تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۲  ، 
کد خبر : ۲۷۹۰۳۱
گفت‌وگو با دکتر ریبوار کریم استاد دانشگاه سلیمانیه

سودای آمریکا برای فردای عراق

احسان هوشمند / ترجمه: سامان عابری - اشاره: گفت‌و‌گو با دکتر ریبوار کریم استاد روابط بین‌الملل دانشگاه سلیمانیه در دفتر کار ایشان برگزار شد.دکتر ریبوار کریم معتقد است جغرافیای سیاسی منطقه خاورمیانه شاهد شکل‌گیری تحولات تازه‌ای است که داعش نتیجه چنین فرایندی است.

*‌ با تشکر از فرصتی که برای این مصاحبه اختصاص دادید، به نظر شما داعش چگونه در خاورمیانه ظاهر شد؟

**‌ در حقیقت حضور به لحاظ زمانی یک مسأله ناگهانی است، اما به لحاظ  اساس و ریشه، موضوع جدیدی نیست؛ چون بنیان‌های تأسیس داعش به گذشته باز می‌گردد. به معنی دیگر بنیان‌های فکری داعش و پایه‌های شکل‌گیری نظامی داعش و حتی حمایت‌های سیاسی را هم از گذشته داشته است. داعش نتیجه سیاست ظالمانه و برخوردهای مذهبی در این منطقه است. بنابر این هر زمان که نگاه می‌کنید یکی از مذاهب یا یکی از قومیت‌ها که تضعیف می‌شود، به خشونت و تندروی پناه می‌برد تا به این روش حقوق از دست رفته خود را بازیابد.

آنچه در منطقه خاورمیانه مهم است این است که در این منطقه دو بلوک و دو نوع اندیشه پیدا شده است:  یک بلوک بر این باور است که باید منطقه به همین شکل باقی بماند  این  تفکری است  که تمام مشکلات داخلی کشورها را پوشیده نگاه می‌دارد و آن را مسکوت می‌گذارد.  به معنی دیگر آن بلوک یا آن تفکر که امریکا آن را راهبری می‌کند به همراه برخی از کشورهای دیگر منطقه که می‌توان عنوان کرد بیشتر به ترکیه، عربستان و امثال اینها نزدیکتر هستند می‌خواهند وضعیت به همین گونه باقی بماند چون اقتدار در این منطقه با آنان است. بلوک دوم، تفکری است که خواهان تغییر است و در حقیقت شامل آنهایی می‌شود که می‌خواهند تغییرات به گونه‌ای باشد که در راستای منافع اقتصادی و سیاسی کشورهای منطقه باشد. روسیه، ایران، چین، حزب الله لبنان، سوریه و عراق کنونی  و گروهی که آن را راهبری می‌کند. بخشی از کردها نیز به طور طبیعی در این دو بازی حضور دارند.

داعش می‌خواهد پاسخ به آن وضعیت نظامی باشد که در شاخه دوم قرار دارد.

*‌ داعش بدون همکاری بلوک نخست می‌توانست ظهور کند؟

**‌ مطمئناً با داعش همکاری می‌شود. نخست به لحاظ سیاسی؛ به این معنی که آن دسته از افرادی که موصل را اشغال کردند اگر امریکا و اروپا نمی‌خواستند چگونه داعش اجازه چنین کاری را می‌یافت. اکنون   آنها در موصل هستند، اگر اراده‌ای وجود داشت وضعیت را تغییر می‌دادند.

*‌ ترکیه و عربستان و قطر را همراه بلوک اول می‌بینید؟

**‌ بله! با این ملاحظه که نمی‌خواهند و تمایل ندارند در این منطقه تغییراتی روی دهد؛ چون نزد آنها هر گونه تغییرات در راستای منافع بلوک دوم است.

*‌ گویا تحلیل شما بر این متمرکز است که بلوک نخست یعنی اروپا، امریکا، ترکیه، قطر، امارات، و مهمتر از همه ترکیه و عربستان، نمی‌خواهند نظم کنونی حاکم بر خاورمیانه تغییر کند.

**‌ می‌خواهند هیچ تغییری انجام نشود؛ به عنوان نمونه مصر دچار تغییر شد اما وضعیت مصر را به گذشته بازگرداندند؛ لیبی دچار تحول شد اما اکنون درصدد بازگرداندن وضعیت به قبل هستند. در سایر جاهای دیگر هم آنها علاقه‌ای به ایجاد تغییرات ندارند؛ چون حاکمیت در این منطقه در دست دوستان آنها قرار دارد. هنگامی که تغییرات صورت گیرد امکان دارد قدرت به دست دشمنان آنها بیفتد.

*‌ زمینه فکری آنها چیست؟ اشاره کردید که اساس فکری داعش به لحاظ سیاسی، نظامی و... از گذشته وجود داشته است. آن اساس فکری که می‌آید با آن بلوک نخست همراه می‌شود، چیست؟ این یک پارادوکس است. به هر حال اساس فکری داعش دشمنی با غرب است اما از آن سو غرب از آنها حمایت می‌کند آیا این یک پارادوکس نیست؟

**‌ خیر! دقت کنید غرب به لحاظ سیاسی با داعش کار دارد اما به لحاظ فکری داعش کاری می‌کند که در راستای منافع بخشی از غرب است. برای مثال توازن را در منطقه نگاه می‌دارد و این برای امریکا اهمیت دارد. داعش توازن بین دو مذهب شیعه و سنی را در سوریه نگاه داشته است این برای ترکیه و عربستان اهمیت دارد. امریکا در اصل باوری به القاعده ندارد اما به راه و منش سیاسی القاعده احتیاج دارد که در راستای منافع او حرکت می‌کنند. در ارتباطات بین‌المللی موضوعی به نام دوست و دشمن همیشگی وجود ندارد، بلکه منافع همیشگی وجود دارد و این خود حائز اهمیت است.

*‌ یعنی فرصت طلبانه می‌آیند و از مناسبات بین‌الملل برای پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کنند؟

**‌ امریکا و اروپا بر اساس آن وضعیتی که در عراق به وجود آمد عامل تحریک و توسعه داعش شدند. داعش آمد موصل، شنگال، رقه و جاهای دیگر را به تصرف خود در آورد و برای خود حکومت برپا کرد. این فرصت طلبانه است یعنی فرصتی را فراهم کردند و موجب شکل‌گیری استقرار وضع موجود شدند، این نکته بسیار مهم است. اما پس از اینکه اینها وارد می‌شوند؛ امریکا می‌آید و با موجودیت آنها تعامل می‌کند. اکنون همین تعامل کنندگان خواهان کاهش قدرت داعش هستند اما امریکا هیچ گاه موافق تسلیم مناطق تحت کنترل داعش به حکومت عراق و سوریه نیست و هیچ گاه با آن همراهی نمی‌کند.

امریکا به‌دنبال پروژه خود است که به آن پروژه «اقلیم سنی» گفته می‌شود. امریکا بر این باور است که داعش باید برود اما بر این باور نیست که داعش باید توسط حکومت عراق از میان رود.  اکنون امریکا روی تشکیل یک سپاه نظامی سنی کار می‌کند چون سنی‌ها می‌توانند داعش را از میان بردارند. به این دلیل اکنون یک پروژه در کنگره امریکا برای تشکیل یک گروه صد هزار نفری سنی و تشکیل یک اقلیم سنی وجود دارد که 46 درصد از خاک عراق را گرفته‌اند. مانند استان الانبار که بسیار وسیع است.

*‌ این باعث جنگ سنی و کردها نخواهد شد؟ چون تمام سنی‌ها روی مرزهایشان با کردستان اختلاف دارند.

**‌ من فکر می‌کنم امریکا به صورت جدی روی این مسأله کار خواهد کرد. اکنون بلوک یک و دو روی یک چیز اتفاق نظر دارند و آن ایجاد یک اقلیم سنی است. یعنی اکنون هر دو بلوک موافق آن هستند.

*‌ شما آینده را چندان روشن نمی‌بینید، تنش می‌بینید و اما فرض دیگر این است که دولت بغداد بتواند با همکاری منطقه هم برای سوریه و هم برای مشارکت بیشتر اهل تسنن در عراق راه حل دیگری بیابد، آیا چنین فرضی هم وجود دارد؟

**‌ به نظر من حکومت عراق بدون اروپا و امریکا و بدون ایران توانایی پس گرفتن موصل را ندارد. به همین دلیل جنگ با گروه‌های افراطی بسیار دشوار است. حکومت عراق هم اکنون نیرویی ندارد که بدان نام ارتش نهاد تنها مجموعه‌ای از گروه های داوطلب از مردم تشکیل شده‌اند. 

پیشمرگه هم در تمام مناطق به طور کامل با داعش جنگ نمی‌کند چون او نیز وابسته به معادلات اقلیمی و خارجی است. این پیوند با خارج به گونه‌ای نیست که به او اجازه دهد به طور مداوم با داعش جنگ کند. همان طور که گفتیم داعش تا این لحظه به لحاظ سیاسی شکست نخورده است و به لحاظ سیاسی هم حمایت دارد. به عبارت دیگر امریکا و اروپا به دنبال جایگزینی در مناطق تحت کنترل داعش هستند و فکر می‌کنند این جایگزین همان اقلیم سنی است.

حیدرالعبادی که در بریتانیا سخن می‌گفت عبارت زیبایی به کار برد و گفت ما برای هر تغییری آمادگی داریم و هر چیزی که مردم سُنی آن مناطق بخواهند ما نیز قبول داریم. سنی‌های آن مناطق چند سال پیش قیامی کردند و نام آن را اقلیم سنی گذاشتند. اکنون اقلیم سنی نزد شیعیان، کردها و همچنین اروپا واقعیت دارد. اما چه کسی راهبری این اقلیم سنی را انجام دهد، آن اهمیت دارد.  اگر داعش و امثال آن باشد بسیار دشوار است و به باور من امریکا اجازه نمی‌دهد داعش رهبریت اقلیم سنی را دست بگیرد.

*‌ چرا ترکیه برای مسأله اقلیم کردستان و کمک به آن کاری انجام نداد؟

**‌ به طور طبیعی در موضع ترکیه دو چیز بسیار مهم است: نخست، ترکیه به لحاظ سیاسی متحد ائتلاف ناتو است به این دلیل ترکیه تحت سیطره این قواعد قرار دارد. دوم، ترکیه ارتباطات مهمی با عربستان و قطر دارد. 

*‌ ترکیه هر طور که شده می‌خواهد خود را بر اقلیم کردستان تحمیل کند.

**‌ کاملاً، ترکیه می‌خواهد آینده اربیل یا آینده بارزان را تعیین کند، بنابر این تمام روابط خود را به بارزانی منحصر کرده است.

*‌ اگر چنین باشد باید ترکیه از اربیل حمایت می‌کرد؛ اما این  ایران بود که از آنها حمایت کرد.

**‌ من تصور می‌کنم ترکیه دچار یک آشفتگی سیاسی در خصوص تعامل با داعش و بویژه هجوم داعش به دوستان او شد از جمله بارزانی. ترکیه با آمدن داعش به مخمور و آن مناطق، به کردها اثبات کرد که هنوز برخی از آن مناطق متعلق به شما نیست. احتمال متضرر شدن سنی‌ها هم از شکل‌گیری اقلیم سنی وجود دارد. از یاد نبرید علاوی، مطلق، هاشمی، نجیفی و سلیم جبوری همه آنها هر کدام برای خودشان حاکم هستند. اما در میان شیعیان آیت‌الله سیستانی حرف آخر را می‌زند. اکنون حیدر عبادی تقریباً رهبر نخست است اما در میان سنی‌ها مشخص نیست که کدام یک اول هستند به این دلیل اقلیم سنی برای خود سنی‌ها و کردها معلوم نیست که خوب باشد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات