پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي/ پيشرفت و تكامل، يك احساس فطري است كه در ذات انسان نهفته و انسان از ابتداي زندگي اجتماعي خود، همواره سعي در پيشرفت و بهبود شرايط زندگي خود داشته است. امروزه پيشرفت در تمام ابعاد سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي وجهه همت تمام نظامهاي سياسي است. اهميت پيشرفت و تعالي در جهان كنوني به گونهاي است كه گام برنداشتن يك جامعه در جهت پيشرفت، به منزله مرگ تدريجي و نابودي آن جامعه خواهد بود. بر همين اساس، زيربنا و اساس فكري رهبران و دولتمردان تمام جوامع را، گسترش پيشرفت همهجانبه از طريق ارائه راهكارهاي اساسي با شاخصهاي معين تشكيل ميدهد. رسيدن و دستيابي به پيشرفت در هر جامعهاي مستلزم تعيين راهكار، بهرهگيري از الگو و در نظر گرفتن شرايط و شاخصهاست.
به همين دليل موضوع پيشرفت براي نظام جمهوري اسلامي و طراحي الگوي بومي يکي از حياتيترين مفاهيم موردنياز براي بقاي انقلاب اسلامي است. مقولهاي که عنوان دههچهارم انقلاب (پيشرفت و عدالت) هم مزين بدان است و در سالهاي اخير رهبر انقلاب اسلامي توجه ويژهاي بدان نمودهاند. يکي از لوازم گريزناپذير رسيدن به الگوي پيشرفت توجه به الگوها و رويکردهاي موجود و شناخت دقيق اشکالات و خلأهاي آنها از يکسو و نقاط مثبت آن در سوي ديگر است.
«پيشرفت» و نه «توسعه»، از نگاه رهبر معظم انقلاب
رهبر فرزانهي انقلاب هوشيارانه نوع «توسعه تک بعدي » يعني توسعه صرفا مادي و سکولار را برنميتابند و در مقابل آن، مفهوم «پيشرفت» را مطرح ميکنند؛ پيشرفتي همهجانبه و جامع که همهي شئون جامعه، اعم از مباحث فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي را در بر گيرد و اخلاق و معنويت آن برگرفته از فطرت توحيدي انسان باشد. براي اين منظور نيز ايشان در تبيين عبارت «پيشرفت» ميفرمايند: «اولاً کلمهي پيشرفت را ما با دقت انتخاب کرديم؛ تعمداً نخواستيم کلمهي توسعه را به کار ببريم. علت اين است که کلمهي توسعه يک بار ارزشي و معنايي دارد؛ التزاماتي با خودش همراه دارد که احياناً ما با آن التزامات همراه نيستيم، موافق نيستيم. ما نميخواهيم يک اصطلاح جاافتادهي متعارف جهاني را که معناي خاصي را از آن ميفهمند، بياوريم داخل مجموعهي کار خودمان بکنيم. ما مفهومي را که مورد نظر خودمان است مطرح و عرضه ميکنيم؛ اين مفهوم عبارت است از پيشرفت.»[ اولين نشست انديشههاي راهبردي، 10 آذر 1389.]
چرايي ضرورت پيشرفت با مفهوم اسلامي
تأکيد بر استفاده از واژهي «پيشرفت» با مفهوم اسلامي - ايراني در لسان رهبر معظم انقلاب به خاطر جلوگيري از افتادن الگوي پيشرفت در پارادايم توسعه است و لذا ايشان دربارهي ضرورت آن ميفرمايند:
«چرا لزوم اين کار را بايد بيان کرد؟ خيلي ساده است؛ به خاطر اينکه امروز در چشم بسياري از نخبگان ما، بسياري از کارگزاران ما، مدل پيشرفت صرفاً مدلهاي غربي است؛ توسعه و پيشرفت را بايد از روي مدلهايي که غربيها براي ما درست کردهاند دنبال و تعقيب کنيم. امروز در چشم کارگزارانِ ما اين است و اين چيز خطرناکي است؛ چيز غلطي است؛ هم غلط است، خطاست، هم خطرناک است... آنچه که موجب ميشود ما الگوي غربي را براي پيشرفت جامعهي خودمان ناکافي بدانيم در درجهي اول اين است که نگاه جامعهي غربي و فلسفههاي غربي به انسان ـ البته فلسفههاي غربي مختلفاند، اما برآيند همهي آنها اين استـ با نگاه اسلام به انسان، به کلي متفاوت است؛ يک تفاوت بنياني و ريشهاي دارد. لذا پيشرفت، که براي انسان و به وسيلهي انسان است، در منطق فلسفهي غرب معناي ديگري پيدا ميکند، تا در منطق اسلام؛ پيشرفت از نظر غرب پيشرفت مادي است... پيشرفت وقتي مادي شد، معنايش اين است که اخلاق و معنويت را ميشود در راه چنين پيشرفتي قرباني کرد. يک ملت به پيشرفت دست پيدا کند، ولي اخلاق و معنويت در او وجود نداشته باشد، اما از نظر اسلام پيشرفت اين نيست. البته پيشرفت مادي مطلوب است، اما به عنوان وسيله. هدف، رشد و تعالي انسان است.»[ بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار دانشجويان دانشگاه فردوسي مشهد، 25 ارديبهشت 1386.]
معنويت و اخلاق مهمترين سرفصل شاخص هاي پيشرفت
بنابراين مهمترين سرفصل شاخصهاي پيشرفت، که مقام معظم رهبري به حق بر آنها تأکيد دارند، «معنويت» و «اخلاق» است. البته ايشان به علت جامعيت نگاهي که در رهبري نظام اسلامي دارند، در مقاطع مختلف به تناسب نيازهاي جامعه، شاخصهاي مختلف و زيادي را براي پيشرفت مطرح نمودهاند، ولي همهي آنها با محوريت تأمين يک نياز اساسي بيان ميشود و آن دميدن «روح معنويت و دين» در تدوين الگوي پيشرفت است.
مقام معظم رهبري در مقاطع مختلف به تناسب نيازهاي جامعه، شاخصهاي مختلف و زيادي را براي پيشرفت مطرح نمودهاند اما مهمترين سرفصل شاخصهاي پيشرفت، که به حق بر آنها تأکيد دارند، «معنويت» و «اخلاق» است.
لذا معظمله در تبيين 4 عرصهي تدوين الگوي اسلاميـ ايراني پيشرفت، بعد از تشريح عرصههاي فکر، علم و زندگي، چهارمين عرصه را «معنويت» ذکر ميکنند و در خصوص ضرورت آن در الگوي «پيشرفت» ميفرمايند: «عرصهي چهارم که از همهي اينها مهمتر است و روح همهي اينهاست پيشرفت در عرصهي معنويت است. ما بايستي اين الگو را جوري تنظيم کنيم که نتيجهي آن اين باشد که جامعهي ايراني ما به سمت معنويتِ بيشتر پيش برود. البته اين در جاي خود براي ما روشن است... اما بايد براي همه روشن شود که معنويت نه با علم، نه با سياست، نه با آزادي، نه با عرصههاي ديگر، هيچ منافاتي ندارد؛ بلکه معنويت روح همهي اينهاست.»[ بيانات در نخستين نشست انديشههاي راهبردي با موضوع الگوي اسلاميـايراني پيشرفت، آذرماه 1389.]
الزامات تحقق پيشرفت
1. توليد علم و لزوم تلاش براي عبور از مرزهاي دانش
« خوشبختانه من ميبينم در دانشگاهها توليد علم و لزوم عبور از مرزهاي دانش به يك گفتمان عمومي تبديل شده. اين خيلي براي من خرسند كننده و نويدبخش است. بايد اجرائي كنيد. اين پيشنهادهائي كه اين عزيزان من در زمينههاي دانش و تحقيق و پژوهش و ايجاد مراكز و نخبهپروري و ارتباطات و غيره گفتند، همه در جهت همين مسئلهي توليد علم است. اين بسيار باارزش است. اين راه را بايد دنبال كرد.»[ بيانات در ديدار استادان و دانشجويان كردستان 27/ 2/ 1388]
2. استفاده از راه هاي ميان بر براي شتاب بيشتر در مسير علم آموزي
« امروز سرعت پيشرفت ما خوب است؛ اما با توجه به عقبماندگيهاي گذشته كه كشور ما دارد، هر چه سرعتمان بيشتر باشد باز هم زيادي نيست. ما بايد خيلي پيش برويم؛ از راههاي ميانبر استفاده كنيم؛ از شتابِ فراوان بهره ببريم؛ ما بايد در همهي علوم توليد داشته باشيم.»، «البته منظورم فقط هم علوم طبيعي نيست؛ اهميت علوم انساني كمتر از آن نيست: جامعهشناسي، روانشناسي، فلسفه. نظريههاي جامعهشناسي غرب، مثل قرآن براي بعضيها معتبر است؛ از قرآن هم معتبرتر! فلان جامعهشناس اين جوري گفته؛ اين ديگر برو برگرد ندارد! چرا؟! بنشينيد فكر كنيد؛ نظريهپردازي كنيد؛ از موجودي اين دانشها در دنيا استفاده كنيم؛ بر آن چيزي بيفزاييم و نقاط غلط آن را برملا كنيم. اين از جملهي كارهائي است كه جزو الزامات حتمي پيشرفت است»[بيانات در ديدار استادان و دانشجويان كردستان 27/ 2/ 1388]
3- خط شکني علمي و عبور از مرزهاي علم
« ما يك نكته را بايد بگوييم: خطشكني علمي و عبور از مرزهاي علم همچنان در كشور ما، جدي نشده است. ما ميخواهيم علما و دانشمندان ما، راههاي ميانبر را پيدا كنند؛ راههاي كشف نشده را از اين بينهايت مسيرهايي كه در عالم طبيعت وجود دارد و بشر بايد يكي پس از ديگري كشف بكند. ما ميخواهيم راههاي كشف نشده را كشف بكنيم. ايني كه ميتوانيم فلان ابزارِ فناوري را، فرض كنيد سانتريفيوژرا براي كار هستهاي، كه ديگران قبل از ما، سالها پيش، پيدا كردند و توليد كردند و استفاده و بهرهبرداري كردند، خودمان بسازيم، البته كار بزرگي است كه بدون كمك ديگران توانستهايم انجام بدهيم و نسلهاي جديد آن را توليد كنيم، در اين شكي نيست؛ اما اين يك كار بكر نيست... اما من ميگويم در زمينهي علم و فناوري، آن كاري را كه ذهن بشر به آن دست نيافته است، آن را وجههي همت قرار بدهيد و دنبال بكنيد؛ اين طوري است كه ما خط مقدم علم را شكستهايم و يك قدم به جلو برداشتهايم.بيانات در ديدار استادان و اعضاي هيئت علمي دانشگاهها 13/7/1385] »
3. لزوم توجه به رابطه سود و زيان در واردات و صادرات علم
«رابطهي بين كشورها در زمينهي علم بايد رابطهي صادرات و واردات باشد؛ يعني در آن تعادل و توازن وجود داشته باشد. همچنانيكه در باب مسائل اقتصادي و بازرگاني، اگر كشوري وارداتش بيشتر از صادراتش شد، ترازش منفي ميشود و احساس غبن ميكند، در زمينهي علم هم بايد همين جور باشد. علم را وارد كنيد، عيبي ندارد؛ اما حداقل به همان اندازه كه وارد ميكنيد – يا بيشتر – صادر كنيد. بايد جريان دو طرفه باشد. والّا اگر شما دائماً ريزهخوار خوان علم ديگران باشيد، اين پيشرفت نيست. علم را بگيريد، طلب كنيد، از ديگران فرا بگيريد؛ اما شما هم توليد كنيد و به ديگران بدهيد. مواظب باشيد تراز بازرگاني شما در اين جا هم منفي نباشد. متأسفانه در اين يكي دو قرن شكوفائي علم در دنيا، تراز ما تراز منفي بوده».[بيانات در ديدار استادان و اعضاي هيئت علمي دانشگاهها 13/7/1385]
4. پرهيز از غرب محوري
« از بيراههها بايد ترسيد. گاهي اوقات يك چيزها و راههائي را براي پيشرفت پيشنهاد ميكنند كه بيراهه است. يك نمونهاش را گفتم؛ مثل پيشرفتهاي دورهي پهلوي كه حقيقتاً بعضياش توقف و بعضياش پسرفت و سقوط بود – كه حالا جاي تفاصيلش در اين جلسه نيست؛ چون وقت نيست – آن يك الگو بود كه واقعاً بيراهه بود؛ به ظواهر دلخوش كردن، غربيها را معيار و ملاك قرار دادن و دنبال آنها حركت كردن كه نتيجهاش همين ميشود كه در آن پنجاه شصت سالِ شوم و سياه در دوران پهلوي مشاهده شد.»[ بيانات در ديدار دانشجويان 7/7/1387]
5. پرهيز از يأس و نا اميدي و اطمينان و اعتماد به توانايي بومي
«يك نمونهي ديگر از اين بيراههها، نمونههائي است كه گاهي ممكن است در زمان ما هم پيدا بشود؛ بايد توجه داشت. در اين نمونهي دوم، اسمي از ظواهر آورده نميشود، هويت ايراني و اسلامي هم مثل آنچه كه در آن شكل اول ديده ميشد، نفي نميشود؛ ليكن يك حالت نوميدي از تحرك و پيشرفت در اين مسابقه در سياستگذاران و سررشتهداران امور و سخنگويان جامعه مشاهده ميشود. يعني نگاهي كه به غرب ميكنند، يك نگاه به يك نقطهي والا و دستنيافتني است، اسمش را هم ميگذارند واقعبيني! ميگويند آقا واقع قضيه چيست؛ امروز اينها از لحاظ علمي اينقدر جلويند، در زمينههاي گوناگون اين همه پيشرفت كردهاند؛ اين همه نظريات مختلف در علوم انساني، در زمينههاي مسائل اجتماعي، مسائل سياسي؛ اين همه نظر، اين همه فكر، اين همه نظريهي نو، ابتكاري ارائه دادهاند؛ ما كِي ميتوانيم به گرد اينها برسيم؟ يعني يك چنين روحيهاي در آنها وجود دارد. بارها در طول اين سي سال، بنده خودم با افرادي از اين قبيل مواجه بودم كه چه با زبان صريح يا نيمه صريح يا با زبان حال، همين معنا را بيان ميكردند كه «آقا ما البته بايد پيشرفت كنيم، اما دنبال اينها بايد حركت كنيم! ما كه نميتوانيم به گرد اينها برسيم، چه برسد به اينكه از اينها جلو بزنيم؛ چرا بيخود زحمت ميدهيد خودتان را؟». اين هم يك بيراهه است»[بيانات در ديدار دانشجويان 7/7/1387]
6. لزوم استقلال در تعيين راه كار هاي علمي با مجاهدت علمي جوانانه و پيگير و عدم اعتماد به نسخه هاي غربي و شرقي آن
«مسيرِ پيشرفت، مسير غربي نيست، مسير منسوخ و برافتادهي اردوگاه شرقِ قديم هم نيست. بحرانهائي كه در غرب اتفاق افتاده است، همه پيش روي ماست، ميدانيم كه اين بحرانها گريبانگير هر كشوري خواهد شد كه از آن مسير حركت كند. پس ما بايستي مسيرِ مشخصِ ايراني – اسلامي خودمان را در پيش بگيريم و اين را با سرعت حركت كنيم؛ با سرعت مناسب. راه حلي كه بر اساس اين مقدمات وجود دارد، اين راه حل را شما بايد پيدا كنيد. شما بايد به نتيجه برسيد، به اين استنتاج برسيد، اما آنچه كه من ميتوانم به عنوان راهنمائي و راهبرد كلي به شما عرض كنم، تلاش و مجاهدت جوانانه و پيگير است. شما كه در دانشگاهيد، فعاليت شما فعاليت دانشگاهي است؛ بايد درس بخوانيد، تحقيق كنيد، به فكر نظريهسازي باشيد. الگو گرفتن بي قيد و شرط از نظريهپردازهاي غربي و شيوهي ترجمهگرائي را غلط و خطرناك بدانيد. »[بيانات در ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاههاي شيراز 14/2/1387]
انواع رويکردها نسبت به پيشرفت در ايران
سرآغاز نظرگاه رهبري در خصوص پيشرفت، نقد رويکردها و تئوريهاي موجود است: دسته بندي و نقد رويکردهاي موجود در داخل کشور و نقد تئوريها و مدلهاي حاکم و مسلط بر جهان معاصر. از نظر رهبري، در ايران کنوني همه در برابر پيشرفت به عنوان يک آرمان مطلوب يك جور نيستند و يكطور فكر نميكنند. افراد را از اين جهت مي توان در چند دسته جاي داد:
غافلان
گروه اول کساني هستنند که دچار غفلت و روزمرگياند، سرشان گرم مسائل روزمره است و يادشان نميآيد كه آرماني هم وجود دارد اين گروه چندان توجهي به مسائل پيشرفت و مباني و الگوهاي شکلدهندهي آن ندارند. در حقيقت ميتوان گفت از نظر رهبري اين دسته از افراد دغدغهي آرمانها و الگوهاي نيل به آرمانها را ندارند. شايد بتوان گفت اين دسته افراد بيشتر پيرو ساير افرادند و خودشان را با شرايط موجود سازگار ميسازند. (خامنه اي.، علي سيد, بيانات در ديدار دانشجويان و اساتيد دانشگاههاي استان كرمان 19/02/1384).
وادادگان
اين دسته از افراد دغدغه دارند اما مأيوس، غمگين و افسردهاند؛ نگاهشان بدبينانه است و ميگويند نميشود كاري كرد. از نظر آيتالله خامنهاي، اين دسته از خير حيات طيبه ميگذرند. اينها هم با اينكه دغدغه دارند و غافل نيستند، در نهايت به دام غفلت و روزمرگي ميافتند. به نظر رهبري در بعضيها اين احساس سطحي است اما در بعضيها هم اين احساس عميق است و تغيير دادن آن مشكل است(.خامنه اي.، علي سيد بيانات در ديدار دانشجويان و اساتيد دانشگاههاي استان كرمان 19/02/1384)
مقلدان
رهبري، دستهي سوم را كساني ميداند كه طالب توسعه و رشد و پيشرفت هستند اما راه آن را در تقليد مطلق از الگوهاي غربي جستجو ميكنند (خامنه اي.، علي سيد بيانات در ديدار دانشجويان و اساتيد دانشگاههاي استان كرمان 19/02/1384.)
خودباوران
در نهايت دستهي چهارم کساني هستند كه خود را باور دارند. رهبري معتقد است اينها فكر ميكنند كه در مجموعهي انديشه و معرفت و دستورالعمل موجود در اختيار ملت ايران و يك جوان آگاه و بيدار ايراني بهقدر كفايت براي رسيدن به آن الگو به شكل كامل راه وجود دارد (خامنه اي.، علي سيد؛ بيانات در ديدار دانشجويان و اساتيد دانشگاههاي استان كرمان 19/02/1384)
مسئله و چالش اصلي در اينجا تعارضها و تصادمهائي است که بين مقلدان و خودباوران وجود دارد.
تبيين معيارهاي پيشرفت
1 ـ فرا صنعتي شدن
جامعه پيشرفته و توسعه يافته از نظر ايشان جامعه اي است که از مرحله صنعتي اوليه و کارخانه هاي دودکشي پا را فراتر گذاشته و به مرحله اي بالاتر يعني ورود به عرصه تکنولوژي هاي سطح بالا شده است .
تکنولوژي هايي مثل نانو تکنولوژي تکنولوژي هسته اي تکنولوژي هاي مربوط به فناوري اطلاعات و هوا فضا و خلاصه هرگونه تکنولوژي که تعلقي به صنايع پايين دستي مثل کارخانه هاي دودکشي نداشته باشد. (منبع : توسعه و پيشرفت از ديدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامي ، علي قدمگاهي ،خبرگزاري فارس)
2 ـ خودکفايي در نيازهاي اساسي
جامعه پيشرفته جامعه اي است که در نيازهاي اساسي به خودکفايي رسيده باشد . خودکفايي در نيازهاي اساسي ضريب امنيت ملي را افزايش داده و نوعي احساس آرامش روحي و رواني را براي مردم به ارمغان مي آورد. و باعث نوعي نشاط و اميدواري مي گردد. البته اگر سرمايه ساختار نيروي انساني امکان تبادل کالا صادرات و عوامل ديگر وجود داشته باشد هر چه بر حوزه و دامنه خودکفايي افزوده شود زمينه رونق اقتصادي و امنيت بيشتر را فراهم مي آورد. به هر حال در مدل فکري رهبري انقلاب اسلامي توسعه بدون ساماندهي و تحقق خودکفايي در نيازهاي اساسي توسعه اي غيرمدبرانه و آسيب پذير خواهد بود. نيازمندي کالاهاي اساسي دست دشمنان را در اعمال فشار براي ايجاد نابساماني در توسعه کشور باز مي گذارد. (منبع : توسعه و پيشرفت از ديدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامي ، علي قدمگاهي ،خبرگزاري فارس)
3 ـ افزايش بهره وري
بهره وري از تلفيق اثربخشي و کارآمدي حاصل مي آيد . اقدام بهره وري اقدامي است که ما را به هدف برساند (اثربخشي داشته باشد) و رساندن به هدف با کمترين هزينه به انجام رسد.
بنابراين وقتي سخن از بهره وري به ميان مي آيد منظور اين است که کارها را طوري تنظيم کنيم که با کمترين هزينه بهترين روش و کوتاه ترين مسير ما را به هدف برساند. شاخص بهره وري شاخص مهمي است که رهبري انقلاب اسلامي آنرا به عنوان يکي از معيارهاي جامعه توسعه يافته درنظر گرفته اند. (منبع : توسعه و پيشرفت از ديدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامي ، علي قدمگاهي ،خبرگزاري فارس)
4- ارتقاي سطح سواد
وضعيت علمي و مهارتي نيروي انساني مهمترين شاخصه جامعه توسعه يافته است . مهمترين سرمايه هر جامعه نيروي انساني است براي تحقق توسعه پويا و مستمر آموزش رکن اساسي است البته آموزشهاي هدفمند و کاربردي که بتواند بستر لازم براي توسعه را فراهم آورد. بنابراين اگر بخواهيم جامعه پيشرفته اي داشته باشيم بايد سطح سواد جامعه را افزايش دهيم . (منبع : توسعه و پيشرفت از ديدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامي ، علي قدمگاهي ،خبرگزاري فارس)
5 ـ ارتقاي خدمات رساني به شهروندان
جامعه اي توسعه يافته خواهد بود که سطح خدمات رساني به شهروندان در سطح مطلوبي باشد. هدف حکومت در اسلام خدمت رساني به مردم است . بنابراين جامعه پيشرفته اسلامي جامعه اي است که سطح اين خدمات ارائه شده از يک حد استاندارد و مطلوبيتي برخوردار باشد. چگونگي خدمات حمل و نقل خدمات امنيتي و قضايي خدمات آموزشي درماني ورزشي فرهنگي و انطباق اين خدمات با معيارهاي استاندارد ابزار ديگري براي سنجش جامعه پيشرفته است . براي تحقق توسعه موردنظر بايد ابعاد گوناگون خدمات رساني به شهروندان با ساماندهي و مديريت کارآمدي مناسب به سطح استانداردهاي موردنظر برسد. (منبع : توسعه و پيشرفت از ديدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامي ، علي قدمگاهي ،خبرگزاري فارس)
6 ـ افزايش اميد به زندگي
جامعه پيشرفته موردنظر رهبر انقلاب اسلامي جامعه اي است که به سبب توسعه در ابعاد مختلف از قبيل وضعيت معيشت تغذيه بهداشت و درمان اشتغال و دستيابي به سطوح بالاي رفاه مادي و معنوي اميد به زندگي بيشتر شده و متوسط طول عمر مفيد افزايش مي يابد. (منبع : توسعه و پيشرفت از ديدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامي ، علي قدمگاهي ،خبرگزاري فارس)
7 ـ رشد ارتباطات
ارتباطات بستر تحقق توسعه و پيشرفت است . با سهولت ارتباطات چه ارتباطات مخابراتي و چه ارتباطات جاده اي ريلي و هوايي زمينه تحرک اقتصادي را فراهم مي آورد. توسعه ارتباطات توسعه تبادل اقتصادي را ميسر مي کند. بنابراين بدون گسترش ارتباطات امکان توسعه و پيشرفت وجود ندارد و به همين دليل است که رهبر انقلاب اسلامي رشد ارتباطات را يکي از شاخصه هاي اصلي توسعه مي دانند. (منبع : توسعه و پيشرفت از ديدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامي ، علي قدمگاهي ،خبرگزاري فارس)
8 ـ مبتني شدن روند تحول بر عناصر اصلي هويت ملي و آرمانهاي اساسي
ساماندهي تحول و توسعه بايد بر مبناي ارزشها و نگرشهاي فکري و اصول اعتقادي استوار باشد والا هرگونه مدل سازي توسعه مبتني بر ارزشهاي صرف غربي نمي تواند ثمربخش باشد(منبع : توسعه و پيشرفت از ديدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامي ، علي قدمگاهي ،خبرگزاري فارس)