تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۰  ، 
کد خبر : ۲۷۷۳۲۱
جلال جلالي‌زاده در گفت‌وگو با مردم‌سالاري‌:

در دولت روحاني نبايد شاهد لغو کنسرت يا جلسات سياسي داراي مجوز باشيم

مقدمه: در اسفندماه سال جاري دو رويداد مهم يعني انتخابات دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي و همچنين انتخابات مجلس خبرگان رهبري برگزارخواهد شد، بنابراين از هم‌اکنون جناح‌هاي سياسي در کشور با بازسازي خود، فعاليت‌هايشان را براي فتح بهارستان آغاز کرده‌اند.اصلاح‌طلبان با حمايت از حسن روحاني در انتخابات رياست جمهوري 92 خود را پيروز انتخابات مي‌دانند همچنان بر اجماع و همبستگي خود تاکيد دارند. در مقابل اصولگرايان در حال تکاپو براي کنار گذاشتن اختلافاتي هستند که زمينه شکست آنها را در سال 92 فراهم ساخت. جلال جلالي‌زاده نماينده مردم سنندج در ششمين دوره مجلس شوراي اسلامي، عضو بنياد باران و استاد دانشکده الهيات دانشگاه تهران در گفت و گو با خبرنگار مردم سالاري تحليل خود را از شرايط اردوگاه اصلاحات و اصولگرايي بيان مي‌کند. جلالي‌زاده معتقد است که اصلاحات خط مشي است که متناسب با زمان و شرايط، تاکتيک‌هاي خود را تغيير مي‌دهد.اين فعال سياسي با همين استدلال، نزديک شدن اصلاح‌طلبان به آيت‌الله هاشمي، حسن روحاني و ناطق نوري را تحليل مي‌کند البته وي اين تاکتيک را استفاده ابزاري از سايرين نمي‌نامد. وي همچنين اميدوار است که اصلاح‌طلبان با اجماع و پيروي از عقل جمعي وارد عرصه انتخابات شوند. جلالي زاده در تحليل از اردوگاه اصولگرايي نيز مي‌گويد که آنها دچار اختلافات داخلي بوده و نمي‌توانند ناکارآمدي هشت ساله گذشته را از ديد مردم پنهان کنند. وي همچنين براي احمدي‌نژاد هم در انتخابات بعدي شانس کمي ‌قائل است. اين نماينده پيشين مجلس شوراي اسلامي با اشاره به اينکه اصلاح‌طلبان هنوز از عملکرد وزارت کشور دولت اعتدال و اميد رضايت کاملي ندارند مي‌گويد که در جريان انتخاب استانداران وظيفه نمايندگان اين نيست که آنها انتخاب کنند اما ناهماهنگي ميان دولت و مجلس موجب شده است که دولت در بسياري موارد کوتاه بيايد و به نمايندگان در استان‌ها پورسانت بدهد. در ادامه متن گفت‌و‌گوي جلالي‌زاده با «مردم‌سالاري» را مي‌خوانيم:

* تحليل و پيش‌بيني نتيجه انتخابات دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي و همچنين بررسي عملکرد دولت يازدهم بدون اشاره به انتخابات رياست جمهوري يازدهم ناقص است.در اين انتخابات اصلاح‌طلبان از نامزد اصلي خود يعني محمدرضا عارف چشم پوشيدند و به حجت الاسلام حسن روحاني اقبال نشان داده و زمينه را براي پيروزي وي در انتخابات فراهم کردند. در برخي تحليل‌ها بيان شد که اصلاحات چاره‌اي جز حمايت از روحاني نداشت. نظر شما درباره دلايل حمايت اصلاح‌طلبان از روحاني چيست؟

** در جهان امروز مساله انتخابات مساله اي بسيار مهم و سرنوشت ساز است و انتخابات نشانه رشد سياسي افراد جامعه و اراده آنان براي تعيين سرنوشت خود است. در جمهوري اسلامي ايران انتخابات متعددي برگزار شده است اما انتخابات رياست جمهوري در ايران به دليل سراسري بودن معمولا موجب تحريک احساسات و فعال کردن فضاي سياسي کشور مي‌شود.بايد به اين نکته اشاره کرد که تا انتخابات رياست جمهوري سال 76، رقابت‌ها دو طرفه نبود و جناح چپ و راست يا اصلاح‌طلب و اصولگرا در برابر هم قدعلم نمي‌کردند تا نامزد خود را به پاستور بفرستند اما از اين انتخابات به بعد شاهد شکل‌گيري فضاي رقابتي در اين انتخابات هستيم.

من معتقدم تحليل درباره انتخابات رياست جمهوري سال 92 را بايد با عملکرد دولت احمدي‌نژاد آغاز کرد. دولت احمدي‌نژاد موجب شد که فضاي کشور به سمت سراشيبي برود و ما در اين دوره شاهد رکود در عرصه‌هاي مختلف کشور بوديم. اصلاح‌طلبان نيز در آن هشت سال به حاشيه رانده و از کل قوه مجريه پاکسازي شده بودند با اين وجود اصلاح‌طلبان در اين دوره نسبت به شرايط کشور دغدغه داشتند و هدف آنها نجات کشور از شرايط موجود آن دوره بود اما بنا به دلايلي رئيس دولت اصلاحات در انتخابات حضور نيافت و صلاحيت آيت‌الله هاشمي هم توسط شوراي نگهبان تاييد نشد.البته در انتخابات 92، هدف اصلاح‌طلبان پيروزي نامزد خود به هر قيمتي نبود و آنها مصلحت کلي مردم و کشور را بر پيروزي نامزد خود مقدم مي‌دانستند.

بنابراين اصلاح‌طلبان پس از مشورت‌هاي فراوان و بررسي نظرسنجي‌ها و همچنين پس از حمايت آيت الله هاشمي از حسن روحاني، به سمت روحاني چرخيدند. البته در آن مقطع مي‌طلبيد که روحاني يا عارف به نفع هم کنار روند. نتيجه نظرسنجي‌ها در بين مردم و فعالان سياسي نشان مي‌داد که شانس موفقيت روحاني بيشتر است . از سويي مطالبه مردم از اصلاح‌طلبان هم کنارگذاشتن اختلافات داخلي بود. مجموعه اين شرايط موجب شد تا عارف ايثار کند و از حق خود بگذرد و زمينه را براي پيروزي روحاني فراهم کند.ستادهاي عارف به حمايت از روحاني روي آوردند و مردم چون خواهان تغيير در شرايط کشور بودند، به روحاني راي دادند. اينگونه بود که روحاني در انتخابات بر رقباي خود پيروز شد.

البته بايد به اين نکته اشاره کرد که شکست اصلاح‌طلبان در انتخابات گذشته ناشي از اختلافات داخلي خود اصلاح‌طلبان بود و اين شکست‌ها يک تجربه و سرمايه خوبي براي آنها بود و موجب شد اصلاح‌طلبان در اين دوره از دودستگي دوري کنند. در واقع آنها متوجه شدند که اگر مي‌خواهند در مقابل رقيب پيروز شوند چاره‌اي جز وحدت ندارند.

* شما به شکل‌‌گيري انسجام در جبهه اصلاحات و درس گرفتن از اختلافات گذشته اشاره کرديد. امروز و پس از گذشت دو سال از انتخابات رياست جمهوري سال 92 انسجام اصلاح‌طلبان را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟

** امروزوحدت اصلاح‌طلبان بيشتر شده است هرچند اختلاف نظر هم وجود دارد. يکي از نقاط مثبت اصلاح‌طلبان اين است که تعدد آرا در ميان آنها وجود دارد و اين مساله نشان آزادي انديشه و وجود جريان‌هاي مختلف فکري در ميان اصلاح‌طلبان است. البته اصلاح‌طلبان مجبورند به خاطر يک مصلحت بزرگتر يعني حفظ جريان اصلاح‌طلبي و حفظ نظام و کشور از پرداختن به مسائل جزئي اجتناب کنند.

* با توجه به حمايت اصلاحات از روحاني در انتخابات 92، آيا روحاني براي اصلاح‌طلبان پلي براي رسيدن به قدرت است؟ يعني نگاه اصلاحات به روحاني نگاهي ابزاري است يا برنامه‌هاي روحاني همان برنامه‌هاي اصلاحات است؟

** به هيچ وجه حمايت از روحاني، ابزاري نبود زيرا گفتمان روحاني، گفتمان اصلاح‌طلبي است. خواسته‌هاي اصلاح‌طلبان از خواسته جامعه جدا نيست. اصلاح‌طلبان خواهان امنيت، قانونمداري، عدالت و توسعه کشور بوده و مخالف فساد و ناکارآمدي هستند. اصلاح‌طلبان به اين نتيجه رسيدند که روحاني بهتر مي‌تواند مشکلات کشور را حل کند. در واقع مطالبات اصلاح‌طلبان در رسيدن به قدرت خلاصه نمي‌شود و قدرت براي اصلاح‌طلبان يک وسيله براي تحقق خواسته‌هاي آنان است.پس روحاني يا عارف هرکدام که مي‌توانست اهداف اصلاح‌طلبي را دنبال کند بايد مورد حمايت قرار مي‌گرفت. در سال 92 روحاني بهتر مي‌توانست اهداف اصلاح‌طلبي را دنبال کند.

* شما اظهار کرديد که هرکس بتواند اهداف اصلاحات را دنبال کند بايد مورد حمايت قرار گيرد حال مي‌خواهد وي اصلاح‌طلب باشد يا نباشد. اين عقيده به اين دليل نيست که اصلاح‌طلبان با فقر مهره‌هاي کليدي مواجه هستند که به مهره‌هاي ساير جريان‌ها رو مي‌آورند؟

** نه اينگونه نيست.رعايت مقتضاي حال يعني درک موقعيت. سياست هنر ممکن کردن ناممکن‌هاست. اصلاح‌طلبان فقر مهره کليدي ندارند اما در مقطع انتخابات 92 اصلاح‌طلبان ناچار بودند از برخي مصالح خود بگذرند تا به خواسته‌هاي اصلي خود برسند. اصلاح‌طلبان مجبور بودند براي تداوم جريان اصلاح‌طلبي و همچنين پاسخ به انتظارات مردم‌، توازني ايجاد کنند و انتخاب روحاني همان توازن بود. روحاني هم توانست از نيروهاي اصلاح‌طلب و معتدل به خوبي استفاده کند. درست است که رئيس‌جمهور تاکنون در عرصه سياست داخلي خيلي موفق نبوده است اما به هر حال گفتمان وي اصلاح‌طلبي است. وي از دفاع از مطبوعات،حقوق زنان، حقوق دانشگاهيان و حل مشکلات اقتصادي سخن گفت و اين‌ها همان خواسته‌هاي اصلاح‌طلبي است.

* شما در صحبت‌هاي خود به نقش آيت‌الله هاشمي اشاره کرديد. اخيرا ايشان درباره نزديک شدن يا دور شدن جريان‌هاي سياسي به وي گفته‌اند که وي بر مشي اعتدال خود مانده و ساير جريان‌ها تغيير کرده اند. اين صحبت به معناي اين است که اصلاحات به آيت‌الله هاشمي نزديک شده است. شما با اين نظر موافقيد که اصلاحات تغيير کرده است؟

** آيت‌الله هاشمي همواره تلاش کرده در بين جريان چپ و راست موضعي مياني داشته باشد اما در سال‌هاي اخير اصولگرايان توجه خود را نسبت به آيت‌الله هاشمي کم کرده و حتي مخالف وي شدند. بايد به اين نکته اشاره کرد که اصلاح‌طلبي يک روش و خط مشي است که مي‌تواند در زمان‌هاي مختلف تاکتيک‌هاي متناسب را براي رسيدن به اهداف خود اتخاذ کند. ممکن است در دوره‌اي اصلاح‌طلبان برخورد خوبي با هاشمي‌نداشته‌اند اما آنها مدتي است به اين نتيجه رسيده‌اند که وجود آيت‌الله هاشمي در کنار اصلاح‌طلبان موجب تقويت اين جريان خواهد شد. شما تصور کنيد که اگر عارف کنار نمي‌رفت و اصلاح‌طلبان و هاشمي‌از روحاني حمايت نمي‌کردند اکنون وضعيت کشور چگونه بود. در هرحال اصلاح‌طلبان و آيت‌الله هاشمي داراي آرمان‌هاي مشترک بوده و اقتضا مي‌کند که براي دستيابي به اهداف مشترک در کنار هم قرار گيرند.

* پس اصلاحات به سوي آيت‌الله ‌هاشمي تغيير جهت داده است؟

** اين اتفاق دو طرفه است. اهداف مشترک و مخالف مشترک موجب شده است که اين دو نيرو احساس کنند بايد در کنار هم باشند.

* پس از انتخاب حسن روحاني به عنوان رئيس‌جمهور با اينکه اصلاح‌طلبان از وي حمايت کرده بودند اما از وي سهم خواهي نکردند با اين وجود بيان مطالبات و خواسته‌ها از رئيس‌جمهور امري معقول و منطقي است. مهمترين خواسته اصلاحات از دولت يازدهم چيست؟

** خواسته‌هاي ما اصلاح‌طلبان از روحاني همان خواسته‌هاي دوره اصلاحات است اما نسبت به ظرفيت دولت روحاني و موقعيت وي، بايد خواسته‌هاي ما فرق کند. ما نمي‌توانيم انتظار از خاتمي را از روحاني داشته باشيم. امروز شايد ظرفيت دولت روحاني در حدي نباشد که همه خواسته‌هاي اصلاح‌طلبان را بتواند اجرايي کند. در واقع بايد متناسب با هر زماني خواسته‌هاي اصلاح‌طلبان مطرح شود.شايد زماني نياز باشد که خواسته‌اي مطرح نشود و زماني هم نياز باشد خواسته‌هاي حداکثري مطرح شود. گذشت زمان خيلي از مشکلات را حل مي‌کند.

* وزارت کشور يکي از وزارتخانه‌هاي مهم دولت است. در مقطع معرفي وزراي پيشنهادي به مجلس، اين تحليل وجود داشت که دولت براي اينکه راي اعتماد برخي وزرا رابدست آورد‌، رحماني فضلي که گزينه لاريجاني است را براي وزارت کشور در نظر گرفته است و بده بستاني ميان دولت و مجلس در اين زمينه شکل گرفته است. پس از دو سال از عمر دولت يازدهم عملکرد وزارت کشور را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟آيا عملکرد رحماني فضلي توانسته رضايت اصلاح‌طلبان را به دست آورد؟

** وزارت کشور تاکنون نتوانسته است رضايت اصلاح‌طلبان را فراهم کند. زماني رضايت ما بدست مي‌آيد که وزارت کشور در راستاي اهداف اصلاح‌طلبان باشد اما رحماني فضلي خود را اصلاح‌طلب نمي‌داند و در واقع يک ضرورت در دولت روحاني موجب شده است که رحماني فضلي براي وزارت کشور انتخاب شود. وزير کشور چون ديدگاه اصلاح‌طلبي ندارد تلاش نمي‌کند که استانداران اصلاح‌طلب را براي همه استان‌ها انتخاب کند. بايد ديد استانداران و فرمانداراني که انتخاب مي‌شوند تا چه ميزان در راستاي اهداف دولت عمل مي‌کنند.

يکي از مشکلات کشور اين است که نيروي انتظامي هم در اختيار وزارت کشور نيست. از سويي با توجه به فضاي مجلس و انتظار نمايندگان از استانداران، سعي شده در برخي استان‌ها، در انتخاب استانداران و فرماندهان نظر نمايندگان نيز جلب شود. هرچند وظيفه نمايندگان اين نيست که در جريان انتخاب استانداران آنها استانداران را انتخاب کنند اما متاسفانه ناهماهنگي ميان دولت و مجلس موجب شده است که دولت در بسياري موارد کوتاه بيايد و به نمايندگان در استان‌ها پورسانت بدهد و تلاش شده مسئولاني به کار گرفته شوند يا ابقا شوند که با نمايندگان هماهنگ باشند يا حتي نيروهاي آنها باشد. به هرحال وزارت کشور مهمترين وزارتخانه کشور در امور داخي کشور است پس بايد وزيري در راس آن باشد که حامي امنيت کشور باشد. در دولت روحاني ما نبايد شاهد لغو کنسرت يا جلسات سياسي باشيم. وزير کشور بايد از امنيت کشور دفاع کند اما هنوز رحماني فضلي در اين زمينه موفق نبوده است.

* ما در چند ماه گذشته شاهد لغو کنسرت‌هاي موسيقي يا برهم خوردن جلسات سياسي يا ممانعت از ورود زنان به ورزشگاه‌ها توسط گروه‌هاي فشار بوده‌ايم. حاميان دولت انتظار دارند که رئيس‌جمهور به شکلي جدي به اين قضايا ورود کند واز حقوق شهروندان دفاع کند. به نظر شما مواضع کلي و مبهم رئيس‌جمهور در اين قضايا موجب ريزش حاميان وي نمي‌شود؟

** مردم بايد براساس يک معيار مشخص و عقلاني تصميم بگيرند. کار درستي نيست مردم خواسته‌هاي خود را در سخنان رئيس‌جمهور خلاصه کنند وخودشان نيز بايد در اين زمينه فعال باشند البته درست است که مردم به رئيس‌جمهور راي داده‌اند تا بتواند از شان آنها دفاع کند‌، به هر حال برهم زدن جلسات قانوني يا کنسرت‌ها زيبنده نظام ما نيست. به نظر من مساله ممانعت از ورود زنان به ورزشگاه‌ها توجيه شرعي ندارد و لغو کنسرت‌ها هم تضييع حقوق مردم است. مردم ما با توجه به مشکلات کشور به شادي نياز دارند. ما بايد مشکلات خود را متناسب با زمان حل کنيم.امروز کسي نمي‌تواند با اجراي کنسرت مخالفت کند. نرفتن زنان به ورزشگاه نيز مشکلي را حل نمي‌کند.

* چرا رئيس‌جمهور به صورت جدي از خواسته‌هاي حاميان خود دفاع نمي‌کند؟

** ما نمي‌دانيم در پشت پرده چه مي‌گذرد اما يکي از ويژگي‌هاي رئيس‌جمهور موفق و توانمند اين است که مسائل را بدون ملاحظه با مردم مطرح کنند. رئيس‌جمهوري که نتواند صادقانه و شفاف با مردم سخن گويد با واکنش منفي مردم و حاميانش روبرو مي‌شود. به هرحال رئيس‌جمهور موظف است که از حقوق شهروندان پاسداري کند. من معتقدم يکبار اعلام شود که کنسرت حلال است يا حرام و اگر حرام است اصلا نبايد برگزار شود اما نبايد به اين شکل باشد که در يک شهر کنسرت حلال و در شهر ديگر حرام باشد. زنان نيمي‌از جمعيت کشور ما را تشکيل مي‌دهند و آنها هم بايد از ديدن مسابقات ورزشي لذت ببرند. تجربيات اصلاح‌طلبان و دولت اصلاحات نشان مي‌دهد که هرچه بيشتر کوتاه بياييم هجمه‌ها بيشتر مي‌شود. اگر دولت روحاني بر موضع خود بايستد و از مردم دفاع کند، هنجارشکنان عقب مي‌روند.

* اصلاح‌طلبان مدتي است که همانند رقباي خود در حال برنامه‌ريزي براي پيروزي در انتخابات دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي هستند و بر اجماع و انسجام خود تاکيد کرده‌اند اما اخيرا صحبت‌هايي درباره وجود اختلاف ميان شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات و شوراي راهبردي اصلاحات مطرح شده و بيان شده که شوراي راهبردي در وظايف شوراي هماهنگي دخالت کرده است. به نظر شما اين اختلافات چقدر جدي است؟

** اصلاح‌طلبان اکنون به جايي رسيده اند که مي‌دانند اگرهر اختلافي چه در صف رهبران چه در سطوح پاييني باشد در مقابل رقيب مي‌بازند. تشکيل مراکز فکري اصلاح‌طلبان در راستاي پيشبرد اصلاحات اشکالي ندارد اما مهم اين است که اين شوراها بايد هماهنگ باشند. اگر قرار باشد شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات و شوراي راهبردي اصلاحات در عرض هم بوده و کارهاي هم را خنثي کنند قطعا به نتيجه نمي‌رسند.هر شورايي که در راستاي اصلاحات نباشد با اقبال مردم مواجه نمي‌شود. به هرحال من معتقدم اصلاح‌طلبان در پي اختلاف نيستند و اين دو شورا اگر اختلافي هم داشته باشند آن را بزودي حل مي‌کنند.

* اصلاح‌طلبان در انتخابات رياست جمهوري امکان حضور حداکثري نداشتند بنابراين باحمايت از يک چهره سياسي غير اصلاح‌طلب توانستند به هدف خود برسند. اکنون هم صحبت از حمايت اصلاح‌طلبان از آقاي ناطق نوري مي‌شود. با توجه به اينکه اکنون ديگر شرايط اضطرار براي اصلاحات از بين رفته است آيا صحبت از حمايت از يک چهره غيراصلاح‌طلب ضرورت دارد؟

** طيف اصلاح‌طلبي بسيار گسترده است و از افراد خوش فکر تا افراد متعصب را در برمي‌گيرد. معتقدم بايد متناسب با موقعيت‌ها و شرايط مختلف از ظرفيت افراد استفاده کرد. البته منظور من استفاده ابزاري از افراد نيست. آقاي ناطق نوري از نمايندگي طيف اصولگرا به جايي رسيده است که مدافع آزادي‌هاي اجتماعي و انديشه اصلاح‌طلبي و اعتدالگرايي مي‌شود پس اصلاح‌طلبان بايد از ظرفيت او استفاده کنند. اين ارتباط به معناي محافظه‌کار شدن اصلاح‌طلبان نيست بلکه اين محافظه‌کاران هستند که روز به روز ريزش مي‌کنند. نتيجه عملکرد دولت احمدي‌نژاد و ناکارآمدي اصولگرايان در اداره کشور نشان داد که اصلاح‌طلبان جرياني هستند که مي‌توانند کشور را اداره کنند. واقعيت دنياي امروز، شرايط منطقه اي مي‌طلبد که با نگاه ديگري بايد دنبال حل مشکلات بود و راه‌هاي منطقي‌تر و دموکرات‌تر را انتخاب کرد. اسم افرام مهم نيست محتوا، گفتمان و برنامه‌هاي افراد مهم است. ولي اين بحث‌ها ظاهرا موجب ايجاد دلخوري محمدرضا عارف شده است. وي که به خاطر منافع اصلاح‌طلبان در انتخابات رياست جمهوري به نفع روحاني کناره‌گيري کرد انتظار حمايت اصلاح‌طلبان را دارد. طبيعت بشري اين است که هرکس بخواهد آنچه را باب طبع اوست را ديگران انجام دهند. بحث حمايت از ناطق نوري و عارف در ميان اصلاح‌طلبان مطرح شده است اما وقتي خرد جمعي به اين نتيجه مي‌رسد که حمايت يا عدم حمايت از عارف به نفع اصلاح‌طلبان است بايد به آن احترام گذاشت.

* چقدر اميدواريد که اين خرد جمعي در جبهه اصلاحات شکل گيرد؟

** من بسيار خوش بينم که اصلاح‌طلبان بتوانند براساس خرد جمعي بتوانند با اجماع وارد انتخابات شوند.اگر اصلاح‌طلبان دچار تنش و اختلاف شوند شکست خواهند خورد.

* پيش‌بيني شما از ترکيب مجلس بعدي و تعداد کرسي‌هايي که اصلاحات در اين مجلس بدست مي‌آورد چيست؟

** جواب اين پرسش به اين بستگي دارد که اصلاح‌طلبان تا چه حد از آزادي انتخاب شدن برخوردار باشند. به نظرم هدف اوليه اصلاح‌طلبان بايد آزادي انتخابات باشد. بايد ميزان راي مردم بوده وآنها در انتخاب مردم آزاد باشند. در اين شرايط فرقي نمي‌کند اکثريت مجلس در اختيار اصلاح‌طلبان يا اصولگرايان باشد اما اينکه در انتخابات پيش رو اصولگرايان تاييد شده و اصلاح‌طلبان تاييد نشوند ديگر انتخاب نيست.

* اخيرا غلامعلي حدادعادل نسبت به ترکيب مجلس بعدي اظهار نگراني کرده است. به نظر شما چرا اصولگرايان از هم‌اکنون نسبت به ترکيب مجلس بعدي نگران شده‌اند؟

** نگراني اصولگرايان از چند جهت است. اول اينکه آنها حرفي براي گفتن ندارند و ميراث خوبي از خدمات براي مردم ندارند. از طرفي انديشه قابل قبولي براي مردم هم ندارند. در کشورهايي که انتخابات به صورت حزبي برگزار مي‌شود مردم به احزابي راي مي‌دهند که به وعده‌هاي خود عمل کرده باشند در واقع احزاب خود را در معرض سنجش افکار عمومي قرار مي‌دهند به طور مثال حزب اعتدال و توسعه ترکيه چندين دوره در اين کشور حاکم بود اما چون نتوانست مطالبات مردم و بويژه کردها را محقق کند، کردها حمايت خود را از اين حزب برداشتند و عدالت و توسعه در انتخابات اخير راي کمتري بدست آورد و اکثريت پارلمان را از دست داد. اگر در انتخابات امسال هم فضاي آزادي همچون انتخابات 92 شکل گيرد اصولگرايان به دليل ناکارآمدي راي نمي‌آورند. همين حداد عادل در انتخابات 92 متوجه شد که شانس موفقيتي ندارند زرنگي کرد و انصراف داد. معتقدم در انتخاباتي که در آن دخالت نکنند موفقيت با اصلاح‌طلبان و اعتدالگرايان است.

* البته هنوز اصولگرايان نتوانسته‌اند اختلافات خود را کنار بگذارند و در مواضع اخير انها هم اين اختلافات بازتاب داشته است. با توجه فوت مرحوم عسکراولادي و آيت‌الله مهدوي‌کني به نظر شما اصولگرايان مي‌توانند در مدت باقي مانده تا انتخابات اختلافات خود را کنار بگذارند؟

** يکي از اشتباهات اصولگرايان مطرح کردن احمدي‌نژاد بود.آنها فکر مي‌کردند با استفاده از نيروهاي تندرو و موج سازي مي‌توانند به همگرايي برسند. آنها با يارانه و درآمدهاي هنگفت نفتي مدتي در کشور حاکم شدند اما همين جريان احمدي‌نژاد موجب انشقاق جريان اصولگرايي شد. اصولگرايان موجب روي کار آمدن احمدي‌نژاد شدند و نمي‌توانند حمايت خود را از وي پنهان کنند.اصولگرايان به ولايت ريش سفيدان معتقد بودند اما جريان احمدي‌نژاد کل فضاي اصولگرايي را به هم ريخت. ما در انتخابات 92 ديديدم هيچ يک از اصولگرايان حاضر نشد به نفع ديگري کنار رود. اکنون هم چهره‌هاي اصولگرايي خود را کمتر از يکديگر نمي‌بينند و اختلافات آنها ادامه دارد. اگر حمايت‌هاي جانبي از اصولگرايان نباشد فکر نمي‌کنم که آنها بتوانند اکثريت مجلس را بدست آورند.

* با نزديک شدن به انتخابات ما شاهد افزايش سفرهاي احمدي‌نژاد به شهرهاي مختلف کشورمان هستيم. به نظر شما احمدي‌نژاد در انتخابات چقدر شناس پيروزي دارد؟

** ورود احمدي‌نژاد به انتخابات مجلس هنوز مطرح نشده است. در انتخابات 92 هم در آخرين لحظات احمدي‌نژاد رسما وارد انتخابات شد و در آخرين ساعات ثبت‌نام رحيم مشايي را به وزارت کشور برد. مي‌توان گفت وي در آخرين لحظات تصميمات خود را عملي مي‌کند. با توجه به مساله مطرح شدن حذف يارانه‌ها يا مشکلات اقتصادي، احمدي‌نژاد مي‌تواند با استفاده از يارانه‌اي که به مردم داد بر مناطق محروم سرمايه‌گذاري کند و اينگونه تبليغ کند که فقط وي حامي مستضعفان است. شايد اينگونه وي بتواند آراي مناطق محروم را بدست آورد اما اگر اصلاح‌طلبان با برنامه‌هاي عالمانه‌، عاقلانه و منطقي پيش روند و افکار عمومي را متوجه خسارت‌هاي دولت احمدي‌نژاد کنند، احمدي‌نژاد نمي‌تواند راي چشمگيري بدست آورد.

* احمدي‌نژاد مي‌تواند از مساله گراني‌هايي از قبيل گراني بنزين يا مساله حذف يارانه‌ها سوءاستفاده کند؟

** مردم ما ذاتا اصلاح‌طلب هستند اما وقتي دچار مشکلات اقتصادي مي‌شوند زودتر تطميع شده يا فريب موج‌سازي و جوسازي مي‌خورند. اما اگر فضاي مناسبي براي طرح مطالبات مهم پيش بيايد وبراي مردم تبيين شود که خسارت‌هاي دولت احمدي‌نژاد چيست و ضرر دريافت يارانه براي مردم تشريح شود، نظر مردم از احمدي‌نژاد برمي‌گردد اما اگر جلوي تبليغات عوام‌فريبانه گرفته نشود، شايد جريان احمدي‌نژاد بتواند نيروهايي را جذب کند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات