارهاي مذهبي توانستند بسياري از يهوديان ساده‌انديش و دلباخته ارض موعود را براي مهاجرت به فلسطين ولو با ابزار زور و با تسخير و تصرف املاك ساكنين بومي آن سرزمين ترغيب نمايند. بنيان‌گذاران اصلي ‌انديشه صهيونيسم، افرادي يكسره سكولار و بي‌اعتقاد به مباني ديني و بي‌تفاوت نسبت به تقدس مذهبي سرزمين فلسطين براي يهوديان بودند. افرادي چون هرتزل به عنوان ايدئولوگ اصلي و پس از آن بن‌گوريون به عنوان معمار عمده دولت صهيونيستي اسرائيل، از كوچك‌ترين اعتقادات مذهبي برخوردار نبودند و صرفا به دنبال در انداختن طرح نو در زندگي سياسي قوم يهود بودند پس از آن و به تدريج، گروه جديدي ظهور كردند كه از پايگاه ديني به توجيه مباني صهيونيسم پرداختند. اين عده كه به عنوان صهيونيست‌هاي مذهبي شناخته مي‌شوند، هر چند از نظر كمي در مقابل صهيونيست‌هاي سكولار در اقليت قرار دارند، اما از تاريخي طولاني و قدرت و نفوذي به نسبت بالا در درون جامعه اسرائيل برخوردار بوده و به همان نسبت نيز بر سياست‌هاي داخلي و خارجي اسرائيل اثرگذار بوده‌اند.

صهيونيست‌هاي سكولار اوليه به رهبري بن‌گوريون، به زودي متوجه اهميت شعارهاي مذهبي اين گروه و تاثير شگرف آن شعارها براي جذب موج مهاجرين جديد يهودي به سرزمين فلسطين، به ويژه از كشورهاي شرق اروپا شدند. به همين سبب، به رغم اختلاف‌نظرهاي فراوان، نهايتا مصالحه‌اي ميان صهيونيست‌هاي سكولار و صهيونيست‌هاي مذهبي پديد آمده و در جريان آن هر يك از طرفين متعهد به ملاحظه منافع و حوزه قدرت طرف مقابل گرديد. با توجه به تازه‌ تاسيس بودن و بي‌ثباتي دولت اسرائيل در سال‌هاي آغازين و نياز وافر آن به جذب مهاجرين جديد به منظور افزايش جمعيت و نيز جلب حمايت مادي و معنوي آن دسته از يهوديان ثروتمند و متنفذ كه در آمريكاي شمالي و غرب اروپا مي‌زيستند، مي‌توان گفت اين رژيم از همان روزهاي اوليه شكل‌گيري رسمي خود عمليات سازمان يافته‌اي را در حوزه ديپلماسي عمومي و با هدف توجيه خود نزد جوامع يهودي سراسر جهان آغاز نمود. البته، در آن زمان اصطلاح ديپلماسي عمومي كاربردي نداشت و اساسا به شكل امروزي آن مفهومي شناخته شده نبود؛

اما از نظر محتوايي، برنامه‌هاي وسيع دولت اسرائيل براي توجيه مشروعيت خود نزد يهوديان جهان و سپس جذب هر چه بيشتر مهاجران يهودي به سرزمين فلسطين را به درستي مي‌توان در حوزه ديپلماسي عمومي بررسي كرده و مفاهيم امروزي ديپلماسي عمومي را بر آن اطلاق كرد.

براي هر چه بيشتر تحت تاثير قرار دادن يهوديان و ترغيب آنان به پذيرش ايده صهيونيسم و مهاجرت به فلسطين، البته از همه عوامل و عناصر تبليغي اعم از مذهبي و غيرمذهبي استفاده مي‌شد. به عنوان مثال، براي بسياري از مردمي كه در جستجوي عدالت اقتصادي بودند، به ويژه براي يهوديان شرق اروپا كه در شرايط اقتصادي نامساعدي مي‌زيستند، ايده مزارع اشتراكي اسرائيل (كيبوتص) بسيار تحسين‌آميز و جذاب جلوه مي‌كرد. با اين حال، بايد اذعان داشت كه  عمده تبليغاتي كه با هدف جذب مهاجران يهودي به سرزمين فلسطين صورت مي‌گرفت، از ماهيت مذهبي برخوردار بود. به ويژه پس از اشغال بيت‌المقدس در سال 1967 ميلادي، استفاده وسيع از نمادها و شعارهاي مذهبي براي توجيه موجوديت اسرائيل به امري غالب در عمليات تبليغاتي اسرائيل تبديل شد و حتي سكولارها نيز اين نمادها به عنوان تاكتيك و وسيله در اين جهت استفاده كردند. مساله هولوكاست و استفاده ابزاري از آن نيز نقش تعيين‌كننده‌اي در عمليات رواني و تبليغي رژيم صهيونيستي براي توجيه موجوديت خود داشته است.

اين گونه تبلغات كه در ابتدا بيشتر جنبه توجيه‌گرانه1 و جذب‌كننده داشت، به تدريج سمت و سويي تهاجمي و محكوم‌كننده2 پيدا كرد. در نتيجه همين تبليغات وسيع و همه‌جانبه بود كه امروزه وارد ساختن كوچك‌ترين انتقاد و ايراد به انديشه صهيونيسم كه روزي توسط اكثريت علماي يهود و ساير يهوديان راست‌آئين تقبيح مي‌شد، معادل يهودستيزي و دشمني با كل جامعه يهود شمرده مي‌شود.

مشكل بعدي كه بنيان‌گذاران اسرائيل بلافاصله پس از تاسيس دولت خود به آن پي بردند، عدم پذيرش مشروعيت و موجوديت اين رژيم نزد كشورهاي همسايه و به تبع آن در ميان قاطبه كشورهاي مسلمان در منطقه خاورميانه و فراتر از آن بود. واقعيت اين بود (و هست) كه اسرائيل رژيمي تحميلي، غير بومي و غير قابل هضم در منطقه خاورميانه است. طرح ايجاد اين رژيم از خارج از منطقه و با حمايت آشكار و پنهان قدرت‌هاي بزرگ و استعماري كه يكسره منفور ملت‌هاي مسلمان منطقه بودند، تنظيم و به اجرا گذاشته شده است. از نظر فرهنگي نيز هيچگونه قرابتي ميان مهاجريني كه از شرق اروپا و روسيه و شمال آفريقا به اسرائيل آورده مي‌شدند با ساكنين بومي اين منطقه اعم از مسلمان، مسيحي و حتي يهودياني كه از قبل ساكن فلسطين بودند، وجود نداشت. وابستگي دولتمردان اسرائيل به غرب و دولت‌هاي استعماري نيز چيزي نيست كه قابل انكار باشد و بلكه برعكس همواره مايه غرور و تفاخر علني و عامل خود برتربيني آنان نسبت به ساير ملت‌هاي منطقه نيز بوده و هست. از اين رو، پس از مساله مشروعيت اسرائيل نزد يهوديان، دومين مشكل اصلي اسرائيل توجيه مشروعيت و موجوديت خود نزد ملت‌هاي منطقه و ساير نقاط جهان بوده است. روشن است كه اين رژيم براي تامين اين هدف نيز نيازمند به كارگيري ديپلماسي عمومي فعال و هدفمند مي‌باشد.

