علی ودایع: دیپلماسی رسانهای به عنوان رکن اصلی تعاملات دیپلماتیک و پیشبرد اهداف چند وجهی کشورهای مختلف محسوب میشود. در روزهایی که بحث جنگ نرم به عنوان نقل مباحث سیاسی مطرح میشود، موضوع دیپلماسی رسانهای برای کشورهای توسعه یافته حرف اول را می زند. این موضوع استراتژیک در جریان مذاکرات جامع هستهای ایران و جدل آمریکاییها و جوسازی رسانههای رژیم صهیونیستی به خوبی نمود یافت. متاسفانه علیرغم تلاشهای شبانهروزی تیم مذاکره کننده، تیم رسانهای وزارت امورخارجه آنچنان که باید از عهده وظایف خود برنیامد. موضوع دیپلماسی رسانهای به عنوان سوژه دهمین نشست تخصصی دفتر مطالعات و توسعه رسانهها مورد نقد کارشناسان و درستاندرکاران عرصه مطبوعات قرار گرفت. البته جای خالی خانم افخم به عنوان سخنگوی دستگاه دیپلماسی در این نشست به شدت محسوس بود.
محمد سلطانیفر، مدیر کل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها به عنوان مجری این نشست تخصصی گفت: ما سعی کردیم در این نشستها از همه دیدگاهها و جناحهای مختلف و در عین حال از همه دستاندرکارانی که نسبت به آن موضوع خاص دیدگاههای متفاوتی دارند، دعوت به حضور کنیم. در این نشست هم سعی کردیم از دیدگاههای مختلف به آنچه که به دیپلماسی رسانهای با موضوع 1+5 از ابتدای مذاکرات تا به حال رخ داده است، بپردازیم.
وی تصریح کرد: توقع ما این بود که دستگاه دیپلماسی خارجی و عمومی ما باید تا الان قویتر از این وارد بحث میشد و از رسانهها میخواست در این زمینه کمک کنند و نقد و بررسی کنند که نه تنها ما این کار را از دستگاههای دیپلماسی خودمان ندیدیم، بلکه این نشست را من اولین بار قبل از اینکه با دیگر عزیزان مطرح کنم با همین حوزه وزارت خارجه خودمان مطرح کردم و از آنها خواستم که بیایند و در این نشست شرکت کنند و همه آنها هم قبول کردند که در این نشست شرکت فعالانه داشته باشند اما اولین گروهی که بعد از اینکه ما اعلام عمومی کردیم زیر قولشان زدند و گفتند که نمیآیند، همین دستگاه دیپلماسی ما بود که نمیدانم دلیلش هم چه بود اما دوست دارم حرفهایم منعکس شود که چرا آنهایی که اول پذیرفتند بعد نیامدند؟!
او در ادامه همین مطلب اظهار کرد: به هر حال ما اگر به عنوان رسانه وارد این بحثها میشویم فقط به قصد کمک و همراهی و در عین حال بررسی نقاط ضعفی است که در این زمینه وجود دارد. اینکه از حضور در چنین محفل داخلی خودمان هم بخواهند پرهیز کنند جای سوال بزرگی دارد، در این قضیه که چرا علیرغم اینکه دوستان قول دادند که هم خودشان و هم آقای عراقچی را دعوت کنند و خانم افخم هم قرار بود به این نشست بیاید اما به هر حال این اتفاق نیفتاد.
مدیر کل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها در بخشی دیگر از صحبتهایش در این نشست به تحلیل فضای اجتماعی پس از مذاکرات 1+5 اشاره کرد و یادآور شد: ما در این زمینه یک تحلیل در فضای شبکههای اجتماعی داشتیم که شامل چهار شبکه (وایبر، اینستاگرام، توییتر و تانگو) میشد که بعد از نشست اصلی مذاکرات مورد تعیین محتوا قرار دادیم و نتایج کلی آن شامل این میشد که همین فضاهای اجتماعی به ما نشان داد که اعتماد و سرمایه اجتماعی مردم نسبت به مسؤولان بعد از مذاکرات به شدت بالا رفت و این نشاندهنده اعتماد عمومی است؛ ضمن اینکه نقدهایی هم در این زمینه وجود داشت که ما این نقدها را هم داریم. یکی از همین تحلیلها این بود که به شخص آقای ظریف توجه بیشتری شده بود و ظریف را در حد قهرمان ملی و امیرکبیر دانستند.
همچنین خوشبینی به آینده ایران در آنچه که در اقتصاد کشور در حال شکلگیری است یکی دیگر از تحلیلهای ما در این زمینه بود که البته مردم نگرانیهایی هم از این بابت داشتند که همه آنها را داریم. وی به گفتههایش اضافه کرد: در کل ما مهمترین محورها و بازتابهای رسانهای توافق لوزان را از منظر رسانههایی چون تابناک، ایران هستهای، مهر، تسنیم، فارس، رادیو فردا و ... تحلیل محتوا کردیم که از این میزان 52/5 درصد به بررسی و نقد بیانیه لوزان پرداختند، 37/5 درصد جهتگیری مثبتی نسبت به مذاکرات داشتند، 2/5 درصد خنثی بود، 55 درصد دو پهلو و 5 درصد از دیدگاهها منفی بوده است. همچنین ما چهار روزنامه داخلی را مورد تحلیل محتوا قرار دادیم که کیهان، جوان، اعتماد و شرق شامل آنها میشد که همه آنها از موضعهای مختلفی بودند.
نیاز به کارکرد رسانههای اجتماعی
فؤاد ایزدی سخنران اول این نشست سوالات مطرح شده را مطابق با بحث دیپلماسی رسانهای ندانست و اگرچه سلطانیفر با پاسخهایی سعی کرد او را قانع کند اما ایزدی با رد دلایل او ابتدا به توضیح مفاهیم مورد نظر خود از دیپلماسی رسانهای پرداخت و گفت: در ادبیات آکادمیک روز دنیا اصطلاحی به نام دیپلماسی عمومی وجود دارد که در دهه 60 میلادی توسط یک دیپلمات آمریکایی طراحی شده است. پیش از این از کلمات پروپاگاندا استفاده میکردند که به خاطر بار منفی آن به دیپلماسی عمومی تغییر کرد. در سالهای گذشته برای آن مفاهیم دیگری هم تولید کردند که دیپلماسی رسانهای زیرمجموعه دیپلماسی عمومی است. ایزدی در تعریف دیپلماسی رسانهای گفت: زمانی که کشوری میخواهد بر افکار مردم کشور دیگر تأثیر بگذارد (دیپلماسی عمومی) ولی با ابزار رسانهای به آن فعالیتها دیپلماسی رسانهای میگویند.
چون ما دیپلماسی رسانهای را نیز در دو گروه دستهبندی میکنیم. یک گروه فعالیتهایی است که از رسانهها برای رسیدن به هدف استفاده میکنند و گروه دوم ارتباط با نخبگان است. این مدرس دانشگاه ادامه داد: اگر جمهوری اسلامی بخواهد از مباحث دیپلماسی رسانهای قوی استفاده کند باید از تجربیات روز دنیا بهره ببرد. در مباحث آکادمیک وقتی میخواهند از دیپلماسی رسانهای موفق صحبت کنند، میگویند آن کشور به جای استفاده از نهادهای رسمی و دولتی در کشورهای دیگر باید شبکهسازی کند. (نه به معنی شبکه تلویزیون بلکه به معنی افراد که این افراد میتوانند شبکه تلویزیونی هم داشته باشند.) و از شبکههایی استفاده کنند که به نگاه آن کشور نزدیک هستند و بعد پیام توسط این افراد بومی منتشر شود.
این روش صحیح دیپلماسی عمومی و رسانهای در ادبیات موجود است. ایزدی این موضوع را به معنی نفی فعالیتهای رسمی ندانست و گفت: معمولا فعالیت نهادهای رسمی کافی نیست، خود را به جای مخاطب خارجی بگذارید. او انتظار دارد و طبیعی است که وزارت خارجه ایران از مواضع جمهوری اسلامی و موضوع هستهای دفاع کند و برای همین این پیام تأثیرگذار نیست. در ارتباطات میگویند پیامدهنده برای مخاطب باید جایگاه معتبر و قابل اعتماد داشته باشد. زمانی که پیامرسان لزوما دولتی نباشد و فرد، شرکت، سایت یا رسانهای باشد که در نگاه مخاطب وجهه مثبتی دارد، تأثیرگذاری بر مخاطب خیلی بیشتر از نهادهای رسمی میشود.
او این ضعف را وابسته به زمان و دولت خاصی ندانست و گفت: در دوران شاه هم این ضعف وجود داشته است، چون در کشور ما همه چیز دولتی است زمانی که میخواهیم کاری کنیم همه چیز را دولتی میبینیم. در نهایت به ادبیاتی توجه نمیشود که نشان میدهد تولیدات رسانهای دولتی و رسمی لزوما بهترین تأثیرگذاری را ندارند. این وضعیت فعلی ماست. ما در همین بحث رسانهای رسمی و دولتی هم ضعیف هستیم. عضو هیأت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: اگر قسمت انگلیسی سازمان انرژی اتمی را چک کنید میبینید که خیلی ضعیف است. اگر یک مخاطب خارجی با درک سیاهنمایی رسانههای غربی نسبت به ایران بخواهد به حقیقت دست پیدا کند و به سایت انرژی اتمی و وزارت خارجه مراجعه کند با سایتهای ضعیف اینها روبه رو میشود.
ایزدی تشریح کرد: در حوزه مباحث غیردولتی ما نیاز داریم 1- محیط، ساختار و رسانهها را بشناسیم و 2- بازیگران را. میزانی که میتوانیم با آنها همکاری داشته باشیم باید مشخص شود و در مرحله آخر ما نیاز به تولید محتوا داریم. او همچنین گفت: اگر کسی بخواهد درباره بحث هستهای ایران کتاب خوبی به زبانهای مختلف بخواند، آیا ما کتابی تولید کردهایم؟ خیر. آقای گرت پورتر به صورت خودجوش این کار را انجام داده است. گرت پورترهای دیگری هم در دنیا هستند که نیاز است این افراد شناسایی شوند. در زمانی که تکنولوژی به ما اجازه میدهد فراتر از ساختارهای رسمی دنیا برویم، شبکه ایجاد کنیم و ارتباط بگیریم حیف است که این کار انجام نشود. ایزدی در پایان با بررسی احتمالات نتایج مذاکرات برای توافق در دو ماه آینده گفت: اگر توافق نشود طرف مقابل تقصیر را گردن ایران میاندازد. ما از الان باید طراحی داشته باشیم که چنین اتفاقی نیفتد و نیاز به کارهای ویژهای در این زمینه وجود دارد.
دیپلماسی رسانهای دهه شصتی
در ادامه این نشست محمد خدادی، مدیر خبرگزاری ایرنا با طرح این سوالات که چرا دیپلماسی خصوصی به عمومی و چرا دیپلماسی عمومی به دیپلماسی رسانهای تبدیل شده است؟ وارد بحث شد و پاسخ داد: مشخص است که این یک انتخاب نبود بلکه شرایطی بود که به دستگاههای دیپلماسی تحمیل شد.
خدادی با اشاره به سختیها و گران بودن انتقال پیام در گذشته گفت: امروز هر شهروندی تقریبا بدون هزینه میتواند پیامهای زیادی را منتقل کند. به همین دلیل دیپلماسی رسانهای به کشورها تحمیل شده است، چون شرایط انتشار و انتقال اطلاعات از دست دیپلماتها خارج شده و به نوعی دو واژه فراگیری و دربرگیری را به همراه داشته است. او با اشاره به تجربیات خود پیامهای تولیدشده در زمینه مذاکرات را به زمان مذاکره و بعد از آن مرتبط دانست و گفت: قبل از مذاکره معمولا تولید پیام انجام نمیشد یا در حد تولید برخی کلیدواژهها بود. خدادی به تغییرات تولید پیام اشاره و بیان کرد: در گذشته رسانه حق انتخاب نداشت، دستگاه دیپلماسی به رسانه سفارش میداد و میگفت این پیام را بنویس، در حالی که امروز این شرایط عوض شده است و نگاهی به آخرین دور مذاکرات و تبادل پیام درباره این موضوع این تغییر را نشان میدهد. او یکی از مهمترین مخاطرات در کشور را مخاطره تولید اطلاعات دانست و گفت: کارکرد رسانههای ما عمدتا برگرفته از دهه 60 است.
رسانهها عموما محصور در داخل کشور هستند و مهمتر این که رسانههای ما کارکرد تخصصی ندارند، حتی چه بهتر که ما خود را نقد کنیم. میزان آشنایی با زبانهای دیگر در دسترسی به منابع برای افراد محدودیت ایجاد کرده است. مدیر خبرگزاری ایرنا ادامه داد: این محدودیت باعث میشود دایره پردازش اطلاعات محدود شود چون وقتی منابع محدودیت داشته باشید امکان پاسکاری کم و به همین میزان دایره مانور شما دچار اختلال میشود. اما روند رو به رشد است در تخصصی شدن، شناخت منابع، تحلیل منابع و رویکرد تحلیل منابع.
او وضع موجود رسانههای کشور را تحلیل کرد و گفت: رسانههای ما بیشتر به خبر علاقه دارند تا تحلیل و بعد وقتی وارد خبر میشوید بیشتر با نظر روبهرو میشوید. خدادی با تایید صحبتهای ایزدی درباره ضعف خروجیهای بینالمللی به مشکلات ایرنا در این زمینه اشاره کرد و گفت: ما سعی کردهایم با اضافه شدن زبانها کمی وضعیت را تغییر بدهیم و دلیل این ضعفها اطلاع رسانی محدود در داخل کشور است، پس هم رسانه، هم دست اندرکاران رسانه و خبرنگاران در مهارت ارتباط و تبادل دچار ضعف هستند و این موقعیت زمانی بد میشود که طرف مقابل در نقطه مقابل ما باشد. یعنی کارکرد خطی، جریانی با منابع بیشمار به همراه تجربه و کاملا حرفهای عمل میکند.
سردرگمی رسانهها با دیپلماسی رسانهای اشتباه
سیدیاسر جبرئیلی، معاون پژوهشی خبرگزاری فارس سخنران بعدی بود و با ابراز خوشحالی از برپایی چنین جلساتی گفت: اگر مذاکرات هستهای را در چارچوب مناظره گفتمان لیبرال دموکراسی و اسلام سیاسی تحلیل کنیم نیاز به اقناع افکار عمومی درباره چیستی و چرایی این مذاکرات چند برابر میشود.
او ادامه داد: بارها درباره خواستهای دو طرف مذاکره صحبت و بحثها از نظر راهبردی (چرایی) و تاکتیکی (چگونگی) مذاکرات مشخص شده است. اما پیوست رسانهای تولیدشده از سوی تیم مذاکره کننده از چند منظر معیوب بوده است؛ وقتی وارد مذاکرات شدید در چارچوب گفتمانی آمریکا شاهد و محتوا تولید کردید. اولین قدم اشتباه در تولید محتوا این بود که گفتید میخواهید با کدخدا مذاکره کنید و این قبول کدخدایی آمریکا بود. دوم این که گفتید خزانه خالی است و اقتصاد ویران شده است. بحث بعدی تولید محتوا توسط آقای ظریف برای رسانهها بود که گفتند آمریکا با یک بمب میتواند تأسیسات ما را نابود کند. در ادامه تمایل ایران به «هر توافقی» برجسته شد. کمپینی به نام هنرمندان برنامهریزی شد که گفتند ما نیازمند هر توافقی هستیم و بهتر از این است که توافق نکنیم. اقدام اشتباه بعدی در جریان قرار ندادن رسانههای خودی در جریان مذاکرات بود. در حالی که طرف مقابل با رسانههای خود صحبت میکرد و اینها باعث سردرگمی در نقد و تحلیل رسانههای داخلی شد.
جبرئیلی ادامه داد: نکته دیگر درباره تفاهم لوزان بود، آمریکاییها فکتشیت منتشر کردند و همان مبنای ارزیابی رسانهها شد، اما تیم ایران با گفتن حرفهای مختلف سردرگمی در داخل و حتی در دنیا ایجاد کرد. اشتباه دیگر تولید پیام رسانهای تیم مذاکره کننده این بود که گفتند تحریمها کامل برداشته میشود و حتی بعد از آن تیترهایی درباره رفع تحریم کلی و جزئی زده شد.
لزوم تدوین سناریو
در ادامه این نشست پرویز اسماعیلی معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیسجمهور با یادی از آقایان قندی و معتمدنژاد و شهدای هستهای صحبت خود را شروع کرد: سوال طرح شده این بود که در چه نقطهای هستیم و فضای مطلوب رسانهای چیست؟ شما میدانید که ما در پایان فرآیند نیستیم، بنابراین تحلیلها باید به این سمت برود که تیم مذاکره کننده در حداکثری کردن منافع ملی یاری شود تا آنها بتوانند امتیازات بیشتری را برای کشور بگیرند. او به سه چالش مهم دیپلماتیک بعد از انقلاب یعنی مذاکرات الجزایر، مذاکرات قطعنامه 598 و مذاکرات هستهای اشاره کرد و گفت: وقتی آنها دیدند ایران به سرعت مرزهای توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی را طی میکند، بنابراین به موضوع هستهای بیشتر پرداختند و آن را مهم کردند. با این حال عجیب است وقتی که طرف مقابل برای مذاکرات جلوی ما نشسته است و از حقوق ما و با احترام صحبت میکند، میگوییم ما از موضع ضعف جلو رفتهایم.
اسماعیلی با مرور وضعیت رسانهها از گذشته تا به حال گفت: مأموریت رسانهها در این بخش در اقناع افکار عمومی و جلب مشارکت آنها برای اجرای برنامهها خلاصه میشد، اما فضای مطلوب رسانهای چیست؟ ما دو ماه دیگر وقت داریم، سناریوی حریف مشخص است، سناریوی ما چیست؟ دوستانی که فرایند سیاسی را نقد میکنند آیا برای دو ماه آینده سناریویی آماده دارند؟
معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیسجمهور گفت: سناریو میتواند شامل چند موضوع باشد. بیتأثیری تحریمها، بیاعتمادی به طرف مقابل و به گردن حریف افتادن مسوولیت عدم توافق احتمالی با توجه به واقعیتهای موجود. سیاست خارجی و منافع ملی نباید پای مسایل سیاسی و داخلی ذبح شود. حفظ انسجام جامعه و دوقطبی نشدن یک ضرورت است.
او با اشاره به سخنان رهبری انقلاب اسلامی ایران گفت: اصل مذاکره نباید تخطئه شود، افکار عمومی را به اشتباه نیندازید و جلوتر از مسوولان نظام حرکت نکنید. فضای مطلوب رسانهای به نظر من فضایی است که نه احترام منتقد شکسته و نه تیم هستهای تخطئه شود.
اسماعیلی ادامه داد: شما در جنگ وقتی سربازی را به مأموریت میفرستید بعد از برگشت نمیتوانید او را متهم به خیانت کنید. همه ما فرق نقد و تخریب را میدانیم، اگر مسایل مذاکرات هستهای را بر اساس رقابتهای سیاسی داخلی به صحنه بیاوریم، ظلم بزرگی به ملت میکنیم و نقدهای کارشناسی فنی و حقوقی را سانسور میکنیم که این نقدها میتواند به تیم مذاکره کننده کمک کند. او دلواپسی برای کشور را یک پدیده ممدوح دانست و گفت: اما این که دلواپسی به یک حرفه سیاسی تبدیل شود، پذیرفتنی نیست. در هر فرضی رسانه نباید اقتدار نظام را در برابر نظام سلطه مخدوش کند. بالاخره یا به یک توافق خوب میرسیم یا به توافق نمیرسیم. اگر به توافق رسیدیم خندهدار است که بگوییم توافق خیانت به ملت است و اگر به توافق نرسیدیم به همان اندازه خندهدار است که بگوییم شکست خوردهایم.
اسماعیلی با اشاره به اصول توافق خوب از نظر خود که رسانهها میتوانند به آن توجه کنند، بیان کرد: در توافق خوب استقلال، عزت، حقوق و منافع ملی تضمین میشود و نگهبانی رسانهها در اینجا باید اتفاق بیفتد. نکته دوم حفظ دستاورهای علمی و تکنولوژی است که آنچه در دست دانشمندان ما بوده است، بیرون نرود. نکته سوم پذیرش نظارت بر چارچوب امنیت و منافع ملی و چهارم لغو تحریمهای شورای امنیت و تحریمهای ثانویه اقتصادی است. او ادامه داد: ادبیات رسمی و مرجع باید ادبیات دیپلماتهای ایرانی باشد. سندیت دادن به منابع دشمن کار درستی نیست. به نظر من پسندیده نیست که یک روزنامه در داخل از صحبتهای آقای ظریف حتی یک سوتیتر هم کار نمیکند. اسماعیلی با حمایت از جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران و تلاش برخی برای اتهام زنی به او گفت: اینجاست که مسوولیت اجتماعی خبرنگار باید بر انگیزههای سیاسی بچربد. همچنین دستاوردهای کشور باید در رسانهها ارزیابی شود و به این پرسش پاسخ داده شود که آیا رسانهها به دستاوردهای کشور پرداختهاند یا نه؟ عقب نشینی ما را اینفوگرافی میکنند، در حالی که برای دشمن نه.
او در پایان برخی از عقبنشینیهای طرف مقابل را برشمرد و آن را دستاوردهای ملی خواند که باید به درستی ارزیابی شود.
دعواهای حزبی آفت کشنده دیپلماسی رسانهای
رها خرازی، دکترای علوم ارتباطات آخرین سخنران این نشست بود که دلیل سیاسی شدن بحثها و تمام دعواهای جناحی را به عدم وجود شغل ارتباطات استراتژیک در ایران مرتبط دانست. خرازی گفت: چون در کارخانه فکری حاکمیت، دولت و نهادهای اصلی ایران این شغل وجود ندارد و به آن پرداخته نمیشود ناخودآگاه اندیشهها و موضوعاتی که از آن زاویه باید بررسی شود، تقسیم میشود و بار آن بر دوش رسانهها و لابراتوار سیاست خارجی میافتد. او با اشاره به حرفهای فواد ایزدی در ابتدای این نشست و سوابق کاری و تحقیقی خود در این زمینه گفت: فکر میکنم مقداری بحث به انحراف رفته است. دیپلماسی رسانهای اصلا دیپلماسی عمومی نیست. بخشی از دیپلماسی عمومی میتواند رسانهای باشد و بخش دیگر از آن در تمام نهادهای فرهنگی، مردم مدار، نهادهای غیردولتی و غیرحاکمیتی میتواند اجرا شود و سیاستگذاری آن باز هم حاکمیتی است.
دیپلماسی رسانهای ادامه سیاست خارجی و دیپلماسی است که امکان ارائه در رسانه را پیدا کرده است. خرازی ادامه داد: آنچه در استراتژی جدید ایران و آمریکا با عنوان درهای بسته مطرح شده که بخشی از اطلاعات به رسانهها میآید، بخشی دیگر پشت درهای بسته میماند و برای حفظ چهره دو حاکمیت لازم است، باید به صورت تخصصی نگاه شود. چراکه اگر برخی اطلاعات فاش شود امتیازات خاصی به دو طرف خواهد داد یا از آنها خواهد گرفت.
او به نتایج پایاننامههای مرتبط به این موضوع اشاره کرد و گفت: رسانههای ما یک دعوای سیاسی با همین موضوع راه انداختند و بسیاری از نهادهای سیاسی خود را با فشار وارد رسانهها میکنند و برای همین است که بیان رسانهها اغلب سیاسی است.
خرازی با اشاره به بحثهای انجام شده در این جلسه گفت: همه میدانند سیاست خارجی جای اهداف ملی است و امنیت ملی و اهداف ملی در دست حاکمیت است حتی در دست دولت نیست، بنابراین تقریبا همه چیز مشخص است ولی این که چه کسی روندگردان است، مشخص نیست. چون خود دیپلماسی رسانهای ادامه سیاست خارجی و اطلاعات وارد شده به رسانه است پس خاصیت حاکمیتی دارد و اصلا در نزاعهای حزبی نمیگنجد. آنچه ما از آن غافل هستیم یک حلقه وصل به نام ارتباطات استراتژیک است که تعیین کند چه بخشی از اطلاعات را چه نهادی با چه ویژگی و چه نخبگانی از این نهادها باید درباره آنها گفتوگو کنند.
زمانی لازم است بخشی از منافع ملی ما توسط بخشهای نظامی گفته شود. یعنی ارتباطات استراتژیک تعیین میکند آنها باید درباره این موضوع صحبت کنند. او ادامه داد: بخش دیگر از سیاست خارجی و دیپلماسی به دست دیپلماتهاست که آن هم در حوزههای مذاکراتی انجام میشود، اما چون حوزه ارتباطات استراتژیک وجود ندارد که بتواند تمامی این نهادها و گفتمانهای مختلف را زیر یک چتر بیاورد و تقسیم بندی کاری را انجام بدهد یا اگر وجود دارد هنوز این فرآیند کاری را به شکل لازم نتوانسته انجام بدهد، ما به خود اجازه میدهیم در همه عرصهها وارد شویم و درباره آنها گفتوگو کنیم.
خرازی با اشاره به حادثه 11 سپتامبر گفت: پس از این حادثه و ورود نیروهای نظامی به خاورمیانه که بخش مهمی از جهان است، تمها همه نظامی شد و این تم نظامی منطقه را امنیتی کرد. در چنین شرایطی واقعگرایی حرف اول را میزند نه آرمانگرایی. بنابراین وقتی واقعگرایانه در حوزههای مختلف دیپلماتیک صحبت میکنیم، باید بدانیم دیپلماسی رسانهای یک نهاد رسمی حاکمیتی است که گفتوگوهای حاکمیتی در آن وجود دارد، نه دعواهای دیگر. او با اشاره به لزوم ایجاد نهادهای میانی مثل اندیشکدهها برای پر کردن خلأ موجود گفت: این اندیشکدهها باید از سه گروه تشکیل شوند. دیپلماتها و رسانهایهای کارکشته و کسانی که میتوانند این محتواها را به بخشهایی از تولیدات رسانهای تبدیل کند. چون بخشی از اطلاعات باید همیشه پنهان بماند و افکار عمومی نباید از آن آگاه شود.
بخشی از این اطلاعات، استراتژیک است و فتیله بعضی از دعواهای سیاسی در زمان مذاکرات باید پایین کشیده شود، چون این حوزهها ضربههای امنیتی ما را خیلی بالا میبرد، بنابراین تلفیق زمان و چگونگی ارائه اطلاعات با ایجاد نهادهای اندیشکدهای ممکن است. آنچه در آمریکا هم خیلی زود باعث شد سردرگمیها حل شود و محورهای روز به رسانهها داده شود. این مدرس ارتباطات به فعالیتهای رسانهای دیپلماتهای آمریکایی و مأموریت تعریف شده برای آنان در این زمینه اشاره کرد و آن را متفاوت از فعالیت دیپلماتهای ایرانی دانست و گفت: حتی ایمیل افراد فعال در وزارت خارجه ایران به نام دیگری است و این سطح از ارتباطات استراتژیک برای دیپلمات ایرانی تعریف نشده است.
فاصله ما با دیپلماسی مرسوم دنیا خیلی زیاد است، به هر حال باید این قضیه را پذیرفت که به لحاظ مهارتی و تخصصی با آنها خیلی فاصله داریم و نباید این فاصله را به دیدگاههای سیاسی خود وصل کنیم. خرازی ادامه داد: ما هر نوع گفتمان سیاسی را میتوانیم به یک گفتمان مطلوب تبدیل کنیم. ما میتوانیم خیلی از جنگها را به صلح تبدیل کنیم اما باید مهارتهای لازم را بشناسیم.