یک اندیشکده اطلاعاتی آمریکایی پیشبینی کرده است که اسرائیل، مصر، عربستان و حماس در محیط پس از توافق هستهای همکاریهای بیشتری خواهند داشت و رژیم سعودی برای تکمیل ائتلاف اعراب سنی علیه ایران، سعی به خدمت گرفتن عوامل نیابتی مختلف منطقهای از جمله حماس خواهد کرد.
به گزارش بولتن نیوز، اندیشکده استراتفور در گزارشی به تحولات صورتگرفته در سیاستهای منطقهای عربستان سعودی در پی توافق و سازش میان ایران و آمریکا، به خصوص درباره افزایش حمایتهای مالی و نزدیکی روابط خود با جنبش حماس در فلسطین میپردازد و این اقدام را گام کوچکی از هدف گسترده ریاض برای تشکیل ائتلافی سنی عربی در منطقه برای مقابله با سایه نفوذ ایران در خاورمیانه میداند و در عین حال این اقدام را عامل ایجاد چالشهایی میان عربستان و قدرتهای منطقه از جمله رژیم صهیونیستی و مصر برمیشمرد که از افزایش روابط بین حماس و عربستان تاثیر میگیرند.
تلاش عربستان برای نزدیکی روابط با حماس
رژیم سعودی، با حصول توافق هستهای ایران و گروه 1+5، نمیتواند ذاتا دست به کاری نزند و صرفاً تحولات منطقه را مشاهده کند. ریاض از هماکنون فعالیت خود را بیشتر کرده و خود را در مقام رهبری ائتلاف کشورهای عرب سنی در برابر ایران و قدرت احیاشده این کشور قرار داده و به تضعیف عوامل نیابتی ایران در منطقه میپردازد. نمونه این استراتژی، توسعه روابط میان عربستان و حماس است که ریاض طی چند ماه گذشته اقداماتی برای تقویت آن انجام داده است. ورود دوباره به سیاستهای فلسطین، قدرت عربستان را از محدوده خلیجفارس به خاور نزدیک گسترش خواهد داد و این امکان را در اختیار عربستان قرار خواهد داد که با اسرائیل و مصر فراتر از نگرانیهای مشترکشان بر سر ایران و داعش همکاری کند. با این حال، عربستان در تلاش برای نزدیکی روابط با حماس باید احتیاط به خرج دهد تا باعث تحریک متحدانش نشده و یا دیگر گروهها را بیشازپیش وارد حلقه نفوذی ایران نکند.
حمایتهای مالی دیرینه عربستان از حماس
رژیم سعودی و حماس تاریخچه تعامل طولانیای دارند. حماس فاقد هر نوع استقلال مالی است و همواره به چندین منبع حمایت خارجی متکی بوده است. عربستان در اوایل دهه 2000 میلادی حامی اصلی حماس بود و بنا به برخی گزارشها نزدیک به 50 درصد از بودجه عملیاتی حماس را تامین میکرد. اما عربستان از آغاز سال 2004 میلادی (83ش) از این حمایت خود کاست زیرا غرب، پس از واقعه یازده سپتامبر و چندین حمله انتحاری دیگر که گفته میشد توسط حماس و در قالب انتفاضه دوم انجام شدند، با دقت بیشتری به بررسی حمایتهای مالی عربستان از گروههای تروریستی پرداخت. وقتی حماس در سال 2006(85ش) بهعنوان مسئول دولت خودگردان فلسطین انتخاب شد، عربستان سعودی علناً از آمریکا سرپیچی نموده و به خواسته واشنگتن مبنی بر قطع حمایت مالی از این گروه عمل نکرد. ریاض، پس از آن و در فوریه سال 2007 میلادی(86ش)، به مذاکرات در مورد دولت ائتلافی موقت میان جنبش فتاح و حماس کمک کرد. عربستان، حتی پس از این تاریخ، به حمایتهای مالی خود از حماس ادامه داد و همچنان بر اهمیت همکاری بین حماس و رقیب خود یعنی فتاح تاکید میکرد.
به نوشته این اندیشکده آمریکایی در این هنگام بود که ایران حمایتهای خود را از حماس افزایش داد. این رابطه روی کاغذ رابطه عجیبی بود: اتحاد یک گروهک شبهنظامی با اصل و نسب اخوانالمسلمین با جمهوری اسلامی و ایرانی شیعی. اما ایران میخواست هرگونه نفوذی را که میتوانست در فلسطین به دست آورد زیرا به دنبال آن بود که هلالی از عوامل نیابتی ایرانی را از تهران به مدیترانه متصل سازد. پس از آن که حماس در ژوئن 2007 میلادی(86ش)، سازشی را که عربستان برای حصول آن میانجیگری کرده بود لغو کرد و نوار غزه را اشغال کرد، نفوذ ایران بر حماس بطور مداوم افزایش یافت. تهران کمکهای نظامی در اختیار غزه قرار داد و به حماس در تامین الزامات بودجه ماهیانهاش کمک کرد. ایران، در عین آزردگی عربستان، تا سال 2012 میلادی(91ش) همین نقش را برای حماس ایفا کرد. در آن زمان، خالد مشعل رهبر سیاسی وقت و رهبر کنونی حماس همکاری خود با حکومت علوی بشار اسد و تحت حمایت ایران را قطع کرد. این تصمیم تا حدی به خاطر بشار اسد صورت گرفت.
حمایت ایران از حماس پس از این اتفاق بطور کامل قطع نشد؛ حتی در تابستان گذشته که گروههای فلسطینی با نیروهای اسرائیلی در غزه درگیر شدند، ایران حمایت مالی خود از عملیات نوار حفاظتی را افزایش داد. اما در مجموع میتوان گفت که این قدرت شیعه (ایران) به میزان زیادی از حمایتهای مالی خود از حماس کاسته بود. حماس در سالهای اخیر با حمایتهای صورتگرفته از سوی قطر و ترکیه به حیات خود ادامه داده است. اما حماس در شرایطی که برای برآورده کردن الزامات متعدد مالی خود تلاش میکند، میتواند از منافع دوستی قوتگرفته خود با عربستان و مزایای اقتصادی آن برخوردار شود. از طرفی، به خاطر هویتهای عربی و سنی این دو، عربستان شریک مناسبتری نسبت به ایران برای حماس است.
هدف نهایی عربستان، مقابله با ایران است
هدف غایی عربستان، تشکیل یک ائتلاف عربی سنی است که بتواند با اقتدار ایران در منطقه مقابله کند. عربستان در حال حاضر در چندین جبهه، مهمتر از نوار غزه در حال نبرد با ایران است. پادشاهی عربستان رهبری ائتلافی از قدرتهای منطقه در مقابله با حوثیهای تحت حمایت ایران در یمن را بر عهده دارد، از گروههای شورشی متعدد مخالف بشار اسد در سوریه حمایت میکند و به قبایل عرب سنی عراقی پول میدهد تا آنها را برای مبارزه با داعش متقاعد سازد. افزایش نزدیکی روابط با حماس، همانند روابط قوتگرفته ریاض با سودان، جزو تاکتیکهای کوچک عربستان برای رسیدن به هدف نهایی خود به شمار میرود.
پشتیبانی از حماس میتواند از سه طریق به اتحاد منطقهای عربستان در برابر ایران کمک کند. اول اینکه، عربستان با تبدیل شدن به حامی اصلی حماس نفوذ خود را به درون تحولات منطقهای خاور نزدیک گسترش خواهد داد. اگر حماس روابط خود را با ریاض نزدیکتر سازد، هر زمان که مسئلهای در خصوص حماس به وجود آید، مصر و اسرائیل مجبور خواهند شد با عربستان نیز روبرو شوند. عربستان هر چه نفوذ خود را در منطقه افزایش دهد، بیشتر احتمال میرود که آمریکا جانب عربستان را در منافع کلی این کشور بگیرد. دوم اینکه، حمایت از حماس سبب خواهد شد کمک به مبارزه با خطر داعش در غزه به پای عربستان نوشته شود. دستکم گروه کوچکی از شبهنظامیان داعشی در نوار غزه وجود دارند که حماس باید با آنها مقابله نماید. برای نمونه، عوامل داعش در نوزدهم جولای بمبهایی را زیر 5 خودروی متعلق به اعضای شاخه نظامی حماس و جهاد اسلامی فلسطین منفجر کردند. پشتیبانی مالی عربستان میتواند با کاستن از مشکلات اقتصادی که باعث پیوستن شبهنظامیان به گروههایی مانند داعش میشود، این خطر ابتدایی را از میان ببرد. کمک به حماس، در مقایسه با دیگر عملیات عربستان برای مبارزه با داعش گام کوچکی است اما با خواسته ریاض برای جلوه دادن خود به عنوان کارآمدترین حریف داعش در منطقه در یک راستا قرار دارد.
سوم و مسلمترین نکته اینکه، حمایت مالی رژیم سعودی از حماس، وابستگی این گروه فلسطینی به کمکهای ایران را کاهش میدهد. عربستان با ترمیم روابطش با حماس، توان ایران برای نفوذ در این گروه فلسطینی را از بین میبرد. این بدان معناست که ایران یک عامل نیابتی کمتر در حاشیه میدان اصلی نبرد خواهد داشت، میدانی که در قلب سوریه بزرگ و بینالنهرین واقع شده است. در نتیجه، عربستان سعودی ماههاست به دنبال برقراری روابط نزدیک با حماس است و از متحد منطقهای خود یعنی مصر خواسته تا محدودیتهای موجود بر روی این گروه را بردارد. در حقیقت تا حدی به خاطر اقدامات محتاطانه عربستان بود که قاهره تصمیم گرفت حماس را از فهرست گروههای تروریستی خود بردارد و مرز رفح را طی هفتههای گذشته به مدتی طولانی باز نگاه دارد.
دلایل سفر غیر منتظره خالد مشعل به عربستان
اما واضحترین نشانه سازش میان این دو گروه در چند هفته گذشته رخ داد. خالد مشعل رهبر حماس سفر غیرمنتظرهای به ریاض داشت و دیداری با ملک سلمان برگزار کرد که دو طرف در این دیدار درباره چالشهای موجود در نتیجه خطرات داعش و احتمالات افزایش پشتیبانی مالی عربستان از حماس صحبت کردند. منابع اندیشکده استراتفور اعلام کردهاند که خالد مشعل احتمالاً برای افزایش احتمال نزدیکی محدود روابط میان ایران و عربستان برای مبارزه با دشمن مشترکشان، یعنی داعش تلاش کرده است. اما از دیدگاه عربستان، دشمنی و بیاعتمادی بین دو کشور عمیقتر از آن است که بتوان به چنین اقداماتی در شرایط کنونی دست زد. حماس، با توجه به انزوا و مشکلات مالی، باید برای حفظ حداکثر مسیرهای دوستی ممکن در منطقه تلاش کند اما حقیقتی که در این میان وجود دارد این است که نقاط اشتراک حماس با عربستان خیلی بیشتر از ایران است.
روابط عربستان و حماس نمیتواند نفوذ ایران در فلسطین را از بین ببرد
رژیم سعودی برای افزایش روابط با حماس باید از موانع متعددی عبور کند. ریاض باید اطمینان حاصل کند که با ترمیم روابطش با حماس، لطمهای به روابطش با گروه فتح در کرانه غربی وارد نشود، گروهی که میتواند به مسیر دیگری برای نفوذ ایران در فلسطین تبدیل شود. ایران در گذشته توانسته عوامل نیابتی دیگری در فلسطین برای به چالش کشیدن حماس و تحقق اهداف خود ایجاد کرده است؛ برای مثال، ایران طی عملیات نوار حفاظتی در سال 2014 میلادی (93ش) از جهاد اسلامی فلسطین حمایت مالی و نظامی صورت داد. روابط بین جهاد اسلامی فلسطین و ایران در ماههای اخیر به میزان قابلتوجهی کاهش داشته است زیرا تهران از موضع خنثی این گروه شبهنظامی فلسطینی نسبت به اقدامات عربستان در یمن ناراضی بود. از سویی، جهاد اسلامی فلسطین یک سازمان سنی و عربی است. اما روابط نزدیک عربستان صرفاً با حماس به این معنی نیست که ایران تمام نفوذ خود را در غزه از دست میدهد؛ این شرایط گزینههای تهران را کاهش خواهد داد اما آنها را بطور کامل از بین نخواهد برد.
حمایت از حماس میتواند عربستان را در قبال قدرتهای منطقه به چالش بکشد. عربستان با افزایش روابط با حماس، ریسک نارضایتی و آزردگی قدرتهای منطقهای را هم به جان میخرد؛ همان قدرتهایی که امیدوار است به ائتلاف عربی سنی این کشور علیه ایران بپیوندند. اسرائیل و عربستان طی ماههای اخیر عمدتاً با یکدیگر همکاری داشتهاند و نقاط مشترک این دو پس از توافق هستهای ایران افزایش یافته است. اما هرگونه فعالیت شبهنظامی در غزه، اگر عربستان نتواند جلوی حماس را بگیرد، میتواند بر روابط میان اسرائیل و عربستان تاثیر منفی بگذارد. مصر، ترکیه و قطر همگی روابط ضعیف و قوی با حماس دارند و عربستان سعودی ممکن است توانایی تاثیر بر کنشهای حماس را فرصتی برای بهبود روابط با آن کشورها بداند اما در عین حال میتواند چالشی برای عربستان به همراه داشته باشد. این امر به خصوص در مورد مصر صدق میکند که به دکترین اخوانالمسلمین حماس بدبین است و فعالیتها و روابط حماس را درون حوزه نفوذی آن میداند.
حمایت از حماس، قدم کوچکی در قالب راهبرد کلان عربستان
علیرغم موانع متعدد بر سر راه احیای روابط آنها، حماس به یک پشتیبان مالی نیاز دارد و رژیم سعودی سرمایه مورد نیاز برای کمک به حماس را در اختیار دارد. عربستان تلاش میکند ائتلافی سنی عربی علیه ایران تشکیل و آن را رهبری کند، و برای رسیدن به این هدف، در گسترهای از فعالیتهای دیپلماتیکی و نظامی، هم در پشت پرده و هم بهصورت علنی در میدانهای نبرد سوریه و عراق، وارد شده است. اما ریاض میتواند تغییرات کوچکتر و ظریفتری در سیاست خارجه خود اعمال کند. عربستان، با انتخاب حمایت از حماس در حال حاضر، نگرانی منطقهای خود را درباره گسترش داعش نشان میدهد و ثابت میکند که بازیگر تاثیرگذاری در خاور نزدیک است. بنابراین، قوت بخشیدن به پیوندهای خود با حماس قدم کوچکی است که هم از نفوذ ایران میکاهد و هم موضع عربستان را تقویت میکند. این گونه از روابط عملگرا محصول اجتنابناپذیر سازش میان ایران و آمریکاست و نمایانگر خردجهانی از راهبردهای کلان عربستان سعودی در ماهها و سالهای آینده است.