از طرف ديگر، جنايات گسترده رژيم صهيونيستي اسرائيل در سرزمين‌هاي اشغالي و نقض گسترده حقوق بشر، وجهه و تصويري منفي از اين رژيم نزد افكار عمومي جهان ترسيم كرده است. در نتيجه، رژيم صهيونيستي با بهره‌گيري از ابزارهاي ديپلماسي عمومي در صدد ترميم وجهه خود مي‌باشد كه بررسي اين مقوله هدف اين مقاله مي‌باشد. با توجه به اينكه تا كنون، هيچ پژوهش جامعي به زبان فارسي در مورد ديپلماسي عمومي اسرائيل منتشر نشده و جز يكي دو مقاله كوتاه كه آنها هم عمدتا برگرفته از اندك منابع خارجي هستند، هيچ منبع قابل توجهي براي پژوهش‌گران اين حوزه مطالعاتي وجود نداشته و در سطح جهاني نيز به رغم انتشار كتب و مقالات متعدد در مورد ديپلماسي عمومي ايالات متحده و ديگر كشورهاي غربي، هنوز منابع قابل ذكري درباره ديپلماسي عمومي اسرائيل دست كم به زبان انگليسي منتشر نشده است، اين نوشتار تلاش دارد اهداف، اولويت‌ها و مخاطبان ديپلماسي عمومي رژيم صهيونيستي را بررسي نمايد. در اين راستا ابتدا ضرورت و انگيزه‌هاي بهره‌گيري رژيم صهيونيستي اسرائيل از ابزارهاي ديپلماسي عمومي اشاره شده و سپس نيازهاي ديپلماسي عمومي رژيم صهيونيستي اسرائيل به طور خلاصه بيان شده و پس از آن به مسائل مفهومي و نظري در خصوص ديپلماسي عمومي اسرائيل پرداخته مي‌شود. در ادامه عملكرد و فعاليت‌هاي وزارت ديپلماسي عمومي و يهوديان پراكنده اسرائيل مورد بررسي قرار گرفته و سپس، سازمان‌ها و نهادهاي دولتي و غيردولتي فعال در دپيلماسي عمومي رژيم صهيونيستي ذكر شده و اهداف، اولويت‌ها و مخاطبان ديپلماسي عمومي اسرائيل مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.

الف. ضرورت و انگيزه‌هاي ديپلماسي عمومي رژيم صهيونيستي

رژيم صهيونيستي اسرائيل به دليل دارا بودن مشخصات و ويژگي‌هاي زير بيش از هر كشور ديگري محتاج به كارگيري ديپلماسي عمومي است:

يك. اسرائيل رژيمي تازه تاسيس است. اين ويژگي، به طور طبيعي و بدون ملاحظه ديگر عوامل، نياز بيشتري را براي تبليغات و شناساندن خود به ديگران به وجود مي‌آورد. علاوه بر اين، اسرائيل محتاج جمعيت است و براي تشكيل و ادامه حياتش مي‌بايد جمعيتي از بيرون به درون آن كوچانده شده و سپس تحت عنوان ملت اسرائيل هويت‌سازي شوند. طبيعي است كه براي جذب جمعيت ابتدا بايد دلايل موجوديت اين رژيم نزد كساني كه بالقوه مي‌توانند جمعيت آن را تشكيل دهند، تبليغ و توجيه شود.

دو. اسرائيل با توسل به زور و تصرف سرزمين‌هاي ديگران به وجود آمده و همواره، از بدو تاسيس تا كنون، با همسايگانش در حال نزاع بوده است. بنابراين مي‌بايد اين وضعيت را همواره براي مردم خود و ساير ملت‌ها توجيه نمايد. تلاش براي كمرنگ كردن و به فراموشي سپردن اصل اشغالي بودن سرزمين فلسطين در افكار عمومي، ادعاي دفاعي بودن سياست‌هاي اسرائيل در برابر تهاجم دشمنان و تاكيد بر مساله تامين امنيت شهروندان اسرائيلي، روشي است كه همواره و در طول ساليان براي توجيه خصلت جنگ‌طلبانه اين رژيم، به ويژه نزد ملت‌هاي غربي به كار برده شده است.

سه. اسرائيل رژيمي تحميلي و غير بومي در منطقه است و از قرابت فرهنگي و ارزشي با محيط پيراموني خود برخوردار نيست. از اين جهت نيز لازم است اين رژيم تبليغ ارزش‌هاي فرهنگي خود و يافتن شركاي احتمال در منطقه‌اي كه در آن قرار دارد، برنامه‌ريزي نمايد. تلاش اسرائيل براي تاثير فرهنگي بر مردم ايران و تبليغات مستمر در مورد پيوندهاي تاريخي و باستاني ميان ايرانيان و يهوديان، در زمره همين برنامه‌هاست. بخش فارسي راديو اسرائيل به عنوان يكي از قديمي‌ترين برنامه‌هاي راديوي برون مرزي اسرائيل، از اولين دهه تاسيس اين رژيم به وجود آمده و تا امروز بي‌وقفه مشغول تهيه و پخش برنامه براي مخاطبان ايراني و فارسي زبان بوده است.

با توجه به اين عوامل مي‌توان گفت به رغم اينكه رژيم صهيونيستي در حوزه‌هاي نظامي، اقتصادي، صنعتي، فن‌آوري و كشاورزي به پيشرفت‌هاي قابل ملاحظه‌اي دست‌يافته، اما بزرگترين مشكل آن بحران مشروعيت است، به نحوي كه بيش از شش دهه پس از تاسيس آن، همچنان تلاش براي توجيه موجوديت، يكي از دغدغه‌هاي اصلي رهبران آن را تشكيل مي‌دهد. تصوير غالب اسرائيل در جهان همچنان تصويري خشن، غير منطقي و جنگ‌طلب است و اين نياز بيش از پيش اين رژيم به ديپلماسي عمومي براي توجيه مشروعيت وجودي و رفتاري خود را نشان مي‌دهد.

ب. نيازهاي ديپلماسي عمومي رژيم صهيونيستي

در حوزه ديپلماسي عمومي، رژيم صهيونيستي موجوديت منحصر به فردي محسوب مي‌شود. اين رژيم در قياس با ديگر كشورهاي كوچك با مساح�� و جمعيت مشابه، شرايط، نيازهاي و رفتار متفاوتي داشته است. كشورهاي قدرتمند به دنبال تغيير و جرح و تعديل در تصوير ارائه شده از خود در جهان هستند؛ اما هدف كشورهاي كوچك اين است كه فقط «مورد توجه» قرار گيرند. مورد رژيم صهيونيستي شباهت زيادي با قدرت‌هاي بزرگ دارد. قدرت‌هاي بزرگ لازم است هميشه سياست‌ها و اقدامات خود را براي جهانيان توضيح دهند ولي كشورهاي كوچك تلاش مي‌كنند توجه جهان را به خود جلب نمايند. اسرائيل تلاش كرده اقدامات و سياست‌هاي خود را توجيه نمايد، اما تصوير ��نفي از خود ارائه كرده است.

رژيم صهيونيستي مكررا توسط كشورها، نهادهاي بين‌المللي و سازمان‌ ملل مورد انتقاد قرار گرفته است. اين رژيم همراه به دليل نقض حقوق بشر و اشغال سرزمين فلسطين مورد توجه بوده است. از اين رو، رژيم صهيونيستي در پي حمايت از موجوديت خود بوده و تلاش مي‌كند بحران مشروعيت خود را تخفيف دهد. بر اين مبنا عناصري كه به طور پيوسته در ديپلماسي عمومي رژيم صهيونيستي مورد تبليغ قرار مي‌گيرند، عبارتند از:

1. حق حيات

با تاسيس دولت اسرائيل، مساله مشروعيت و تشكيل آن همواره مورد بحث بوده است. از ديدگاه اسرائيلي‌ها، تشكيل دولت حق طبيعي و تاريخي آنهاست و با تصميم سازمان ملل متحد همراه بوده است. در نتيجه، اين حق طبيعي براي مشروعيت نياز به منابع خارجي ندارد.

2. انكار هولوكاست

اسرائيلي‌ها مدعي هستند انكار هولوكاست به منظور مشروعيت‌‌زدايي از اسرائيل صورت مي‌گيرد. اسرائيلي‌ها چنين استدلال مي‌كنند كه از ديدگاه نفي‌كنندگان هولوكاست‌، اسرائيل حق حيات ندارد، چون هولوكاست كه مبناي مشروعيت اسرائيل است، اصلا رخ نداده است. استفاده وسيع و مكرر از هولوكاست در جريان فرآيند ملت‌سازي در اسرائيل پديده‌اي است كه حتي توسط برخي محققين اسرائيلي نيز مورد توجه و انتقاد قرار گرفته است (Zertal, 2005). در واقع، روي ديگر اين سكه اين است كه وقتي دولت اسرائيل خود موجويت خود را به واقعه هولوكاست پيوند مي‌زند، طبيعي است كه نقد و بازنگري هولوكاست نيز به بخش مهم از گفتمان ضد اسرائيلي تبديل مي‌شود.

3. يهود‌ستيزي

در بحث يهودستيزي مي‌بايست بين يهودستيزي كلاسيك و نوين تمايز قائيل شد يهودستيزي كلاسيك به طرد ونفرت از يهوديان با دلايل نژادي و مذهبي و يهود‌ستيزي نوين به انگيزه مخالف با اسرائيل اشاره دارد (Caplan and Small, 2006: 548 - 561). همانگونه كه قبلا گفته شد، يكي از تلاش‌هاي صهيونيست‌ها در عرصه تبليغات بين‌المللي، القاء اين موضوع بوده است كه هر گونه مخالفت با اسرائيل به معناي يهودستيزي است، چرا كه به رغم آنان دولت اسرائيل نماد آرزوهاي تاريخي، ملي و مذهبي قوم يهود محسوب مي‌شود. اسرائيلي‌ها مدعي هستند كه اين نوع يهودستيزي به موضع سياسي كشورهاي درگير در منازعه اسرائيل و فلسطين مرتبط بوده و توسط برخي كشورهاي عربي، ايران، سوريه، تشكيلات خودگردان فلسطين، اخوان‌المسلمين، حماس و... ترويج مي‌شود. به زعم صهيونيست‌ها، تبليغات در راستاي يهودستيزي به طور مستقيم و غير مستقيم از طريق اعمال ديپلماسي عمومي و كسب موضع اخلاقي با استفاده از دلارهاي نفتي صورت مي‌گيرد.

ج. ديپلماسي عمومي رژيم صهيونيستي: مسائل مفهومي و نظري

ديپلماسي عمومي در اسرائيل به اقداماتي در عرصه بين‌المللي اطلاق مي‌‌شود كه به انتشار اطلاعات در خصوص اين كشور مبادرت مي‌كنند. دولت اسرائيل در گذشته از واژه «هاسبارا»3 به منظور توصيف سياست‌هاي دولتي در جهت ارتقاي وجهه اسرائيل در مقابل آنچه به زعم آنها تبليغات منفي در خصوص اسرائيل در جهان است، استفاده مي‌كرد. البته، برخي هاسبارا را حسن تعبيري براي تبليغات تلقي مي‌كنند، چرا كه هاسبارا در زبان عبري تعبيري مثبت همانند «اطلاع‌رساني» دارد كه برخلاف كلمه تبليغات يا پروياگاندا داراي طنين منفي نيست، ولي در عمل كاركرد آن با تبليغات مشابه است (Goodman, 2011)

نحوه برخورد اسرائيل در حوزه ديپلماسي عمومي بسيار پيچيده بوده است. شيمون پرز رئيس‌جمهور فعلي اسرائيل بر اين باور است كه اگر كشوري داراي سياست‌هاي خوب باشد، نيازي به روابط عمومي ندارد و اگر داراي سياست‌هاي مناسب نباشد، بهترين نوع روابط عمومي در دنيا نيز موثر واقع نحواهد شد. گيلبوا معتقد است اسرائيل تا مدتها استفاده از ديپلماسي عمومي را بيهوده مي‌دانست و تصور مي‌كرد كل دنيا مخالف اسرائيل است چنين نظراتي، هم در سطح سياست‌گذاري و هم در سطح افكار عمومي به انحراف كشيده شده و ضربه كاري به اعتبار و وجهه اسرائيل در جهان وارد ساخته است (Gilboa, 2006: 735)

اسرائيل تا همين اواخر از واژه عبري «هاسبارا» به معني توضيح دادن و تبيين كردن براي اشاره به ديپلماسي عمومي استفاده مي‌كرد. اين واژه منحصر به فرد بوده و معادل دقيقي در ديگر زبان‌ها ندارد. اين واژه را مي‌توان «توضيح» با «تفسير»4 نيز ترجمه نمود.

برخي هاسبارا را «تبلغات نرم و روابط عمومي»5، طرفداري از دولت6، يا «روابط عمومي» در نظر گرفته‌اند (Shehav et al., 2010: 144). از منظر تئوريك مفهوم هاسبارا را مي‌توان تفسير اسرائيلي از حوزه گسترده‌تر ديپلماسي عمومي تلقي كرد. اين واژه بيانگر قائل بودن نقشي محدود، دفاعي و توجيه‌گرانه براي ديپلماسي عمومي است.

نخستين اشارات به مفهوم هاسبارا در رسانه‌هاي مكتوب انگليسي زبان به دهه هفتاد ميلادي باز مي‌گردد، زماني كه روزنامه واشنگتن پست هاسبارا را برنامه‌اي براي «تصويرسازي بين‌المللي»7 براي اسرائيل توصيف كرد. در آن دهه، سياستگذاران رژيم صهيونيستي بيش از پيش به اهميت استفاده از تكنيك‌هاي ارتباطي و روابط عمومي براي توضيح سياست‌هاي اين رژيم در عرصه‌ بين‌المللي توجه پيدا كردند تا جائيكه برنامه‌اي تحت عنوان «برنامه هاسبارا» با هدف آموزش ديپلمات‌هاي اسرائيلي در حوزه ارتباطات با كمك شركت‌هاي آمريكايي آغاز گرديد و مناخيم بگين، نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي نيز براي نخستين بار مشاوري را در امر اطلاع‌رساني بين‌المللي منصوب كرد. در طول سال‌ها، نهادهاي مجري هاسبارا در اسرائيل از نظر ساختاري تغيير و تحولات زيادي پيدا كردند

وزارت هاسبارا نخستين بار در سال 1974 تشكيل گرديد و شيمون پرز به عنوان وزير منصوب گرديد، ولي در سال 1975 اين وزارتخانه منحل و امور مربوط به اين وزارتخانه به ديگر وزارت‌ها از جمله وزارت امور خارجه محول شد (Mendel, 2010)

در سال 1992، بخش هاسبارا در وزارت امور خارجه اسرائيل منحل و اين وظيفه به بخش‌هاي مختلفي در آن وزارتخانه واگذار گرديد.

