تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۱  ، 
کد خبر : ۲۸۳۲۶۴

سوریه میدان فروپاشی نظم سلسله مراتبی آمریکا

نظم جهانی نوینی خارج از اراده آمریکا و متحدانش، در حال شکل گیری است. یکی از زمینه های اساسی این تحول، شکل گیری انقلاب اسلامی و ظهور قدرت جدیدی به نام اسلام و جریان های اسلام گرای انقلابی در جهان می باشد که تبدیل به بزرگترین چالش سیاست خارجی آمریکا شده است و روز به روز بر نشانه های فروپاشی نظم تک قطبی آمریکا افزوده است.
پایگاه بصیرت / سیدمحمود موسوی
پایگاه بصیرت/گروه بین الملل/سیدمحمود موسوی/ نزدیک به 5 سال است جنگ نیابتی رژیم اسرائیل و غرب بر علیه سوریه ادامه دارد. در طول این مدت میلیاردها دلار خسارت مالی و جانی بر کشور سوریه وارد شده و باعث ویرانی بسیاری از زیرساخت های آن گردیده است. اهمیت و موقعیت استراتژیک سوریه باعث شده تا میدان جنگ در این کشور، میدان آزمون شکل گیری نظم جهانی خارج از کنترل آمریکا گردد که با حضر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در حال شکل گیری است.

اهمیت و جایگاه سوریه
سوریه از ویژگی های مهمی برخوردار است که این کشور را عرصه جنگ اخیر کرده است. این کشور علاوه بر قرار گرفتن در منطقه‌ غرب آسیا به عنوان یکی از مهم ترین عناصر جریان مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی به حساب می آید. عملکرد چند دهه ای سوریه در قبال جریان مقاومت باعث کسب پیروزی های بسیار مهم در برابر رژیم اسرائیل و تثبیت و تقویت و گسترش جایگاه و نقش جریان مقاومت در معادلات منطقه غرب آسیا و ایجاد ثبات در این منطقه گردیده است؛ ثباتی که به محدودیت بلند پروازی‌های اسراییل انجامیده است. 
سوریه هم به لحاظ ژئوپولیتیکی که با رژیم صهیونیستی و لبنان به عنوان کانون تحولات اخیر منطقه، هم مرز است و هم از لحاظ قرار گرفتن در محور مقاومت، دارای اهمیت می باشد و این مسئله رفتار قدرت هایی مانند روسیه و آمریکا را توجیه می کند. البته لازم به ذکر است حمایت های روسیه از سوریه در دایره رقابت های دیرینه بلوک غرب و شرق که از زمان جنگ سرد به یادگار مانده و بار دیگر در این کشور رخ نمایان کرده است، تعریف می شود در حالی که حمایت های ایران از دولت قانونی سوریه در دایره مبانی فکری و اعتقادی انقلاب اسلامی که مبارزه با رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی سیاست خارجی ایران می باشد، تعریف می شود، بنابراین جنس حمایت های دو کشور متفاوت است، ولی وجود دشمن مشترک به نام آمریکا این دو کشور را در این مورد به هم نزدیک کرده است تا جایی که اقدام به تشکیل ائتلاف چهار جانبه ضد تروریسم برای مقابله با داعش می کنند؛ مؤلفه‌هایی که اگر مبتنی به ساختار نظام بین الملل و جایگاه و مواضع قدرت‌های بزرگ در آن مورد بررسی قرار گیرند، می‌توانند به شکل‌گیری تصویری کلان نسبت به رویکرد دو کشور اخیر در قبال بحران سوریه، کمک کنند.
 در واقع از این منظر مواضع روسیه و ایران در موضوع سوریه در رابطه با مواضع ایالات متحده‌ آمریکا و سناریوی طراحی شده برای سوریه از سوی غرب، اهمیت می‌یابد. این رابطه مبتنی به آنچه «ایکنبری» به عنوان آسیب‌های احتمالی در ساختار سلسله مراتبی نظام بین الملل مطرح می‌کند، قابل مطالعه خواهد بود.
«جان ایکنبری» در مقاله خود به بررسی شرایط آمریکا بعد از فروپاشی شوروی می پردازد و به استلزامات رؤیای ابرقدرتی آمریکا در قرن 21 اشاره می کند. ایکنبری معتقد است که اگر آمریکا استلزامات ابرقدرتی را مراعات نکند به سرعت شرایط هژمونی خود را از دست خواهد داد و به چالش های فراوانی در این مسیر برخورد خواهد کرد. یکی از مهم‌ترین مفاهیمی که ایکنبری مطرح کرده است، توان خود محدود سازی آمریکا در کنار تعهد به عمل دسته جمعی نسبت به مسایل بین المللی است. به اعتقاد وی اگر آمریکا علیرغم ابرقدرت بودنش، بر اقدامات خود محدودیت های را اعمال نکند معادلات بین المللی به ضرر او تمام خواهد شد. آمریکا اگر محدودیت‌های داوطلبانه مانند پای‌بندی به تصمیم‌ها و رویکردهای جامعه‌ جهانی را در رفتار خود پیاده نکند، با ایجاد اتحاد از سوی دیگر کشورهای قدرتمند بر ضد این کشور مواجه خواهد شد. 
این مسئله در خصوص جنگ عراق و سوریه از سوی آمریکا مورد بی توجهی قرار گرفته و تبعات سنگینی را برای این کشور به همراه داشته است. ورود آمریکا به جنگ عراق و حمایت از درگیری ها در سوریه باعث ایجاد نگرانی های عمیق در رقبای قدرتمند خود مانند روسیه گردید و مفهوم یک جانبه گرایی در استراتژی کلان آمریکا به عنوان یک رویکرد غالب مورد توجه قرار گرفت.
حضور آمریکا در منطقه مهم غرب آسیا به معنی قدرت‌گیری دوباره این رویکرد است و با مفهوم «ابر قدرت خود محدود کننده» قابل توجیه نیست. این مسئله باعث از بین رفتن منافع حیاتی قدرت‌های بزرگ مانند روسیه خواهد شد و نظام سلسله مراتبی را که بر اساس تأمین منافع تمامی قدرت‌های بزرگ است، فروخواهد پاشاند. سقوط بشار اسد که به احتمال زیاد نابودی یکی از مهم‌ترین حلقه‌های مقاومت در برابر توسعه‌ منافع آمریکا در منطقه، تعبیر می‌شود، افزایش قدرت آمریکا و متحدان منطقه‌ای این کشور، از جمله رژیم صهیونیستی را در پی خواهد داشت؛ پیامدی که به افزایش نگرانی‌های روسیه، در مورد جایگاه آینده‌ خود در ساختار نظام بین الملل، منجر می‌شود و روسیه با حضور مستقیم در حل بحران سوریه، شکل گیری چنین وضعیتی را به تأخیر انداخته است و برنامه های آمریکا در انتظام منطقه بر مبنای خواسته های واشنگتن را متزلزل کرده است.
در این میان موضوع مهم دیگری که باعث حضور مستقیم روسیه در سوریه نیز شده است و آن مسئله تروریسم تکفیری است. روسیه با توجه به هم جواری با کشورهای آسیای میانه و قفقاز، یکی از کشورهایی است که قدرت گرفتن تروریسم تکفیری، منافع ملی این کشور را با خطر جدی مواجه می کند. مطمئنا حضور هزاران چچنی تکفیری در جبهه داعش این نگرانی را دوچندان می نماید. چالش موجود بین روسیه و مبارزان چچنی سابقه ای طولانی دارد ولی با ظهور جریان های تکفیری مانند داعش این چالش وارد مرحله ای جدید شده است. انجام عملیات های خرابکارانه در مترو و تعدادی از مراکز عمومی در روسیه نمایانگر این واقعیت است که قدرت گرفتن این جریان در منطقه، کل امنیت منطقه از جمله روسیه را به خطر خواهد انداخت. از طرف دیگر از دست رفتن سوریه برای روسیه به معنی عقب نشینی مسکو از عمق استراتژیک این کشور تا مرزهای خود است. سوریه به عنوان مهم ترین منطقه استراتژیک در منطقه برای روسیه از اهمیت حیاتی برخوردار است، لذا همه این شرایط باعث گردیده است تا روسیه با حضور نظامی خود در سوریه مانع از بین رفتن منافع خود در منطقه گردد.

تزلزل نظم سلسله مراتبی آمریکا در میدان سوریه
از دیدگاه تحلیل گران سیاسی نظم جهانی با عبور از نظم چندقطبی (Multipolar) قرن نوزدهم، نظم چندقطبی ناپایدار در ابتدای قرن بیستم بعد از جنگ جهانی اول، نظم دوقطبی(Bipolar)  بعد از جنگ جهانی دوم و نظم تک قطبی (Unipolar) بعد از فروپاشی شوروی، وارد مرحله جدیدی شده است. به اعتقاد آن ها جهان در حال گذار از یک نظم جهانی به نظم دیگری است. به بیان دیگر نظم جهانی نوینی خارج از اراده آمریکا و متحدانش، در حال شکل گیری است. یکی از زمینه های اساسی این تحول، شکل گیری انقلاب اسلامی و ظهور قدرت جدیدی به نام اسلام و جریان های اسلام گرای انقلابی در جهان می باشد که تبدیل به بزرگترین چالش سیاست خارجی آمریکا شده است و روز به روز بر نشانه های فروپاشی نظم تک قطبی آمریکا افزوده است.
 در شرایط گذار، تمامی قدرت ها به دنبال تثبیت جایگاه خود در نظم جدید که در حال شکل گیری است، می باشند. روسیه نیز از این مسئله استثنا نیست. فروپاشی شوروی در سال 1991 میلادی باعث انزوای این کشور در عرصه بین المللی گردید ولی با گذشت 25 سال از این واقعه، شواهد نشان می دهد روسیه به بازسازی درونی خود پرداخته و در حال خروج از انزوا و مطرح کردن خود به عنوان یک قدرت برتر در جهان می باشد. در این شرایط روسیه به دلیل تثبیت جایگاه خود در نظم جدید جهانی، سوریه را به راحتی از دست نخواهد داد چون سقوط دولت فعلی سوریه معادلات را در نظم نوین جهانی به ضرر روسیه تمام خواهد کرد.
ایالات متحده برای حفظ وضعیت توازن قدرت در روابط بین الملل و حفظ هژمونی خود در این ساختار، و با پیش رو قرار دادن استراتژی بزرگ جنگ تمدن ها و کلان تئوری پایان تاریخ، سعی در جلوگیری از ظهور قدرت های منطقه ای و جهانی داشت و اکنون این سیاست از جوانب مختلف در آمریکا زیر سوال رفته است. نگاهی کوتاه به حیطه علائق ایالات متحده نشان از این واقعیت دارد که منطقه خاورمیانه به اصطلاح بزرگ (خاورمیانه سنتی، به اضافه شمال آفریقا، آسیای مرکزی و قفقاز) یا در اصطلاح برژینسکی "بالکان اوراسیایی"، اصلی ترین و مهمترین منطقه ای است که میدان رقابت قدرت های نوظهور احتمالی و ایالات متحده را تشکیل می دهد. هم از این روست که این منطقه تا این حد برای آنان اهمیت دارد. از سوی دیگر، قدرت های نوظهور، همچون روسیه، ایران و چین، به نسبت نزدیکی جغرافیایی شان به این منطقه و علائق تاریخی خود، در این منطقه به ایفای نقش می پردازند. نگاهی کوتاه به موضعگیری های این سه قدرت منطقه ای در قبال حوادث یکسال اخیر در دنیای اسلام بسیار جالب توجه، و حاکی از بازیگری آنان در این حوزه است.
موضع ایران در این عرصه، در واژه "بیداری اسلامی" خلاصه می شود. این مفهوم که نخستین بار در توصیف حرکت های مردمی منطقه از سوی رهبر جمهوری اسلامی ایران مطرح گردید، نشان از این دارد که اسلام سیاسی در منطقه، چالشی جدی برای نظم سنتی منطقه ای ایجاد کرده و به عنوان آلترناتیوی جدی برای حکومت های سکولار و اقتدارگرای وابسته به غرب مطرح است (خواه این اسلام با ظهور رهبری کاریزماتیک همچون راشد الغنوشی در تونس نمایان شود، و خواه در حرکت انقلابی مردم یمن بروز یابد.)

 روسیه که احساس می کند در خیمه شب بازی ناتو در لیبی به شدت بازنده شده، در مورد سوریه به طور جدی وارد میدان شده و در یک ائتلاف رسمی و البته نانوشته با ایران، سعی در دخالت تمام عیار در حفظ نظام سوریه دارد. نکته جالب توجه این که برای اولین بار پس از فروپاشی شوروی، دولت روسیه از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل استفاده کرد، تا کنترل تحولات سوریه در دست ناتو و رقیب آمریکایی نیفتد. مسئله فوق در کنار استقرار سپر دفاع ضد موشکی ناتو در ترکیه و اروپای شرقی، و همچنین دخالت اخیر آمریکا در حوادث پس از انتخابات پارلمانی روسیه، که منجر به موضعگیری رسمی روسیه بر علیه آمریکا و متهم کردن آن به دخالت در امور داخلی روسیه و تحریک مردم این کشور به تظاهرات علیه حزب حاکم (Smith-Spark and Tkachenko, 2011)؛ سبب شده است که روسیه در این عرصه کوتاه نیامده و از ناحیه ناتو و رقیب آمریکایی احساس خطر کند.
 
نتیجه
با توجه به مطالب ارائه شده می‌توان حضور روسیه را در بحران سوریه حضوری متناسب با الزاماتی ارزیابی کرد که بیانگر همسویی دغدغه‌های راهبردی این کشور با نظام دمشق است. این نگرانی از آنجا ناشی می‌شود که تلقی مطلوب از وجود نظام سلسله مراتبی با هژمونی آمریکا، در طول سال‌های گذشته به شدت متزلزل شده است. روسیه و چین در صورتی که قطعنامه ضد سوری در شورای امنیت را بپذیرند و یا با آمریکا برای حمله نظامی به سوریه هم پیمان شوند، بیش از هر چیز باید گسترش قدرت و منافع این کشور را پذیرفته باشند و به همین خاطر است که عدم وصول به چنین توافقی، می‌تواند دلیلی متقن بر تداوم نگرانی‌ها نسبت به جایگاه هژمونیک آمریکا در جهان محسوب شود./

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات