* در دو سال گذشته آقای روحانی از سوی تندروها مورد انتقاد قرار گرفته است. به همین دلیل چهرههای اصلاحطلب برای اینکه با تندروها در یک جبهه قرار نگیرند از انتقادات صریح نسبت به دولت آقای روحانی پرهیز کردند. به نظر شما در شرایطی که دولت تا یک ماه دیگر وارد سال سوم عمر خود میشود، آیا زمان آن فرا نرسیده که چهرههای سیاسی بیپرده و به صورت شفاف با آقای روحانی سخن بگویند؟
** به نکته مهمی اشاره کردید. حضرت امام(ره) میفرمایند انتقاد برای مسئولان نعمت است. این سخن نشاندهنده این است که انتقاد باعث میشود مدیران یک دولت ضعفهای خود را بشناسند و در جهت بهبود اوضاع گام بردارند. بنابراین من معتقدم اگر ما دلسوز کسی هستیم باید از او انتقاد کنیم. با این وجود در دو سال گذشته ما کمتر انتقاد کردهایم و دولت آقای روحانی عمدتا از سوی برخی مورد انتقاد قرار گرفته که به جای دلسوزی، کینهتوزی میکردند. اینها که گمان نمیکردند در انتخابات ریاستجمهوری گذشته کاندیدایی بهجز کاندیدای خودشان پیروز شود از همان روز پیروزی آقای روحانی به سنگاندازی پرداختند. به همین دلیل عقلای هر دو جریان سیاسی و بهویژه اصلاحطلبان برای حفظ آرامش کشور از هر اقدامی در این جهت خودداری کردند و کمتر لب به انتقاد گشودند.
تندروهای شکستخورده گمان میکردند قدرت همیشه در اختیار آنها خواهد بود و به همین دلیل پیروزی آقای روحانی شوک بزرگی برای آنها بهشمار میرفت. این گروه در ابتدا تلاش کردند که از یک سو آقای روحانی را محدود کنند و از سوی دیگر اگر بتوانند وی را به سمت خود بکشند. اما با گذشت زمان به این نکته پی بردند که وزن آقای روحانی بسیار بیشتر از آن است که جذب این گروه شود. به همین دلیل چارهای ندیدند جز اینکه با امکاناتی که در اختیار داشتند آقای روحانی را زمین گیر کنند. در دو سال گذشته وضعیت به شکلی بود که هرگاه دولت قصد داشت اقدام مهمی انجام دهد با واکنش و سنگاندازی مخالفان روبهرو میشد. این درحالی بود که امکانات رسانهای مخالفان نیز بسیار قوی بود. این هجمههای پی در پی سبب شد که اصلاحطلبان به عنوان حامیان اصلی آقای روحانی کمتر مجال انتقاد به دولت پیدا کنند و بیشتر تلاش کردند رویکرد حمایتی در مقابل دولت داشته باشند.
بنده معتقدم حرکت شخص آقای روحانی در دو سال گذشته خوب بوده، اما برآیند کلی دولت میتوانسته بهتر از این باشد. البته آقای روحانی در برخی از زمینهها آنچنان که در شعارهای انتخاباتی خود عنوان کرد یا نخواسته یا نتوانسته به وعدههای خود عمل کند. حال با توجه به اینکه نزدیک به دو سال از عمر دولت آقای روحانی میگذرد حامیان اصلی وی یعنی اصلاحطلبان باید حضور پررنگتری در صحنه داشته باشند و با انتقادهای سازنده خود شتاب حرکت دولت را در مسیر آینده بیشترکنند. البته اگر هر اتفاقی رخ بدهد نباید این نکته را فراموش کرد که دولت تدبیر و امید دستاورد تدبیر و همت اصلاحطلبان است و اصلاحطلبان همچنان به حمایت خود از این دولت ادامه خواهند داد. در طول دو سال گذشته توجه دولت به مساله مذاکرات هستهای و بحران اقتصادی، موضوعات دیگر و بهویژه مسائل حوزه سیاست داخلی را تحت الشعاع خود قرار داد و این حوزه تا حد زیادی مغفول واقع شد.
* شما عنوان میکنید حرکت کلی دولت با مشکلاتی مواجه بوده است. حرکت کلی دولت در چه زمینههایی مشکل داشته است؟ آقای روحانی به کدام یک از وعدههای خود عمل نکرده است؟
** دولت از نظر حوزه عمل مهمترین بخش نظام سیاسی است. دولت تنها نهادی است که این توانایی را دارد تا در عرصههای مختلف مشکلات مردم را برطرف کند. بنده همه تقصیرات را به گردن مدیران دولت آقای روحانی نمیاندازم اما آنها بیش از حد درگیر موضوع بودن یا رفتن خود بودهاند. هجمههای جریان مخالف در حوزه برخی از مدیران دولت که عملکرد ضعیفتری داشتهاند شدت بیشتری پیدا کرده است. مهمترین دغدغه اصلاحطلبان در شرایط کنونی این است که چه میزان از بدنه دولت با رویکردها و سیاستهای کلی دولت هماهنگ شده و چه میزان از بدنه دولت با سیاستهای کلی دولت هماهنگ نبوده است. ما در برخی از دستگاهها با این مشکل مواجه هستیم که همراهیها حداقلی بوده است. برای مثال همراهی وزارت کشور با دولت نسبت به وزارتخانههای دیگر در وضعیت حداقلی بوده است.
وزارت کشور دارای اهمیت زیادی است و جایگاه خاصی در بین وزارتخانههای دولت دارند. مهمترین مشکلی که اصلاحطلبان در شش سال گذشته با آن روبهرو بودهاند فضای خاص کشور بوده است. وزارت کشور باید تلاش بیشتری به خرج میداد. متاسفانه تاکنون که دو سال از عمر دولت تدبیر و امید میگذرد این اتفاق رخ نداده است. نکته دیگر اینکه احزاب رشد و مجال قابل توجهی پیدا نکردهاند. همچنین برخی مطالبات مهم هنوز محقق نشده است. به همین دلیل این مسائل سبب نگرانی اصلاحطلبان است. مردم نیز در برخی از مسائل به مطالبات خود دست پیدا نکردهاند. متاسفانه در سالهای اخیر توجه مردم بیشتر به مقوله معیشت بوده و کمتر به مسائل دیگرتوجه میکنند. به همین دلیل مشکلات جدی مردم در زمینههای گرانی و بیکاری وجود دارد؛ هر چند که دولت بارها اعلام کرده که کشور از وضعیت رکود عبور کرده و تورم مهار شده است ولی هنوز مردم فشار زیادی را تحمل میکنند.
به نظر من بیکاری و گرانی میراث دولت گذشته و معلول ناکارآمدی آن است. مزاحمتهای مستمر تندروها موجب شده است دولت موفق نشود در این زمینه ابتکار عمل را به دست بگیرد. نکته دیگر اینکه هر چند که روند قهقرایی و سوء مدیریت دولت گذشته متوقف شده است اما آقای روحانی هنوز موفق نشده اموال را به خزانه بازگرداند. درآمدهای نفتی دولت گذشته هنوز مشخص نشده که چگونه هزینه شده است؟ با این وجود نمیدانم چرا دولت عزم جدی برای افشای مفاسد اقتصادی دولت گذشته از خود نشان نمیدهد.
* اغلب شعارهای آقای روحانی در دوران تبلیغات انتخاباتی مربوط به مسائل داخلی میشد در حالی که ایشان پس از پیروزی در انتخابات بیشتر وقت خود را معطوف به مساله سیاست خارجی کردند. دلیل این رویکرد دوگانه را چگونه ارزیابی میکنید؟
** موضوع خروج از انزوا و برداشتن فشار تحریمها از روی اقتصاد ملی و بهطور خلاصه مذاکرات هستهای در کنار عبور از بحران اقتصادی اولویتهای دولت در دو سال گذشته بوده است. من مطمئن نیستم که دولت از همه توان خود برای تحقق وعدههایش در حوزه داخل استفاده کرده باشد. البته باید این نکته را یادآور شوم که همه اختیارات در این زمینه عملاً در اختیار دولت نبوده است. با این وجود احزاب و شخصیتهای مختلف سیاسی از دولت آقای روحانی توقع داشتند که از همه توان خود برای محقق کردن این مساله استفاده کند.
نکته دیگر اینکه براساس قانون اساسی سخنرانی و برگزاری همایش نیاز به اخذ مجوز دارد. این درحالی است که سخنرانیهای زیادی در زیر مجموعه دولت آقای روحانی به دلایل نامعلوم لغو شده است. اگرچه برخی از امور در اختیار دولت نیست اما دولت میتواند به صراحت درباره اینگونه رفتارها اظهار نارضایتی کند.
* این مسائل برای آقای روحانی و دولت هزینه در بر ندارد؟
** مطمئنا اینگونه اقدامات هزینههایی در برخواهد داشت، اما آقای روحانی برای انجام همین کارها رئیسجمهور شده و مردم به همین دلیل از ایشان حمایت کردهاند. کسی که خود را نامزد ریاستجمهوری میکند باید دارای ظرفیتهای بالایی در پرداخت هزینه باشد. هیچ اشکالی ندارد که رئیسجمهور و دولت در مسائلی که به حقوق عمومی و مطالبات مردم مربوط میشود هزینه هم بدهند. رئیسجمهور از نظر قانونی موظف به اجرای قانون اساسی است. هنگامی که قانون اساسی به صراحت عنوان میکند که سخنرانی و برگزاری همایش آزاد است آقای روحانی باید در مقابل کسانی که قصد ممانعتهای غیرقانونی دارند ایستادگی و مقاومت کند و به وظیفه قانونی خود عمل کند.
نکته جالب این است که اغلب این سخنرانیها در جهت حمایت از دولت آقای روحانی صورت میگیرد. دولت درشرایط فعلی باید تمام انرژی خود را معطوف به سیاست داخلی و گشایش در این زمینه کند. این درحالی است که ما در آستانه انتخابات مجلس قرار داریم و فضای سیاسی کشور بیش از همیشه به یک شرایط معتدل و منصفانه نیاز دارد که دولت آقای روحانی باید آن را برقرار کند. در شرایط کنونی یک جریان سیاسی از فضا استفاده میکند در صورتی که جریان دیگر نمیتواند از این فرصت استفاده کند. به همین دلیل آقای روحانی باید زمینه فعالیت بیشتر اصلاحطلبان را مهیا کند تا اصلاحطلبان قادر باشند حمایت بیشتری از دولت به عمل بیاورند.
* به نظر میرسد که حرکت قطار دولت با هجمهها کند شده است. در دوران اصلاحات یک جبهه در پیشانی دولت قرار داشت که در مقابل هجمه تندروها میایستاد، اما به نظر میرسد دولت آقای روحانی فاقد این پیشانی است. شما با این نظر موافق هستید؟
** خیر؛ بنده با این نظر موافق نیستم و مفروض شما را هم قبول ندارم. به نظر من حامیان دولت آقای روحانی از اساس نمیتوانند به رویکردهای اینچنینی روی بیاورند. دلیل این مساله نیز در مفهوم «اعتدال» نهفته است. کسانی که خود را اعتدالگرا میدانند به صورت ذاتی نمیتوانند به اقدامات تندروانه متوسل شوند. حرکتهای افراطی برخلاف ماهیت و مفهوم اعتدال است. در نتیجه این دو گروه از نظر ماهیتی وضعیتی متضاد با یکدیگر دارند. نکته دیگر اینکه تندروها همواره از روشهای غیرقانونی استفاده میکنند درحالی که یکی از مبانی اصلی جنبش اصلاحطلبی ایران رعایت و احترام به قانون است. ما باید این نکته را مد نظر قرار بدهیم که تندروها در محیط تنشزا نهتنها از بین نمیروند بلکه تقویت نیز میشوند.
به همین دلیل بنده به هیچ عنوان معتقد نیستم که اگر تندروها یک سخنرانی را به هم زدند اصلاحطلبان هم یک سخنرانی آنها را به هم بزنند یا اگر آنها از واژههای «تند» استفاده کردند ما هم از واژههای «تند» استفاده کنیم. لزومی ندارد اصلاحطلبان مانند تندروها از روش تهاجمی استفاده کنند. اصلاحطلبان نباید در مقابل تندروها عصبانی شوند و کنترل خود را از دست بدهند. این وظیفه دولت است که تندروهایی را که از روشهای غیرقانونی استفاده میکنند به دستگاه قضائی معرفی کند. دلیل اصلی اینکه تندروها روزبهروز روشهای افراطیتر به کار میگیرند این است که از منطق ضعیفی برخوردارند و «قافیه» را باختهاند. در شرایط کنونی تندروها بدنه حامی خود را از دست داده و فاصله پشتوانه اجتماعیشان از آنها روزبهروز بیشتر میشود.
زمانی طیف معتدل اصولگرا تحتتاثیر تندروهای اصولگرا قرار داشت و از آنها حمایت میکرد اما در شرایط کنونی طیف معتدل اصولگرا درحال فاصله گرفتن از آنهاست. براین اساس شرایط برای اصلاحطلبان کاملا مهیاست بهطوری که که اگر در یک شرایط برابر انتخاباتی، با جریان مقابل قرار بگیرند قطعاً پیروز آن رقابت میشوند. در مقطع زمانی فعلی مقبولیت انتخاباتی اصلاحطلبان بسیار بیشتر است. اصلاحطلبان بیش از گذشته به بالندگی و بلوغ سیاسی رسیدهاند. در نتیجه کسی که برنده میدان مبارزه سیاسی است ضرورتی ندارد بازی را به هم بزند و رویکرد افراطی اتخاذ کند.
* برخی معتقدند آقای روحانی در دولت تنهاست و برخی از مدیران در عرصه عمل با وی همراهی نمیکنند. عدم همراهی این مدیران، دولت را با چه چالشهایی مواجه میکند؟
** آقای روحانی موفق نشد همه مدیرانی که مدنظر داشت را برسر کار بیاورد و به مجلس معرفی کند. با این وجود مدیرانی که هماکنون در کابینه حضور دارند منتخب آقای روحانی هستند و به ایشان تحمیل نشدهاند. بنده معتقدم آقای روحانی در برخی از زمینهها موفق نشده از گزینههای اول خود استفاده کند و بلکه مجبور شده از گزینههای دوم، سوم و حتی چهارم خود استفاده کند. در شرایط کنونی این مدیران در دولت آقای روحانی حضور دارند و مسئولیت همه کارهای آنها برعهده آقای روحانی است. با این وجود در بین مدیران آقای روحانی برخی عملکرد ضعیفی از خود نشان دادهاند و در این مساله شکی وجود ندارد. اینگونه مدیران در مقابل برخی نمایندگان عملکرد منفعلانهای از خود نشان دادهاند. عملکرد منفعلانه اینگونه مدیران علاوه بر اینکه در راستای تحقق مطالبات مردم نیست بلکه خود باری بر روی دوش دولت شده است.
به هر حال هر کدام از وزرا دارای نقاط ضعف و قوت خاص خود هستند. نکته دیگر اینکه آقای روحانی یک فرد اصلاحطلب نیست و ما توقع نداشتهایم که همه وزرای ایشان اصلاحطلب باشند. اما ما انتظار داشتیم وزرایی که انتخاب میکنند با برنامههای خود ایشان هماهنگ باشند. این در حالی است که برخی از وزرا نسبت به برنامههای آقای روحانی عقب میمانند که این مساله سبب گلایهمندی در آینده خواهد شد. مساله دیگر، مدیران باقی مانده از دولت احمدینژاد هستند که رویکرد خود را اصلاح نکرده و به همین دلیل سبب نارضایتی در برخی استانها و دستگاههای اجرایی شدهاند. به نظر من باقی ماندن این مدیران به سود دولت نیست. البته منظور من این نیست که همه مدیران دوران احمدینژاد را برکنار کنند.
برخی از این مدیران در دولت احمدینژاد حضور داشتهاند اما در شرایط کنونی نیز خود را با رویکردهای دولت هماهنگ کردهاند. نمونه بارز این افراد دکتر علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی است که در هر دو دولت به عنوان یک کارشناس خبره ایفای نقش کرده است. نمونه دیگر آقای پورمحمدی بوده است که در کابینه احمدینژاد حضور داشت و هماکنون نیز به عنوان وزیر با سیاستهای آقای روحانی هماهنگ است. با این وجود برخی وزرا در کابینه حضور دارند که هیچ گونه تلاشی برای هماهنگی با سیاستهای آقای روحانی انجام نمیدهند.
* برخی معتقدند تیم رسانهای دولت آقای روحانی فاقد کارآیی لازم است و قادر نیست موفقیتهای دولت را به خوبی در افکار عمومی تفسیر و ترجمه کند. ارزیابی شما از تیم رسانهای دولت چیست؟
** به نظر من تیم رسانهای دولت کاملا معمولی است و کارآیی خاصی ندارد. تیم رسانهای دولت در حد امور جاری کشور مسائل را دنبال میکند و خلاقیت و تحرک خاصی از خود نشان نمیدهد که این مساله به نوعی یک نقطه ضعف برای دولت بهشمار میرود. با این وجود شخص آقای روحانی به نوعی دارای خلاقیتهای رسانهای است که تا حدودی ضعف تیم رسانهای دولت را پوشش داده است.
* آیا برخی وزرای دولت برای جلوگیری از هجمه تندروها به مطالبات آنها پاسخ مثبت نمیدهند؟ آیا بهصورت کلی مفهوم اعتدال به سود اصولگرایان چربش نداشته است؟
** اصلاحطلبان بهطور کلی از دولت رضایت دارند. در شرایط کنونی اغلب اصلاحطلبانی که از آقای روحانی در دوران انتخابات حمایت کردند همچنان از وی و دولت تدبیر و امید حمایت میکنند. این حمایت یک سرمایه بزرگ برای آقای روحانی به شمار میرود. آقای روحانی از این فرصت برخوردار است که با دولت قبل از خود مقایسه میشود و به دلیل اینکه عملکرد دولت گذشته در حد بسیارنامطلوبی بوده است، دولت روحانی در هر حال موجه است. همه جریانهای سیاسی اصلاحطلب و معتدل تلاش میکنند خاطرات تلخ گذشته را فراموش کنند و به دولت آقای روحانی یاری برسانند. دولت آقای روحانی موفقیتهایی داشته است، اما هنوز هم میتواند به موفقیتهای بزرگتری دست پیدا کند.
* تکلیف تندروها با آقای روحانی چه زمانی مشخص خواهد شد؟ آیا آنها موفق خواهند شد شتاب دولت آقای روحانی را بگیرند و در طول دوران باقیمانده ریاستجمهوری وی همچنان به هجمههای خود ادامه خواهند داد؟
** آقای روحانی همواره تلاش کرده از رودررو شدن با تندروها بهصورت مستقیم خودداری کند. با این وجود از این مساله نیز غافل نبوده که تلاش کند به شکلهای مختلف آنها را محدود کند. به نظر من آقای روحانی در این زمینه سیاست خاصی را دنبال میکند و من نمیتوانم عنوان کنم که با این سیاست مخالف هستم. من معتقدم شخص آقای روحانی در زمینه مقابله با تندروها عملکرد قابل قبولی داشته است. تندروها همواره تلاش میکنند پای آقای روحانی را به وسط معرکه باز کنند تا از این مساله سود ببرند. به همین دلیل عنوان میکنم که آقای روحانی با دوراندیشی از مقابله مستقیم با تندروها خوددداری میکند. آقای روحانی به خوبی به این مساله آگاهی دارد که اگر به تندروها میدان بدهد، روزی دردسرآفرین میشوند. با این وجود آقای روحانی و اصلاحطلبان سیاست مناسب و عقلایی را در مقابل تندروها در پیش گرفتهاند.
* دولت اصلاحات دارای یک گفتمان خاص بود که به مرور زمان دارای پشتوانه اجتماعی قوی شد. با این حال دولت آقای روحانی هنوز موفق نشده یک گفتمان فراگیر و جاری را تولید کند. به نظر شما آیا آقای روحانی در گفتمانسازی موفق عمل کرده است؟
** آقای روحانی فاقد یگ گفتمان مخصوص به خود است. اگر بخواهیم اعتدال را نوعی گفتمان معرفی کنیم باید این گفتمان را به آقای هاشمی نسبت بدهیم. با این وجود آقای روحانی دارای یک روش است که این روش را میتوان اعتدالی نامید. آقای روحانی تلاش میکند مدیران خود را از هر دو جریان سیاسی انتخاب کند تا برچسب جناحی و جریانی به دولتش نخورد. روش اعتدالی در مقطع زمانی کنونی روش مناسبی است و سبب کارآیی بیشتری برای دولت شده است. آقای روحانی باید این نکته را در نظر داشته باشد که بخش عمده مناسبات قدرت خارج از حیطه نفوذ دولت است و دولت تنها بخش اندکی از قدرت را در اختیار دارد. آقای روحانی اگر بخواهد در آینده موفقتر باشد باید تشخص بیشتری از نظر برنامهریزی و گفتمانی از خود بروز بدهد و به بدنه اجتماعی اصلاحطلب خود و ارتباط با آنها توجه بیشتری نشان بدهد.