پایگاه بصیرت،حضرت امام خمینی(ره) ویژگیهای ممتازی داشت که بهواسطه آنها توانست به مثابه رهبری محبوب در رأس نهضت اسلامی ملت ایران قرار گیرد و برای آیندگان نیز به الگویی در حوزه رفتار سیاسی ـ اجتماعی بدل شود. یکی از ویژگیهای ممتاز ایشان مشی اعتدال و میانهروی در حوزه عمل و تصمیمگیری بود. اما آنچه در این میان محل توجه است، قرائتهای مختلفی است که از مشی اعتدال ارائه شده است. مهمترین شاخصهای اعتدال در منطق امام(ره) را میتوان چنین برشمرد:
1ـ اعتقاد به اسلام ناب محمدی(ص) در برابر اسلام تحجر و اسلام التقاط
2ـ اعتقاد به جامعیت اسلام ناب محمدی(ص)
3ـ اصالت قائل شدن برای جایگاه عقل در فهم دین
4ـ توجه به مقتضیات زمان در فهم و پیادهسازی دین
5ـ اعتقاد به جایگاه رفیع مصلحت در مدیریت نظام اسلامی
۶ـ جامعالاطراف بودن شخصیتی و اشراف علمی بر فقه و عرفان و فلسفه و سیاست.
حضرت امامخمینی(ره) از وجود سه قرائت از اسلام در زمانه حاضر یاد میکنند که در آن، اسلام ناب محمدی(ص) در برابر اسلام متحجران و اسلام التقاطیون قرار میگیرد. در نگاه ایشان اسلام تحجر و اسلام التقاط دو روی یک سکه و دو لبه یک قیچی هستند که یکی با واپسگرایی و جمود و دیگری با تساهل و تقلیل در حال خشک کردن ریشههای درخت تناور اسلام ناب محمدی(ص) هستند.
اسلام ناب در اندیشه حضرت امام(ره) با هرگونه جمود، سطحینگری و ظاهربینی مخالف است و همواره با نقد و نظر و پویایی و شکوفایی موافق است و هیچگاه با مهر تکفیر و تفسیق به مبارزه با اندیشههای نو نمیرود.
در بینش امام(ره) تحجرگرایی و مقدسمآبی معادل تقلیل دادن اسلام به احکام عبادی و فردی است، آن هم بدون توجه و فهم مقتضیات زمان. که نتیجه آن، جز عدم پویایی فقه و ناتوانی از اداره جوامع بشری در عصر حاضر و رکود دینداری و واپسگرایی نخواهد بود. جالب آنکه در این نگاه، چیزی به نام مبارزه نیز معنا نمییابد و در صورت تعریف نیز، مسیری انحرافی را طی خواهد کرد.
ایشان میفرمایند: «در شروع مبارزات اسلامى اگر مىخواستى بگویى شاه خائن است، بلافاصله جواب مىشنیدى که شاه شیعه است! عدهاى مقدسنماى واپسگرا همه چیز را حرام میدانستند و هیچکس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهاى دیگران نخورده است.»
در این نگاه، نوع مقاومت در برابر دستاوردهای علمی جامعه بشری و مظاهر آن وجود داشته است و معمولاً در پذیرش آن نوعی تأخیر فاز مشاهده میشود. عقل نیز در مکتب متحجران و مقدسمآبان جایگاهی در فهم ندارد و نگاه قشریگری، حاصلی جز تعصب و تصلب و اخباریگری در فهم دین به ثمر نمینشاند. حضرت امام(ره) با دلی پرخون میفرمایند: «یاد گرفتن زبان خارجى، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک به شمار مىرفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از کوزهاى آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه میگفتم.»
از سویی دیگر میتوان گفت که نهضت امام خمینی(ره) اساساً نهضتی اسلامی و مبتنیبر خودباوری عمیق در برابر غربزدگی حاکم بر فضای فکری متجددان و روشنفکران غربزده جامعه ما بوده است. این همان هویت مستقلی است که ایشان به انقلاب اسلامی و نظام اسلامی بخشیدهاند. حضرت امام(ره) همواره در مقابل اندیشههای سکولار و غربزدهای که توانایی اسلام را برای اداره جامعه امروز بشری انکار میکردهاند، مقابله کردهاند و بر لزوم پیاده شدن احکام و دستورهای نجاتبخش اسلام و تأسیس حکومت اسلامی تأکید داشتهاند.
حضرت امام در مواضع روشنگرشان بارها بر لزوم نقد و نفی غربزدگان و متجددان اشاره دارند. ایشان میفرمایند: «مقدار صدمهاى که ایران از متفکرین و متجددین فرنگرفته خورده است، از هیچکس نخورده است.»
از نگاه امام خمینی(س) استعمار و غرب سعی داشتهاند ما را با سنتهای دینی خود بیگانه کنند و مرامها و مسلکهای جعلی در میان ما به وجود آورند. از آنجایی که اسلام برای حکومت، قانون و برنامه دارد. جدایی دین از سیاست توطئه استعمار برای غارت مسلمانان و جلوگیری از مقاومت علما و روحانیون است.
حضرت امام(ره) هم فقیه، هم فیلسوف و هم عارفی برجسته بودند؛ لذا ابعاد فقهی، فلسفی و عرفانی اسلام را در کنار یکدیگر میدیدند. ایشان همچنانکه نگرش خشک به احکام دین و فقه را خالی از درونمایههای عرفانی طرد میکردند و با اینکه ابعاد عرفانی برخی آیات قرآنی را حقیقت میدانستند، اما تأویلات برخی افراطگران را نیز تأیید نمیکردند. هر چند امام(ره) در تفسیر قرآن کریم تفسیر به رأی را نادرست میدانستند و آن را محکوم میکردند، لیکن هر فهم را مصداق آن برنمیشمردند و تلاش در دریافت معانی والای آیات قرآنی را امری ممکن و بلکه لازم میدانستند.