سایت بصیرت، گروه فرهنگی/ در عرف و فرهنگ دینیای که ما رشد کردیم، از آموزش در دوران کودکی به ما آموختهاند که تا به بزرگی میرسید صله و انعام و پاداشی بگیریم و هنگامی که طرف مقابل در اوج جود و کرم باشد، که بارزترین نمونه این بزرگواران اهل بیت پیامبر اعظم میباشند این رفتار ما بیشترین بروز خارجی خود را نشان میدهد.
امام کریم، امام رئوف، امام جواد و باب الحوائج و... دلالت بر این معنا میکنند که ما به وجود افرادی با این صفات عالی انسانی بسیار نیازمند هستیم و میکوشیم از حضور این اسوههای اخلاق و کرامت دست خالی و بیبهره بلند نشویم.
بحثی در شایسته و بایسته بودن این کار نیست، اما صحبت پیرامون چه چیز خواستن از این مردان الهی و صاحبان کرامت و جود است. این تعلیم فراموش شدهای است که اگر به نحو درست به پیروان آن بزرگواران داده میشد، بسیاری از مشکلاتمان به صورت بهتری رفع و حل میشد.
ایام ولادت امام محمدتقی علیه السلام است. مولای جواد شیعیان که هر شیعهای از پیروان آن بزرگوار، میداند که توسل به ایشان در رفع و حل مشکلات مادی چه تاثیر بزرگی دارد. به نظر بهترین مطلب این است که از این امام بزرگوار در خواست کنیم که ما را نیز همانند خودشان به صفت جود آراسته کنند و از خزینه و ودیعه الهیای که در نزد خود دارند گوهر جود و بخشش و را به ما هدیه بدهند و مارا از شح نفس و بخل برهانند.
«الهی اجر للناس علی یدی الخیر» قسمتی از دعای امام سجاد علیه السلام است، که خدایا خیر به بندگانت را با دو دست من جاری کن و مرا منبع خیر رسانی قرار ده.
آنچه در تعالیم و تربیت دینی ما فراموش شده این است که عمیقترین توسلات و تضرعات خویش را خدمت خدای متعال و امامان بزرگوار عرضه کنیم و از طرف دیگر در میان مردم کریم و جواد و خیر رسان باشیم.
این که از امام جواد در خواست کنیم تا به جای این که چند حاجت مادی و معنوی را فقط برآورده کند تقاضای این را داشته باشیم که ما را جواد کنند و این خلق کریمانه را که خداوند به ایشان ارزانی داشته است را به ما هم هدیه دهند.
در ذهن مردمان جامعه دینی اگر این فکر جریان داشت که ما باید خود به تاسی از رهبرانمان اهل جود باشیم و به اصطلاح فقط دست بگیر نداشته باشیم و از خود بگذریم تا دیگران بهرهمند شوند و لذت و آرامش خود را در آسایش و بهرهمندی دیگران ببینیم در آن صورت چه جامعهای میداشتیم!
تغییر ذائقه دعا کردن مردم از آن کارهایی است که باید رخ دهد تا از لحاظ روانی ریشه بسیاری از اخلاقهای زشت خشکیده شود.
تا اینگونه فکر کنیم که باید بگیریم، بخوریم، بهرهمند بشویم دیگر نوبت به کمک رسانی به دیگری نمیرسد.
ناهوشیار ما دائما به ما دستور می دهد بدست بیاور، برای اینکه خودت بهرهمند بشوی. چرا؟ زیرا تعلیم نیافته و در حافظه و روح ما این پیام نهادینه نشده که دیگران اولویت دارند.
در قرآن میفرماید: «و ات ذی القربی حقه» (اسراء:26) یعنی در نگاه اول فکر طلب کار بودن را از ذهن خود بیرون کن. تو فقیری نسبت به خدای متعال، ولی در مقابل بندگانش باید کریمانه و عزتمندانه زندگی کنی.
بیشتر کارهایی که ما به صورت خودکار و ناهوشیار انجام میدهیم ریشه در آموزشهای کودکی و آنچه که از اطرافیان خود دیدهایم دارد و این در صورتی است که خودمان اصلا توجی به کارمان و ارزشگزاری اخلاقی آن نداریم.
جامعه دو حالت میتواند داشته باشد، مردمی که فکر و ذهنشان خدمترسانی و از خود گذشتگی است و جامعهای فرد محور و فردگرا با محوریت خواستههای فردی و هر چه بیشتر بهره مندی شخصی.
فاصله اخلاقی این دو جامعه فاصلهای بسیار زیاد است. دستورات دینی ما سرشار است از اینگونه مفاهیم.
وقتی قربانی میکنیم اول سهم خودمان را کنار میگذاریم. غذای نذری که میدهیم اول برای خودمان کنار میگذاریم.
این کارهایی که خیلی عادی هستند همه ریشه در ناخودآگاه ما دارند که به این شکل بروز میکنند. به عنوان نمونه اعتقاد داریم اگر از غذای هیات بخوریم شفاست، اما نمیاندیشیم آیا اگر بدهیم دیگران بخورند شفا نیست.
اصلاح ظاهر رفتار در دراز مدت منجر به ایجاد ملکه و عمق یافتن صفات اخلاقی میشود که خواسته بزرگان اخلاق، ملکه شدن این صفات است. یعنی به راحتی و همیشه انجام دادن اعمال و رفتار اخلاقی.
در این ماه خدا و در این شبهای پر برکت میلاد بزرگترین و برترین انسانها و مخلوقات الهی و سروران دین درخواست تغییر ذائقه دعایمان و افکارمان را داشته باشیم که با درست شدن فکرمان اعمالمان نیز جهت درست را مییابند.
در روایت است که پیامبر اعظم قربانی کردند وقطعه ای از ران گوسفند را نگه داشتند. یکی از همسران عرض کردند همین یک قطعه ماند. پیامبر فرمودند همین یک قطعه از دست رفت. یعنی آن خیری که از ما به بندگان رسید در نزد خدای متعال باقی است که «ما عندالله باق و ما عندکم ینفد.»
لذا تغییر سبک زندگی و رفتار از گیرنده بودن به دهنده بودن یکی از مهمترین مواردی است که در سبک زندگی نقش بازی می کند.