تاریخ انتشار : ۰۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۱  ، 
کد خبر : ۲۷۵۶۱۰
گفت‌وگو با «رایس سلیمانوف» اسلام‌شناس روس درباره تهدید وهابیت در روسیه

ایران و روسیه مقابل تهدید وهابیت همکاری کنند

اشاره: گروه بین‌الملل - وهابیت در داخل و خارج نزدیک روسیه به چالشی اساسی تبدیل شده و احتمالاً همین موضوع سبب تغییر نگاه روس‌ها به عربستان طی یکی دو سال اخیر شده است. ایران و روسیه مقابل تهدید وهابیت همکاری کنندوهابیت در داخل و خارج نزدیک روسیه به چالشی اساسی تبدیل شده و احتمالاً همین موضوع سبب تغییر نگاه روس‌ها به عربستان طی یکی دو سال اخیر شده است. به منظور درک بهتر این موضوع، شعیب بهمن کارشناس مسائل روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز، گفت‌وگویی با رایس سلیمانوف یکی از برجسته‌ترین اسلام‌شناسان روسی انجام داده است. رایس سلیمانوف که خود نیز مسلمان و اهل تاتارستان است، به عنوان پژوهشگر در مؤسسه راهبرد ملی فعالیت می‌کند و متخصص مسائل مسلمانان روسیه است. او مقالات و پژوهش‌های متعددی درباره جریان‌های اسلامی به ویژه وهابیت در روسیه انجام داده است. همچنین وی سردبیر مجله علمی جهان اسلام نیز می‌باشد.

‌*‌ خوب است در ابتدا تفکیکی بین وهابیت و اسلام داشته باشم. به نظرتان، چه تفاوت‌هایی میان وهابیت با اسلام واقعی وجود دارد؟

**‌ در روسیه، اسلام واقعی را اسلام سنتی می‌نامند. اسلام در تضاد با فرهنگ ملی، سنت‌ها و آداب و رسوم ملل مختلف در روسیه نیست. اسلام از احترام زیادی نزد پیروان سایر ادیان در روسیه برخوردار است. مسلمانان در روسیه موفق شده‌اند تحت قوانین اکثریت مسیحیان زندگی کنند. در این بین وهابیت به سرعت و به شکلی سخت و شدید به مقابله با سایر جوامع مسلمانان و دینداران روسیه پرداخت. تفکر وهابیت شروع به رویارویی میان مسلمانان کرد و آنها را در برابر هم قرار داد. بر این اساس می‌توان چند وجه تمایز میان اسلام واقعی و وهابیت در روسیه برشمرد:

نخست آنکه وهابیت در روسیه، در برابر سنت‌ها، آداب و رسوم و ویژگی‌ها و خصیصه‌های ملی و مردمی قرار گرفت که از اسلام پیروی می‌کردند. آنها شروع کردن به گفتن اینکه سنن قدیمی کاملاً منسوخ و ملحدانه هستند و باید از پیروی از آنها سر باز زد. بر این اساس وهابی‌ها سعی کردند فرهنگ ملی اقوام مسلمان روسیه را از بین ببرند.

دوم آنکه، وهابیت بی‌نهایت و شدید با سایر ادیان نظیر مسیحیت و یهودیت در روسیه مخالفت کرد و در برابر پیروان آنها قرار گرفت.

سوم آنکه وهابیت به تحریک مسلمانان علیه یکدیگر پرداخت و یکی را در برابر دیگری قرار داد. در واقع ارتباط مسلمانان با یکدیگر را قطع کرد و میان کسانی که از وهابیت پیروی می‌کردند با سایر مسلمانان فاصله ایجاد شد چراکه از نظر وهابیان، سایر مسلمانان«کافر» محسوب می‌شدند.

چهارم آنکه، وهابیت عشق و علاقه به وطن و میهن را به رسمیت نمی‌شناسد. این در حالی است که اسلام واقعی در روسیه، منافاتی با میهن‌پرستی نداشت. بنابراین از نظر وهابی‌ها ضدیت با میهن‌پرستی یک اصل اساسی است.

پنجم آنکه، در سخنرانی‌ها، کتاب‌ها، متون و سایر آثار متعلق به وهابیت، به‌روشنی و به‌وفور تجاوزطلبی، خشونت‌طلبی و تنفر دیده می‌شود. آنها به اشاعه جنگ و حضور خود در میدان‌های نبرد می‌پردازند و ابایی در این‌ باره ندارند.

