تاریخ انتشار : ۳۰ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۰:۴۵  ، 
کد خبر : ۲۷۹۳۱۲

ابعاد کوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدت نفوذ سياسي/ حسن خدادي

نيت آنها اين بود که از اين مذاکرات و از اين توافق، وسيله‌اي پيدا کنند براي نفوذ در داخل کشور. ما اين راه را بستيم و اين راه را به طور قاطع خواهيم بست. نه نفوذ اقتصادي آمريکايي‌ها را در کشورمان اجازه خواهيم داد، نه نفوذ سياسي آنها را.

پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي/ مقام معظم رهبري صبح چهارشنبه مورخ 25/6/94 در ديدار جمعي از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، سپاه را نعمت بزرگ الهي و پاسدار آگاه و بيناي انقلاب اسلامي در مسائل داخلي و خارجي خواندند و با تبيين الزامات و ابعاد پاسداري از انقلاب اسلامي  افزودند: دشمن به اميد واهي پايان يافتن انقلاب، در فکر نفوذ بخصوص نفوذ سياسي – فرهنگي است که شناخت توطئه هاي دشمن، تقويت و استحکام روحيه انقلابي و حرکت مستمر به سمت تحقق آرمانها اين هدف را ناکام خواهد گذاشت.هشدار مقام معظم رهبري بعد از برجام بايستي در تحليل ما جايگاه متفاوتي نسبت به قبل داشته باشد به اين معنا که امروز بعد از برجام، آمريکايي ها تحرکات جديدي را پيدا کرده و دنبال مي‌کنند در جهت اين که برنامه نفوذ را رقم بزنند. آن ها مذاکرات هسته اي و برجام را دريچه اي براي نفوذ به جمهوري اسلامي ايران فرض کرده و تلاش دارند تا آن را محقق کنند. آمريکائي ها فکر مي کنند با مدل سازي مذاکرات هسته اي ايران 1+5، و تعميم آن به همه مسائل، اهداف خودشان را پيش ببرند. از اين رو بعد از برجام اين تلاش آمريکايي‌ها براي نفوذ تشديد شده است. نگاه بيشتر انديشکده‌هاي آمريکايي به توافق هسته‌اي، نوعي گام راهبردي براي تغيير محاسبات سياسي مسئولان و حتي تغيير ماهيت نظام اسلامي است. باراک اوباما، رئيس‌جمهور آمريکا اميدوار است که توافق هسته‌اي با ايران، به تغيير سياست‌هاي تهران و در نهايت تغيير ماهوي جمهوري اسلامي منجر شود.البته رهبر انقلاب با پيش دستي و با طرح نرمش قهرمانانه و مذاکره فقط در بحث هسته اي موجب شکست اين حربه ي دشمن شدند.و لي دشمن همواره دشمني مي کند.

با توجه به حرکات شتابزده و از سر ذوق زدگي برخي جريانات و رسانه ها بعد از جمع بندي مذاکرات هسته اي برآن شديم تا به يکي از دغدغه هاي قديمي رهبر معظم انقلاب که نفوذ و رخنه استکبار به طور عام در منطقه و به طور خاص در ايران است بپردازيم.

 

دشمن کيست؟

« دشمن که ما ميگوييم، به يک موجود خيالي و توهّمي اشاره نميکنيم. مراد ما از دشمن عبارت است از نظام استکبار؛ يعني قدرتهاي استکباري؛ قدرتهايي که حياتشان متوقّف بر سلطه‌ي بر ديگران است، دخالت در امور ديگران، در اختيار گرفتن منابع مالي و حياتي ديگر��ن؛ اينها استکبارند؛ يا به تعبير ديگري، سردمداران نظام سلطه.... اگر يک مصداق خارجي هم بخواهيم برايش مشخّص کنيم، رژيم ايالات متّحده‌ي آمريکا است.» (26/۰۵/94)

با مشخص شدن دشمن بايد پي به نقشه دشمن در منطقه باشيم.رهبر انقلاب اعتقاد دارد استکبار دو حربه براي رخنه در منطقه براي خود ترسيم کرده است:

1- ايجاد اختلاف: « اختلاف بين دولتها و بعد اختلاف بين ملّتها، که خطرناک‌تر از اختلاف دولتها، اختلاف ملّتها است؛ يعني دلهاي ملّتها را نسبت به يکديگر چرکين کنند و عصبيت بيافرينند؛ با نامهاي مختلف؛ حالا يک‌وقت مسئله‌ي پان‌ايرانيسم و پان‌عربيسم و پان‌ترکيسم و اين حرفها بود، يک روز هم مسئله‌ي سنّي و شيعه و تکفير و مانند اينها است»

اصل جمهوري اسلامي ايران براي مقابله با اين حربه از منظر رهبر انقلاب"اَشِدّآءُ عَلَي الکُفّارِ رُحَمآءُ بَينَهُم است. ما با دشمنان، با استکبار سرِ آشتي نداريم و با برادران مسلمان بناي بر دشمني و عداوت نداريم»(26/۰۵/94)

2- نفوذ: « ميخواهند در کشورهاي اسلامي و در کشورهاي اين منطقه، يک نفوذي به‌وجود بياورند که تا ده‌ها سال ادامه داشته باشد. امروز آمريکا آبروي گذشته را در اين منطقه ندارد؛ ميخواهند اين را بازسازي کنند. در کشور ما هم قصدشان همين است؛ در ايران هم نيتشان اين است. آنها به خيال خودشان، در اين جريان مذاکرات هسته‌اي .... نيت آنها اين بود که از اين مذاکرات و از اين توافق، وسيله‌اي پيدا کنند براي نفوذ در داخل کشور. ما اين راه را بستيم و اين راه را به طور قاطع خواهيم بست؛ نه نفوذ اقتصادي آمريکايي‌ها را در کشورمان اجازه خواهيم داد، نه نفوذ سياسي آنها را، نه حضور سياسي آنها را، نه نفوذ فرهنگي آنها را». (26/۰۵/94)

نکته مهم ديگر در بحث «نفوذ»، حوزه‌هاي موردنظرِ دشمن براي دستيابي به اهداف خود است. شواهد و قراين نشان‌دهندة اين است که دشمن در اين مقطع برنامة جامعي دارد و همة حوزه‌هاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي را نشانه گرفته است.

 

الف- نفوذ سياسي در کوتاه مدت

1-   ايجاد گسست ميان حاکميت و ملت

از آنجايي که آمريکايي ها از براندازي نظامي و باصطلاح سخت نظام جمهوري اسلامي ايران نااميد شده اند، براندازي نرم را دنبال مي کنند و در واقع سعي مي کنند در روند تصميم سازي ما تاثير گذاشته و از ايران يک شير بي يال و دم بسازند. در اين راستا از راهبردهاي مختلفي براي نفوذ در روند سياسي ايران بهره مي برد. از مهمترين آن ها تلاش براي ايجاد گسست ميان ملت و حاکميت جمهوري اسلامي از طريق ايجاد نارضايتي بوسيله تحريم هاي اقتصادي است. که بيش از هر چيز نامگذاري حکيمانه امسال را مي رساند. آن ها سعي مي کنند با تاثيرگذاري مخرب در معيشت مردم، آن ها را عليه دولت بشورانند و به مردم القاء کنند سختي هايي که در معيشت شما بوجود آمده است بدليل اتخاذ سياست هاي نادرست رهبران شما است. آمريکا قصد دارد با ايجاد دوقطبي هاي چرخيدن سانتريفيوژ يا استقلال و اقتصاد مردم را وادار کند تا به دولت فشار بياورند تا در سياست هاي استکبار ستيزانه اش تجديد نظر کند. اين دو قطبي ها احتمالا در آينده به موارد حقوق بشر، اقتصاد و مسائل منطقه هم تعميم خواهد يافت.

نمونه اين سياست را مي توان در پيام نوروزي اوباما مشاهده کرد. آن جا که مي گويد:« رهبران شما اگر نتوانند با توافقي منطقي موافقت کنند ايران را در مسير امروزي خود نگه خواهند داشت. راهي که ايران و ايرانيان را از بخش بزرگي از دنيا منزوي کرده است، دشواري‌هاي زيادي براي خانواده‌هاي ايراني به بار آورده است، و بسياري از جوانان ايراني را از کار و فرصت‌هايي که شايستگي آنها را دارند محروم کرده است. از طرف ديگر، اگر سران ايران با توافقي منطقي موافقت کنند اين موضوع مي‌تواند به مسيري بهتر بيانجامد: مسير فرصت‌هاي بهتر براي مردم ايران، تجارت و رابطه بيشتر با جهان، سرمايه‌گذاري‌هاي خارجي بيشتر و فرصت‌هاي شغلي از جمله براي جوانان ايراني، تبادلات فرهنگي بيشتر و فرصت‌هايي براي سفر دانشجويان ايراني به ديگر کشورها، همکاري‌هاي بيشتر در زمينه‌هايي مانند علوم و فن‌آوري و نوآوري.» وي در تلاش است تا اين پيام را به مخاطب ايراني القاء کند که شما گذشته خوبي داشتيد و داراي تمدن کهنسالي هستيد ولي اگر رهبران شما سياست هايشان را عوض نکنند آينده خوبي نخواهيد داشت.« مقام معظم رهبري در مقاطع مختلف و به طور مکرر بر وحدت ميان آحاد جامعه و به خصوص ميان مسئولان که الگوي مردم هستند تأکيد نموده و آن را تنها راه مقابله با تهديدهاي سنگين دشمنان معرفي نموده است . به عنوان نمونه ايشان در يکي از ديدارهاي خود با مردم بيان داشته است: «اگر بخواهيم اين مسئوليت در کشور جواب دهد، و مسئولان کشور به کمک مردم بتوانند ايرانِ آينده را آن چناني که لايق ايراني و لايق نام مقدس اسلام است بسازند، راهش اين است که ارتباط ميان مردم، ارتباط ميان ملت و مسئولان کشور ـ همچناني که امروز هست ـ يک ارتباط مستحکم و صميمانه باقي بماند. هرکس ملت را به تفرقه دعوت کند، هرکس سعي کند ميان ملت و مسئولان کشور فاصله بيندازد، هرکس بر طبل اختلاف بکوبد، کاري بر خلاف مصلحت اين کشور و اين ملت انجام داده است؛ هرکس مي‌خواهد باشد. اتحاد را، اتفاق را، وحدت کلمه را، حسن ظن به يکديگر را بايد حفظ کرد. قرآن مي‌گويد:« لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيرًا» (نور، 12)؛ «چرا هنگامي که آن [بهتان] را شنيديد، مردان و زنان مؤمن گمان نيک به خود نبردند». دلهايتان را با هم صاف کنيد، دست در دست هم پيش برويد؛ شک نداشته باشيد که خداي متعال اين چنين ملتي را، اين چنين دلهاي صادقي را، اين چنين گامهاي استواري را کمک و حمايت خواهد کرد» (16/2/87)

 

2-   کمک به جريان غرب گرا براي رسيدن به کرسي هاي قدرت

به احتمال بسيار زياد آمريکا براي کامل کردن تکه هاي پازل سياست نفوذ در ايران از هيچ تلاشي براي به قدرت رسيدن جريان واداده غربگرا فروگذار نخواهد کرد. براي آمريکا و غربگرايان داخلي پيروزي در انتخابات آتي مجلس بسيار مهم خواهد بود. اين نکته را حتي معصومه ابتکار معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان محيط زيست در مصاحبه با بي بي سي اذعان کرد و گفت: توافق هسته اي به اصلاح طلبان و ميانه روها قدرت و اهرم بيشتري در ميان گروههاي سياسي داخل ايران مي دهد. از اينرو به نظر مي رسد آمريکا در ماه هاي آتي گشايش هاي اقتصادي کوتاه مدتي در کشور فراهم مي کند تا موقعيت اين جريان را ارتقا دهد و پيروزي آن را تضمين کند. رفت و آمدهاي سمبليک هيئت هاي سياسي و اقتصادي اروپايي را نيز در همين چارچوب مي توان تحليل کرد.

«آنها دوست نمي‌دارند که يک نفر از خودشان را بر يک کشوري مسلّط بکنند، مثل آن چيزي که در اواخر قرن ۱۹ و اوايل قرن ۲۰ در هند اين کار را کردند؛ از خودشان آنجا مأمور داشتند؛ يک نفر از انگليس رئيس هند بود. امروز اين امکان‌پذير نيست؛ براي آنها بهتر اين است که از خود آن ملّت کساني در رأس آن کشور باشند که مثل آنها فکر کنند، مثل آنها اراده کنند، مثل آنها و بر طبق مصالح آنها تصميم بگيرند؛ اين نفوذ سياسي است. [هدف اين است که‌] در مراکز تصميم‌گيري نفوذ کنند، اگر نتوانستند در مراکز تصميم‌سازي [نفوذ کنند]؛ زيرا جاهايي هست که تصميم‌سازي ميکند. اينها کارهايي است که دشمن انجام ميدهد»(25/6/94)

 

3-   تحميل شاخص هاي دموکراسي غربي در انتخابات

جريان نفوذ، شاخص هاي دموکراسي در غرب را بر ايران تحميل مي کنند. مثلا براي ايران، انتخابات آزاد مطابق با نُرم ها و شاخص هاي غرب را تبليغ مي کنند که متاسفانه برخي از مسئولين ما هم با حمله به شوراي نگهبان در همين پازل آن ها بازي مي کنند.تصور آمريکا اين است که زمينه ايي براي نفوذ دادن جريانات ليبرال سازش گر و غرب گرا به درون نظام با استفاده از فرصت هاي انتخاباتي موجود است.« در يکي از دوره هاي رياست‌جمهوري امريكا، شخصي كه جزو دو حزب معروف امريكا نبود، آمد وارد صحنه شد؛ ثروت زيادي هم داشت و پول زيادي هم خرج كرد؛ اما مطلقاً نگذاشتند به مراحل مقدماتي و ابتدايي انتخاب هم برسد؛ با شيوه‌هاي گوناگون و روش‌هاي خاص، او را از صحنه خارج كردند.( 19/2/84)

 

ب- نفوذ سياسي در ميان مدت

1-   شکاف در بافت مرکزي تصميم گيري ايران

بسياري از دشمنان نظام معتقدند رهبر معظّم انقلاب اسلامي که پشتوانه اصلي پيشبرندگي برنامه هايش را بر حمايت هاي مردمي و بصيرت عمومي در بزنگاه ها استوار مي‌کند؛ هرگز بر سر مسائل مهم کوتاه نخواهد آمد. لذا تمام توان خويش را براي تضعيف پشتوانه مردمي نظام منعطف کرده اند. آنها خوب مي دانند که نسخه ايجاد شکاف بين قوّه تصميم ساز و تصميم‌گير در «جمهوري اسلامي»، از طريق فشار مجموعه هاي تحت نظر «نهاد رياست جمهوري» (تصميم ساز) به نهاد رهبري (تصميم‌گير) را يکبار آزموده‌اند و در انتها نتيجه بخش نبوده است.«  نفوذ سياسي هم اين است که در مراکز تصميم‌گيري، و اگر نشد تصميم‌سازي، نفوذ بکنند. وقتي دستگاه‌هاي سياسي و دستگاه‌هاي مديريتي يک کشور تحت‌تأثير دشمنان مستکبر قرار گرفت، آن‌وقت همه‌ي تصميم‌گيري‌ها در اين کشور بر طبقِ خواست و ميل و اراده‌ي مستکبرين انجام خواهد گرفت؛ يعني مجبور ميشوند. وقتي يک کشوري تحت نفوذ سياسي قرار گرفت، حرکت آن کشور، جهت‌گيري آن کشور در دستگاه‌هاي مديريتي، بر طبق اراده‌ي آنها است؛ آنها هم همين را مي‌خواهند.» (25/6/94)

 

2-   ايجاد دو دستگي در جامعه

آمريکا براي نفوذ در سياست داخلي ايران تلاش مي کند طبق سياست هاي خودش افراد جامعه را به دسته هاي مختلف تقسيم کند. از سويي عده اي را که مخالف رابطه با آمريکا هستند را تندرو و افراطي خطاب مي کند تا در فضاي سياسي داخلي، آنها را خلع سلاح کند و قدرت نفوذ را از آنها بگيرد و از سويي ديگر عده اي ديگر را تجديد نظرطلب يا جواناني که آينده مي خواهند خطاب مي کند. ديدار هيئت هاي اروپايي با فتنه گران را در همين چارچوب مي توان تحليل کرد. تلاش‌ها براي احياي شبکه اجتماعي اصلاحات و فتنه، ايجاد جبهه سياسيون مخالف، تبديل مطالبات فراگير اجتماعي به مطالبات سياسي مدني، ساخت ديوار رسانه‌هاي زنجيره اي براي اهداف تدافعي- تهاجمي، ايجاد شکاف اجتماعي و دوقطبي سازي مردم در قالب "اعتدال- ضدّاعتدال" و سرخط کردن ملزومات سياسي در دولت؛ در واقع مقدّمه سازي هاي اين پروژه هستند که در حال حاضر اخبار گسترده‌اي از اين اقدامات به گوش مي رسد.«نکته ديگر اين است که اينها دم از دوستي مردم و محبّت به ملتها ميزنند! واقعاً اين بخش از قضيه خيلي وقاحت لازم داشت».(26/4/81)

 

3-   بزک کردن و شيطان زدايي کردن از چهره آمريکا

 از آنجا که نفوذ رسانه اي يکي از مصاديق جنگ نرم است و دشمن با تمام توان در اين عرصه مشغول فعاليت است نخبگان و کارشناسان معتقد هستند مطبوعات وابسته مي توانند نقش کليدي در نفوذ دشمن به کشور ايفا کنند حتي رهبر انقلاب بارها در اين خصوص تذکر دادند تأکيد رهبر انقلاب مبني بر تبديل شدن بعضي از مطبوعات به پايگاه دشمن ، توسط بعضي از مسئولين در گذشته جدي گرفته نشد و ماحصل آن بروز فتنه 88 و تبعات آن بود. 

 بهترين توصيف براي عملکرد روزنامه هاي زنجيره اي که تلاش دارند تا به هر قيمت چهره آمريکا را «بزک» کرده و از دوستي و مهرباني دشمن براي ملت ايران سخن بگويند، سخنان مهم رهبر معظم انقلاب است که فرمودند: «برخي افراد تلاش دارند با بزک کردن چهره امريکا، زشتي ها و خشونت ها و وحشت آفريني ها را از اين چهره بزدايند و دولت امريکا را دولتي علاقمند به مردم ايران و انسان دوست معرفي کنند، اما تلاش اين افراد به نتيجه نخواهد رسيد.» (28/11/92)

 

4-   بازگشايي سفارتخانه ها و تاسيس دفتر مستقل حافظ منافع آمريکا در ايران

بازگشايي سفارت خانه ها هم مي تواند برنامة نفوذ سياسي ميان مدت استکبار باشد.اقدام سريع انگيس براي بازگشايي سفارتش قبل از انجام حتي تعميرات جاي بسي تعجب دارد؟در حالي که قبل از اين با بيان سه پيش شرط همواره بر انجام اين شروط تاکيد داشتند.در ظاهر اين شروط برآورده نشده است پس چه نفعي براي انگليس قبل از انتخابات اسفند 94 در ميان بوده است؟

در حال حاضر آمريکا دفتر حافظ منافع مستقلي در ايران ندارد. کشور سوئيس به عنوان نماينده وي کارهاي کنسولي آن را در سطح پايين انجام مي دهد. آمريکا احتمالا مترصد فرصتي است تا خلا حضور ديپلماتيک خود در ايران را جبران کند و دفتر حفاظت از منافع مستقلي براي خود در ايران تاسيس کند. تجربه تاريخي نشان داده است حضور جاسوس هاي ديپلمات نماي آمريکايي در هر کشوري خطرات امنيتي زيادي را به آن متحمل خواهد کرد. نمونه بارز آن فعاليت هاي جاسوسي سفارت آمريکا در تهران بود در ماه هاي ابتدايي پيروزي انقلاب اسلامي بود که سر انجام با اقدام انقلابي دانشجويان خاتمه يافت. البته همين جا بايد به اين نکته اشاره کرد که از انگليسي ها هم نبايد غفلت کرد که درست در آستانه انتخابات مجلس وارد تهران شدند و سفارت خود را بازگشايي کردند.

 

5-   کشاندن مذاکرات به مسائل غير هسته اي

يکي ديگر از راهبردهاي آمريکا براي نفوذ در ايران کشاندن مذاکرات به مسائل ديگر از جمله مباحث منطقه اي و حقوق بشر است. اعضاي تيم مذاکره بارها گفته اند که آمريکايي ها در خلال مذاکرات مسائل منطقه اي از جمله سوريه و يمن را پيش مي کشند ولي ما به آن ها مي گوييم فقط در مسئله هسته اي مذاکره مي کنيم. رهبر انقلاب در خطبه هاي عيد فطر94 فرمودند:« ما با آمريکا در مورد مسائل گوناگون جهاني و منطقه‌اي مذاکره‌اي نداريم؛ در مورد مسائل دوجانبه مذاکره‌اي نداريم؛ گاهي در موارد استثنائي مثل اين مورد هسته‌اي، بر اساس مصلحت، مذاکره کرده‌ايم؛ اين مورد هم فقط نبوده است، قبل از اين هم مواردي بوده است که من در سخنراني‌هاي عمومي قبلي به آنها اشاره کرده‌ام. سياستهاي آمريکا در منطقه با سياستهاي جمهوري اسلامي ۱۸۰ درجه اختلاف دارد. » با اينکه هنوز حسن نيت آمريکايي ها براي ما اثبات نرسيده و سرانجام جمع بندي مذاکرات هسته اي در دو کشور مشخص نيست عده اي در داخل همسو با آمريکا تلاش مي کنند با بزک کردن چهره استکبار، مذاکرات هسته اي را فتح الفتوح خوانده و نظام را مجبور به مذاکره با آمريکا در مسائل ديگر بکنند.

 

6-   اخلال در دستگاه محاسباتي نظام و عدم درک صحيح از تحولات بين المللي و منطقه

يکي ديگر از مواردي که ارتباط عميقي با استقلال سياسي کشور دارد درک صحيح از تحولات بين المللي و منطقه اي و همچنين دشمن شناسي و شناخت حيله ها و ترفندهاي دشمن براي مقابله با نظام اسلامي يا ايجاد خطاي محاسباتي در دستگاه هاي داخلي است که اين مورد نيز بخصوص همواره مورد تأکيد مکرر رهبر انقلاب قرار گرفته است.

در اين باره بايد گفت داشتن درک صحيح از تحولات بين المللي و منطقه اي و پرهيز از خودفريبي و بزرگنمايي غيرمعقول اين تحولات، از ابتدايي ترين ملزومات وارد شدن در صحنه هاي بين المللي و منطقه اي و ايفاي نقش به عنوان يک واحد سياسي مستقل است. در حقيقت عدم درک صحيح اين تحولات و روند حاکم بر آن نه تنها موجب اعمال سياست هاي کور و استراتزي هاي خيالي مي شود بلکه بيش از پيش نيز موجب تحت الشعاع قرار گرفتن استقلال سياسي کشور در راستاي اصول و منافع قدرت هاي خارجي مي شوند که هر دو منافع ملي کشور را بطور قابل ملاحظه در معرض خطر قرار داده و به سست شدن پايه هاي استقلال سياسي کشور مي انجامد.« فتار امريکا و قدرتهاي سلطه گر مانند رفتار شيطان است چرا که آنها همواره تلاش دارند با تهديد و تطميع و بويژه با وعده هايي که هيچگاه به آنها عمل نمي کنند، کشورهاي ديگر را مرعوب و تحت سلطه خود درآورند، و شيطان نيز تلاش دارد با تهديد و تطميع، دستگاه محاسباتي انسان را از کار بياندازد و او را دچار خطاي در محاسبه کند. همه بايد مراقب اين خطر بزرگ باشند زيرا خطاي در محاسبه باعث مي شود که اراده و توانايي هاي انسان در جهت تصميم اشتباهي که اتخاذ مي شود، عملاً به هدر رود.»(2/4/93)

 

ج- نفوذ سياسي در بلند مدت

1-   از بين بردن روحيه مقاومت و استکباري

يکي ديگر از مفاهيمي که باز ارتباط آن با مفهوم نفوذ سياسي بر هيچ کس پوشيده نيست، مقوله مقاومت و پايداري و ايستادگي در مقابل قدرت هاي سلطه طلب و هر آنچه که آن ها در صدد تحميل به کشور مي باشند است. شايان ذکر است مقاومت و پايداري بخصوص از نوع ارزشي و ديني آن يکي از دستاوردهاي بسيار ارزشمند و بزرگ انقلاب اسلامي ايران است که با وقوع انقلاب از يک آرمان به يک اصل ملموس و محسوس تبديل شد که امروز در سرتاسر جهان شاهد اوجگيري اين اصل در ميان ملت هاي آزاديخواه و استقلال طلب هستيم.

در واقع پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام به صورت خودکار منجر به گسترش موج مقاومت در ميان ملت شد. اين مقاومت و دامنه آن در طول بيش از سه دهه گذشته نه تنها در ميان ساير ملت هاي جهان نيز گسترانيده شده است بلکه به معناي اخص کلمه استقلال ملت بزرگ ايران را نيز در عرصه هاي مختلف سياسي، اقتصادي، فرهنگي و . . . و در مقابله با ترفندها و توطئه هاي مختلف دشمنان از حمله نظامي گرفته تا تحريم و جنگ نرم و قس علي هذا تضمين نموده است.قطعا اولين پيامد نفوذ بلند مدت سياسي دشمنان، از بين بردن روحيه استکبار ستيزي مردم است.بزک کردن دشمن در همين چارچوب قرار مي گيرد تاريخ نشان داده وقتي اين روحيه از بين رفت کشور دچار مشکل شد:« سؤال کردند [اين بود که]، تکليف مبارزه‌ي با استکبار پس از مذاکرات چيست؟ خب، مگر مبارزه‌ي با استکبار، تعطيل‌پذير است؟ مبارزه‌ي با استکبار، مبارزه‌ي با نظام سلطه تعطيل‌پذير نيست. اين هم جزو همين حرفهايي است که اتّفاقاً امروز من يادداشت کرده‌ام که به شما بگويم. اين جزو کارهاي ما است، جزو کارهاي اساسي است، جزو مباني انقلاب است. يعني اگر مبارزه‌ي با استکبار نباشد، ما اصلاً تابع قرآن نيستيم. مبارزه‌ي با استکبار که تمام نميشود. در مورد مصاديق استکبار، آمريکا اتمّ مصاديق استکبار است.»( ۱۳۹۴/۰۴/۲۰)

 

2-   مهار نفوذ ج.ا.ايران در منطقه

يکي از اهداف اصلي آمريکا از تعاملات سياسي با ايران، مهار نفوذ جمهوري اسلامي در سطح منطقه است. سوريه، يمن، لبنان و عراق از جمله کشورهايي هستند که به لحاظ تفکري جبهه مقاومت را تشکيل مي‌دهند و بر همين اساس، در خلال مذاکرات هسته‌اي تلاش‌هايي براي تضعيف جريان مقاومت صورت پذيرفته است. بيل ريچاردسون، نماينده سابق آمريکا نيز در اين خصوص اظهار داشت: «يک نتيجه خوب براي توافق بايد ايران را به جوامع ديگر پيوند بزند، رفتار اين کشور را نسبت به اسرائيل تغيير دهد و موجب شود تا ايران در حمايت از شورشي‌هاي يمن (انصارالله) و دولت بشار اسد در سوريه تغيير رويه دهد.»رهبر انقلاب براي سد کردن اين راه در بيانات عيد فطر94فرمودند:« ما از حمايت دوستانمان در منطقه دست نخواهيم کشيد: از ملّت مظلوم فلسطين، از ملّت مظلوم يمن، از ملّت و دولت سوريه، از ملّت و دولت عراق، از مردم مظلوم بحرين، از مجاهدان صادق مقاومت در لبنان و فلسطين؛ [اينها] همواره مورد حمايت ما خواهند بود.»

 

3-   از بين بردن استقلال سياسي بعنوان  بيت الغزل انقلاب اسلامي ايران

آخرين مرحلة نفوذ بلند مدت سياسي در ايران را مي توان استحاله و از بين رفتن استقلال سياسي ايران دانست. که نتيجة آن وابستگي شديد کشور به قدرتهاي مستکبر جهاني و سرسپردگي و انفعال نظام سياسي در تصميم گيري و راهبري سياست داخلي و خارجي است. بنابراين غالباً نقطه‌‌ آغاز استقلال را در سياست مي‌‌دانند. بدون تأمين استقلال سياسي نمي‌توان حرکت به سمت استقلال در ساير حوزه‌‌هاي اقتصادي و فرهنگي را شروع کرد. در اين باره ايشان فرمودند:« استقلال، بيت‌الغزل انقلاب اسلامي بود.»( 14/۰۷/79)

 در بعد خارجي، استقلال سياسي بدين معناست که ابتکار تعيين و اداره‌ روابط با ديگر کشورها در دست دولت قرار دارد. بدين ترتيب، استقلال سياسي عبارت است از داشتن قدرت تصميم‌‌گيري و سياستگذاري همراه با اعمال اين تصميم‌‌ها و سياست‌‌ها در حيطه‌‌ حاکميت. در واقع در استقلال سياسي آنچه مهم است عدم وابستگي هيأت حاکمه و اتخاذ تصميمات بر مبناي منافع کشور است.

در حقيقت مي توان گفت استقلال سياسي ركن ركين استقلال در همه ابعاد آن مي باشد به گونه اي كه استقلال اقتصادي يا فرهنگي نيز بدون استقلال سياسي امري امكان ناپذير مي باشد و اساساً يكي از اهداف انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام، به دست آوردن استقلال بود به گونه اي كه استقلال سياسي يكي از شاه بيت هاي فرمايشات حضرت امام در پيش و پس از پيروزي انقلاب اسلامي به شمار مي آيد. رهبر معظم انقلاب نيز استقلال سياسي را به معني خدمت‌‌گزاري مردم مي‌‌داند و اينکه مسؤلان نظام اسلامي زير بار هيچکس، جز تکليف الهي‌‏شان نيستند. از نظر ايشان اگر همه‏‌ دنيا هم جمع شوند آمريکا، انگليس، اروپا؛ حتي آن روزي که در دنيا دو قدرت شرق و غرب بود و دست در دست هم بگذارند و بخواهند اين ملت و اين کشور را يک قدم به سمتي که به ضرر مردم و به نفع آن‌‏هاست بکشانند، مسؤلان و رؤسا و خدمتگزاران اين کشور، اجازه نخواهند داد. اين، استقلال سياسي است. استقلال سياسي، يعني اينکه امروز کساني بر اين مملکت حکومت مي‌‏کنند که مردم مي‏‌خواهند. به نظر رهبر انقلاب استقلال را گناه نا بخشودني و علت دشمني با اين نظام را مستقل بودن نظام اسلامي مي دانند و مي فرمايند: «گناه جمهوري اسلامي و گناه ملتي که به اين جمهوري و به اين اسلام دل سپرده و در راه او حرکت کرده، فقط همين است که ميخواهد زير بار زور و سلطه و توهين ديگران به شخصيت خودش نرود.» (30/۱۱/88)

 

 

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات