مواضع مصر در زمان جمال عبدالناصر
شکست اعراب در جنگ 1948 یعنی اولین جنگ بین اعراب و اسرائیل به حیثیت اعراب در منطقه لطماتی وارد نمود. تأثیر این شکست در مصر به حدّی بود که باعث تغییر حکومت در این کشور گردید. از این رو، عدهای از افسران جوان ارتش مصر،که شکست مصر را در این جنگ ناشی از ضعف و بیلیاقتی حکومت وقت مصر میدانستند، در ژوئیه سال 1952 کودتایی انجام دادند که به برکناری "فاروق” از سلطنت منجر شد و سرلشکر نجیب،که از مهمترین گردانندگان کودتا بود، زمام امور را در دست گرفت. در سال 1954 جمال عبدالناصر ، با برکناری سرلشکر نجیب ، زمام امور مصر را در دست گرفت. در زمان ناصر نیز رشد ناسیونالیسم عرب به اوج خود رسید که این امر تهدیدی جدی برای امنیت رژیم صهیونیستی محسوب میشد. ناصر به عنوان رئیس جمهور مصر حمله بزرگی در سال 1967 علیه اسرائیل تدارک دید. در واقع در دوران ناصر مصر همواره علیه سیاستهای رژیم صهیونیستی فعالیت میکرد و تعصب عربی ناصر وی را به حمایت از فلسطین سوق داده بود. اقدامات مصر در زمان ناصر باعث شد که سایر کشورهای عربی نیز به صف مبارزه با رژیم صهیونیستی بپیوندند. جمال عبدالناصر با وجود آنکه یک پان عرب متعصب بود اما در زمینه مبارزه با رژیم صهیونیستی آبروی بزرگی برای مردم مصر فراهم آورد که البته در دوران بعد از وی این آبرو بر باد رفت.
مصر در زمان سادات و مبارک
بعد از جمال عبد الناصر، انورسادات رئیس جمهور این کشور شد. انور سادات فردی نظامی بود که در میان مردم عرب لقب دیکتاتور و فرعون مصر را به دست آورد. علت انتخاب چنین لقبی آن بود که او اولین حاکم عرب بود که حاضر شد با صهیونیستها قرارداد صلح امضا کند. همین موضوع نیز موجب شد تا حق ملت فلسطین را زیر پا بگذارد. این قرارداد صلح که به کمپ دیوید معروف شد مهمترین اتفاق دوران معاصر مصر است. قراردادی که در سال ۱۹۷۸ (۱۳۵۷) اتفاق افتاد ولی بعد از گذشت بیش از سه دهه هنوز شومی آن کشور مصر را رها نکرده است. جنگهای پیاپی مصر با اشغالگران قدس هر روز بیشتر میشد و اوضاع اقتصادی مصر نیز وضعیت مطلوبی نداشت. این شرایط موجب شد که انور سادات رئیس جمهور مصر با درخواست کمک از آمریکا به دنبال صلح با اسرائیل باشد. آمریکا نیز از این موضوع استقبال کرد. انور سادات نیز با سفر به سرزمینهای اشغالی و سخنرانی در پارلمان رژیم صهیونیستی تمایل خود را برای ایجاد قرارداد صلح نشان داد.
پس از امضاى این پیمان، مصر روابط رسمى دیپلماتیک خود را با اسرائیل آغاز کرد. بیشتر کشورهاى عـربـى، با این قرار داد مخالفت کردند و حتى رژیم سعودى هم کمک هاى اقتصادى خود را به مصر قطع کرد. علت اصلی نفرت مردم مصر و دیگر کشورها از این قرارداد این بود که در واقع در این قرارداد رژیم اشغالگر صهیونیست که با زور و فریب، فلسطینیان را از سرزمینشان بیرون کردند به عنوان یک کشور شناخته میشد و حق فلسطینیانی که صهیونیستها آن را زیر پا گذاشته بودند توسط یکی از کشورهای جهان عرب نادیده گرفته شد و این رژیم رسما مورد قبول قرار گرفت. گروهی از معترضین مصری در این باره بیانیه صادر کردند. همچنین کنگره ملی فلسطین نیز با صدور بیانیهای این قرارداد را "شرم آور” دانست و اقدام انورسادات را محکوم کرد. انور سادات پیش از امضای این قرار داد میپنداشت این قرارداد میتواند جایگاه مصر را ارتقا بخشد و فشارهای اقتصادی کشورش را کم کند. اما اینگونه نشد و مصر در میان کشورهای عرب در یک انزوای کامل قرار گرفت. هرچند تل آویو با فرستادن سرمایه گذارهای صهیونیست به مصر سعی کرد به ظاهر هم که شده مصر را از بحران اقتصادی نجات دهد. انورسادات به خاطر زیر پا گذاشتن حق فلسطینیان نتوانست مدت زیادی در ریاست جمهوری بماند. سرانجام خشم مردم مسلمان از انور سادات موجب شد تا او را در ۶ اکتبر ۱۹۸۰ به سزای اعمالش برسانند.
پس از ترور انور سادات، حسنی مبارک به ریاست جمهوری رسید. وی چهارمین رئیس جمهور مصر بود که در ۱۴ اکتبر ۱۹۸۱ به قدرت رسید. او در طول مدت ریاست جمهوری به صلح با اسرائیل پایبند بود و در طول جنگهای فلسطین با اشغالگران صهیونیست نه تنها به فلسطینیان کمک نکرد بلکه با بستن گذر گاه رفح ورود هرگونه مواد خوراکی و دارویی رانیز به داخل فلسطین ممنوع کرد.
عدم حمایت از ملت مظلوم فلسطین دامان مبارک را نیز گرفت. وی هم آتش خشم مردم از حکومت برکنار شد. حکومت استبدادی و خوی دیکتاتورمنشانه مبارک همراه با اوضاع بد معیشتی موجب شد که همزمان با امواج بیداری اسلامی مصریان نیز از دست این فرعون هفده روز در خیابانهای قاهره تجمع کنند. در این مدت عده زیادی از معترضان به وسیلهنیروهای مبارک زخمی و کشته شدند. در هجدهمین روز این تجمعهای خونین میدان قاهره غرق شادی شد و مبارک در ۱۸ فوریه ۲۰۱۱ استعفا داد و مسئولیت را به شورای عالی نیروهای مسلح مصر به ریاست محمد حسین طنطاوی واگذار کرد. پس از سقوط دیکتاتور مصر، محمد مرسی در اولین انتخابات آزاد ریاست جمهوری مصر توانست به عنوان رئیس جمهور مصر انتخاب شود. مواضع مرسی نیز در مورد مسئله فلسطین مناسب نبود. وی اما یکسال بیشتر نتوانست دوام بیاورد و با کودتای نظامی ژنرال السیسی و صد البته حمایتهای برخی مرتجعین عربی برکنار شد.
مرسی نیز به خاطر عدم حمایت کامل از فلسطین و حق فلسطینیان در آتش خشم مردمانش سوخت و نتوانست امنیت و ثبات و بهبود اوضاع اقتصادی را در کشور حاکم کند. بنابراین در روزهای پایانی اولین سال ریاست جمهوری خود با اعتراض جنبش تمرد روبه رو شد. اوجگیری این اعتراضات به همراه دخالتهای ارتش در امور سیاسی موجب شد که در تاریخ سوم ژوئیه ۲۰۱۳ فرمانده ارتش عبدالفتاح السیسی در بیانیهای مرسی را از حکومت برکنار کند و عدلی منصور را به عنوان رئیس دولت موقت جانشین او سازد. به دنبال این کودتا، عبدالفتاح سیسی به ریاست جمهوری رسید و وی گوی سبقت را از پیشینیان خود ربود و جنبش مقاومت حماس و شاخه نظامی آن یعنی گردانهای عزالدین قسام را به عنوان گروهی تروریستی معرفی کرد.
چرایی دشمنی مصر با فلسطین
با نگاهی به اقدامات دولت ژنرال سیسی در مصر در برابر موضوع فلسطین به خوبی میتوان مواضع جانبدارانه و حتی خصمانه وی در برابر فلسطین را مشاهده کرد. اما چرا دولت وی تا این حد نسبت به مقاومت فلسطین رفتارهای خصمانه از خود نشان میدهد؟ برای بررسی این مواضع باید نگاه مقامات و نخبگان صهیونیستی در مورد ژنرال سیسی را بررسی کرد. مقامات و کارشناسان ارشد صهیونیستی در جدیدترین ارزیابی خود از امنیت رژیم اسرائیل در سایه به قدرت رسیدن رئیس جمهوری جدید مصر، از «عبدالفتاح السیسی» به نام متحد رژیم صهیونیستی یاد میکنند و وجود وی را برای رسیدن به اهداف خود بسیار مناسب دانسته اند.
معاون مرکز مطالعات امنیت داخلی رژیم صهیونیستی در اظهاراتی در مورد "مصر جدید” میگوید:”ریاست «عبدالفتاح سیسی» در مصر برای اسرائیل بینهایت خوب است و حکومت او بسیار بهتر از اخوان المسلمینی است که به اسرائیل به چشم دشمن نگاه میکرد.” وی تاکید کرد:” سیسی نیز به صلح همانطوری مینگرد که اسرائیل به آن نگاه میکند .” وی درادامه اعلام کرد که سیسی نیز به حماس به عنوان یک گروه تروریستی نگاه میکند و این امر عملیات قاچاق اسلحه از صحرای سینا به نوار غزه را مشکل میسازد و به همکاری امنیتی با اسرائیل بسیار کمک میکند.
"دانی ایالون” معاون وزیر خارجه اسبق رژیم صهیونیستی، «نیتسان نورئیل» رئیس هیئت مبارزه با تروریسم این رژیم و نیز «طال اشنایدر» تحلیلگر بارز اسرائیلی نیز با شرکت در یک برنامه تلویزونی در کانال «آی.24» اسرائیل به اجماع اعلام کردند که سیسی گنج جدید اسرائیل و متحد بارز آنها در جهان عرب است. همچنین هر سه نفر اعلام کردند که تنها راهحل فعلی، خلع سلاح حماس است و ابراز امیدواری کردند رئیسجمهور مصر با ادامه سختگیریهای خود اجازه ورود موشک و سلاح به غزه را ندهد. "ایالون” به قدرت رسیدن سیسی را فرصت بسیار خوبی برای نابودی زرادخانه موشکی حماس و زیرساختهای آن اعلام و تا کید کرد که اسرائیل به همکاری با سیسی و پادشاه اردن و عربستان سعودی متعهد است.
در همین راستا «عاموس هرئیل» تحلیلگر روزنامه «هاآرتص» نیز گفته: "از زمانی که سیسی حکومت مصر را در دست گرفته امنیت اسرائیل در مرزهای جنوبی و غربی آن بسیار بهتر شده است.”
بنابراین به خوبی میتوان نگاه اسرائیل نسبت به دولت جدید مصر را فهمید. مصر که زمانی پرچمدار اعراب در مبارزه با صهیونیستها بود و البته بعدها پیش قراول اعراب در به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی شد، حالا اولین کشور عربی است که مهمترین جنبش اسلام گرا و مقاوم فلسطین یعنی حماس را تروریست نامیده است. سیسی و یارانش برای توجیه این اقدام خود مدعی شدهاند، حماس با گروه «انصار بیت المقدس» که در صحرای سینا فعال است و حالا با ابوبکر البغدادی سرکرده داعش هم بیعت کرده، در ارتباط است! این ادعا بارها و بارها از سوی دولت و ارتش مصر و رسانههای همسو با آنها مطرح شده اما هیچ گاه مدرکی برای اثبات آن ارائه نشده است. از آن سو نیز حماس همواره هرگونه ارتباط با این گروه را رد کرده است. رئیس جمهور مصر حماس را بیشتر از آنکه یک گروه فلسطینی مقاوم در مقابل رژیم صهیونیستی بداند، امتداد اخوان المسلمین در فلسطین دانسته و بر همین اساس، تضعیف آن را، تضعیف اخوان میپندارد. وقتی اخوان از نظر سیسی تروریست است، قطعا امتدادش هم تروریست خواهد بود.
مصر در مسیر تامین امنیت و منافع رژیم صهیونیستی گام بر میدارد. اساسا در سیاست خارجی آمریکا و غرب در قبال مصر، رژیم صهیونیستی یک مسئله کلیدی است. اگر سیسی خواستار ارتباط بیشتر با آمریکا و دریافت کمکهای نظامی از سوی واشنگتن است، باید از هر اقدامی که امکان ناامنی برای رژیم صهیونیستی را افزایش میدهد، بپرهیزد. تاکنون نیز همین گونه بوده و بر همین اساس هم، کمکهای نظامی آمریکا به ارتش مصر هم چنان ادامه یافته است. همچنین حاکم نظامی مصر اخیر با دریافت وام سه میلیارد و 200میلیون یورویی، قرار است تجهیزاتی را از کارخانههای نظامی فرانسه دریافت کند که کارآیی آن در نبرد علیه مقاومت اسلامی بیشتر است! مصر کنونی این روزها، به صورت کامل در زمین صهیونیستها بازی میکند و صهیونیستها هم به خوبی نشان دادهاند که با «ژنرال ها» هستند.
از سوی دیگر مصر با مشکلات شدید اقتصادی دست و پنجه نرم میکند. سیاستهای دولت کودتا تاکنون نتوانسته است گره از مشکل اقتصادی بیمار این کشور بگشاید. بنابراین رئیس جمهور مصر برای انحراف افکار عمومی از مسائل داخلی سعی دارد با تمرکز بر یک مسئله خارجی حساسیتها را در کوتاه مدت به اقتصاد بیمار کشور کاهش دهد. در این راه وی حتی به بهانه کشته شدن 21 شهروند این کشور به دست داعش در لیبی به این کشور حمله کرد. اقدام دیگر وی تروریست معرفی کردن حماس بود که در بین کشورهای عربی و حتی مرتجعین بیسابقه بود. را به عنوان گروهی تروریست معرفی کرد. این اقدام در حالی صورت گرفت که حماس بزرگترین گروه مقاومت فلسطین است که علیه صهیونیستها مبارزه میکند. نکته جالب در این مورد این است که کشورهای اروپایی اخیرا به دلیل تندرویها و جنایتهای رژیم صهیونیستی این رژیم را در برخی حوزهها به ظاهر هم که شده تحریم کردهاند و پارلمان برخی کشورها نیز فلسطین را به رسمیت شناختهاند و به نوعی علیه صهیونیستها حرکت کردهاند. این اقدام مصر وقتی در کنار اقدامات اخیر کشورهای اروپایی بر علیه صهیونیستها گذاشته میشود عمق مواضع خصمانه مصر بر علیه مقاومت فلسطین مشخص میشود.
در پایان باید تاکید کرد که نباید انتظار حمایت دولت آمریکایی مصر از ملت فلسطین را داشت. دولت جدید مصر بارها ثابت کرده که به صورت آشکارا منافع صهیونیستها را بر منافع ملت فلسطین ترجیح میدهد. نمونه بارز این امر در جریان جنگ 51 روزه اتفاق افتاد. در این جنگ مصر با مواضع جانبدارانه خود به دنبال خلع سلاح حماس بود که موفق به این امر نشد. مصر تنها در دوره جمال عبدالناصر کشوری ضد صهیونیستها بود. بعد از وی نه تنها از فلسطین فاصله گرفت بلکه پرچمدار شناسایی و مشروعیت بخشی به رژیم جعلی اسرائیل نیز شده است.