حسین کبریاییزاده
گروه دیدگاه: نامه مقام معظم رهبری که چندی است به تیتر اول رسانههای معتبر بینالمللی و منطقهای تبدیل شده، بازتابهای چشمگیری در فضای مجازی داشته است. در این نامه که اصول حرفهای زمانسنجی و مخاطبگزینی رعایت شده بود، محتوای پیام در سنخیت کامل با ابزار پیام و مخاطب قرار دارد.
«نامهای برای تو» در حالی در محافل رسانهای و حتی روشنفکری مورد توجه قرار گرفت که از یک سو با امواج بیسابقه اسلامهراسی در جوامع غربی روبرو هستیم و از سوی دیگر افراطگرایی تکفیری در خاورمیانه در راستای اهداف رسانهای غرب گام برمیدارد.
در چنین شرایطی معظمله با انتشار نامه سرگشاده موصوف در صفحه توییتر خود همراه با تحولات جهانی در حوزههای ارتباطی و تکنولوژیک از شبکههای اجتماعی برای انتقال پیام خود به قشر جوان جامعه غرب بهره میبرد که به نوعی بازگوکننده اهمیت دیپلماسی عمومی و فرهنگی در ورای ساختارهای رسمی دولتی و بینالمللی میباشد امری که با شکلگیری آگاهی جمعی جهانی در پی فرایندهای جهانی شدن بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است ولی به دلیلی در ایران مورد غفلت قرارگرفته است.
در نبود فضای رسانهای مطمئن و امین در غرب، شبکههای اجتماعی مبتی بر وب که امکان ارتباط تعاملی با مخاطب را فراهم میکند و از ویژگیهایی همچون بیمکانی، فرازمانی بودن، فرامتن بودن، پایبندی حداقلی به محدودیتهای سیاسی قابلیت دسترسی آسان با موبایل بهره میبرد میتوانند ابزار مناسبی برای دیپلماسی دیجیتال باشد لذا استفاده معظم له از شبکه اجتماعی توییتر در انتقال پیام و تاکید بر استفاده از شبکههای اجتماعی برای نشر پیام معنا مییابد.
در این میان، توییتر دومین شبکه اجتماعی بعد از فیسبوک و یکی از پربینندهترین وبسایتهای جهان است که روزانه بیش از 426 میلیون توییت در آن صورت میگیرد. این شبکه اجتماعی با دارا بودن ویژگیهایی همچون امکان ارسال پیام در بازه زمانی کوتاه و ثبت 982 میلیون حساب کاربری تا سال 2014 ظرفیت بالایی در جریانسازی سیاسی و فرهنگی دارد بی سبب نیست که نام این شبکه با ناآرامیهای سیاسی 2001 انگلستان، ناآرامی مدنی مولداوی، جنبش وال استریت، انقلاب مصر و انقلابهای خاورمیانه پیوند خورده است. لذا با توجه به اقبال قشر جوان به شبکههای اجتماعی به عنوان یکی از پیچیدهترین پایگاههای مقاومت مدنی بهرهگیری از این ابزار دارای مزیت است.
از محتوای نامه حضرت آیت الله خامنهای چنین مستفاد میشود که هدف از دعوت جوانان در نپیوستن به کمپین دروغ نوعی جریانسازی دینی در جوامع تشنه و دور افتاده از معنویت است که مشتمل بر سه مرحله دعوت و متقاعد سازی جوانان غربی به عنوان سرمایههای اجتماعی، بسیج و در نهایت شکلدهی به هویتهای جمعی پایدار است. لذا محتوای نامه به جای تاکید بر چگونه اندیشیدن و تاکید بر قرائتهای خاص که رویکرد غالب رسانههای غربی است بر اندیشه و تامل ورزی درباره اسلام از طریق منابع دست اول یعنی قرآن تاکید دارد. واضح است این نگاه حقیقت مدار که بر پایه احترام به مخاطب قرار دارد برپایه قدرت نرمی است که در آموزههای اسلام وجود دارد و خطر عدم کسب اعتماد عمومی را از بین می برد.
در تکمیل و تداوم مرحله اول، نهاد متولی دیپلماسی فرهنگی یعنی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و رایزنیهای فرهنگی وابسته به این سازمان باید ضمن برنامه ریزی برای بهرهبرداری از فضای سازنده فعلی در محیط مجازی از ابزار سازمانهای مردم نهاد اسلامی فعال در غرب برای تشکیل و حمایت از کمپینهای مربوطه و تغذیه آنها حمایت کنند تا بدین وسیله خطر اسلام هراسی نزد نسل جوان غرب که پیشرو تحولات اجتماعی جوامع غربی است را کاهش دهند.
از آنجا که در جهان مجازی امکان برقراری ارتباطات همزمان و بیشمار وجود دارد، ظهور فرهنگهای آنی و به دنبال آن ظهور هویتهای خلق الساعه شکل میگیرد که در دوره محدودی ظاهر و به سرعت از بین می روند لذا ضروری است دستگاههای متولی از فضای شکل گرفته در حمایت از حضرت محمد و نامه مقام معظم رهبری بیشترین استفاده را برده، راهکارهای نهادینهسازی و تداوم این جریانها که مستلزم ورود به مرحله بسیج و شکلدهی به هویتهای جمعی پایدار است سنجیده و عملیاتی شود.
واضح است با توجه به خلایی که در مجموعههای متولی شقوق مختلف دیپلماسی کشور در بهرهبرداری از فضای مجازی وجود دارد لازم است بخشها و مجموعههای کارآمد مرتبط با این موضوع در این نهادها بخصوص در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی شکل گیرد و برنامهریزی مناسبی برای جریانسازی سیاسی فرهنگی از این طریق صورت گیرد امری که با فراگیر شدن شبکههای مجازی و اقبال عمومی جهان به آن نه تنها در کشورهای غربی بلکه در کشورهای همسایه ایران نیز در حال اجراست.