* فلسطینیها پس از اشغال کشورشان مهاجرت کردند به سوریه و داخل حکومت شدند و تاثیرگذار هم هستند. وقتی که بحران در سوریه شروع شد. که تبعا بر فلسطینیها هم تاثیر گذاشت. میخواهم بدانم موضع فلسطینیها درباره این بحران چه بود.
** در واقع ما فرزندان این سرزمین هستیم. فلسطینیها آمدند به اینجا و حدود64 سال اینجا هستند و سه نسل اینجا بزرگ شده است. در واقع آنها جزئی از بافت جامعه سوریه هستند و آنچه که اینجا اتفاق میفتد بر آنها تاثیر میگذارد. ما خودمان را مهمانان اینجا میدانیم. در سوریه احترام و حمایت بسیار زیادی از ما شد. در تمام سطوح و به خصوص در امور سیاسی ما یک بستر خوبی در اینجا پیدا کردیم. یک بستر استراتژی برای مسئله فلسطین از لحاظ سیاسی و فرهنگی ایجاد شد.
حمایت ما در سوریه به حدی بود که ما در اینجا اردوگاه نظامی ایجاد کردیم تا نسلهای بعد را در آن پرورش دهیم. نسلهایی که برای جنگ با اسرائیل تربیت شدند. اولین جرقههای نبرد مسلحانه از همین سوریه شروع شد. چون ما از فرزندان موسس این انقلاب بودیم. جنبش فتح از همین جا شروع شد. ما به عنوان جبهه مردمی- همان طور که میدانید اسم فتح در ابتدا جبهه آزادی بخش فلسطین بود و بعد جوانان انقلابی ملحق شدند و آن موقع بود که جبهه آزادی بخش فلسطین را تاسیس کردیم. بعد هم به خاطر اختلافات ایدئولوژیک و سیاسی کنار کشیدیم..
* اشارهای بکنید به تاثیر روی کار اومدن دولت حافظ اسد که چه تاثیری داشت بر زندگی فلسطینی ها
** روابط ما در قبل به خاطر عدم استقرار نظام سیاسی در آن موقع بود. وقتی جنبش تصحیحی روی کار آمد و رئیس حافظ اسد روی کار آمد اوضاع ما متحول شد و روابط ما بیشتر به ثبات رسید. چه در بعد سیاسی و چه در بعد نظامی و این رابطه سازماندهی شد. ما یک حضور در اردن داشتیم و از اردن به لبنان منتقل شدیم. چون یک سری تغییرات ایجاد شد که یکی از آنها بوجود آمدن درگیری بین ما و نظام ملک حسین بود. سوریه در آن موقع یک قاعده برای ما بود و این رابطه پس از روی کار آمدن حافظ اسد و به جود آمدن ثبات نظام سیاسی در سوریه قوی و قویتر شد و میشود الان نتایج آن را لمس کرد.
دستاوردهای رئیس حافظ اسد یک مقدماتی بود برای تقویت قدرت نظامی ما و پیروزیهایی در آینده. این قدرتمند شدن ما، برای سوریه در حصر بیروت در سال 82 و همین طور ایستادن در کنار حزب الله در 2000 و 2006 و در جنگ تموز و به شکلی کاملا آشکار در جنگهایی که ما در غزه داشتیم بروز کرد. دلیل این هم اینجا متبلور میشود که تمام گروههای فلسطینی در سوریه اردوگاه نظامی دارند و هنوز هم هستند. بعد از بحران تعدادی از اردوگاههای ما دست تروریستها افتاد. ما الان یک سری اردوگاه و پادگان در اطراف دمشق داریم که جنبش حماس در آن هست و پنهان نیست. اردوگاههایی که ما داشتیم قدیمی بود و در آنها تمام سلاحهایی که برای جنگهای چریکی نیاز داشتیم وجود داشت.
در سیاست، حتی حافظ اسد برای بستن دفاتر مقاومت مورد فشارهای زیادی قرار گرفت. مثلا یک سری زد و بند برای بستن این دفاتر و تحریمهای اقتصادی برای از بین بردن ما شد و او آنها را رد میکرد. تا جاییکه که ما متهم شدیم که پشت سقوط هواپیمای لاکربی هستیم و یک سری آمدند به حافظ اسد گفتند احمد جبرییل که در دمشق ساکن است یک تروریست تحت تعقیب است و باید به ما تسلیم شود. اسد به آنها گفت که این مرد در سوریه است و به عنوان شهروند سوریه حق و حقوق دارد و اگر شما دلایلی دارید که میتوانید این اتهام را ثابت کنید ارائه دهید تا ما او را در سوریه محاکمه کنیم. خود اسد میدانست که این یک بازی سیاسی است و باطل است.
سال 2003 وقتی آمریکا عراق را اشغال کرد، کالین پاول به دمشق آمد و با تهدید به بشار اسد گفت؛ ما به نزدیکی دمشق رسیدیم پس حتما باید دفاتر مقاومت در دمشق را ببندید. دفتر حماس و جنبش جهاد اسلامی و جبهه مردمی آزادسازی فلسطین را ببندید. اما دوباره این تهدید بینتیجه ماند و این گفتگو سریعا تمام شد. سوریه امروز قیمت موضعش نسبت به اسرائیل و کنار فلسطینیها بودن را پرداخت میکند. ارتش سوریه تقریبا بیش از یک میلیون سرباز دارد. این ارتشی است که دارای عقیده جهادی است و ایمان دارد که تمام اسرائیل به عنوان جامعه و دولت و ارتش همه یک مجموعهی جنگجو هستند که هدفشان سیطره بر منطقه عربی و از بین بردن وحدت در بین اعراب و سلطه پیدا کردن به تمام منابع اقتصادی و واقعی کردن شعار از نیل تا فرات است. سوریه ارتشش را براساس عقیده بنا کرد.
اگر سوریه ضد صهیونیسم نبود به این حال و روز نمیافتاد و الان مثل تمام کشورهای خلیجی از لحاظ امنیت و اقتصاد خوب بود و یک کشور توریستی میشد. سوریه بر ضد دشمن آمریکایی و اسراییلی ایستاد. هدف سوریه مشخص است و همین طور دوستانش و دشمنانش مشخص هستند. علاوه بر تمام اینها که ذکر کردم عمق علاقهای است که سوریها به جمهوری اسلامی ایران دارند. خود حافظ اسد اولین و تنها رئیس عربی بود که از همان روز اول ایستاد درکنار انقلاب اسلامی. او از صدام در جنگ حمایت نکرد چون میدانست صدام حسین سیاستهای خلیجی آمریکایی را در منطقه پیاده میکند. ولی حافظ اسد کنار ایران ایستاد و این حتی بر ما هم تاثیر گذاشت و ما هم روابط زود هنگامی را با جمهوری اسلامی ایران برقرار کردیم.
ملت فلسطین با قلب و عقل کنار دولت سوریه میایستند و بطور کلی میداند که آنچه که برای سوریه اتفاق افتاد به دلیل موضع سوریه نسبت به قضیه فلسطین است و جنگ علیه سوریه هدفش جریان مقاومت است. در این شرایط بعضیها خواستند بین فلسطینیها و سوریها فاصله بیندازند. اگر بخواهیم واقع بین باشیم حجم گمراهی رسانهای خیلی بالاست. همین طور دروغهای بزرگ رسانهای خیلی از مردم را مورد هدف قرار داد. بخشی از مردم فلسطین که میشود گفت در اقلیت هستند تحت تاثیر رسانهها قرار گرفتند و یک فاجعه سیاسی اتفاق افتاد. که برمیگردد به مواضع بعضی از گروهها و جنبشهای فلسطینی. همان طور که میدانید ملت فلسطین طرفدارگروههای متعدد هستند.
طرفداران جنبش حماس تحت تاثیر حماس قرار گرفتند. طرفداران جهاد اسلامی متاثر از جهاد اسلامی شدند. طرفداران فتح هم از جنبش و هم از دولت که محمود عباس نماینده آن است متاثر شدند. طرفداران ما هم تحت تاثیر ما بودند. بین طرفداران حماس و فتح حس تلاقی به وجود آمد.
تشکیلات خودگردان یک موضع کاملا منفی از دولت سوری گرفتند و این موضعشان یک سال است که در حال تغییر است. این بخش از مردم که نسبت به دولت سوریه مواضع منفی داشتند توسط جنبش حماس تحریک شدند. متاسفانه حماس با جنبش اخوان المسلمین در مسئله سوریه هم سو بود. جنبش حماس منافع حزبی را اولویت داد به مصلحت مردم فلسطین و باعث شد خیلی از این آدمها اسلحه به دست گرفتند. البته الان موضع حماس نسبت به سوریه در حال تغییر است.
بر اساس همین تحرکات و همین مواضع سیاسی و گمراهی رسانه ای، در رسانه شروع به ترویج اختلاف بین سوریها و فلسطینیها کردند.گروههای مسلح برای مصلحت اسرائیل با فرمانهایی برای هدف قرار دادن فلسطینیها و زدن این تجمعات و اردوگاههای فلسطینی حرکت میکردند که از دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل صادر میشد و آن هم موساد بود. یکی از آنهاییکه اسمشان مخالف نظام سوریه است به نام جرج صبرا(رئیس شورای ملی مخالفان سوریه) وقتی حمله کردند به اردوگاه یرموک در همین کانال العربیه گفت که این سرزمین سوری است.
یک مصاحبهای که من آنجا بودم و جرج صبرا را مقابل من بود به او گفتم چرا شما هیچ احترامی به قضیه قدسیت فلسطین نگذاشتید؟ شما در مورد آزادی حرف میزنید ولی آزادی ما را زیر پا گذاشتید. شما نباید میگذاشتید که بحران به اردوگاه یرموک برسد و او به من گفت اردوگاه یک سرزمین سوری است و مسیر و راه ما برای آزادسازی دمشق است
* واکنش مردم یرموک چه بود؟
** وقتی تروریستها وارد آنجا شدند، اردوگاه یک میدان جنگ شد. دزدی و آدم ربایی باعث شد خیلی از مردم آنجا را ترک کردند و آواره شدند. یک میلیون و دویست هزار نفر آنجا زندگی میکردند که صد و هشتاد هزار نفرشان فلسطینی بودند و همه آواره شدند.
* حمله به یرموک چه تاریخی اتفاق افتاد؟
** 17/12/2012
* ظاهراً ژوئن 2011 در یرموک راه پیمایی کردند و خیلیها کشته شدند.
** بله. تظاهراتی که در خود اردوگاه به وجود آمد برای به دام انداختن مردم و کشاندن فلسطینیها در بحران از بیرون اردوگاه هدایت میشد. روی مغازهها با رنگ قرمز مینوشتند؛ هر کس در راهپیمایی شرکت نکند خانه اش را آتش میزنیم و میسوزانیم. بسته شدن یا آتش زدن.
* واکنش احمد جبرئیل چه بود؟
** ما وقتی دیدیم که آنها میخواهند فلسطینیها را به دام بکشانند یک سری کمیتههای مردمی تشکیل دادیم که بیرون از اردوگاه نروند و از داخل اردوگاه از آنجا دفاع کنند.از بقیه گروههای فلسطینی پاسخ نگرفتیم. اصلا آنها رد کنند.
* چرا با شما مخالفت کردند؟
** چون آنها یکسری برداشتها و پیش بینیهای اشتباه داشتند که این نظام به زودی سرنگون میشود. ما در جبهه مردمی این طور میدیدیم که سرنگونی نظام در سوریه قضیه فلسطین را نابود میکند. ما با نظام در یک مسیر هستیم و سرنوشت ما یکی است. هیچ کس و هیچ حاکم و هیچ دولت عربی مثل نظام سوریه از فلسطین دفاع نکرد. سوریه طرفدار مقاومت است و ما این را لمس کردیم. طوری از حزب الله طرفداری کرد که ما در زندگی این را لمس کردیم. بنابراین ما هم پیمانیم. من و شما روابطمان از یک زوج هم بیشتر است. یک زوج ممکن است اختلاف نظر داشته باشند ولی روابط ما زیرساختهای خیلی قوی دارد.
ما گفتیم که باید کنار این دولت بایستیم. چون ما و نظام در یک کشتی سوار هستیم و نمیتوانیم بپریم در آب، چون امواج خیلی متلاطم است. این اخلاق ملت ماست و مبادی اخلاق درونی ماست و ما باور داریم که شما در جمهوری اسلامی ایران در کنار ما میایستید. در دو بعد یک بعد که مربوط است به مسائل انسانی همانطور که سوریه در زمان جنگ کنار ایران ایستاد و بعد دیگر منافع سیاسی و استراتژیک که دوست و هم پیمان ایران در منطقه سوریه است. شاید سوریه یک دولت به شکل اسلامی ایرانی نباشد اما یک دولت است که در آن آزادی بیان و آزادی دینی و عبادت مقدس است. امروز سوریه از همه اینها دفاع میکند.
اینجا جبهه پیشگامی است برای دفاع از تهران. وقتی ما از هیچ کسی پاسخی ندیدیم آمدیم و نیروهای خودمان را مسلح کردیم. همان طور که یک دست صدا ندارد ما تنها ماندیم و روبروی این حمله بزرگ نتوانستیم دوام بیاریم و اینها اردوگاه یرموک را اشغال کردند. وقتی کمی اوضاع دولت بهتر شد و قدرتش را حفظ کرد و همین طور دستگاه نظامی این دولت بعد از چهار سال از جنگ توانست روی پای خودش بایستد، خیلیها مواضع خودشان را تغییر دادند. بعضیها شرط بندی کردند بر سر سرنگونی این دولت که اشتباه بود. 83 کشور مشارکت کرد در جنگ علیه سوریه. درست است که در بعضی مناطق شکستهایی بود اما آنها نمیتوانستند به شریانهای حیاتی دولت برسند.
در طول بحران واقعیت اهداف دشمنان آشکار شد. مشخص شد که آنکه جنگ در سوریه را اداره میکنند وهابیون و تکفیریها هستند. کسانی که بصیرت را کور کردند مشخص شدند. آمریکا و اسرائیل استفادهکننده اول هستند. فکرش را بکنید که هدف اساسی برای گروههای مسلح پایگاه موشکی دقیق دولت بود. اسرائیلیها نقشه دقیق پایگاهها را به آنها میدادند و تروریستها حمله میکردند.کشتن دانشمندان و کارشناسان همان طور که در ایران هم اتفاق افتاد. دانشمندان و خلبانان را ترور میکردند. پزشکان ممتاز و تمام دانشمندان در ردههای مختلف علمی هدفی برای ترور بودند. ما حس میکنیم و این را لمس کردیم که آنها برای از بین بردن مسئله فلسطین میخواهند سوریه را از میدان جنگ با اسرائیل حذف کنند.
اما سوریه در کنار ما میایستد برای بازگشت آوارگان. اردوگاهها که زیر نظر دولت است هنوز امن هست و اردوگاههایی که تحت نظر مخالفان است به آتش کشیده شدند. به خاطر این بحران نزدیک به 180 هزار فلسطینی سوریه را ترک کردند. آن هم با تسهیلاتی که سفارتهای غربی برای آنها تامین کردند. فلسطینی مثل یک بیماری، ویروس و یک خطر بود.خطری بیش از سلاح کشتار جمعی. هیچ دولت اروپایی به فلسطینی ویزا نمیداد. اما الان هر تسهیلاتی که بخواهی میدهند تا از سوریه بروی. یک سری مافیا هستند که سفرهای دقیق و برنامهریزی شده از سوریه به ترکیه و مرزهای لبنان را تدارک میبینند.
* هدف آنها خارج کردن فلسطینیها از سوریه و پخش کردن آنها در کشورهای دیگر است؟
** بله. چون که فلسطینیهای سوریه انبار اساسی ار لحاظ نیروی انسانی برای گروههای فلسطینی هستند اینجا است که تو میتوانی حق بازگشت را داشته باشی. شما در اردن حق نداری در مورد حقوق سیاسی خودت صحبت کنی. دو میلیون فلسطینی در اردن وجود دارد. در اینجا ششصد هزار فلسطینی وجود دارد. اردوگاه یرموک از نظر تمام محققان و کارشناسان به عنوان پایتخت آوارگان فلسطینی بود. این یک اصطلاح جهانی است که اردوگاه یرموک پایگاه آوارگان فلسطینی است و آنها به همین خاطر اردوگاه را مورد حمله قرار دادند. در حال حاضر ما میگوییم که پیروز شدیم.
برای حفظ روابطمان با دولت سوریه و همین طور برای خود بشار اسد این حکمت وجود داشت که به آنچه او را علیه فلسطینیها تحریک میکند توجه نداشته باشد. چون خیلی از مردم سوریه شروع کردند به گفتن اینکه فلسطینیها برای انچه دولت سوریه در اختیارشان گذاشت و فراهم کرد نسبت به سوریه وفادار نیستند. اما رئیس این دولت ایستاد. بشار اسد در سوگندش دقیقا این را گفت: متوهم است هر کس که گمان میکند که قضیه فلسطین قضیه ما نیست. قضیه فلسطین از مبدا تا حال با ما خواهد ماند. منظور از مبدا همان قاعده فکری و ایدئولوژی است و در واقع آنچه که الان میبینیم.
خطری که صهیونیستها برای ما به وجود آوردند. اسد در قضیه غزه گفت ساده است کسی که فکر میکند سوریه در جنگ غزه دست بسته خواهد ماند. نه. سوریه حمایت خواهد کرد. ما چنین چیزی را در مصر که نمیبینیم. به خاطر اختلاف مصر و حماس یک سری بحثها در مصر هست. ما آرزو داریم که با تمام اختلافات سیاسی که در تهران هست. آمریکا و اسرائیل دشمن اول ما دانسته شوند. همین طور یک حالت همبستگی چه ملت و چه دولت که قدرت نظامی ایران برای نابود کردن دشمنان ما خواهد بود.
وقتی کسی بگوید اول ایران بعد کشورهای دیگر و اینکه ما به بیرون از ایران کار نداشته باشیم، این افراد اولویت و واقعیت امنیت ملی خودشان رو نمیدانند. امنیت حیاتی و ملی ایران در حمایت از هم پیمانانی است که با اسرائیل میجنگند. آن سران کشورهای عربی که از تهران برای خودشان دشمن میسازند، عرب نیستند آنها آمریکایی و اسرائیلی هستند. تهران امروز با قدرت اقتصادی و عزت و قدرتی که دارد موجب افتخار تمام ملتهای منطقه است. در زمان شاه ایران برای کشورهای خلیج فارس یک کازینو بود.
* اوضاع میدانی یرموک در این دو سه سال چگونه بود؟
** مردم با این حمله که همراه شد با تجاوز و کشتار قبل از حمله به اردوگاه تروریست عملیاتهایی کردند را بیشتر کردند و شهروندان زیادی را ربودند و ترور کردند. امنیت به طور کلی از بین رفت. برای مثال یک پزشک خانم که در بیمارستان کار میکرد و بیشتر از 65 سالش بود گروه مسلح وارد بیمارستان شدند و از موهایش او را روی زمین کشیدند و در صندوق عقب ماشین گذاشتند و با شش میلیون لیره او را آزاد کردند نقریبا معادل صد و پنجاه هزار دلار. این یک مثال بود. همینطور ربودن بعضی از دانشآموزان دختر. وقتی تروریستها وارد یرموک شدند مردم وحشت زده شدند. آنها سیاستهای داعش را در ارعاب مردم پیاده کردند.
داعشی نبودند ولی همان شیوه را به کار گرفتند. سرها را میبریدند و در خیابان میانداختند. یک جوانی به نام علی بود که سرش را بریدند و در کیسه گذاشتند. مردم ترسیدند و سریعا یرموک را ترک کردند. آنها صبح زود وارد اردوگاه شدند. سعی کردیم مقاومت کنیم و شهدای زیادی دادیم اما آنها تعدادشان خیلی زیاد بود. هزاران نفر بودند. این طوری بود که اردوگاه اشغال شد و الان بعد از دو سال از اشغال اردوگاه میگویند که دولت سوریه اردوگاه را محاصره کرده است که در ابتدای بحران 50 هزار سوری و فلسطینی در آنجا ماندند که 30 هزار نفرشان فلسطینی بودند. این آمار را سازمان ملل ارائه کرده بود.
خیلی طبیعی است که دولت بیاید و یک دیوار امنیتی درست کند چون اردوگاه در اطراف دمشق قرار گرفته و منطقی نیست که برای گروههای مسلح برای ورود به دمشق فرش قرمز پهن کند.آنها تجارت سیاسی و رسانهای خودشان را آغاز کردند که دولت اردوگاه را محاصره کرده ولی هیچ کس نگفت دلیلش چیست. هیچ کس نگفت که اردوگاه اشغال شده و به آتش کشیده شده است. همه میدانندکه اردوگاه یکی از بزرگترین بازارهای تجاری در دمشق بود. یک بازار مردمی خوب. از تمام دمشق به آنجا میآمدند و از آنجا خرید میکردند. این از بین رفت و به آتش کشیده شد. خیابان یرموک یک خیابان چهار کیلومتری بزرگ و سراسر بازار بود. خیابان صافات بازار بود. خیابان لوبیا بازار بود. اما همه اینها غارت شدند و به آتش کشیده شدند.
خانهها غارت شد و به آتش کشیده شد. آمدند گفتند که دولت مردم را محاصره کرده و گرسنه گذاشته. در حالکه آدمکشها و دزدان و راهزنان به نام انقلاب، مردم انقلابی را میکشتند. ما انقلابی هستیم نه تروریستها. به نام آزادی، سمبل آزادی اعراب و مظلومان در تاریخ را، که فلسطینیها هستند زیر پا گذاشتند. آنها تمام آزادی ما و تمام حریمهای ما را زیر پا گذاشتند. زنان و کودکان ما را آواره کردند و طوری که در پیادهروها و در مساجد خوابیدند. دولت تلاشهای زیادی کرد برای ورود غذا به اردوگاه و بیشتر از یکسال و نیم است که بیش از شصت هزار سبد کالا وارد اردوگاه میکند. بعضی از مردم خارج شدند و بعضیها همان جا ماندند. میگویند ما تا آخرین قطره خون در منزلمان میمانیم. الان بیش از ده هزار فلسطینی آنجا هستند. بعضیها آمدند به دمشق و بعضیها رفتند به لبنان.
* در زمانی که جنگ غزه شروع شد داعشیها و تکفیریها در سوریه و عراق بودند.چرا هیچ واکنشی برای دفاع از فلسطین نشان ندادند؟
** من نمیخواهم اصلا ارزش اخلاقی به اینها بدهم. خیلی میتوانم در مورد این احکام صحبت کنم. اینها وجدان و اخلاق ندارند. آنها مسلمان نیستند. بگذارید در مورد واقعیتها صحبت کنیم. چه کسی از آنها حمایت میکند؟! چه کسی به آنها سلاح میدهد؟! چه کسی آنها را به کار گرفته و به آنها میگوید چه کنند و کجا بروند؟! وقتی این مقدمه را درک کنیم خواهیم فهمید که آمریکا تشویقشان کرد و اسلحه به آنها داد و در بعضی حملات با آنها مشارکت کرد.
آمریکا و خدمت گزاران آمریکا در منطقه. دولت اردوغان،حزب عدالت و توسعه و حزب اخوان المسلمین به عنوان برادران تنی خودش اینها را در آغوش میگیرند. گروگانهایی که در موصل آزاد شدند و حتی یک مو از سرشان کم نشد 40 نفر دیپلمات ترک بودند.. تروریستها به راحتی به ترکیه رفت و آمد میکنند. عربستان سعودی هم که متحد آمریکا و اسرائیل است از آنها حمایت میکند. اسرائیل مجروحان تروریست را در بیمارستانهایش معالجه میکند. پس آنها فرزندان آمریکا و اسرائیل هستند.
* به نظر شما مقابله آمریکا با داعش جدی است؟
** تروریستها اعمال بسیار شنیعی را انجام دادند. بعضیها برای خودشان کار میکردند مثل آدم کشها. یک آدم کش را هیچ قاعدهای کنترل نمیکند. شما یک مار سمی را در جیبت نمیگذاری. چون ممکن است تو را نیش بزند. آمریکا نمیخواهد داعش را از بین ببرد. فقط میخواهد کمی قدرت داعش را کم کند. ماهیت داعش در سربریدن آشکارش به اسم دین مشخص شد. در خود داعش هم آدمهایی تندروتر از داعش وجود دارند که میخواهند برای خودشان کار کنند. به طور مثال شما یک مافیایی را به کار میگیرید و آن مافیا میخواهد خودش هم یک سلطه داشته باشد. آمریکا فقط میخواهد کمی اینها را ادب کند.
* نظر شما درباره تعریفی که آمریکا تلویحا از تروریست خوب و ترویست بد ارائه داده است چیست؟
** آمریکا در تعاملی که با تروریستها دارد به دنبال تروریست نرم یا سفید است. مثلا کشتن و سربریدن به صورت نرم. مثلا با سم یا گاز کلر مردم را بکشند. گازی که در غوطه به کار برده شد یک گاز آمریکایی است. آنها میخواهند یک ارعاب مدرن داشته باشند. این ارعاب و ارهاب طوری باشد که حداقل جامعه اروپا ضد آنها بلند نشود. ارتش آزاد برای آمریکا به عنوان یک مخالف میانه رو است. فرق بین ارتش آزاد با بقیه تروریستهای سوریه این است که ارتش آزاد با سم آدم میکشد و النصره سر میبرد. آمریکا دنبال کسی است که با سم ترور کند و آدم بکشد. مرجع همه تروریستها آمریکاست.
مصدر همه اینها وهابیت است و آمریکا به آنها کمک میکند. آنها تکیه کردند بر خطرناکترین سلاحی که از لحظه پیدایش اسرائیل تا الان به کار گرفته شد که تفرقه انداختن مذهبی و جنگ مذهبی است. آنها دارند با حزب الله میجنگند و میگویند حزب الله یک حزب کافر است و ایران کلا دولت کافری است و ایران سعی دارد که دینی را منتشر کند که اصلا با تعالیم اسلامی منطبق نیست. شما دشمن هستید برای آنها. چرا که شما به دنبال دینی که پادشاه آل سعود برای مسلمانان معین کرده نیستید. اینها در سوریه مسیحیها را میکشند، دروزیها را میکشند و علویها را کافر میدانند.
آمریکا برای یک دین جدید بازاریابی میکند. مهمترین صفت دین آمریکایی این است که با اسرائیل صلح کند و آمریکا هم پیمان استراتژیکش باشد. آمریکا شرط بندی کرد در هم پیمان شدن با اخوان المسلمین. که آنها تا یک مرحلهای بتوانند زمام امور را در منطقه به دست بگیرند و نمونه آن هم سر کار آمدن دولت اردوغان است.
* رهبر ایران شاخصترین رهبر دنیاست که با قدرت با اسرائیل مبارزه میکنند و به صراحت تهدید میکنند. مثلا گفتند هر دولتی با اسرائیل بجنگد ما حمایتش میکنیم. یا گفتند ما تل آویو و حیفا را با خاک یکسان میکنیم ...
** بله. من در شبکههای مختلف تلویزیونی مثل المیادین و المنار و کانالهای سوری و عربی در این مورد صحبت کردم. ایشان با این روحیه بالا برای ما قوت قلب است. ما ایمان داریم ایشان از کسانی هستند که توسط امام خمینی آموزش دیدهاند.
* بازتاب عملکرد ایران نسبت به موضوع مقاومت را چطور ارزیابی میکنید
** ما میشنویم، که در ایران صداهایی هست مخصوصا پس از سال 88 که آنها در اصل آدمهای لیبرالی هستند و شعار نه غزه نه لبنان را میگویند. میگویند در بحث هستهای باید کوتاه بیایم و رابطهمان را با مقاومت و سوریه و حتی حزب الله کم کنیم چون که اینها باری بر دوش ما هستند. ما اینها را حس میکنیم و میشنویم و اذیت هم میشویم.اینها با رویکردی که امام(ره) داشت و حتی امام خامنهای همسو نیست. این برای ما و کارشناسان پنهان نیست. برای مثال آقای روحانی تا الان به دمشق نیامده و این درست نیست.
دشمنان ما و روسای آمریکا و کامرون و قبل از آن بلر یا اولاند میآیند به عراق یا حتی افغانستان. در حالیکه آن مناطق خیلی خطرناکتر از سوریه هستند. ولی روحانی به سوریه نمیآید، چرا؟ برای اینکه سوریه خط قرمز آنهاست. چرا قاسم سلیمانی میآید سوریه ولی آقای روحانی نمیآید. ما میدانیم که فصلالخطاب برای همه گروهها رهبر است. اما نباید که همیشه امام وارد عمل بشود. ما میخواهیم که این روحیه انقلابی در ایران باقی بماند.
این ملت بزرگ انقلاب امام خمینی (ره) باید وجود داشته باشد. دشمنان ما زیادند. این خلیج خوکها چیست؟ بو گندوها کی هستند در مقابل ایران؟! شما قبل از اسلام و بعد از اسلام تمدن عریضی دارید. پس باید یک قدرت بزرگ باشید. پس استفاده کنید. ایران کشور بزرگی است و بالاخره باید نفوذ و اقتدار و امتداد فرهنگی خودش در منطقه را حفظ کند. آن روز امام گفت ما توانستیم در فرهنگ لبنان و فلسطین تاثیرگذار باشیم. ایران باید از مقاومت حمایت کند و این در مصلحت و منافع ایران است.