*‌ در سال‌های اخیر، در کدام مناطق روسیه وهابیت از رشد بیشتری برخوردار بوده است؟

**‌ در حال حاضر وهابیت در روسیه به شکلی بسیار قدرتمند در حال گسترش است. اگر در سال 1990، وهابیت در قفقاز شمالی و منطقه پاولژ پدیدار شد، امروز به ویژه از سال 2010 به بعد، به سیبری، اورال و سایر مناطق شمالی همچون خانقی ـ مانسیسکی و یامالا نینیتسکی نیز راه‌یافته است. این در حالی است که با پیوستن کریمه به روسیه، این منطقه نیز مستعد حضور طرفداران وهابیت محسوب می‌شود. به خصوص که از گذشته، حزب التحریر در این منطقه فعالیت‌های زیادی داشته است. در حال حاضر در هر یک از شهرهای اصلی روسیه، جوامع مسلمان حضور دارند که بخشی از آنها مسلمانان بومی روسیه و بخشی نیز مهاجران کشورهای آسیای مرکزی هستند و نکته مهم این است که وهابیان تلاش می‌کنند در میان تمام آنها نفوذ کنند.

این عمل معمول از طریق احداث مسجد و فرستادن امام جماعت به این مساجد صورت می‌گیرد. علاوه بر این وهابیان تلاش می‌کنند با انتشار کتاب و نشریه به ترویج ادبیات مختص خود بپردازند. همچنین آنها در موارد متعددی برای جلب رضایت مردم به منظور حضور در جهاد به پرداخت پول نیز اقدام کرده‌اند که نمونه این مسئله را می‌توان در تلاش آنها برای جذب تروریست به منظور شرکت در جنگ سوریه مشاهده کرد. همچنین آنها به تبلیغات گسترده نه‌تنها در مساجد، بازارها و کافه‌های کوچک می‌پردازند، بلکه در زندان‌ها و در میان محکومان و همچنین میان دانش‌آموزان و دانشجویان نیز اقدامات گسترده‌ای جهت اشاعه وهابیت انجام می‌دهند.

حامیان (داعش) فعالانه جهت پیوستن به جنگ برای تأسیس «خلیفه اسلامی» فراخوان می‌دهند. بسیاری از مسلمانان روسیه برای جنگیدن به سوریه و عراق سفر می‌کنند. سرویس‌های ویژه اطلاعاتی روسیه تخمین می‌زنند که حدود 1700 نفر از مسلمانان روسیه برای برپایی خلیفه‌گری اسلامی می‌جنگند. البته من تصور می‌کنم تعداد جنگجویان روسی بیش از این باشد.

*‌ چرا در منطقه قفقاز شمالی، وهابیت از رشد بیشتری برخوردار بوده است؟

**‌ در آغاز دهه 1990، در قفقاز شمالی به ویژه در چچن یک جنبش جدایی‌طلب فعال بود. جدایی‌طلبان چچنی به رهبری ژنرال چوهر دودایف برای مبارزه علیه روسیه به دعوت از وهابی‌ها از کشورهای عربی به چچن پرداختند. به این ترتیب آنها از طریق چچن به قفقاز راه یافتند و پس از مدتی در سراسر این منطقه نفوذ گسترده‌ای پیدا کردند. پس از شکست روسیه در جنگ اول چچن (1996- 1994)، چچن به دولت مستقل تبدیل شد که در آن وهابی‌ها قدرتمندانه به تقویت نفوذ و موضع خود پرداختند. آنها تلاش کردند نفوذ خود را به مناطقی فراتر از چچن گسترش دهند و در سراسر قفقاز شمالی به ترویج افکار و عقاید خود بپردازند.

از این‌ رو در سال 1999 به داغستان هجوم بردند. به این ترتیب جنگ دوم چچن (2001- 1999) آغاز شد که با شکست وهابیت و پیروزی دولت مرکزی روسیه پایان یافت. با این حال وهابی‌ها شیوه جنگی خود را به اعمال تروریستی تغییر دادند و شبکه‌های زیرزمینی خود را در سراسر قفقاز شمالی ایجاد کردند. در سال 2007 شبکه‌های زیرزمینی وهابی تأسیس «امارات قفقاز» را اعلام کردند که دولتی مجازی برای ایجاد شبکه‌های گسترده از جنگجویان محسوب می‌شد.

وهابی‌ها شروع به پنهان شدن در جنگل‌ها و کوه‌ها کردند و از همان‌جا به انجام حملات تروریستی در مناطق شهری اقدام کردند. در عین حال پیروان آنها به ترویج وهابیت در مساجد می‌پرداختند. همزمان با آغاز جنگ در سوریه، بسیاری از وهابی‌ها از قفقاز شمالی خارج شدند و برای جنگیدن در صف مبارزان «خلیفه» به خاورمیانه رفتند.

به نظر من وهابی‌ها در روسیه در حال تبدیل شدن به اکثریت در مناطقی هستند که مسیحیان کمتری دارد. در قفقاز شمالی به ویژه در چچن، داغستان و اینگوش، مسیحیان زیادی باقی نمانده‌اند. اکثر آنها در زمان جنگ‌های چچن یا کشته شده‌اند یا از منطقه خارج ‌شده‌اند. این مسئله از لحاظ قومی در خصوص اسلاوها هم صدق می‌کند و در منطقه قفقاز شمالی، تعداد اندکی روس (اسلاو) باقی‌مانده‌اند. اما در منطقه پاولژ، مسیحیان زیادی وجود دارند. در نتیجه به رغم آنکه در منطقه پاولژ نیز وهابیت در حال گسترش است، اما میزان رشد آن به‌اندازه قفقاز شمالی نیست. هنگامی‌که مسلمانان در میان مسیحیان زندگی می‌کنند و از نزدیک با آنها تعامل دارند، می‌توانند بر یکدیگر تأثیر بگذارند.

نزد مسلمانان واقعی روسیه، تسامح و تساهل وجود دارد و آنها در عمل، زندگی در صلح و آرامش را آموخته‌اند. این در حالی است که وهابیت به پرخاشگری، خشونت‌طلبی و نفرت‌افکنی نسبت به سایر ادیان می‌پردازد. در نتیجه، آنجا که مسیحیان اندکی زندگی می‌کنند، وهابی‌ها آسان‌تر به گسترش نفوذ خود می‌پردازند.

*‌ وهابیان قفقاز شمالی چه تأثیری بر منطقه پاولژ داشته‌اند؟

**‌ در طول دوره‌ای که «ایچکری مستقلی» (نامی که طی سال‌های 1996 تا 1999 بر چچن نهاده بودند) وجود داشت، برخی از تاتارها از پاولژ با انگیزه‌های مذهبی به چچن رفتند. این عده در قفقاز شمالی به اردوگاه‌های آموزشی نظامی پیوستند که فرماندهی آنها بر عهده دو رهبر تروریستی قفقاز شمالی به نام‌های «شامل باسایف چچنی» و «عمر بن خطاب عرب» بود. سپس برخی از این تاتارها به صفوف مبارزان در جنگ دوم چچن پیوستند و حملات سازمان‌یافته‌ای علیه دولت مرکزی طراحی کردند. سایر تاتارها نیز که به چچن رفته بودند، مجدداً به پاولژ بازگشتند.

به ‌عنوان‌مثال «روسلان خبیبولین» به نیژنی کامسک (یکی از شهرهای بزرگ تاتارستان) رفت و آنجا به تبلیغات مذهبی در مساجد پرداخت. در این بین عده‌ای از تاتارها که به تازگی به صفوف وهابی‌ها پیوسته بودند، برای آموزش‌های نظامی به منطقه قفقاز شمالی فرستاده شدند. مهم‌ترین موردی که تاتارها در آن دخالت داشتند، همکاری آنها در حملات تروریستی به داغستان بود. به‌عنوان ‌مثال یکی از ساکنان شهر نیژنی کامسک در بهار 2010، طی یک حرکت انتحاری، یکی از مراکز پلیس را در شهر کیزلار واقع در داغستان منفجر کرد.

در سال 2009 پس از تشکیل «امارت قفقاز‌»‌، وهابیان مکانی را که از لحاظ جغرافیایی شامل منطقه اورال و پاولژ می‌شد و تاتارها در آنجا زندگی می‌کردند، با نام «ولایت ایدل اورال» مورد شناسایی قرار دادند. هنگامی‌که در سال 2012 در کازان حملات تروریستی رخ داد، مفتی اعظم تاتارستان بود و معاون او ولی‌یوف یاکوپوف که متخصص معروفی در زمینه الهیات بود، کشته شدند. سپس گروه «مجاهدین تاتارستانی» به صورت علنی، پیوند وفاداری خود را با دوکو عمروف، رهبر امارات قفقاز اعلام کرد.

طی سال‌های اخیر بسیاری از ساکنان قفقاز که اکثر آنها نیز وهابی هستند به منطقه پاولژ نقل ‌مکان کرده‌اند. البته در حال حاضر وهابیان قفقاز شمالی و پاولژ برای کسب تجربه جنگی و کمک به خلافت اسلامی راهی خاورمیانه شده‌اند. اما هنگامی‌که آنها به روسیه بازگردند، با توجه به تجربه‌ای که در جنگ سوریه و عراق کسب کرده‌اند، می‌توانند به خطری عمده تبدیل شوند. آنها تمایل خود به جهاد در روسیه را به هیچ‌وجه پنهان نکرده‌اند.

*‌ چه کسانی رهبری جریان وهابیت را در روسیه بر عهده ‌دارند و تا چه حدی بر افکار مردم تأثیرگذارند؟

**‌ در روسیه، امت مسلمانان به شکل متحد وجود ندارد. چند سازمان مرتبط با مسلمانان وجود دارد که در رأس هر یک از آنها یک مفتی قرار دارد. در هر منطقه ممکن است یک یا چند اداره معنوی مسلمانان وجود داشته باشد.

بر این اساس در روسیه ده‌ها مفتی وجود دارد. برخی از این مفتی‌ها وهابی محسوب می‌شوند. به‌عنوان‌مثال علی یوتیف که تا سال 2011 به عنوان مفتی اوستیای شمالی فعالیت می‌کرد، علاقه شدیدی به تروریست‌های قفقاز شمالی داشت و سرانجام نیز به صفوف مبارزان این منطقه پیوست. همچنین مفتی‌هایی وجود دارند که توسط وهابیان احاطه ‌شده‌اند. به‌ عنوان ‌مثال می‌توان از راویل عین الدین یاد کرد. در اداره معنوی مسلمانان روسیه که تحت رهبری وی قرار دارد، امامان وهابی زیادی حضور دارند. اما بیش از همه، معروف‌ترین وهابی‌ها در روسیه افرادی هستند که به عنوان امام در مساجد بزرگ فعالیت کرده‌اند.

به ‌عنوا ن‌مثال در کازان، سال‌های زیادی امامت مسجد معروف «قل شریف» را رامیل یونوسف بر عهده داشت که به حمایت از وهابیت شهره بود. قاعدتاً مسلمانانی که به چنین مساجدی با امامان وهابی بروند ممکن است تحت تأثیر سخنان آنها قرار گیرند و به موعظه‌های آنها گوش فرا دهند.

*‌ کشورهای خارجی چه تأثیری بر رشد وهابیت در روسیه داشته‌اند؟

**‌ مطمئناً کشورهای عربی از طریق گسترش وهابیت تلاش می‌کنند نفوذ سیاسی خود را در روسیه افزایش دهند. عربستان سعودی، قطر و کویت مهم‌ترین مبلغان و حامیان وهابیت در روسیه محسوب می‌شوند. در این کشورهای شبه‌جزیره عربستان، وهابیت ایدئولوژی دولتی است. بنابراین آنها از طرق مختلف به واسطه سازمان‌ها و مؤسسات خیریه نسبت به اشاعه تفکر وهابی اقدام می‌کنند. علاوه بر این حتی در کشورهایی که ایدئولوژی دولتی آنها بر مبنای وهابیت نیست هم سازمان‌های وهابی در حال فعالیت هستند. از جمله این کشورها می‌توان به مصر اشاره کرد که سازمان‌های وهابی به شکلی فعال در آن وجود دارند و ارتباط مؤثر و نزدیکی هم با روس‌ها برقرار کرده‌اند به نحوی که اکثر روس‌هایی که برای تحصیل به دانشگاه‌های مصر رفته‌اند، توسط این سازمان‌های وهابی جذب شده‌اند.

این مسئله باعث شده که تحصیل در خارج از کشور به یکی از کانال‌های نفوذ وهابیت در روسیه مبدل شود. اکثر مسلمانان جوان روسیه که برای تحصیل به عربستان سعودی یا مصر رفته‌اند، تحت تأثیر سخنرانی‌ها و جلسات وعظ وهابی‌ها قرار گرفته‌اند. همچنین آنها به مطالعه کتاب‌های وهابی می‌پردازند و پس‌ از آنکه به روسیه باز‌می‌گردند، شروع به ترویج افکار و عقاید برگرفته از این منابع می‌کنند. علاوه بر این، یکی دیگر از راه‌های گسترش وهابیت در روسیه، کتاب‌هایی ‌بوده که توسط وهابی‌ها در کشورهای عربی و ترکیه نوشته‌شده و به زبان روسی یا زبان اقوام مختلف حاضر در روسیه ترجمه ‌شده‌اند.

*‌ آیا ایران و روسیه می‌توانند علیه وهابیت مبارزه کنند و چنین مبارزه‌ای چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

**‌ متأسفانه در روسیه اطلاعات اندکی درباره انتقادات ایران نسبت به وهابیت وجود دارد. وهابیت پدیده‌ای است که در اسلام سنی ظاهر شده است و روحانیون شیعه به انتقاد از وهابیت می‌پردازند. این در حالی است که وهابیان در دفاع از خود می‌گویند که شیعیان حق ندارند درباره وهابیت و اهل تسنن اظهارنظر کنند. این در حالی است که بخشی از اهل سنت، خود پیرو وهابیت محسوب می‌شوند و با آن کاملاً موافق هستند. من تصور می‌کنم که مسلمانان سنی مذهب روسیه علاقه زیادی دارند که درباره انتقادهای شیعیان درباره وهابیت اطلاع کسب کنند.

بنابراین مشکل اساسی این است که در میان مسلمانان روسیه، آگاهی اندکی درباره نقدهای شیعیان نسبت به وهابیت وجود دارد و چهره‌ها مذهبی ایران که به رد نظری وهابیت پرداخته‌اند، در روسیه ناشناخته باقی‌مانده‌اند. در روسیه به ویژه در شهرهایی همچون کازان، مسکو و سن‌پطرزبورگ، کتاب‌های روحانیون ایران نظیر مرتضی مطهری، عبدالحسین موسوی و علی‌محمد نقوی به روسی وجود دارند اما هیچ‌یک از این آثار، حاوی اطلاعاتی درباره نقد ایرانی‌ها نسبت به وهابیت نیستند. از نویسندگان معاصر شیعی تنها از فارز عسکرزاده که در جمهوری آذربایجان زندگی می‌کند، اثری درباره وهابیت منتشر شده است. این کتاب که «فرقه تقسیم» نام دارد، در سال 2001 به زبان روسی ترجمه شده است.

با این حال نقد وهابیت به مثابه یک جریان افراطی از سوی روحانیون ایرانی در روسیه کاملاً ناشناخته است. در سال 2009، در یک کنفرانس در کازان، کنسول دوم ایران سید‌محمدرضا زارعی به سخنرانی و ارائه مقاله پرداخت و درباره مشکل وهابیت چنین گفت: «بسیاری از کتاب‌های اسلامی که به زبان روسی ترجمه شده‌اند، هیچ تطابقی با منافع مسلمانان روسیه ندارند و ضروری است ترجمه‌ای ‌شایسته، معقول و معتبر از منابع اسلامی صورت گیرد. همچنین لازم است توجه کافی به انتخاب کارکنان و آموزگاران نهادهای آموزشی اسلامی در داخل روسیه صورت گیرد و با توجه بیشتری دانش‌آموزان و دانشجویان برای آموزش علوم دینی راهی کشورهای خارجی شوند.

در واقع باید از اعزام این افراد به مراکز افراطی که مروج بنیادگرایی و وهابیت هستند، خودداری صورت گیرد.‌» ما در آن کنفرانس متوجه شدیم که دیپلمات‌های ایرانی در جریان آنچه در میان مسلمانان روسیه اتفاق می‌افتد، قرار دارند و از نزدیک تغییر و تحولات امت اسلامی روسیه را دنبال می‌کنند. به نظر می‌رسد میان ایران و روسیه فرصت‌های زیادی برای همکاری در زمینه مبارزه با وهابیت وجود داشته باشد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات