امین نواختی مقدم: استادیار دانشگاه تبریز / مرتضی میرزا نژاد: کارشناس ارشد علوم سیاسی
گروه دیدگاه: پیشزمینه هر انقلابی بسیج سیاسی تودههاست و به اعتقاد اکثر صاحبنظران حوزه انقلاب، در بسیج سیاسی و سازماندهی مردم، نقش سه عنصر رهبری، ایدئولوژی و سازمان جدی است. از نظر تیلی مهمترین عنصر هر انقلاب بسیج سیاسی تودهها بوده و ایدئولوژی، رهبری، تشکیلات و سازمان مهمترین ارکان هر بسیج سیاسی هستند (احمدوند، 1374: 60) برای ایجاد بسیج سیاسی باید میان اعضای جامعه، گونهای از ارتباطات سازمانی و ساختاری، هر چند ضعیف، وجود داشته باشد تا رهبران انقلابی از طریق این سازمانها با اعضای جامعه، ارتباط برقرار نموده و شرایط بسیج را مهیا کنند.
اگر در جامعهای هیچ نوع نهاد یا سازمان اجتماعی وجود نداشته باشد و مردم به صورت ذرهگونه و پراکنده باشند و هیچ نوع ارتباط درونی میان اعضای جامعه در قالب گروههای اجتماعی وجود نداشته باشد، رهبران انقلابی بهدلیل عدم ارتباط با تودهها قادر به بسیج نخواهند بود. از رسانههای بسیار مؤثر در ترویج ایدئولوژی انقلاب و بسیج تودهها در جریان انقلاب اسلامی ایران مساجد بودند. مطابق نظریات لوهان، مسجد یک رسانه سرد محسوب میشود؛ زیرا مساجد کانون گفتگو و ایراد سخنانند و علاوه بر این، شنونده باید اطلاعات زیادی را بر اطلاعات داده شده توسط گوینده بیفزاید تا آن را کاملاً درک کند. در مسجد، گوینده در تجربه شنیدن یا دیدن نقش فعالی دارد و انتقال اطلاعات، مشارکت شنونده را نیز میطلبد که این موارد از ویژگیهایی است که مکلوهان در باب رسانه سرد برمیشمارد.
1. مسجد
از دیرباز در تاریخ مبارزات ملتهای مسلمان و بهویژه ایرانیان، مساجد نقش حساس و مهمی در مبارزه با نظامهای جابر حاکم و نفوذ بیگانگان ایفا کردهاند. مسجد عبادتگاه مستمر و دائمی مردمان است و آنان همهروزه برای ادای فرایض مذهبی در شرایط عادی گرد هم جمع میشوند. مسجد، مکانی برای گردهمایی، مشورت، تبادل افکار و اطلاعات، اعتکاف، تصمیمگیری اجتماعی، مبارزه و فعالیتهای اجتماعی و در حقیقت پیوند دهنده سیاست و اعمال عبادی بوده است. (محمدی، 1370: 91) حسنین هیکل در اینباره مینویسد:
در کشورهای اسلامی نهادی به چشم میخورد که قدرت، قادر به دسترسی بدان نمیباشد و آن نهاد مسجد است. با این نهاد نمیتوان مذاکرات پنهانی داشت و یا به آن رشوه داد؛ زیرا انجام چنین عملی به مثابه توهین به عمیقترین و گرامیترین اعتقادات مردم است. مسجد برای اجتماع مردم مکانی فراهم میآورد که حتی از دسترس مؤثرترین پلیس مخفی به دور است. مردم به قیمت جانشان از مسجد دفاع میکنند. مذهب به گرد زندگی مردم عادی یک حصار امنیت میکشد که مسجد و قرآن سمبلهای آن به شمار میروند. (هیکل، 1363: 236)
حمید مولانا درباره ارتباطات و رسانهها در اسلام میگوید:
ارتباطات الهی، انسانی، اجتماعی، میانفرهنگی و ابزاری در طول تاریخ اسلام یک پایه اساسی و لازم در توسعه و پیشرفت این آیین مقدس و این مکتب دینی و سیاسی بوده است. ما در تاریخ اسلام همیشه یک جریان مداوم و نا گسیخته بین ارتباطات، دین و سیاست میبینیم که در دیگر تمدنها و ادیان وجود ندارد. از این جهت، دین مبین اسلام یک دین ویژه در میان ادیان و یک آیین و مکتب جهانی است. جهانبینی اسلامی را نمیتوان از فرهنگ، سیاست، اقتصاد، اخلاق و زندگی روزمره مسلمانان جدا کرد و کوشش در این امر، همیشه با شکست و ناکامی مواجه شده است. (مولانا، 1382: 121)
مسجد در جامعه اسلامی بهعنوان مهمترین کانال ارتباطات اجتماعی، همواره بهعنوان منبع حرکتهای فرهنگی و معنوی عمل میکرد و نه تنها در بعد تزکیه معنوی، بلکه بهعنوان منبع دانش و اطلاعات مربوط به جامعه، آحاد مردم را تغذیه میکرده است. (ساسان، 1388)
حکومت پادشاهی ایران نظام سیاسی به شدت انحصاری و بسته بود و نظام نمایندگی منافع و یا شورایی نداشت و بر این اساس تقریباً بدون هیچ امکانی برای دسترسی به مرکز قدرت سیاسی بود؛ ازاینرو، مخالفتهای عمومی به شکل نافرمانی مدنی و تظاهرات عمومی تنها ابزار مبارزه با سیاستهای دولتی بود. مسجد از این نظر همواره در مرکز مشارکتهای مهم جنبشهای اجتماعی ضد رژیم در قرون گذشته بوده است. (Keshavarzian, 2007: 228) مسجد در عین اینکه همواره پایگاه و نقطه اتکایی در برابر حکومت به شمار میرفت، محل دسترسی همگان برای رفع و رجوع اختلافات، تبلیغ دین و آموزش نیز به حساب میآمد. روحانیان از مساجد، حسینیهها، مراکز متبرکه و بسیاری از مؤسسات و انجمنهای اسلامی بهمثابه کانون تجمع و ابراز خواستههای مردم و همچنین بسیج سیاسی آنان به بهترین نحو استفاده میکردند. (ازغندی، 1386: 132) به نظر استمپل، وابسته سفارت آمریکا در ایران:
یک جنبه مهم رشد حرکت انقلابی، مشارکت دائمی و فزاینده سازمانهای شیعی و نقش مذهب ایرانیان در جنبش تودههاست. در کشور سی و پنج میلیونی ایران، تقریباً هشتاد تا نود هزار مسجد و 180 تا 200 هزار روحانی وجود دارند. سریعترین و مطمئنترین راه برای رساندن پیام از شهری به رهبران شهر دیگر، از طریق شبکه مسجد انجام میگرفت که توسط روحانیون رده بالا، سازمان مییافت. (استمپل، 1377: 70)
در طول تاریخ سیاسی ایران، مجاورت مساجد و بازار همواره عامل مهمی در مبارزات سیاسی بوده است. کنشهای جمعی بازاریان همواره بهصورت بستنشینی یا تحصن در مساجد و زیارتگاهها یا مهاجرت به این اماکن واجبالحرمه صورت میگرفته است و حکومتها هم از پیگرد مخالفان در این اماکن واهمه داشتهاند. (Keshavarzian, 2007: 232)
سیطره کامل رژیم پهلوی بر رسانهها (رسانههای جدید و مدرن مانند تلویزیون و رادیو و... ) و ترویج ایدهها و الگوهای مورد نظر رژیم که با فرهنگ اکثریت جامعه همخوانی نداشت، باعث شد که کانالهای ارتباطی سنتی جدا از کانالهای ارتباطی مدرن و مستقل از حکومت به فعالیت بپردازند و نیازهای ارتباطی جامعه از طریق این کانالها تأمین شود. این امر بهویژه پس از قیام 15 خرداد و ظهور امام خمینی(ره) به عنوان رهبر نهضت و ظهور مساجد به عنوان پایگاه نهضت اسلامی، جدیتر شد. (ساسان، 1388) به نقش مساجد و روحانیان در بسیج تودهها، حتی مخالفان هم اقرار میکردند. داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی کابینه آموزگار، گفته بود:
من احتمالاً باید بگویم اوایل حکومت آموزگار که خودم در آن حکومت بودم، در جلسهای اظهار نگرانی کردم... که چه خبر است که این همه مسجد دارد در همه ایران باز میشود... به هر حال از میانههای سال 1356 پیدا بود که نیروی مذهبی دارد قدرت میگیرد. (کدی، 1375: 6)
نیکیکدی هم به این نکته توجه داشته و میگوید:
طبقهبندی وسیعی از تحصیلکردهها، دانشجویان، طبقه سیاسی جدید و تهیدستان شهری تحت تأثیر و سازماندهی مساجد، ستون فقرات سیاست نوین مردمی را فراهم ساختند. اینگونه جاذبهها در واقع تحت تأثیر روحانیون برجستهای صورت میگرفت که جوانان به آن اعتقاد و اعتماد داشتند. (همان)
حمید اشرف و بنوعزیزی برآورد کردهاند که از حدود 2483 تظاهرات و راهپیمایی گزارش شده در طول دوران انقلاب، در حدود دو ـ سوم آنها توسط مساجد یا اتحاد مسجد ـ بازار صورت گرفته است. (یک سوم الباقی نیز توسط دانشآموزان، دانشجویان دانشگاهها و معلمان سازماندهی شدهاند). (Ashraf, 1985: 10) مراکزی مثل مساجد و شکلگیری تجمعات در آن، یکی از مهمترین عوامل در تسریع همکاری و اتحاد بین نیروهای انقلابی بود که صدها بلکه هزاران تفر از تظاهرکنندگان را تجمیع میکرد. این تجمعات غالباً در سالگرد اعیاد و مراسم مذهبی مثل میلاد و شهادت امامان شیعی، شکل میگرفتند. (Keshavarzian, 2007: 244)
به نظر بسیاری از محققان مسائل ایران، مسجد و بازار همواره دو کانون اساسی بسیج در ایران بودهاند؛ یعنی دو نهاد جداییناپذیر (Ashraf, 1988: 538) یا دو بال زندگی اجتماعی و سیاسی (Mottahedeh, 1985: 34) در ایران که روابط بین این دو روابطی نزدیک، ثابت و ارگانیک (Mozaffari, 1991: 379) بوده و اتحاد فراگیری را میان گروههای طبقات متوسط به رهبری علما و با حمایت بازار شکل بخشیده است. (Bianchi, 1989: 210)
بنابراین میتوان گفت مسجد یکی از نهادهای تأثیرگزار در فرایند پیروزی انقلاب اسلامی سال 1357 بوده است و این مهم به سبب کارکرد اصلی آن، یعنی تبدیل شدن به رسانه مردمی و با نفوذ ممکن شد. از دلایل موفقیت مسجد به عنوان یک رسانه، بهرهگیری از رسانههای نوین در جهت اهداف انقلاب بود. در واقع مسجد به عنوان پایگاه و منبع ارتباطات انقلابی، علاوهبر رسانههای نسل اول یا رسانههای شفاهی و چهره به چهره از طریق موعظه و خطابه، رسانههای نسل دوم و سوم مانند کتاب، جزوه، اعلامیه و کاستهای حاوی پیامهای رهبر انقلاب را نیز در اختیار داشت و از ترکیب رسانههای گوناگون توانست ارتباط میان رهبری و تودهها را برقرار سازد. (ساسان، 1388) مساجد عامل مهمی در تکثیر و ارسال پیام رهبران انقلاب به پیروان در دورترین نقاط کشور بود. نوار موعظهها و سخنرانیهای امام از محل اقامت ایشان در عراق توسط شبکه مسجد به شهر مقدس قم، محل سکونت امام قبل از تبعید برده میشد. نوارها از قم به شهرهای دیگر ارسال میگردید و این نوارها و جزوهها در مساجد دست به دست مردم میگشت. (استمپل، 71: 1377)
مساجد نه تنها پایگاهی برای بیدارسازی مردم علیه حکومت، بلکه محلی برای سازماندهی نیروهای انقلابی و مبارزه بودند. تبادل اطلاعات و جلسات مشاوره میان مبارزان در مساجد صورت میپذیرفت؛ زیرا پخش اعلامیه در اغلب مساجد سهلتر و سریعتر صورت میگرفت و اعتراض مردم و علما و حضرت امام از طریق پخش اعلامیه آنان در مجامع مذهبی بهویژه مساجد، همهگیر میشد و بدین ترتیب اخبار، جریانها و حوادث به مردم انتقال مییافت. گزارشهای ساواک در دهه چهل حاکی از توزیع اعلامیههایی است که در مساجد مختلف کشور بهویژه تهران، اصفهان، کرج، آبادان و بندرعباس چاپ و تکثیر شده است. در گزارش اداره کل سوم ساواک در تاریخ 11 / 5 / 1354 اعلام شده است که به مناسبت ولادت حضرت علی(ع) در مسجد جلیلی جشنی برپا شده که در این برنامه آیه «فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیما» بر دیوارها و سردر اصلی مسجد نصب و ساواک آن را نوعی تحریک مردم به قیام و حرکت علیه رژیم قلمداد نموده است.
این گونه فعالیتها، چنان فراگیر، منظم و گاهی دور از انتظار بود که شناسایی و جمعآوری اعلامیهها در مساجد، برای رژیم دشوار میگردید. در این مواقع ساواک، موضوع را به منظور ارائه راهکار لازم به مقامات مافوق اطلاع میداد. (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی: 23) در نتیجه مسجد بهدلایلی که ارائه شد توانست در جریان بسیج انقلابی، به عنوان پایگاه رسانهای و ارتباطی جریانات مخالف رژیم عمل کند و تنها نهادی بود که از دولت مستقل بود و تنها گزینه ممکن برای بسیج مردم بود.
در واقع، کارکرد رسانهای مسجد در ارتباط با دو رکن دیگر انقلاب یعنی رهبری و ایدئولوژی نیز بسیار مهم بود؛ زیرا از طرفی پایگاه ارتباطی مردم و رهبری انقلاب مسجد بود و در طول سالهای تبعید امام(ره)، این ارتباط قطع نشد و از طرف دیگر، ایدئولوژی انقلاب که ملهم از اندیشه سیاسی شیعه بود از طریق مسجد گسترش مییافت. یکی از دلایل موفقیت مسجد در کارکرد رسانهای خود بهرهگیری از ارتباطات چهره به چهره بود که با توجه به فرهنگ شفاهی جامعه ایران، این امر بسیار تأثیرگزار بود. ویلیام هاکتن با بررسی ارتباطات سنتی در انقلاب اسلامی تأکید میکند آنچه در ایران روی داد بیسابقه بود؛ چون از ارتباطات چهره به چهره، ارتباطات سنتی، راهپیماییها و خطبههای نماز جمعه برای خدمت به انقلاب استفاده میشد.
در نگرش امام(ره)، مسجد باید به کانون فعالیت سیاسی و اجتماعی و عبادی تبدیل میشد. ایشان مسجد را در جامعه صدر اسلام الگوی ایدئال میدانستند و وضعیت موجود مساجد در قبل از انقلاب اسلامی را نادرست میخواندند:
اسلام در مساجد منزوی بود. با اسم اسلام، اسلام را منزوی کردند. در چهار دیوار مساجد، مساجد بیتحرک شدند. مسجدالحرام و مساجد زمان رسولاکرم(ص) مرکز جنگها و مرکز سیاستها و مرکز امور اجتماعی و سیاسی بوده. این طور نبوده است که در مسجد پیغمبر(ص) همان مسائل عبادی نماز و روزه باشد؛ مسائل سیاسیاش بیشتر بوده. هر وقت میخواستند به جنگ بفرستند اشخاص را و بسیج کنند مردم را برای جنگها، از مسجد شروع میکردند این امور را. معالأسف در دنبال تبلیغات از صدر اسلام یعنی بعد از یک مدتی تا زمان ما، مساجد یک مساجدی شده بود که اسلام در آنجا محکوم میشد. محکوم کردن اسلام به این است که آن چیزی که اسلام میخواهد، در مسجد زیر پا گذاشته شود. (امام خمینی، 1378: 18 / 67 و 68)
در نظر حضرت امام، تفاوتی اساسی بین ادیان مسیحیت و اسلام وجود داشت، در دین مسیحیت ارتباط انسانها با خدا ارتباطی فردی بود: «نباید تصور کرد که اسلام همانند مسیحیت است که رابطهای صرفاً معنوی بین انسان و خدای متعال وجود دارد. اسلام برنامهای برای زندگی و برای حکومت دارد». (همان: 1 / 119) امام اصرار میورزید که برخلاف کلیسا که فقط محلی برای اذکار و عبادات فردی به درگاه حق تعالی است، مسجد همانند دوران حضرت رسول(ص) مکانی، هم برای پرستش و هم آمادگی نیروها برای نبرد نظامی است. فعالیتهای کاملاً سیاسی پیامبر اسلام در تثبیت اسلام، امام خمینی(ره) را مهیا ساخت تا از برخی نمادهای مشترک و آئینهای مذهبی استفاده کند و به جلوههای سیاسی اسلام مشروعیت بخشیده و گسترش دهد. (Dabashi, 1993: 427)
با الهام از این اندیشههای امام(ره) در دوران انقلاب به طور طبیعی و بر اساس سابقه تاریخی، مساجد نقش خود را بازیافته و مرکز مبارزات ضد رژیم شده بود. (محمدی، 1370: 91) در جریان شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی، مساجد هر چند که بهعنوان یک نهاد سنتی در جامعه قلمداد میشدند و دارای قدمتی 1400 ساله بودند، اما با ارائه کارکردهای متناسب با نیاز روز جامعه توانستند گوی سبقت را از نهادهای مدرن و وارداتی بربایند و به عنوان ستون فقرات و سازمان انقلاب به ایفای نقش بپردازند. این کارکردها بهویژه در سه حوزه رسانهای ـ ارتباطی، حمایتی ـ پشتیبانی و فرهنگی ـ هویتی باعث شد که فرهنگ و ایدئولوژی انقلابی شیعه به گفتمان غالب و رایج در جامعه بدل شود و انقلابی اسلامی در ایران شکل بگیرد. (ساسان: 1388) امام(ره) خود بهخوبی از کارکرد رسانهای مساجد آگاهی داشتند و آن را شبکه بسیار مهم تبلیغاتی و رسانهای گستردهای میدانستند. ایشان در نامهای به شهید آیتالله سعیدی خاطرنشان میسازند: «مساجد را نباید خالی گذاشت و برای مسجد [سید عزیز الله] هم امام جماعتی تعیین شود. نباید هیچ جبههای از مساجد به سادگی رها و خالی شود». (امام خمینی، 1378: 1 / 148)
سخنان رهبران انقلاب در روزهای پس از پیروزی انقلاب، حکایت از استراتژی آگاهانه آنها در بسیج تودهها از طریق مساجد دارد. چنانکه هاشمی رفسنجانی مینویسد:
به هر حال مسجد هدایت هم برای ما پایگاه خوبی بود که در آن سخنرانی میکردیم و از این طریق، زمینه ارتباط گستردهتری با دانشجویان و دانشگاهیان و روشنفکران مذهبی فراهم میشد... از این طریق، هدایت بسیاری از مساجد و تکایا را در اختیار داشتیم و مطالب لازم برای مبارزه را به موقع و در سطح دلخواه در جامعه مطرح میکردیم... (هاشمی، 1376: 235)
رژیم پهلوی با مراقبتهای ویژه خود نتوانست مانع کارایی مساجد گردد، لذا مساجد در نقش بازیافته خود به پایگاه انقلاب و مرکز نشر تعالیم اسلامی مبدل گردیدند. در سالهای 1356 و 1357، روحانیان از مساجد برای سازماندهی و هدایت مبارزه بهره میبردند و با تقسیم مناطق و پایگاه قرار دادن هر مسجد در آن منطقه، نهضت را هماهنگ میکردند و هر منطقه با هدایت دکتر بهشتی، باهنر، مفتح و شهید مطهری، در خصوص راهپیماییها و پخش اعلامیه ارتباط داشتند. (میزبانی، 1383: 45) جان فوران معتقد است:
مسجد، کانون تجمع کارگران و مهاجران روستایی است و به همین سبب مسجد و هیئتهای دینی تنها کانون تجمع کارگران در خارج از کارخانه محسوب میشدند و این امر رهبری روحانیت را در 1978 بسیار آسان کرد. (فوران، 1388: 493 و 494)
در جلسات سخنرانی در مساجد، افراد و گروههای مبارز با یکدیگر آشنا شده و در عین نزدیک کردن مواضع، به برنامهریزی برای اقدامات آتی اقدام میکردند. جلسات سخنرانی، بهترین فرصت برای جذب نیرو و هوادار، برای افراد و گروههای مبارز و تربیت آنها بود. شاید آمادگی غیرمحسوس مردم برای تظاهرات باشکوه پانزدهخرداد سال 42 را بتوان محصول جلسات سخنرانی در مساجد دانست. در تهران، مسجد قبا مرکزیت تشکیلات مبارزه با رژیم را به رهبری شهید مفتح برعهده داشت. مسجد جلیلی به امامت آیتالله مهدویکنی، مسجد امیرالمومنین به امامت آیتالله موسوی اردبیلی، مسجد لرزاده به امامت آیتالله عمید زنجانی، مسجد رستمآبادی به امامت حجتالاسلام شاهآبادی، مساجد هدایت، ارک، جاوید، صاحبالزمان و مسجد بازار از مراکز فعال تجمع و سازماندهی نیروها و چاپ و نشر اعلامیهها و نوارهای انقلابی بود. در شیراز، مسجد جامع این شهر تحت حمایت آیتالله دستغیب اداره میشد. در اصفهان مسجد سید این شهر به مسئولیت آیتالله طاهری از مهمترین پایگاههای انقلاب بود. در مشهد، مساجد صدیق و امام حسن(ع) از مهمترین مراکز انقلاب محسوب میشدند که هدایت و رهبری این مساجد به عهده آیتالله خامنهای، شهید هاشمینژاد و آیتالله واعظ طبسی بود. (میزبانی، 1383: 45)
امام خمینی در سال 1357 در پیامی به ملت مسلمان ایران اعلام کردند که ایران عید ندارد و از مردم خواستند، در مراکز عمومی مثل مساجد بزرگ اجتماعات عظیم برپا کنند. (امام خمینی، 1378: 18 / 79) آن سال مردم مراسم عادی عید را بهجا نیاورده و به اجتماع در مساجد پرداخته و به برگزاری آیینهای مذهبی مشغول شدند.
2. منبر
از مهمترین رسانههای مؤثر در پیروزی انقلاب اسلامی منبر است. همراه مسجد به عنوان یک نهاد اجتماعی، منبر به عنوان یک شیوه رفتار سیاسی و کنش اجتماعی همیشه مهم بوده است و آن را یک نظام تشکیلاتیافته ارتباطی در اسلام نامیدهاند. وعظ و خطابه از ابتدا با مسجد همراه بود. سخنرانی درباره مسائل روز جامعه و البته صحبت درباره مسائل مذهبی و دینی، رکن جدانشدنی منبر در تمام دوران تاریخ اسلام بوده است. در تاریخ معاصر ایران، از مشروطه به این سو، منبر همیشه نقش خاصی در رویدادهای مهم اجتماعی ایفا کرده است. استقلال نظام اقتصادی مساجد از حکومتها سبب میشد، وعاظ با تکیه بر جهتگیریهای سیاسی مراجع تقلید و روحانیون ذینفوذ، رسانه منبر را مستقل از آفات قدرتمندان نگاه دارند. (الوندی، 1389: 66)
منبر، رسانهای مذهبی با بعد الهی است. از آنجایی که رسانه منبر یک رسانه چهره به چهره است و فرد سخنران به علت نفوذ مذهبی که دارد برای عدهای به سخنرانی و تبلیغ میپردازد و چون شنونده باید برای درک گفتار سخنران، اطلاعاتی را بر اطلاعات داده شده از جانب سخنران بیافزاید، عملاً به مشارکت بالا و طبیعی شنونده در جریان پیام نیاز است. علاوه بر این، از آنجایی که شنونده علاوه بر حس شنوایی باید حسهای دیگر را نیز برای درک پیام به کار گیرد، رسانه منبر، یک رسانه همهحسی است. بنابراین، با توجه به اینکه مشارکت بالا و طبیعی و همهحسی بودن، از ویژگیهای رسانههای سرد است، پس رسانه منبر یک رسانه سرد محسوب میشود.
منبر، یکی از مؤثرترین رسانههای سنتی ـ مذهبی است که میتواند همانند رسانهای جدی و مؤثر بر جریانها و اتفاقات بزرگ تأثیر بگذارد. نمونه بسیار بارز آن در پیروزی انقلاب اسلامی بود که منبرها نقش رسانه اصلی انقلاب را ایفا میکردند و تعداد زیادی از منابر یک شبکه ارتباطی گسترده را در کل کشور ایجاد کرده بودند که پیامهای رهبران انقلاب و ایدئولوژی انقلاب را از طریق این شبکه منسجم منتشر میکردند.
در واقع، منبر بهعنوان رسانه عمومی اسلام نقش شگفتیساز و حماسی را در انقلاب اسلامی ر قم زد؛ زیرا سخنرانان روحانی با استفاده از آن بهعنوان تریبونی در جهت رساندن صدای انقلاب به گوش ملت ایران استفاده کردند. (حسینی، 1384)
منبر را باید به عنوان مهمترین رسانهای که نهضت اسلامی مردم به رهبری امام خمینی(ره) نیز بر آن استوار بود قلمداد کرد.
اعتماد ـ مشروعیت سیاسی
با محور قرار گرفتن «منبر» بهعنوان مهمترین رسانه انقلاب، لازم بود که یک شبکه پیامرسانی بر مبنای منبر شکلگیرد. در رأس هرم ارتباطی این شبکه، مرجعیت و وعاظ، و توده مردم نیز در قاعده هرم ارتباطی حضور داشتند. روحانیان با استفاده از رسانه منبر نوعی شبکه ارتباطی ایجاد کردند که هم از لحاظ جغرافیایی کل ایران را پوشش میداد و هم از لحاظ غیردولتی کاملاً قابل اتکا بود. (جعفرپور، 1389: 113)
اِوزرت راجرز، در کتابش با عنوان «تکنولوژی ارتباطات: رسانههای جدید در جامعه»، درباره انقلاب ایران میگوید که رسانههای کوچک درخدمت انقلابی بزرگ قرار گرفتند. راجرز میگوید که شاه باوجود تواناییاش در حوزه رسانه و داشتن رادیو، تلویزیون و مطبوعات نتوانست در برابر شبکه ارتباطات سنتی تاب بیاورد:
در برابر رژیم شاه یک شبکه غیررسمی سازماندهی شده با حدود 200هزار نفر رهبر مذهبی و 90هزار مسجد وجود داشت و علیرغم تبعید امام خمینی به خارج از کشور، وی همواره با روحانیون محلی و درنتیجه با مردم در تماس بود. (الوندی، 1389: 67)
انقلابیان از طریق سخنرانی در منابر مساجد، تکایا، حسینیهها و بازارهای شهرهای مختلف، مردم را به انقلاب و حمایت از امام خمینی فرا میخواندند. (جعفرپور، 1389: 115) برای مقابله با این رسانه مؤثر یعنی منبر، رژیم پهلوی تا جایی که میتوانست از طریق رسانهها به تبلیغ علیه انقلابیان میپرداخت و البته علاوه بر آن تلاش میکرد، در روند پیامرسانی از طریق منبر نیز اختلال ایجاد کند. بنابراین، تا جایی که میتوانست از طریق مأموران ساواک، جلسات وعظ و خطابه را برهم میزد و در نهایت نیز دستورالعملی برای منابر تنظیم کرد تا روحانیان در بالای منبر در مورد سه موضوع سخن نگویند: 1. علیه شخص اول مملکت؛ 2. علیه اسرائیل؛ 3. مدام نگویند اسلام در خطر است. (همان: 117)
در مقابل، تلاش امام و انقلابیان این بود که از شبکه پیامرسانی به خوبی استفاده شود و پیام انقلاب بدون تغییر و برداشت غلط، بهطور صحیح و متقن به مردم برسد و این شبکه برای فعالسازی جریان پیامرسانی، از مناسبتهای مذهبی که فرصت مطلوبی برای جذب توده مردم مسلمان بود، استفاده میکردند. لذا جریان پیامرسانی در طی ایام ماههای محرم، رمضان، صفر، مناسبتهای سوم، هفتم، چهلم و سالگرد شهیدان انقلاب و مناسبتهای شهادت و تولد معصومین^ و دیگر مناسبتهای مذهبی و ملی، در مکانهای مذهبی و مردمی با محوریت منبر، قبل و بعد از نمازهای جماعت و جلسات دعا و قرآنخوانی، فعالتر بود. با این حال بهرهگیری از این شبکه در پیروزی نهضت امام، کاملاً مشهود است و از ابتکارات امام خمینی در پیشبرد نهضت محسوب میشود. البته به نظر میرسد برای تداوم انقلاب و جمهوری اسلامی به عنوان ثمره انقلاب اسلامی، منبر همچنان میتواند رسانه بسیار مهمی محسوب شود. (همان: 118 و 119)
آبراهامیان، یکی از عوامل موفقیت امام خمینی در بسیج تودهای را، شبکههای مذهبی مانند منبر و مسجد و عزاداریها میداند و میگوید:
اینگونه شبکههای مذهبی واقع در مناطق فقیرنشین و پرجمعیت شهری، امکانات پخش سریع اخبار و اعلامیهها و همچنین سازماندهی تظاهرات و توزیع مواد غذایی، و حتی پوشاک را برای روحانیون مخالف فراهم ساخت. (آبراهامیان، 1386: 660)
٣. تلویزیون
تلویزیون یک رسانه سرد است؛ زیرا مشارکت زیادی را از ناحیه مخاطب طلب کرده و فهم پیامهای آن احتیاج به قدرت تخیل مخاطب دارد. این رسانه تنها یکی از حواس آدمی را به اختیار میگیرد و بنابراین، تکحسی است و مشارکت مخاطب را برای درک پیام به حداکثر میرساند.
قبل از انقلاب، رژیم شاه تمام وسایل ارتباط جمعی از تلویزیون و رادیو گرفته تا مطبوعات را در دست داشتند؛ انحصار رسانهای دیکتاتوری به گونهای بود که اولاً از نیروهای انقلابی، چهرهای سیاه، ویرانگر و ضدتمدن به جامعه ارائه میکردند و از سوی دیگر، وقایع و رخدادهای مهم و سرنوشتساز که بازتاب آن در میان مردم برای رژیم نتایج مثبتی به بار نمیآورد، به کلی در سکوت سانسور خبری رسانه نادیده گرفته میشد و یا اینکه با صورتی تحریف شده و مخدوش انتشار مییافت. (حسینی، 1384)
رژیم پهلوی تا جایی که میتوانست از طریق رسانههای مدرن مثل تلویزیون، رادیو و... به تبلیغ علیه انقلابیان میپرداخت و آنان را متهم به ارتجاع سیاه و سرخ و وابستگی آنها به خارج میکرد (جعفرپور، 1389: 117) رسانه تلویزیون در ابتدا به صورت خصوصی اداره میشد و تأمینکننده اهداف سیاسی ـ اجتماعی حکومت نبود. به همین دلیل حکومت پهلوی برای دستیابی به اهداف سیاسی و فرهنگی خود و برای شکل دادن افکار عمومی طبق خواستههای خود به طراحی یک مرکز تلویزیونی کاملاً انحصاری در دست حکومت پرداخت. (ازغندی، 1386: 79)
در ایران دوره محمدرضا پهلوی، به دلیل اختناق فکری و سیاسی و سانسور شدید مطبوعات حاکم، رسانهها از ایفای نقش پویا و مردمی خود در پویش تحولات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی عقب ماند و توسعه کمی رادیو و تلویزیون و گستردگی پوشش برنامههای خبری و تفریحی آنها مرهون بلندپروازیهای محمدرضا شاه و نخبگان سیاسی و فرهنگی جامعه بوده که به درد مردم نمیخورد. (همان: 83 و 84)
قبل از انقلاب بعضی از کارشناسان ساواک و اطلاعات رژیم شاه، ادعا میکردند که تلویزیون ملی تصویری نادرست از شاه و درباریان نشان میدهد و اطرافیان آنها را متملق و.. نشان داده و به گونهای تبلیغات میکند که انگار شاه به فکر مردم نیست و حتی تلویزیون ملی را به سانسور خدمات و شخصیت شاه و دربار متهم میکردند. آنها مسئول این سانسورها و تحریفها را مسئولان بلندپایه تلویزیون ملی معرفی میکردند و ادعا میکردند که این مسئولان در مجموع با دیدگاههای شاه موافق نیستند هرچند خلاف آن را وانمود میکنند. (فرهمند، 1384: 242 و 243)
یکی از شیوههای تبلیغی امام، بهرهبرداری از روش مصاحبه با رسانههای خارجی مانند تلویزیون و رادیوهای خارجی بود. بنا به تحقیقی که ابوالفضل مروی درخصوص انتقال پیام امام توسط رسانههای خارجی انجام داده است، تلویزیون تنها 16.8% مصاحبههای امام را انتقال داده است. (تنها 22 مصاحبه از 131 مصاحبه) وی بر این اساس نتیجه میگیرد که تلویزیونهای خارجی، شانس کمتری نسبت به سایر رسانهها برای انتقال پیام امام داشتهاند. (مروی، 1385: 155) از 22 مصاحبه تلویزیونی تنها یک مصاحبه توسط تلویزیونهای داخلی با امام صورت گرفته است و آن هم مربوط به بعد از انقلاب است. پس تعداد مصاحبههای تلویزیونی امام در داخل کشور و با تلویزیون ملی برابر صفر مصاحبه بوده است. (همان: 166)
بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت که رهبران انقلاب و در رأس آنها امام خمینی(ره) کمتر از تلویزیون به عنوان یک رسانه سرد که مشارکت حداکثری مخاطبین را طلب میکرد، استفاده میکردند و رهبر انقلاب در جریان مصاحبههای خود با رسانههای خارجی کمتر با تلویزیونها مصاحبه کردهاند و بیشتر مصاحبههای ایشان با رسانههای مکتوب است. برعکس، رژیم شاه و دستاندرکاران و مسئولانش، حداکثر استفاده را از این رسانه تحت سیطره خود برای موجه نشان دادن خود و تبلیغات برای اعمال و خدماتشان به کار میبرند و از آن بهعنوان ابزاری بر ضد مخالفان خود به صورت یکطرفه و ناعادلانه استفاده میکردند و آن را، رسانهای برای توجیه اهداف رژیم پهلوی و تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی به نفع حاکمیت قرار داده بودند.
٤. راهپیمایی
راهپیماییها و تظاهرات در جریان انقلاب همانند یک رسانه عمل میکردند. مردم در جریان تظاهرات و راهپیماییها به مراوده و بحث با یکدیگر میپرداختند و اخبار جدید رویدادهای مربوط به نهضت، امام، ایدئولوژی و پیام انقلاب را در اختیار هم قرار میدادند و همدیگر را از تصمیمات رهبران انقلاب برای آینده نهضت آگاه ساخته و برای راهپیماییها و تظاهراتهای آینده برنامهریزی میکردند.
با توجه به ویژگیهای رسانه در تقسیمبندی مکلوهان، راهپیمایی داخل طبقه رسانههای سرد قرار میگیرد؛ زیرا تفهیم پیام، منوط به اضافه کردن اطلاعات از جانب مخاطب است و به همین دلیل مشارکت مخاطب را میطلبد و در ضمن، مخاطب خود باید جاهای خالی و ناگفته و نادیدنی را پر کند.
انقلاب اسلامی با تظاهرات عظیم و گسترده مردم علیه حکومت همراه بود. تظاهراتی که بزرگترین جمعیت تاریخ بشری را به خیابانها آورد و اعتصابهای سراسری عمومی سیاسیای که شاید بتوان آنها را موفقترین نوع خود در تاریخ جنبشها به حساب آورد. میزان مشارکت گسترده تودهها از آن رو پیروزی انقلاب را تضمین کرد که مردم با انضباط خاصی از شگردهای غیر خشن و عدم توسل به زور استفاده میکردند، هرچند سرکوب خشن رژیم موجب کشته شدن 10 تا 12 هزار نفر در فاصله دی و بهمن 1356 تا بهمن و اسفند 1357 گردید. در متن ساختار طبقاتی ایران روحانیان، بازاریان، پیشهوران، روشنفکران، کارگران و طبقههای حاشیه شهری یک ائتلاف مردمی تشکیل دادند. (فوران، 1388: 567)
از عمدهترین راهپیماییهای ملت ایران میتوان به این موارد اشاره کرد: از قیام 15 خرداد 1342 تا اواخر آبان 1356، فعالیتهای عمده مخالفان عبارت بود از نوشتن نامه، تشکیل گروههای جدید، انتشار بیانیه، اعلامیه و ... . مردم در اواخر آبان به خیابانها ریختند که نقطه عطف این مرحله، 28 آبان 1356 بود؛ زمانی که حدود 10 هزار دانشجوی دانشگاه شریف به خیابانها ریختند و بر ضد رژیم شاه شعار دادند. در 19 دی 1356 حدود چهار هزار طلبه با شعار حکومت یزید نمیخواهیم، آیتالله خمینی باید به وطن باز گردد؛ در اعتراض به مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات به خیابانها آمدند و مرحله جدیدی از روند انقلاب آغاز شد. این تظاهرات در قم برگزار شد و توسط نیروهای رژیم به خاک و خون کشیده شد.
چهلمین روز کشتار مردم قم، بازارها و دانشگاهها برای شرکت در مراسم سوگواری بسته شد. تظاهرات آرامی در چند شهر از جمله تهران، قم، اصفهان، مشهد، اهواز، شیراز و رشت برگزار شد اما در تبریز تظاهرات به خاک و خون کشیده شد و دو روز ادامه یافت. دهم فروردین 1357 چهلم شهدای تبریز بود این مراسم باشکوه در 55 شهر برگزار شد که در چند شهر از جمله تهران، یزد، اصفهان، بابل و جهرم به خشونت کشیده شد.
تظاهرات ضد رژیم در سال 1357 ادامه یافت و میتوان به تظاهرات 31 تیر 1357 در مشهد و کشتار و سرکوب مردم اشاره کرد. درگیریهای خشونتبار در ماه رمضان که از 14 مرداد 1357 شروع شده بود، شدید بود. تظاهرات آرام روز عید فطر در بیشتر شهرها برگزار شد اما در 17 شهریور درگیریهای شدیدی در میدان ژاله سابق و جنوب تهران روی داد. با کشتار 17 شهریور دریایی از خون بین مردم و شاه پدید آمد.
این راهپیماییها در فاصله 17 شهریور تا 22 بهمن 1357، با عناوینی همچون چهلم شهدای جمعه سیاه، راهپیماییهای ماه محرم و ...، که همه به خشونت کشیده میشدند، ادامه یافت و استقبال گسترده از امام در 22 بهمن 1357 مردمی بودن حرکت را بیش از پیش نشان داد.
تظاهرات و راهپیماییهای پیدر پی، صحنه سیاست را از اتاقهای برنامهریزی و میزهای مذاکره به خیابانها و محلههای پرجمعیت فقیرنشین کشاند و یک وضعیت دو قطبی پدیدآورد. هر گلولهای که شلیک میشد، هر تظاهراتکنندهای که کشته میشد و هر کشتاری که صورت میگرفت، فرصت دستیابی به سازش را کاهش میداد. یک رهبر مذهبی در آبادان گفته بود: «تنها چیزی که مردم را راضی میکند این است که شاه باید برود». (آبراهامیان، 1386: 647 ـ 623) ادامه دارد...