مهم‌ترين تمايز ديپلماسي عمومي و مفهوم هاسبارا را مي‌توان چنين توضيح داد: در حاليكه ديپلماسي عمومي به لحاظ ماهيت مفهومي حاكي از رويكردي فعالانه است كه افكار عمومي بين‌المللي را به عنوان بخشي از فرآيند سياست‌گذاري در نظر مي‌گيرد؛ مفهوم اسرائيلي هاسبارا متمايل به رويكردي منفعلانه بوده و در برگيرنده رويكردي تاكتيكي و غير راهبردي با هدف توضيح و توجيه اقدامات و سياست‌ها بوده است. به عبارت ديگر، ديپلماسي عمومي سه بعد اصلي دارد: در بعد اول «واكنشي» است كه بر مديريت اخبار تمركز دارد. در بعد دوم، «فعالانه» بوده كه دربرگيرنده فعاليت‌ها و رخدادهايي است كه با هدف بر توجه رسانه‌ها و مخاطبان بين‌المللي تمركز داشته و در بعد سوم بر «ايجاد روابط» استوار است؛ فرآيندي بلند مدت كه در آن دولت‌هاي تلاش مي‌كنند با ايجاد روابط با مردم در خارج از مرزهاي خود به ارزش‌هاي دولت خود رسميت بخشند كه اين امر وظيفه قدرت نرم است. با توجه به اين ابعاد، هاسبارا فقط دربرگيرنده بعد واكنشي مديريت اخبار بوده و دو بعد ديگر را شامل نمي‌شود (Shenevet., 2010: 145)

پس از سال 2001 ميلادي، تقاضا‌ها براي افزايش توجه دولت اسرائيل به ديپلماسي عمومي افزايش پيدا كرد و از جمله شاموئل كاتز به عنوان يكي از كارشناسان قديمي‌ هاسبارا در اسرائيل خواهان آن شد تا دستگاه مجزايي به اين امر در ساختار دولتي آن رژيم اختصاص يابد (katz, 2001). آريل شارون نخست‌وزير وقت، هر چند از افزايش فعاليت‌هاي دولت در حوزه هاسبارا حمايت كرد، ولي سازمان مستقلي را در دولت خود به عنوان متصدي مديريت اين برنامه‌ها به وجود نياورد. سرانجام وزارت امور خارجه اسرائيل عبارت ديپلماسي عمومي را پذيرفت؛ گرچه واژه‌ هاسبارا هنوز به طور گسترده كاربرد دارد و دولت اسرائيل با اذعان به ارزش ديپلماسي عمومي بر آن شد تا تصميم‌ها و سياست‌هايي در اين خصوص اتخاذ نمايد (Gilboa, 2006:735). به دنبال اين خلا و احساس نياز، سرانجام در ماه مارس سال 2009 «وزارت ديپلماسي عمومي و امور يهوديان پراكنده» بنيان‌گذاري شد.

د. وزارت ديپلماسي عمومي و امور يهوديان پراكنده

دو ماه پس از تهاجم رژيم صهيونيستي به غزه، «وزارت ديپلماسي عمومي و امور يهوديان پراكنده»10 در ماه مارس سال 2009 تشكيل گرديد و در حال حاضر يولي ادلشتاين11 از حزب ليكود به عنوان وزير ديپلماسي عمومي و امور يهوديان پراكنده در كابينه بنيامين نتانياهو مشغول به كار است.

وزارت ديپلماسي عمومي و امور يهوديان پراكنده در ماه فوريه 2010 كمپين مسبيريم اسرائيل را پس از 6 ماه زمينه‌سازي راه‌اندازي نمود (Hershkovitz, 2012: 518) در اين راستا، تارنماي اين وزارتخانه به زبان‌هاي عبري، روسي و انگليسي راه‌اندازي گرديده است. عنوان تارنما «مسبيريم» به معني «كساني كه تبيين مي‌كنند» انتخاب شده وهدف آن توضيح و تبيين مسائل گوناگون در خصوص اسرائيل است (Mendel, 2010). هدف اين تارنما فراهم كردن ابزار مورد نياز براي بيش از 3 ميليون اسرائيلي است كه سالانه به خارج مسافرت مي‌كنند تا به عنوان سفير در خارج عمل كرده و به حمايت از اسرائيل بپردازند (Hoffman, 2010).

طرح راه‌اند��زي نسخه انگليسي زبان سايت ديپلماسي عمومي اسرائيل پس از آن تقويت شد كه براساس يك نظرسنجي، 91 درصد از شهروندان يهودي اسرائيل اعلام كردند اسرائيل تصوير بد يا بسيار بدي در خارج دارد. اين نظر سنجي از 495 اسرائيلي انجام شده بود. طرح وزارت ديپلماسي عمومي اسرائيل به دنبال آن است تا از ظرفيت اسرائيلي‌هايي كه هر ساله به خارج مسافرت مي‌كنند براي بهبود وجه اسرائيل، استفاده نمايد. هنگامي كه از شهروندان اسرائيلي پرسيده شد آيا آنها مي‌خواهند زماني كه به خارج سفر مي‌كنند نماينده اسرائيل باشند، پاسخ 85 درصد آنها «بله» بوده است (Hershkovitz, 2012: 518 - 519)

آن گونه كه در تارنما آمده است، اسرائيل درصدد تغيير تصوير خود در افكار عمومي جهان است تا به زعم خود به سوء برداشت‌‌ها و اطلاعات غلطي كه از اين رژيم ارائه شده، پاسخ داده و تصوير واقع‌گرايانه‌اي از خود به جهانيان عرضه نمايد و بر اين باور است كه اگر اسرائيلي‌ها دست به دست هم دهند، مي‌توانند به اين مهم دست يابند. برخي منتقدين معتقدند نحوه مواجهه اين وزارتخانه با ديپلماسي عمومي بيشتر نشانه ضعف اين رژيم است تا عاملي براي تقويت قدرت آن، چرا كه با مفروض قرار دادن اينكه تصوير اسرائيل در جهان بسيار منفي و نامطلوب است، قصد دارد شهروندان را براي پاسخ‌گويي به اتهامات وارده بر اين رژيم آموزش دهد (Cook, 2010). ايراد ديگر منتقدين به شخصيت يولي ادلشتاين، وزير فعلي اين وزارتخانه است. وي كه خود از ساكنين كرانه باختري است، از چهره‌هاي تندروي حزب ليكود است كه به شدت از سياست شهرك‌سازي در سرزمين اشغالي دفاع مي‌كند.

در تارنماي وزارت ديپلماسي عمومي اسرائيل در بخشي تحت عنوان «آيا مي‌دانستيد؟»، به ارائه اطلاعات كلي در خصوص تاريخ، سياست، جامعه، فرهنگ و اقتصاد اسرائيل پرداخته شده است.

اين تارنما در پنج بخش تحت عناوين «دستاوردهاي بين‌المللي: مايه غرور اسرائيل»، «اسرائيل در جهان: افسانه‌ها در برابر واقعيت‌ها»، «اسرائيل و جهان عرب»، «نكاتي براي سفيران تازه‌كار» و «پيام وزير ديپلماسي عمومي اسرائيل» اطلاعاتي را ارائه كرده است. در بخش نخست، دستاوردهاي اين رژيم در عرصه‌هاي گوناگون نظير كشاورزي، پزشكي، فرهنگ، علوم و فناوري از زمان تاسيس ذكر شده است.

در بخش دوم، يك سري مطالب تحت عنوان افسانه‌ها يا سوءبرداشت‌ها در خصوص اسرائيل و اسرائيلي‌ها نزد جهانيان آورده شده و بدانها پاسخ داده شده است.

موضوعاتي كه تحت عنوان افسانه ذكر شده‌اند عبارتند از:

‌- اسرائيل كشور مذهبي است؛

‌- اسرائيل ديكتاتوري نظامي است؛

‌- اسرائيل عقب‌مانده است.

‌- اسرائيلي‌ها واقعا خواهان صلح نيستند.

‌- فلسطين هميشه كشور عربي بوده است.

‌- روابط اسرائيل و فلسطيني‌ها منشأ ترور جهاني است.

‌- طبق قطعنامه 242 سازمان ملل، اسرائيل بايستي به مرزهاي 1967 بازگشته و به آورگان اجازه بازگشت دهد.

‌- در آينده نزديك، اعراب اكثريت غالب در اسرائل خواهند بود.

‌- به دليل شهرك‌سازي اسرائيل، امكان صلح نيست.

‌- ميليون‌ها آواره فلسطيني اجازه بازگشت به اسرائيل را ندارند.

‌- مشكلات اسرائيل با دولت‌هاي عربي ريشه در فلاكت فلسطيني دارد.

در بخش اسرائيل و جهان عرب، به روابط اسرائيل با كشورهاي عربي و اسلامي و منازعه اعراب و اسرائيل پرداخته شده و اطلاعاتي در اين زمينه‌ها ارائه شده است در بخش نكاتي براي سفيران تازه‌كار، نكته‌هايي در زمينه نحوه ايجاد ارتباط و ارائه اطلاعات ذكر شده است تا اسرائيل‌ها به عنوان سفيراني در جهت معرفي اسرائيل در مواجهه با شهروندان خارجي بتوانند به نحو احسن به ارائه اطلاعات در خصوص اسرائيل بپردازند. در نهايت، در بخش پيام وزير ديپلماسي عمومي اسرائيل، پيام يولي ادلشتاين وزير ديپلماسي عمومي اسرائيل خطاب به شهروندان اسرائيلي كه به خارج از اين كشور مسافرت مي‌كنند آمده است (http:// masbirim. Gov. il)

با مطالعه سايت ديپلماسي عمومي و امور يهوديان پراكنده اسرائيل مي‌توان موارد ذيل را به عنوان چارچوب كلي ديپلماسي عمومي اسرائيل استنباط نمود:

‌- جمع‌آوري نظرات، تمايلات و اطلاعات در خصوص اسرائيل براي نسل جديد

‌- بررسي شكاف بين نظر نخبگان و تصوير ارائه شده از طريق نظرسنجي‌هاي عمومي

‌- تحليل تغييرات از انگيزه‌هاي منفي به مثبت در جهت ابراز همدردي با اسرائيل ‌

‌- فراهم كردن زمينه‌هاي آشنايي با اسرائيل و اسرائيلي‌ها و معرفي جنبه‌هايي فراتر از چارچوب مناقشه اسرائيل و فلسطين

‌- ايجاد آگاهي در خصوص ديگر جنبه‌هاي قدرت نزم اسرائيل

ح. سازمان‌ها و نهادهاي دولتي و غير دولتي فعال در ديپلماسي عمومي

علاوه بر وزارت ديپلماسي عمومي و امور يهوديان پراكنده، سازمان‌ها و نهادهاي دولتي متعددي در اسرائيل در راستاي ديپلماسي عمومي اين كشور ايفاي نقش مي‌كنند كه از آن جمله مي‌توان به وزارت امور خارجه؛ دفتر نخست‌وزيري، وزارت صنايع، تجارت و كار؛ وزارت فرهنگ و علوم، وزارت آموزش و پژوهش و سازمان راديو و تلويزيون اشاره كرد.

لازم به ذكر است كه فعاليت‌هاي ديپلماسي عمومي اسرائيل در داخل و خارج از اين كشور توسط بازيگران و نهادهاي غير دولتي و غير انتفاعي نظير سازمان‌هاي مردم نهاد هدايت مي‌شود. در داخل اسرائيل سازمان‌ها، پروژها و برنامه‌هاي مختلفي در راستاي حمايت از اسرائيل در چارچوب ديپلماسي عمومي اين كشور فعاليت مي‌كنند كه مي‌توان به شبكه همكاري تجاري بين‌المللي، ان جي او مانيتور، ديده‌بان رسانه هيا فلسطين، مركز نظارت بر تاثير صلح، شوراي اطلاعات، شهروندان اسرائيل، كميته اسرائيلي هاسبارا، مركز اقدام اسرائيل، بنياد كرن‌ هايسود (جاذبه اسرائيل متحد)، تحليل و مرور رسانه‌هاي مستقل، شوراي داوطلبين هاسبارا، گروه بريتانيايي اسرائيل و گروه پريزم اشاره كرد.

در خارج نيز سازمان‌ها و نهادهاي غير دولتي و غير انتفاعي بسياري در راستاي ديپلماسي عمومي اسرائيل فعاليت مي‌كنند كه مي‌توان كميته امور عمومي آمريكا و اسرائيل (ايپك)، كميته يهوديان آمريكا، كنگره يهوديان آمريكا، آمريكايي‌ها براي صلح اكنون، اتحاديه ضد افترا، جي استريت، جي، استريت يو.، انجمن دوستي آمريكا – اسرائيل، پروژه اسرائيل، اسرائيل قرن 21، عدالت براي يهوديان كشورهاي عربي، كميرا (كميته تصحيح خصوص نحوه گزارش امور خاورميانه در آمريكا)، گزارش صادقانه، موسسه پژوهش رسانه‌هاي خاورميانه، كمك هزينه‌هاي تحصيلي هاسبارا، پروژه ديويد، اسرائيل در محيط دانشگاه‌ها، ائتلاف اسرائيل در محيط دانشگاه‌ها، تلاش براي حقيقت، انجمن خاور نزديك اروپا، ائتلاف اروپا براي اسرائيل، ديده‌بان سازمان ملل، مركز ارتباطات و پژوهش بريتانيا – اسرائيل (بيكوم) و اتحاديه كارآفرينان يهودي فرانسه را نام برد، اين سازمان‌ها در پيشبرد اهداف ديپلماسي عمومي اسرائيل نقش مهمي ار ايفا مي‌كنند.

و. اهداف اولويت‌ها و مخاطبان ديپلماسي عمومي

براساس مباحث ارائه شده در اين پژوهش، مشخص گرديد كه اهداف اصلي ديپلماسي عمومي اسرائيل عبارتند از توجيه اصل موجوديت و مشروعيت خود؛ و توجيه سياست‌ها و اقدامات آن رژيم. بر اين اساس، اهداف، اولويت‌ها و مخاطبان اصلي ديپلماسي عمومي اسرائيل را مي‌توان بدين شكل برشمرد:

يك. جوامع يهوديان سراسر جهان (به ويژه در آمريكاي شمالي، آمريكاي لاتين، شرق اروپا، شمال آفريقا، روسيه و آسياي مركزي): چنانچه گفته شد اولويت شماره يك ديپلماسي عمومي اسرائيل همچنان جوامع يهودي در سراسر جهان است. اگر اسرائيل بتواند علاقه قلبي و دروني همه يهوديان را با سرشت خود پيوند بزند، برنامه طولاني و هدفمند اين رژيم براي اينكه سرنوشت خود را مساوي سرنوشت همه يهوديان جهان قرار داده و ايده صهيونيسم را مترادف كل يهوديت نشان دهد، به ثمر خواهد نشست و همين امر از جنبه رواني و با توجه به حساسيت قدرت‌هاي بزرگ نسبت به پديده يهود‌ستيزي مي‌تواند حاشيه‌ امن زيادي را براي اين رژيم به ارمغان آورد. از جنبه مادي نيز حمايت يهوديان ثروتمند جهان از اسرائيل به ويژه در اروپا و آمريكا مي‌تواند مزاياي فراواني براي اين رژيم داشته باشد. عنوان وزارت تازه تاسيس «ديپلماسي عمومي و امور يهوديان پراكنده» خود بهترين گواه اين ادعاست كه از نظر دولت اسرائيل، ديپلماسي عمومي با امور يهوديان خارج از اسرائيل پيوند تنگاتنگ داشته و عملا در يك مجموعه مديريت مي‌شوند.

دو. مردم كشورهاي دوست (ايالات متحده، كانادا، اكثر كشورهاي اروپايي، ژاپن، استراليا، برخي كشورهاي آمريكاي لاتين): دومين اولويت ديپلماسي عمومي اسرائيل كشورهاي دوست اين رژيم است كه اكثر آنها ��ا كشورهاي توسعه‌يافته غربي و قدرت‌هاي موثر در عرصه سياست و اقتصاد جهاني تشكيل مي‌دهند. براي اسرائيل ادامه حمايت اين كشورها از موجوديت اين رژيم، امري حياتي و تضميني براي بقاي آن در آينده بشمار مي‌رود. بدون حمايت موثر ايالات متحده آمريكا و دولت‌هاي اروپايي، دولت اسرائيل تا كنون احتمالا بارها به دست ملت‌هاي منطقه‌ نابود شده بود و تاب تحمل و مقاومت در برابر اين همه فشاري كه از محيط پيراموني‌اش بر آن وارد مي‌شود را نمي‌داشت. به همين سبب، بيش از آنكه ديپلماسي عمومي اسرائيل متوجه منطقه خود باشد، متوجه كشورهاي غربي است تا مبادا حمايت اين كشورها از اسرائيل تحت تاثير افكار عمومي كه معمولا و طبيعتا حامي مظلوم و مخالف ظالم است كمرنگ شود. كشورهاي آمريكاي لاتين نيز به دليل حضور جوامع يهودي در آنها و امكان تبليغ به نفع اسرائيل در زمره اين گروه از كشورهاي هدف ديپلماسي عمومي اسرائيل قرار مي گيرند.

دستور كار اصلي ديپلماسي عمومي اسرائيل در كشورهاي دوست، در درجه اول كنترل همه‌جانبه كانال‌هاي اطلاعاتي است كه از طريق آن مردم آن كشورها به كسب خبر در مورد وقايع خاورميانه و ساير نقاط جهان مي‌پردازند. تلاش براي كنترل رسانه‌هاي ديداري و شنيداري، به ويژه رسانه‌هاي خبري، روزنامه‌ها و مطبوعات، فيلم‌هاي سينمايي، كتاب‌ها و حتي فعاليت علمي اساتيد دانشگاه و دانشجويان، از جم��ه اقداماتي است كه در اين راستا انجام مي‌شود. ادوارد سعيد در مقاله‌اي در روزنامه الاهرام تحت عنوان «تبليغات و جنگ» به بخشي از روش‌ها و تاكتيك‌هاي مورد استفاده در ديپلماسي عمومي اسرائيل در آمريكا در جريان انتفاضه دوم اشاره كرده و آنها را اينگونه برشمرده است: «سفرهاي رايگان به اسرائيل براي روزنامه‌نگاران مطرح، تشكيل سمينارهايي براي دانشجويان يهودي دانشگاه‌هاي آمريكا، دعوت از نمايندگان كنگره و پرداخت كمك‌هاي مالي به مبارزات انتخاباتي آنان، تعيين خط‌مشي براي عكاسان و نويسندگان خبري، برگزاري كنسرت‌هاي موسيقي و سخنراني توسط چهره‌هاي شاخص اسرائيلي، اشارات مكرر به هولوكاست و انتشار آگهي‌هاي تبليغاتي به نفع اسرائيل و عليه اعراب در روزنامه‌ها» (Said, 2001)

هدف اصلي ديپلماسي عمومي اسرائيل در كشورهاي غربي اين است كه هيچ خبري كه باعث تجديد‌نظر يا شك مردم اين كشورها نسبت به مشروعيت اسرائيل و سياست‌هاي آن شود، منتشر نشود و مردم غرب و حتي رهبران كشورهاي غربي، اسرائيل را همانگونه ببينند و بشناشند كه آن رژيم مي‌خواهد تدارك سفرهاي متعدد به ظاهر توريستي و در باطن هدفمند براي مردم عادي و سياستمداران غربي براي بازديد از نقاط خاصي از اسرائيل نيز در همين جهت انجام مي‌شود. به عنوان مثال، باراك اوباما در سال 2006 پيش از انتخاب شدن به سمت رياست جمهوري آمريكا به عنوان سناتور از اسرائيل بازديد كرده بود. به او محلاتي از يك شهر مرزي را نشان داده بودند كه به اذعان خودش براي او بسيار نوستالژيك و يادآور محلات حومه شهرهاي آمريكايي بوده است. سپس وي را به بازديد از منزلي در حيف برده بودند كه بخشي از‌ آن در اثر انفجار يكي از موشك‌هاي حزب‌الله ويران شده بود. اوباما از ديدن خانه ويران شده و ناراحتي خانواده‌اي كه در آن سكونت داشتند، بسيار غمگين و متاثر شده بود (Obama).

تاثير اين جنبه از ديپلماسي عمومي اسرائيل را مي‌توان در سخنان بسيار احساسي و خارج از عرفي كه معمولا همه رهبران طراز اول آمريكا در جلسات سازمان ايپك در حمايت بدون قيد و شرط از رژيم صهيونيستي ايراد مي‌كنند، يافت. اين در حالي است كه هيچ تروريست آمريكايي و يا اروپايي را به دين ديوار حائلي كه بر خلاف همه قواعد حقوق بشري ميان كرانه باختري و سرزمين‌هاي اشغالي كشيده شده نمي‌برند و هيچ ناظر غربي شاهد رنج طاقت‌فرسا و شكنجه روزانه ساكنين عرب آن ناحيه نيست كه براي عبور و مرور بين محل سكونت و محل كار و يا ديدار اقوام خود بايد هر روز ساعت‌ها در آفتاب سوزان، انواع تحقيرها و بازرسي‌هاي سخت و پايان ناپذير را تحمل نمايند؛ چرا كه طبعا چنين صحنه‌هايي براي هيچ شهروند غربي حس «نوستالژي» به وجود نمي‌آورد.

با اين حال بايد گفت كه دولت اسرائيل مي‌كوشد تا چهره خود را در عمليات ديپلماسي عمومي خود در كشورهاي غربي تا حد امكان پوشيده نگه دارد و از اين رو، قسمت اعظم اين تبليغات توسط نهادهاي غير دولتي كه از محل حمايت‌هاي مالي اشخاص تامين مي‌شوند، هدايت مي‌گردد. ايپك نهاد اصلي لابي اسرائيل در آمريكا و بسياري ديگر از سازمان‌هاي مشابه در آمريكا و اروپاست كه به طور مستقيم از دولت اسرائيل بودجه‌اي دريافت نمي‌كند و دستور كارش نيز ظاهرا از تل آويو تعيين نمي‌شود، اما بديهي است كه اين رژيم به طور پيوسته حمايت معنوي موثري را از اين سازمان به عمل آورده و به طرق مختلف روند فعاليت‌هاي آن را در كشورهاي محل استقرارش تسهيل مي‌كند.

ارتباط تنگاتنگ ميان رهبران ايپك و دولت اسرائيل به حدي است كه تا كنون برخي از اعضاي آن سازمان به جاسوسي براي اسرائيل متهم شده‌اند.

سه. مردم كشورهاي دشمن (اكثر كشورهاي عربي، ايران، پاكستان، افغانستان، تركيه و ساير ملل مسلمان). سومين اولويت ديپلماسي عمومي اسرائيل كشورهاي دشمن اين رژيم به طور مشخص اعراب مي‌باشد. حجم زيادي از مطالب منتشره توسط مركز اطلاعات اسرائيل به عنوان بازوي تبليغاتي وزارت امور خارجه اسرائيل، به زبان عربي ترجمه و منتشر شده و در مواردي نيز برخي نشريات خاص منحصراً براي مخاطبين عرب زبان تهيه و منتشر مي‌شوند. راديو و تلويزيون اسرائيل نيز هر يك شبكه‌اي به زبان عربي دارند كه مخاطب اصلي آن ساكنين عرب تبار اسرائيل مي‌باشند. بر اساس برخي آمارهاي دولتي، بيش از هشتاد درصد از ساكنين عرب سرزمين‌هاي اشغالي از برنامه‌هاي راديو و تلويزيون اسرائيل به زبان عربي استفاده مي‌كنند. البته برنامه‌هاي اين شبكه‌هاي در كشورهاي عرب همجوار اسرائيل نيز قابل دريافت است.

رژيم اسرائيل بر اين باور است كه برنامه‌هاي راديو و تلويزيوني آن به زبان عربي در كشورهاي عرب همجوار نيز طرفداران بسياري داشته و مردم كشورهاي همسايه اخبار اين شبكه‌ها را قابل اتكا و معتبر مي‌دانند. شبكه 3 تلويزيون اسرائيل نيز با قابليت دريافت در سراسر خاورميانه، آسياي ميانه، جنوب اروپا و شمال آفريقا، برنامه‌هايي با محتواي عمدتا فرهنگي را به زبان عربي و يا به زبان عربي با زيرنويس عربي پخش مي‌كند. با اين همه، در مجموع ديپلماسي عمومي اسرائيل در قابل كشورهاي عربي ضعيف ارزيابي مي‌شود؛ شايد به اين دليل كه در سطوح رهبري اين رژيم اراده‌اي جدي براي ايجاد زمينه‌ هم كاري و هم‌گرايي با اعراب وجود نداشته و اساسا با توجه به تاريخ طولاني منازعه ميان دو طرف، اميدي به كسب اعتماد ملت‌هاي عربي از طريق تبليغات و تعامل فرهنگي وجود ندارد؛ بلكه اساس سياست رژيم صهيونيستي در قبال ساكنين عرب تبار سرزمين‌هاي اشغالي و نيز مردم كشورهاي همجوارش را زور و استفاده از قوه قهريه تشكيل مي‌دهد. در مورد ايران اين مساله تا حدودي متفاوت است؛ چرا كه دولت ايران در گذشته در زمره دوستان اسرائيل قرار داشت.

بنابراين، به زعم اينكه مردم ايران هيچگاه ديد مثبتي نسبت به آن رژيم را نداشته‌اند، ولي زمينه فعاليت‌هاي فرهنگي و تبليغي اسرائيل در اين قبل از انقلاب، به مراتب مساعدتر و فراهم‌تر از كشورهاي عربي بود. استنباط برخي رهبران اسرائيل، به ويژه در سال‌هاي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي اين بود كه ايران مي‌تواند يكي از معدود دوستان و شكاري اسرائيل در منطقه خاورميانه باشد. تاريخ ايران باستان و حكايت مهرورزي پادشاهان هخامنشي نسبت به قوم يهود نيز تصويري آرماني از روابط ايران و اسرائيل را براي رهبران هر دو كشور به وجود آورده بود. با تلاش‌هاي نمايندگي اسرائيل در تهران، همه ساله تعدادي از شهروندان ايراني براي معالجات پزشكي و يا گردشگري به فلسطين اشغالي مسافرت مي‌كردند.

برخي سفرهاي ويژه نيز براي تعدادي از روشنفكران و روزنامه‌نگاران ايراني تدارك ديده مي‌شد تا بتوانند از نزديك با دستاوردهاي اسرائيل آشنا شوند. مبادلات فرهنگي دو كشور در زمينه‌هاي ورزشي نيز بخشي از ديپلماسي عمومي اسرائيل در ايران را تشكيل مي‌داد. بخش فارسي صداي اسرائيل نيز يكي از قديمي‌ترين برنامه‌هاي برون‌مرزي راديو اسرائيل است كه در طول بيش از نيم قرن بي‌وقفه براي مخاطبين براي مخاطبين ايراني پخش شده است با وجود تنش فراوان در روابط سياسي ايران و اسرائيل پس از انقلاب اسلامي تا كنون، گردانندگان و مجريان اين راديو تلاش كرده‌اند با به كارگيري لحني نسبتا دوستانه نسبت به مردم ايران، اين تلقي را به وجود آوردند كه دشمني دولت جمهوري اسلامي ايران با اسرائيل يك طرفه، بي‌دليل و خود خواسته بوده و هيچ دشمني و خصومتي از طرف اسرائيل نسبت به مردم ايران وجود ندارد. البته، در سال‌هاي اخير، با توجه به رشد شبكه‌هاي تصويري ماهواره‌اي و ايجاد شبكه‌هاي تلويزيوني براي راديوهايي همچون بي‌بي‌سي و صداي آمريكا به نظر مي‌رسد راديو اسرائيل به دليل عدم ايجاد شبكه تلويزيوني، تا حدود زيادي مخاطبين خود را در ايران از دست داده است. با اين اوصاف و به زعم اينكه برنامه‌هاي راديو اسرائيل به ساير زبان‌ها در حال حاضر فقط از طريق اينترنت قابل دسترسي است، برنامه فارسي راديو اسرائيل تنها برنامه‌اي است كه همچنان از طريق فرستنده موج كوتاه در حال پخش مي‌باشد.

چهار. مردم كشورهاي بي‌تفاوت يا بي‌طرف (مانند روسيه، چين، هند و اكثر كشورهاي آفريقايي): آخرين اولويت‌ ديپلماسي عمومي اسرائيل، مردم كشورهايي است كه از موضعي بي‌طرفانه يا خنثي نسبت به اسرائيل برخوردارند. اين بي‌طرفي و بي‌تفاوتي يا به سبب نداشتن منافع مستقيم در منازعات اعراب و اسرائيل و يا به دليل نداشن آگاهي كافي نسبت به مسايل منطقه خاورميانه است.

البته، تا قبل از خاتمه جنگ سرد و تقسيم جهان به دو اردوگاه غرب و شرق، بديهي بود كه با توجه به عضويت اسرائيل در كلوپ آمريكا، اتحاد شوروي سابق و چين به عنوان اعضاي اصلي بلوك شرق و نيز هند به عنوان عضو شاخص مجمع كشورهاي غير متعهد نمي‌توانستند روابط دوستانه‌اي با اسرائيل برقرار نمايند. پس از جنگ سرد و با از ميان رفتن مرزبنديهاي قبلي و نيز با توجه به آغاز روند موسوم به صلح خاورميانه ميان برخي دولت‌هاي عربي و اسرائيل، شرايط براي روابط بهتر اسرائيل با روسيه و چين فراهم گرديد. به رغم اينكه روابط دو كشور اخير با كشورهاي عربي عمدتاً به دلايل اقتصادي دوستانه بوده، اما هم زمان موضع خصمانه‌اي از سوي‌ آنا در قبال اسرائيل نيز اتخاذ نشده است. همچنين هند با وجود نزديكي به كشورهاي عربي و ايران، به دليل توسعه گسترده روابط با آمريكا در سال‌هاي اخير، ناگزير با اسرائيل نيز روابط سياسي و اقتصادي برقرار كرده است. از اين رو، فرصت‌ مناسبي ايجاد شده تا ديپلماسي عمومي اسرائيل در اين كشورها نيز فعال شود. با اين حال؛ فراتر از روابط رسمي ديپلماتيك، تا كنون علامتي از اقبال افكار عمومي به اسرائيل در روسيه، هند، چين و يا كشورهاي آفريقايي به چشم نمي‌خورد.

نتيجه‌گيري:

اسرائيل در سال‌هاي اخير گام‌هاي زيادي در عرصه ديپلماسي عمومي برداشته و در رسانه‌هاي جديد، فضاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي به دنبال ارائه تصويري مثبت از خود بوده است صاحب‌نظران و كارشناسان رژيم اسرائيل را به دليل فقدان سياستي منسجم و كار آمد در ��صوص اعمال ديپلماسي عمومي در قبال جهان اسلام و جهان عرب مورد انتقاد قرار داده و معتقدند ديپلماسي عمومي اسرائيل در وهله نخست بايستي معطوف به جهان عرب باشد. انتقاد ديگر، عدم اختصاص جايگاه مناسب به ديپلماسي عمومي در سياست خارجي اين  كشور است. به عبارتي، اسرائيل به رغم تشكيل وزارت ديپلماسي عمومي در سال 2009، تا كنون جايگاه تعريف شده‌اي براي ديپلماسي عمومي در سياست خارجي خود قائل نبوده است.

هاسبارا پس از جنگ‌هاي اعراب و اسرائيل مورد توجه عموم قرار گرفت؛ خصوصا زمانيكه اسرائيل مورد انتقاد جامعه بين‌المللي قرار گرفت (Stephens, 2002). جدئون مئير13 معاون مدير كل رسانه‌اي و روابط عمومي وزارت امور خارجه اسرائيل مشكلات فراروي ديپلماسي عمومي اسرائيل را معطوف به يك سري دلايل داخلي و خارجي مي‌داند. به زعم وي از جمله دلايل داخلي، ناتواني مسئولين اسرائيلي در به رسميت شناختن ديپلماسي عمومي به عنوان بخش مهمي از امنيت اسرائيل و كمبود منابع لازم در اين خصوص است. دلايل خارجي نيز از ديد وي عبارتند از پوشش رسانه‌اي خصمانه، يهودستيزي، مخالفت با جهاني‌سازي و قدرت غالب ائتلاف ضد اسرائيلي اعراب، مسلمانان و كشورهاي جهان سوم در سازمان‌هاي بين‌المللي(Gilboa. 2006: 7).

فيليپ سيب14 معتقد است ديپلماسي عمومي اسرائيل خصوصا در پخش برنامه‌اي بين‌المللي عملكرد خوبي نداشته است (Hartman, 2011).

صاحب‌نظران معتقدند در مجموع تصوير و وجهه اسرائيل در آمريكا و اروپا كه مهم‌ترين كشورهاي هدف ديپلماسي عمومي اين رژيم را تشكيل مي‌دهند، از بدو تاسيس تا هنگام شعله‌ور شدنه آتش انتفاضه به ويژه انتفاضه دوم در سال 2000 ميلادي مثبت و قابل دفاع بود. در اين سال‌ها اسرائيل با اتخاذ ديپلماسي عمومي كه اين رژيم را قرباني قدرتمند و خردمند معرفي مي‌كرد. توانسته بود موقعيت خود را در طول سال‌هاي تجاوز و درگيري با كشورهاي عربي در جنگ‌هاي اول و دوم، سپس در جريان مذاكرات با سادات ( 1978 – 1979)، مذاكرات اسلو (1994 – 1993) و به خصوص در جريان حملات موشكي صدام به شهرهاي عمده اسرائيل در سال 1991 حفظ نمايد، اما اين وضعيت با پخش شمه‌اي از تصاوير جنايات صهيونيست‌ها در انتفاضه اول و به  خصوص در انتفاضه دوم به شكل جدي متزلزل گرديد و پس از آن نيز در موقعيت‌هاي مختلف نتوانست وجهه خود را حفظ نمايد و در معرض انتقاد شديد جامعه بين‌المللي قرار گرفت (شيخ‌الاسلامي، 1389: 26 – 27).

در مجموع بايد گفت نقطه ضعف اصلي ديپلماسي عمومي اسرائيل خصلت توجيه‌گرانه آن در پاسخ به اتهامات وارده بر اين رژيم و نيز موضع تخطئه‌گرانه آن نسبت به ديگران است به عبارت بهتر، هدف اصلي ديپلماسي عمومي اسرائيل در پاسخ به اتهامات و رد آنها خلاصه مي‌شود. در سال 2010 روزنامه‌ هاآرتص گزارش يك موسسه پژوهشي اسرائيل را منتشر كرد كه نشان مي‌دهد اكثر اسرائيلي‌ها معتقدند ديپلماسي عمومي آن رژيم بايد بتواند اقدامات «شبكه نامشروع‌سازي»15 اسرائيل در سطح جهان را خنثي نمايد(Reut Institute). نتيجه چنين تفكري اين است كه اولا اسرائيل وجود تصوير بسيار منفي از خود در جهان بيرون را مي‌پذيرد؛ ثانيا ايجاد اين تصوير منفي در اذهان جهانيان را بيش از هر چيز محصول تلاش‌هاي يك شبكه سازمان‌يافته طرفدار فلسطين مي‌داند كه حتي در كشورهاي غربي نيز از تمامي لابي‌هاي حامي اسرائيل قوي‌تر عمل كرده است؛ و ثالثاً در مواجهه با اين تصوير منفي، يكسره از روش تكذيب و حتي فرافكني استفاده مي‌كند. همين روش باعث شده ديپلماسي عمومي اسرائيل در دستيابي به بخش اعظمي از اهداف خود كه همان ايجاد هم‌سويي و هم‌گرايي با اين رژيم در بين ملت‌هاي جهان مي‌باشد، ناكام باشد. همانگونه كه گفته شد، ديپلماسي عمومي به مفهوم آمريكايي آن، امري فعالانه و مبتني بر تبليغ ايجابي ارزش‌هاي آمريكايي است، در حالي كه هاسباراي اسرائيلي بيشتر جنبه منفعلانه داشته و هدفش صرفا توجيه‌گرانه است.

در مقايسه با ديپلماسي عمومي ايالات متحده، گزاره‌هاي استفاده شده در تبليغات رژيم صهيونيستي همواره سلبي است؛ مثلا اسرائيل ديكتاتوري نظامي نيست، مذهبي نيست، جنگ‌طلب نيست، عقب افتاده نيست، مخالف صلح نيست و غيره، در مقابل، در روش تبليغاتي آمريكايي هرگز گفته نمي‌شود آمريكا چه چيزي نيست، بلكه همواره گفته مي‌شود كه چه چيزي هست؛ مانند آمريكا مهد آزادي است. سرزمين دموكراسي است، سرزمين فرصت‌هاست و از قبيل اينها. با وجود اينكه در سال‌هاي اخير، ايالات متحده دو جنگ وسيع و خانمان‌سوز را در منطقه خاورميانه به راه انداخته كه خسارات مادي و معنوي زيادي به مردم  مسلمان منطقه را وارد ساخته، تصوير عمومي آمريكا در اذهان مردم منطقه و جهان مثبت‌تر از اسرائيل است.

آمريكا در ديپلماسي عمومي خود هرگز روشي را در پيش نگرفته كه تلويحاً به معناي ضعف و پذيرش چهره منفي آن تعبير شود و اساسا دنبال پاسخ‌گويي به اتهامات نيست. برعكس، دغدغه اصلي ديپلماسي عمومي اسرائيل رد اتهامات وارده بر آن رژيم، آن هم با شيوه پاسخ‌گويي مستقيم، تهاجمي و فرافكنانه است.

بسياري از تحليل‌گران از درون اسرائيل نيز منتقد شيوه كنوني هستند و معتقدند تا زماني كه اسرائيل از اين روش در ديپلماسي عمومي خود استفاده كند، پيشاپيش در رسيدن به اهداف خود در اين حوزه شكست خواهد خورد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات