روزنامه کیهان **
چریکهایی با کت و شلوار خاکستری! / محمد صرفی
مرکز مهمترین تصمیمگیریها و اقدامات سیاسی- امنیتی آمریکا کجاست؟ دفتر مرکزی سازمان سیا در لانگلی ایالت ویرجینیا؟ پنتاگون در آرلینگتون؟ آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) در فورت مید ایالت فلوریدا؟ پاسخ منفی است. برای پاسخ به این سوال باید سری به وزارت خزانهداری آمریکا زد؛ «دفتر تروریسم و اطلاعات مالی» (TFI) با حدود 700 کارمند که از آن میتوان به «اتاق جنگ جدید آمریکا» یاد کرد. اسم این واحد که ریاست آن برعهده معاون وزیر خزانهداری است، در ظاهر گولزننده است. در این دفتر اطلاعات مالی تروریستها ردیابی و دنبال نمیشود. وظیفه آن طراحی و عملیاتی کردن سیاستها و استراتژیهای آمریکا علیه کشورهای متخاصم و به تعبیر آمریکاییها «سرکش»، با ابزارهای اقتصادی است.
خوان زاراته دستیار رئیس جمهور و مشاور امنیت ملی در دولت جورج بوش که سالها در این میدان کار کرده است، در کتاب خود تحت عنوان «جنگ خزانهداری» میگوید؛ زرادخانه آمریکا شامل هواپیماهای بدون سرنشین، موشکهای تام هاوک و چریکهایی با کت و شلوار خاکستری است. وظیفه این چریکها تبدیل ابزار مالی و اقتصادی به سلاحی قوی، علیه دشمنان آمریکاست. 15 سال پیش اگر عنوان میشد وزارت خزانهداری در قلب استراتژی امنیت ملی آمریکا قرار میگیرد، کسی این ادعا را جدی نمیگرفت اما اکنون این اتفاق روی داده است. کافی است نگاهی به سند استراتژی امنیت ملی آمریکا در سال 2015 بیندازید. در این سند 30 صفحهای 9 بار از واژه تحریم استفاده و تاکید شده استفاده از جنگ اقتصادی برای رسیدن به اهداف سیاسی مورد نظر، اولویت دستور کار دیپلماسی آمریکا خواهد بود. این سند به روشنی گویای جایگاه تحریم در راهبرد کلان واشنگتن علیه رقبا و دشمنان است.
البته استفاده از ابزار تحریم سابقهای بس طولانی دارد. مطالعات تاریخی نشان میدهد اولین تحریم با هدف سیاسی، به چند سده پیش از میلاد مسیح -حدود 2500 سال پیش- بازمیگردد. یک تحقیق مفصل از سوی موسسه پیترسون درباره اقتصاد بینالمللی نشان میدهد طی یک قرن اخیر - از سال 1914 تا 2014- بیش از 220 بار از این ابزار در روابط بینالمللی استفاده شده است. از سال 1914 تا 1969 تحریم 63 بار اعمال شده که 19 مورد آن به صورت یکجانبه از سوی آمریکا بوده است. از سال 1970 تا 2014 نیز 161 مورد اعمال تحریم بوده که 54 مورد آن از سوی آمریکا و یکجانبه است. جزئیات این تحقیق نشان میدهد با گذشت زمان، استفاده از ابزار اقتصادی برای رسیدن به اهداف سیاسی افزایش چشمگیری داشته و کیفیت و ابعاد آن نیز پیچیده و گستردهتر شده است، تا جایی که از آن به عنوان «جنگهای مدرن» یاد میشود.
ینس وایدمن، رئیس بانک مرکزی آلمان از این تقابل به عنوان «جنگهای ارزی» یاد میکند و در اظهاراتی قابل تامل میگوید؛ راه برقراری «نظم نوین جهانی» جنگ ارزی- اقتصادی است. هدف از این جنگ تبدیل جهان به یک بازار واحد، با ریاست یک امپراتوری است. جهانی مشابه یک سوپرمارکت که کشورها، به عنوان شعب آن در نظر گرفته شده که هر یک دارای مدیران اجرایی تابع مدیر کل هستند. برخلاف دوره جنگ سرد، که بمبهای اتمی وظیفه ارعاب و اعمال نفوذ خود به رقیب را برعهده داشتند، «بمبهای اقتصادی» در خدمت نابودی پایههای مادی استقلال ملی کشورهای مزاحم جهانیسازی و در صورت لزوم، در خدمت کاهش جمعیت انسانی مناطق تصرفی قرار میگیرند!
اینها تنها گوشهای از واقعیتهای جنگ اقتصادی جهانی آمریکا علیه کشورهای مستقل است. کشورهایی که نمیخواهند شعبهای از سوپرمارکت جهانی آمریکا باشند. پس باید انگ حمایت از تروریسم، نقض حقوق بشر، تلاش برای دستیابی به تسلیحات کشتار جمعی و... بخورند و هدف «بمباران اقتصادی» قرار گیرند. جمهوری اسلامی ایران، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی آماج این بمباران قرار داشته و این جنگ طی یک دهه اخیر وارد فاز تازه شده است. شدت این نبرد علیه ایران به حدی است که به اعتراف آمریکاییها تحریمهای اعمال شده در طول تاریخ بیسابقه است و هر نظام دیگری را از پای درمیآورد. آمریکاییها تقریباً از سال 2005 نوع جدیدی از تحریمها را پایهگذاری کردند که از آنها میتوان به عنوان «تحریمهای دلار محور» یاد کرد. طراحان این عملیات جنگی- اقتصادی، آن را «تحریم هوشمند» مینامند. واشنگتن امیدوار بود با سلاح جدید خود، جمهوری اسلامی را از پای درآورد. دولتمردان و محققان آمریکایی معترفند یکی از اصلیترین اهداف واشنگتن در به کارگیری ابزار تحریم، براندازی(regime change) است و به راستی کدام کشور در دنیا بیش از ایران مانع آمریکا در رسیدن به اهداف خود است؟ چنانچه کسی ادعا کند برنامه گسترده، طولانیمدت و هدفمند آمریکاییها صرفاً مهار فعالیت هستهای ایران بوده، اگر نگوییم مغرض، بدون شک فردی بیاطلاع است.
آمریکا در رسیدن به هدف خود از راهاندازی جنگ اقتصادی علیه ایران شکست خورده است. اینجاست که چند روز پیش واشنگتن پست پس از اذعان به اینکه؛ «36 سال تحریم به تغییر نظام (در ایران) منجر نشد؛ آنها نه تنها در رفتار ایران در منطقه تغییر جدی ایجاد نکردند، بلکه آن را بدتر کردند»، از طرح عملیات جدید آمریکا پرده برداشت؛ تحریم مثبت! واشنگتن پست این طرح جدید را اینگونه تعریف میکند؛ «تعامل با تهران و ترغیب آن با چماقهای کمتر و هویجهای بیشتر با استفاده از «تحریمهای مثبت» که زمامداری اقتصادی و قدرت بازار نرم در شکل کمکهای خارجی، سرمایهگذاری، بازرگانی و انتقالهای فناوری را شامل میشود... عمل نمادین رفع تحریمها، صرف نظر از میزان دستاوردهای مالی به ایران این سیگنال را خواهد رساند که آمریکا، یک شریک مذاکرهای جدی، قابل اعتماد و قابل اتکا است.» البته تصور اینکه در استراتژی «تحریم مثبت» سیلی از سرمایهگذاری و انتقال فناوری و همکاری اقتصادی و... به سوی ایران روانه شود، خیال باطلی است. این استراتژی به جای ارائه مشوق، عمدتا مبتنی بر وعده است.
«تحریم مثبت» دقیقاً همان چیزی است که اوباما به آن امید دارد؛ ایران از مسیر توافق هستهای تا 10 سال دیگر تغییر کند. بدون شک این رویای اوباما تعبیر نخواهد شد و بسیاری از تحلیلگران آمریکایی منتقد برجام نیز از همین منظر مخالف رویکرد اوباما هستند. پس چه خواهد شد؟ تحریم، یک واسطه میان دو رویکرد دیپلماسی و جنگ است. وقتی جمهوری اسلامی ایران همچنان رویکرد انقلابی و ضداستکباری خود را حفظ و حتی تقویت کند، دلیلی برای ارائه هویج نیست و دوباره چماق تحریم نمایان خواهد شد.
اینجاست که میتوان اهمیت کلیدی سطور پایانی نامه تاریخی حضرت آقا خطاب به رئیس جمهور را درباره تایید مشروط برجام درک کرد؛ «همانطور که در جلسات متعدّد به آنجناب و دیگر مسئولان دولتی یادآور شده و در جلسات عمومی به مردم عزیزمان گوشزد کردهام، رفع تحریمها هر چند از باب رفع ظلم و احقاق حقوق ملّت ایران کار لازمی است، لیکن گشایش اقتصادی و بهبود معیشت و رفع معضلات کنونی جز با جدّی گرفتن و پیگیری همهجانبه اقتصاد مقاومتی میسّر نخواهد شـد.»
آیا حرکت کلی، جهتگیریهای سیاسی و اقتصادی، برنامهها و اظهارنظرهای دولت به عنوان نیروی خط مقدم این نبرد، نشانگر درک و پذیرش درگیر بودن در یک جنگ تمام عیار اقتصادی است؟ پاسخ این سوال امیدوارکننده نیست. اگر اینگونه بود چند روز پیش، رهبر معظم انقلاب با گلایه نمیفرمودند؛ «مسئولان دولتی تازه، گزارشی درباره برنامههای در نظر گرفتهشده برای اجرای اقتصاد مقاومتی به من دادهاند.»
ایشان 8 سال پیش - همزمان با طراحیهای اتاق جنگ آمریکا در وزارت خزانهداری این کشور- هشدار داده بودند؛ «من برنامههای استکبار جهانی علیه ملت ایران را در سه جمله خلاصه میکنم: اول، جنگ روانی؛ دوم، جنگ اقتصادی؛ و سوم، مقابله با پیشرفت و اقتدار علمی.» موضوع نبرد در میدان علم نیز خود داستان شنیدنی دیگری است که آن را به وقتی دیگر موکول میکنیم. چشم امید حضرت آقا در این میادین سرنوشتساز به نیروهای مومن و انقلابی -به خصوص جوانان- است. اینها میتوانند در این نبرد چریکهای کت و شلوارپوش آمریکایی را مغلوب کنند.
***************************************
روزنامه قدس **
وامهای ارزان گرانی به دنبال دارند/ سعید کوشافر
قدس آنلاین:بالاخره بسته اقتصادی دولت برای خروج از رکود رنگ اجرایی بخود گرفت واز دیروز که جزییات نحوه استفاده مردم و تولید کنندگان ایرانی از وامهای ارزان تشریح شده است تقریبا بازار خودرا برای حرکت دراین جهت اماده کرده است .
طی روزهای گذشته دولتمردان وکارشناسان درباره مزایای این وامها دررونق موقتی بازار کشور سخن گفته اند که بدون شک نیز چنین تاثیری خواهد داشت و با استقبال مردم خواهد توانست چرخهای از حرکت ایستاده تولید ایرانی را به حرکت دراورد وحداقل برای مدت کوتاهی درحدود 6 ماه باعث رونق بازار خواهد شد.
این درحالی است که همین مدت زمان 6ماه زمان طلایی است که رکود به حدی افزایش یافته که تولید را به مرگ تهدید میکندو هنوز هم قفل تحریمها بازنشده است ؛ طی این 6ماه روند اجرای برجام به نتیجه خواهد رسید وبا برداشته شدن دیوار تحریمهای ظالمانه این اقتصاد ایران است که از بخشی زنجیرها رها شده وباید راه خود را بسوی توسعه وتبادلات جهانی باز کند.
بنابراین تزریق وامهای ارزان و فراوان به فروش کالای ساخت ایران خواهد توانست با دوپینگ تولید کننده را زنده نگه دارد و با ایجاد رونق داخلی زمینه را فراهم کند تا تولید کننده با توان مالی و کاری بهتر وارد شرایط پساتحریم شود.
اما این طرح نیز مانند همه طرح های ارایه شده از سوی دولتهای قبل و یا پیشنهادهای نهادهای بخش خصوصی و کارشناسان دارای اشکالاتی است که عمده انها درارایه وامها و شرایط بازار پس از رونق خواهد بود.
اولین وبزرگترین مشکلی که به چشم میاید و نمیتوان از ان چشم پوشی هم کرد ؛ حذف بخش بزرگی از جامعه از این طرح و دریافت وامهای بانکی ارزان قیمت است .بنا برانچه تاکنون گفته شده تنها اقشار حقوق بگیر وکارمند که توانایی ارایه نامه کسر از حقوق از سازمان متبوعشان هستند شامل این طرح میشوند و سایر اقشار نمیتوانند از این تسهیلات بهرمند شوند .
این درحالی است که بهتر بود این تسهیلات دراختیار خانواده هایی قرار میگرفت که توانایی مالی زیادی ندارندو مثلا با خرید یک خودروی ایرانی و مسافرکشی میشد هم بازار را رونق داد و به هدف بسته رسید وهم با ایجاد یک شغل سرپرست خانواده ای توانمند میشد. یا دربخش تسهیلات لوازم خانگی بسیاری از خانواده ها هستندکه برای تهیه جهیزیه دخترشان با مشکلات زیادی روبرو هستندو با قرار دادن این افراد درزمره مشمولین علاوه بر تامین اهداف دولت به تسهیل در امر ازدواج وتشکیل خانواده نیز کمک شایانی میشد.
درعین حال هستند بسیاری از کارمندان وحقوق بگیران که به دلایل مختلف نیازی به استفاده از این تسهیلات ندارند و البته حاضر هم نیستند از امتیاز این وامهای ارزان به راحتی بگذرندو اقدام به دریافت وام یا کارت اعتباری خواهند کرد ؛ درمقابل
هم خانواده هایی که به واقع نیازمند دریافت این وام هستند دنبال راهی خواهند گشت که از این تسهیلات بهرمند شوند،این نیاز وان تقاضا باعث بوجود امدن دلالی وام دراین بخش خواهد شد و به طور قطع خرید وفروش این وامها باعث خواهد شد تا بازار سیاه وام شکل بگیرد که دولت باید درمقابل ان پاسخگو باشد که چرا نیازهای اقشار مختلف را شناسایی وتعیین نکرده است وچرا انقدر عجولانه این بسته را ارایه کرده که بجای رونق تولید خرید وفروش امتیاز وام رونق بگیرد.
یکی دیگر ازمشکلات این بسته ؛ پای کار نبودن وزارت صنعت , معدن وتجارت است ؛ انچه تا بحال مشاهده شده واز اخبار بر میاید اینکه تولی گری بسته خروج از رکود به وزارتخانه های اقتصاد و دارایی وبانک مرکزی سپرده شده که با ایجاد خط اعتباری و پرداخت تسهیلات ارزان به بانکها از محل منابع بین بانکی بخوبی زمینه را برای ارایه تسهیلات ارزان قیمتی که روی کاغذ وبنا بر علم اقتصاد تورم ایجاد نمیکند را فراهم کرده اند. اما ایا درعمل هم اینگونه خواهد بود؟
واقعیت این است که این وامهای ارزان درشرایطی که بانکها برای پرداخت مبالغ بسیار کمتر ازاین وامها هزار مانع سر راه مردم ایجاد میکردنداز یک سو و نیاز مردم به خرید کالا که به دلیل نبود درامد تلنبار شده با استقبال مواجه خواهد شد ؛ اما ایا تولید کنندگان داخلی کشورمان توانایی پاسخگویی به این نیاز را دارند.
بنا برشواهد حتی اگر فقط 10درصد انچه که دولت دربسته پیش بینی کرده محقق شود ومردم به این وامها اقبال نشان دهند بازهم موجودی انبارهای کارخانجات و بنکداران پاسخگوی کمتر از 10درصد انها نخواهد بود. باید توجه داشت که امکان استفاده از این تسهیلات فقط 6 ماه است و بنابر این نمیتوان روی تولید پس از این مدت حساب کرد و تنها باید روی موجودی انبارها و ظرفیت تولید طی این مدت حساب کرد.
این درحالی است که بایددرنظر داشت برخی برندها و برخی مدلهای تولید داخل هم اکنون هم با اقبال درفروش مواجه است و به طور قطع این مدلها و این کالاها دراین بسته نیز مورد توجه قرار خواهد گرفت و باعث خواهد شد تا کمبودی عرضه دراین بخش بوجود بیاید. این مساله سبب خواهد شد که یا مردم مجبور به خرید کالاهایی شوند که مطابق میلشان نیست و خریدی اجباری برای هدر نرفتن زمان شوند که قطعا با اهداف بسته درمغایرت است یا اینکه شاهد افزایش قیمت کاذب این کالاها دربازار خواهیم بود که باعث بر باد رفتن اهداف اولیه واصلی ارایه بسته ضد رکود خواهد شد.
این مساله که گرانی سراغ برخی کالاها وبرندهای مطرح خواهد رفت وطی این مدت 6 ماه کمبود تولید درمقابل تقاضای زیاد باعث افزایش قیمتها خواهد شد قطعی است ؛این مساله خاص لوازم خانگی نیست ودرمورد خودرو نیز صادق است کما اینکه تمام خودروهای تولیدی خودروسازان داخلی به یک اندازه مشتری ندارندو انواع خاصی هستند که مشتری بیشتری دارندو از همین حالا نیز زمزمه های گرانی انها دربازار مشاهده میشود . بنابراین اگرقرار باشد رونق تولید داخل به قیمت گرانی تمام شود که چه سودی عاید مردم خواهد شدو دولت که تا امروز به کاهش تورم افتخار میکرده باید دست از تفاخرش بردارد.
نکته دیگری که دراین بسته میتواند مورد نقد قرار گیرد تعیین وتشخیص کالای تولید داخل وملاکهای ان است ؛ به طور قطع و درزمانیکه بازاری به این بزرگی درست میشود تمام تولید کنندگان داخلی توقع دارند که درفروش سهیم باشند و تولیدات انها درفهرست قرارگیرد این درحالی است که اصولا مونتاژکاران کالاهای خارجی از وضعیت مالی مناسبتر والبته نفوذ بیشتر هم برخوردارندو این گروه تلاش میکنند تا یا با تغییر در ملاکها یا نفوذ درمراجع صاحب اثر درصدر این فهرست قرار گیرند.
شاید درنگاه اول خیلی مهم نباشداما واقعیت این است که شایداگر اندکی دقت نظر و عدالت درکار نباشد این بسته دردی از تولید کننده به واقع داخلی را درمان نکند واین بار هم مونتاژ کنندگان کالاهای چینی وکره ای همه پولها را درو کرده و بر حجم وارداتشان بیافزایند. چرا که این برندها هم اکنون هم بازار خودرا دارندو قرا رنیست بیش از این به انهامیدان داده شود؛ بنابراهداف این بسته قرار است با فروش کالای تولید ایران بازار رونق داده شود و میان مردم وکالای ایرانی اشتی برقرار شود بنابراین اگرچه به طور قطع نباید هیچ کالای بی کیفیتی درشبکه توزیع قرار گیرد اما باید کالای با کیفیتی معرفی شود که صددرصدایرانی باشد وفروش بیشتر ان موجب افزایش توان کارخانه ایرانی وبکارگرفتن کارگر ایرانی شود.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
ضربههای خطرناک به نهادهای پشتوانهای
بسمالله الرحمن الرحیم
در ساختار نظام جمهوری اسلامی، نهادهائی وجود دارند که این نظام را به عنوان یک نظام اعتقادی تقویت میکنند و بر اعتبار آن میافزایند. وجود همین نهادها باعث شده است ساختار حکومتی ایران بعد از انقلاب اسلامی با ساختار حکومت سایر کشورها تفاوت ویژهای داشته باشد. این تفاوت را میتوان در باور قلبی مردم به نظام جمهوری اسلامی و گره خوردن نظام با اعتقادات دینی مشاهده کرد، سرمایه بزرگی که پشتوانه مردمی را برای نظام حکومتی فراهم کرده و توانسته آن را از تندبادهای حوادث و توطئهها مصون نگهدارد.
نهاد نماز جمعه، نهاد روحانیت و مرجعیت، نهاد محافل مذهبی و نهاد بسیج از جمله این نهادها هستند که نقش ممتاز آنها در تامین پشتوانه مردمی نظام جمهوری اسلامی و مقابله با توطئههای دشمنان در طول 36 سال گذشته کاملاً مشهود بوده است. این نهادها هر چند بطور رسمی از اندامهای نظام حکومتی محسوب نمیشوند ولی در عمل و از نظر کارکرد، بسیار بیش از تمام اندامهای رسمی نظام به قوام و دوام انقلاب اسلامی و حاکمیت برآمده از آن کمک میکنند و از بنیان نظام در برابر تهاجمات حفاظت مینمایند کما اینکه این کارکرد را در موارد متعدد به روشنی نشان دادهاند.
تمام کسانی که به نظام جمهوری اسلامی اعتقاد دارند و خواهان استمرار انقلاب اسلامی هستند، برای نشان دادن این اعتقاد و عملی شدن این خواسته خود باید برای تقویت نهادهائی همچون نماز جمعه، روحانیت، محافل و مجالس مذهبی و بسیج تلاش کنند و از ضربه وارد شدن به این سرمایههای بزرگ جلوگیری نمایند. این نهادها دشمنان زیادی دارند ولی تاکنون دشمنان نتوانستهاند به آنها ضربهای کاری وارد کنند و متاسفانه هرچه ضربه و لطمه بوده از ناحیه خودیها وارد شده است. اختلاف سیاسی جناحها و گروههای درون حاکمیت، برای آنکه به نفع این یا آن جناح تمام شود، به ابزاری برای ضربه زدن به طرف مقابل تبدیل میشود و طرفین تلاش میکنند نهادهای پشتوانهای نظام را به ابزارهائی برای پیشبرد اهداف خود تبدیل کنند و اگر موفق به این کار نشوند به خود آن نهادها ضربه میزنند تا نتواند به طرف مقابل کمک کند. این بداخلاقی سیاسی از هر یک از طرفین که سر بزند، فقط یک ظلم به طرف مقابل نیست بلکه ظلم اصلی در این موارد متوجه نهادهائی است که از آنها چنین استفادههای نادرستی میشود و یا به دلیل آنکه یک نهاد حاضر نمیشود زیر بار تحمیلها و خواستههای نادرست برود مورد تهاجم قرار میگیرد.
این روزها سخنان بسیاری در مورد سوءاستفادهای که بعضی افراد از سخنرانی قبل از نماز جمعه به عمل آورده و گفتهاند عوامل نفوذی آمریکا در تمام لایهها و نهادهای نظام حضور دارند بر سر زبانهاست و عموماً از اینکه چرا اجازه داده میشود افرادی سخنران نماز جمعه باشند که جایگاه نماز جمعه را به درستی نمیشناسند و تلاش میکنند محفوظات خود را از چنین بلندگوی مقدس و مهمی به خورد مردم بدهند تا اهداف شخصی یا جناحیشان را ترویج کنند اظهار تاسف میکنند. عدهای از همین قماش افراد نیز وقتی تلاشهای خود را برای تحت تاثیر قرار دادن مراجع عظام تقلید برای موضعگیری علیه برجام، بیاثر مییابند به جای آنکه در افکار انحرافی خود تجدیدنظر کنند، تضعیف مرجعیت را در دستور کار خود قرار میدهند. با اینکه همین دو روز قبل، مراجع عظام تقلید در دیدار آقای ظریف از زحمات گروه مذاکره کننده هستهای تمجید کردند و برجام را مورد تایید قرار دادند، موضعگیریهای منفی دلواپسان و منفیبافیهای آنان علیه مراجع شروع شده است. آنها حتی بیاعتقادی خود به ولایت فقیه را نیز با شعارهای تند علیه یکی از اعضاء ارشد مذاکرات هستهای در نمایشگاه مطبوعات و با آنچه در جلسات و محفلهای خود میگویند به اثبات میرسانند و نشان میدهند که معتقد به «ولایت بر فقیه» هستند نه «ولایت فقیه»، زیرا اگر به ولایت فقیه اعتقاد داشتند، علیه کسانی که ولی فقیه زمان به تدین و تعهد و خدوم بودنشان شهادت داده، شعار خیانت نمیدادند.
این روزها همه در تدارک فراهم ساختن مقدمات تجلیل از بسیج به مناسبت اینکه در آستانه هفته بسیج قرار داریم هستند، هیچکس نمیتواند خدمات بسیج به انقلاب و کشور و نظام را انکار کند و همه معتقدیم نهاد بسیج برای حفاظت از دستاوردهای انقلاب و نظام یک ضرورت است و به همین دلیل باید از این نهاد مقدس به درستی حفاظت شود، ولی هنگامی که عدهای تلاش میکنند بسیجیها را علیه گروه مذاکرات هستهای بشورانند و در محافل خود به آنها چنین القاء کنند که برجام، یک خیانت به کشور است و باید در مقابل آن ایستاد، تقابلی میان بسیج و مردم ایجاد میکنند که به نفع هیچیک نیست. همین تبلیغات انحرافی را عدهای تلاش میکنند به محافل مذهی و عزاداریها نیز بکشانند و با ابزار قرار دادن این نهاد مقدس، افکار غلط خود را به مردم متدین القاء نمایند. تاسف بالاتر اینکه رسانه ملی نیز به شکلهای مختلف با این تلاشها همراهی میکند و به جای امید بخشیدن به مردم، یکسره آیه یاس میخواند. کسانی که آمریکا را آنقدر مقتدر نشان میدهند که گوئی در تمام لایهها و ارکان نظام جمهوری اسلامی نفوذ دارد، در واقع به نظام و کشور و ملتی اهانت میکنند که با تمام توان به مبارزه با آمریکا به عنوان شیطان بزرگ اعتقاد دارند و تا آمریکا به جبران خیانتها و عذرخواهی از ملت ایران اقدام نکند، اعتمادی به او ندارند.
اکنون کسی نیست که نداند این مخالف خوانیها در انتخابات ریاست جمهوری 92 ریشه دارد و انتخابات اسفند 94 را هدف قرار داده است. ناراضی بودن عدهای از انتخابات ریاست جمهوری 92 طبیعی است اما آنچه غیرطبیعی است تلاش برای استفاده ابزاری از نهادهای پشتوانهای نظام و ضربه زدن به آنهاست. نماز جمعه باید تقویت شود و تقویت نماز جمعه به اینست که جایگاه انتشار سخنان منطقی، قوی، سنجیده و مطلوب نظام باشد نه مطلوب این یا آن جناح و گروه و یا تکرار ملالآور محفوظات بعضی افراد افراطی و خود شیفته.
مرجعیت، سرمایه بزرگی است که از آن باید برای حفاظت از اصل انقلاب و نظام و کشور استفاده شود و نباید به عدهای افراطی اجازه تعرض به آن داده شود. محافل مذهبی و بسیج مردمی، از مفیدترین و موثرترین نهادهای پشتوانهای انقلاب و نظام و کشور هستند و همه موظف به حفاظت از آنها و بالا بردن اعتبار آنها هستیم. هیچکس نباید به خود حق بدهد از این نهادها برای پیشبرد اهداف جناحی و گروهی خود استفاده کند. همانطور که امام خمینی بارها میفرمودند، کسی از بیرون هرگز نمیتواند به این انقلاب و نظام ضربه وارد کند، این خود ما هستیم که این ضربه را وارد میکنیم. استفاده ابزاری از نهادهای پشتوانهای، از خطرناکترین ضربهها به خود این نهادها و در نهایت ضربه به نظام و انقلاب اسلامی است. همه باید جداً از این اقدام خطرناک پرهیز کنند.
***************************************
روزنامه خراسان**
چرا تکرار کلمه «نفوذ» فقط؟/محمدرضازائری
فرض کنید رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی روزنامه خراسان را مورد خطاب قرار دهند و بفرمایند : "روزنامه خراسان باید ازدواج آسان را ترویج کند" و بعد از آن هر روز این جمله در صفحه اول روزنامه به شکل برجسته تکرار شود ، اما هیچ اتفاقی در جهت گیری سیاست های تحریریه و محتوای صفحات و انتخاب سوژه ها و تعیین تیترها صورت نگیرد ! آیا به نظر شما آنچه مد نظر رهبر انقلاب بوده محقق شده و ایشان از این روند راضی خواهند بود؟بی تردید پاسخ شما منفی است ، زیرا می گویید قطعا رهبر انقلاب انتظار تکرار عین سخنان خود را نداشته اند و این تذکر را برای شکل گیری جریان رسانه ای و مطبوعاتی جدی در این حوزه محتوایی داده اند . تکرار عین لفظ بدون تحقق عملی آن هدف چه سودی دارد؟متأسفانه باید اعتراف کنیم که تا کنون این اتفاق تلخ در عمل بارها رخ داده و رخ می دهد. از مضامین و موضوعاتی مثل شبیخون فرهنگی تا دغدغه اسلامی شدن دانشگاهها و امروز هم موضوع نفوذ دشمن!رهبر انقلاب با هوشمندی برنامه ریزی های راهبردی و شیوه های دشمن را رصد کرده و به همگان هشدار می دهند که مراقب نفوذ زیرکانه دشمن باشند.انتظار طبیعی ایشان قطعا این است که هر کسی در هر جایگاه و مسئولیتی که هست به اقتضای وظیفه خود این خطر را تبیین کند و برای پیشگیری از آن تدبیری داشته باشد.نهادهای تحقیقاتی و پژوهشی پیشینه نفوذ دشمن را مطالعه و بررسی کنند و منتشر سازند. مجامع دانشگاهی پایان نامه های کارشناسی ارشد و دکترا را در رشته های مرتبط به این موضوع اختصاص دهند. مراکز رسانه ای برای آن برنامه های متنوع تولید کنند. آموزش و پرورش و سازمان بهزیستی برای مدارس و مهدهای کودک طرح و برنامه ای داشته باشند. حوزه های علمیه ، هیأت های مذهبی ، مؤسسات فرهنگی، بسیج ، سپاه، ارتش و... و آحاد مردم هر کدام به اقتضای این رهنمود کاری عملی انجام دهند و البته محافل اطلاعاتی و امنیتی هم وظیفه خود را در مراقبت دقیق تر و جدی تر نفوذ دنبال کنند.حالا ببینید در همین مدت چه اتفاقی افتاده است ؟ یکسره همه مسئولان در نهادهای مختلف به تکرار لفظ نفوذ مشغولند و به جای اقدام عملی و تبیین میدانی موضوع سرگرم کلمات و سخنرانی ها شده اند !این سرگرمی لفظی جدا از خطر اصلی اش که خالی ماندن میدان عمل است دو آفت بسیار بزرگ دارد: اول دلخوشی و احساس کاذب ادای وظیفه که مانع اقدام و باعث غفلت است و دوم ایجاد انزجار در مخاطب عام که به طور طبیعی نسبت به تکرار بیش از اندازه یک موضوع واکنش منفی نشان می دهد و به جای اهتمام به آن موضوع رهایش می کند و از آن فاصله می گیرد.
***************************************
روزنامه ایران**
نمایشگاه مطبوعات، نماد گفتمان اعتدال/ رضا صالحی امیری
نمایشگاه مطبوعات بوستان آگاهی بخشی و فضیلت افزایی است و فرصت مناسبی است تا هم مردم و هم مسئولان از این فضای پرنشاط و پرتنوع به قدر همت خود برای افزایش دانایی و آگاهی و آشنایی با رسانهها توشه بردارند. خوشبختانه دولت تدبیر و امید از آغاز به اهمیت رسانه و نقش تأثیرگذار آن در جامعه و هدایت افکار عمومی اعتقاد قلبی داشت و برنامهها و شعارهای آقای دکتر روحانی هم بر اساس همین باور مطرح گردید. اعتقاد به جریان آزاد اطلاعات، تقویت نهادهای صنفی مرتبط با رسانه، حفظ کرامت و منزلت نخبگان، نویسندگان و اصحاب قلم و تأکید بر امنیت ایشان و ایجاد فضای باز برای گفتوگو، نقد و تعامل از جمله دیدگاههای روشن و شفاف رئیس جمهوری محترم است که چارچوب برنامه ریزی و سیاستگذاری دولت بر آن استوار شده است و در عمل به این شعارها شاهد افزایش تعداد عناوین نشریات، مجلات و سایتهای خبری به لحاظ کمی هستیم. همچنین ابلاغ قانون گردش آزاد اطلاعات که برای نخستین بار در این دولت صورت گرفته به منظور تحقق باورهای فوق انجام شده است. بیسبب نیست که طبق گفته مسئولان برگزاری نمایشگاه تعداد بازدیدکنندگان نسبت به سال قبل پنجاه درصد رشد داشته است. چرا که سیاستهای دولت در این عرصه افزایش اعتماد عمومی و فعال شدن نخبگان و اندیشمندان را ارمغان آورده است.
رونق رسانه و فعال شدن نخبگان به دولت در تصمیمگیریها یاری میرساند. نخبگان حلقه واسط میان دولت و افکار عمومی هستند و از این منظر نقش مؤثری در تصمیمات دولت دارند و یکی از مهمترین بسترهای شکلگیری گفتوگو میان دولت و نخبگان، رسانه است. جامعه ما بشدت نیازمند گفتوگوی ملی در سطوح مختلف است و معتقدم گفت وگو باید به یک فرهنگ فراگیر تبدیل شود و رسانه مهمترین ابزار و بسترساز این گفتوگواست. رسانه علاوه بر آنکه فضای جامعه را نقدپذیرتر و قابل تحمل تر میکند، تأمین کننده امنیت فکری جامعه هم هست. همچنانکه میتواند با قرار گرفتن در مسیر نادرست، تهدیدکننده امنیت جامعه هم باشد. اتفاقاً سخنان دکتر روحانی در افتتاحیه نمایشگاه امسال انذاری بود که رسانهها را از افتادن در مسیر اشتباه و تهدید کننده جامعه بر حذر میداشت. حال اگر چند رسانه محدود با تحریم و عدم حضور در این جشنواره ملی فرار به جلو کردند، ارزیابی من چنین است که چون سخن آنها بر خلاف خواست عمومی جامعه است و قدرت رقابت در عرصه اطلاعرسانی و جذب مخاطب را نداشتند، با این حرکت خواستند دیده شوند که به نظرم اقدامی غیر حرفهای و غیر اخلاقی بود. از سوی دیگر باید دقت کنیم که تخلف و اشتباه یک یا چند رسانه نباید موجب ایجاد محدودیت و برهم زدن امنیت جامعه رسانهای شود. در غیاب احزاب فراگیر و نهادهای مدنی قدرتمند، رسانه ابزاری است برای شفاف سازی، مبارزه با فساد و نقد نهادهای اداری و سیاسی و هر اقدامی که محدود کننده این نقش مؤثر رسانه شود، موجب افزایش فساد و کاهش نظارت افکار عمومی خواهد شد.
احساس امنیت نزد مردم محصول عملکرد رسانههاست و هر رسانهای که مخاطب بیشتری دارد، وظیفهاش در قبال این مسأله سنگینتر است، از این رو نقش صدا وسیما در افزایش نشاط اجتماعی به عنوان یک رسالت ذاتی غیر قابل کتمان است. نوع چینش و تنظیم در ساماندهی و مهندسی افکار عمومی بسیار مؤثر است. گاهی میتوان با انتشار درست یک خبر جامعه را به سمت آرامش و نشاط سوق داد و برعکس با یک شیطنت و برخورد غیراخلاقی، آرامش و ثبات را از جامعه گرفت. بنابر این اخلاق رسانهای و رعایت آن بویژه در شرایط کنونی جامعه ایران امری لازم است و مهمترین شاخص برای سنجش میزان صداقت، سلامت و اثربخشی رسانه همین است. اخلاق اکسیری است که همه ارزشهای دیگر با آن سنجیده میشود. از این رو رسانهها اصلی ترین معیار برای سنجش سلامت اخلاقی هستند. آنچه برای یک رسانه بهعنوان سرمایه و ارزش باقی میماند، اخلاق رسانهای است. آنجا که مرز باریک میان نقد و تخریب، افشاگری و حریم خصوصی و شفافسازی و بحران آفرینی را به درستی تشخیصدهد. در بازدیدی که از نمایشگاه امسال داشتم، وضعیت مطبوعات را نسبت به گذشته بهتر یافتم. هرچند تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله داریم، اما تنوع و تکثر رسانههای شرکت کننده، جوانگرایی و حضور پررنگ جوانان در عرصه خبر و اطلاع رسانی، بهرهگیری مناسب از فناوریهای روز، توزیع عادلانه امکانات و فضا میان رسانهها و حضور قابل توجه رسانههای استانی و... پیام روشنی برایم داشت؛ اینکه سیاستگذاری دولت در عرصه رسانه منطبق با شعارهای مطرح شده در زمان انتخابات و برخوردار از پشتوانه مطالعاتی و تصمیمگیری تخصصی است. بر خود لازم میدانم از وزیر بافضیلت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دکتر علی جنتی، شخصیت معتدل، دلسوز و حرفهای، دکتر حسین انتظامی و همه دستاندرکاران برگزاری نمایشگاه مطبوعات که چنین بستر مناسبی را فراهم کردند صمیمانه تشکر و قدردانی کنم.
***************************************
روزنامه جام جم **
آری اینچنین بود برادر / دکتر مراد عنادی
خطایی که در برنامه فیتیله البته ناخواسته صورت گرفت و رنجش خاطر هموطنان عزیز آذری را در پی داشته با حواشیای همراه شد که تعمق در آن خالی از لطف نیست. قبل از ورود به این حواشی ذکر این نکته ضروری است که درایت و خردمندی ائمه جمعه محترم شهرهای تبریز، ارومیه، اردبیل و زنجان و همینطور مسئولان و نمایندگان فرهیخته این استانها در مجلس شورای اسلامی از یکسو و ورود بهموقع مسئولان صداوسیما در عذرخواهی از هموطنان غیورآذری و همزمان توبیخ و برکناری عوامل دخیل در این خطای رسانهای از سوی دیگر سبب شد تا تلاش آنهایی که خود را آماده کرده بودند با گردوخاک روی یخ، از آب گل آلود ماهیهای درشت بگیرند ناکام ماند و راه به جایی نبرد.
اما در مورد حواشی باید گفت، در این ماجرا تکلیف اپوزیسیون و برخی عناصر افراطی که سالهاست با حمایت و تحریک بیگانگان وحدت و یکپارچگی این سرزمین را با دامن زدن به مسائل قومی ـ قبیلهای هدف گرفته تا از این نمدکلاهی برای خود ببافند، مشخص است و ملت رشید ایران سالها که نه، بیش از یک قرن است این جماعت قلیل را خوب شناختهاند و با مراجعه به حافظه تاریخی خود بهخاطر میآورند این جماعت دهههاست آب در هاون میکوبند.
اما فارغ از این عده قلیل و معلوم الحال با کمال تاسف برخی نمایندگان یا بعضا آنهایی که در سر سودای ورود به بهارستان به هر قیمتی را دارند و همین طور تعدادی اندک از مسئولان استانی بدون توجه به بهرهبرداری رسانههای بیگانه و موج سواری چنین عناصری از واکنشهای آنها، خواسته یا ناخواسته مواضعی گرفتند که بهجای کمک به حل مساله، بدتر به آن دامن زدند. در این میان خبرگزاری رسمی دولت نیز گفتوگویی را به نقل از یک منبع آگاه درباره تذکر شورای امنیت کشور به مسئولان صداوسیما برای عذرخواهی منتشر کرد که از اساس دروغ بود چرا که از همان ابتدا در چارچوب احترام و تکریم اقوام این تدبیر دکتر سرافراز بود که از هموطنان آذری عذرخواهی صورتپذیرد. بهرغم این واقعیتها برخی از این برادران با ادبیات تند سیاسی و جناحی چنان بی محابا به رسانه ملی تاختند و پا بر اخلاق و انصاف نهادند که یادشان رفت همین چند هفته پیش بود که رهبر فرزانه انقلاب در دیدار رئیس و مدیران صداوسیما فرمودند ما در آوردگاه جنگ نرم همین رسانه ملی را داریم.
حال که این مساله با دلسوزی و همراهی و همدلی همه مسئولان و دستاندرکاران مدیریت شد، بد نیست به برخی از این عزیزان توجه داد که آیا تضعیف رسانه ملی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب قرارگاه مقدم و فعال جنگ نرم است دقیقا بازی در میدان بدخواهان نظام محسوب نمیشود.
اگر اقدام عمو فیتیلهایها خدای نکرده عمدی بود یا مسئولان رسانه ملی با این خطای سهوی برخورد و عذرخواهی نمیکردند حق با این عزیزان بود ولی با توجه به شفافیت موضوع و ورود بهموقع مسئولان رسانه ملی به ماجرا، پیگیری چنین رویکردی چه توجیهی دارد.
از طرفی وقتی تاریخ ایستادگیهای ایرانیان در برابر دشمنان این آب و خاک و سیر تحولات سیاسی اجتماعی ایران زمین در قرنهای اخیر تاکنون، با رشادتها و از جانگذشتگی دلاورانی همچون باقرخان و ستارخان، باکریها و فکوری و نورالدین پسر ایران و رشادت غواصان زنجانی ـ که مستند آنها در هفته دفاع مقدس از شبکه پنج با عنوان با آخرین نفسهایم پخش شد ممزوج و آمیخته شده، مگر میشود تصور کرد که همه ما از یک خانواده نیستیم. آری برادر همه ما از ترک، کرد، لر، بلوچ، ترکمن، عرب، بختیاری و فارس همه از یک پیکریم؛ چرا که در قبال چنین خطاهایی حتی سهوی دل همهمان بهدرد میآید و ناراحت میشویم و به قول سعدی چو عضوی بهدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار. در مجموع با چنین ملاحظاتی همواره باید در برابر توطئههای دشمنان هوشیار بود تا خدای ناکرده ناخواسته آب به آسیاب دشمنان این مرزوبوم نریزیم و گل به دروازه خودمان نزنیم.
***************************************
روزنامه وطن امروز **
رونمایی از اجزا و اهداف شبکه ذکا
پروژه اشغال سایبری ایران /محمد واعظی
براساس گزارشهای منتشر شده، «نزار ذکا» شاهمهره لبنانی- آمریکایی دستگیرشده در ایران، ماموریتی ویژه در حوزه فناوری اطلاعات ایران داشته و به همین جهت نیز با وزارت ارتباطات مرتبط بوده است. اما سوال اینجاست که این ماموریت چه بوده است؟
فعالیت ذکا در لبنان از سال 2006 تاکنون شامل ارتباطگیری با جوامع محلی به منظور ایجاد شبکهای اجتماعی با خواستههای جالب توجه در حوزه «حاکمیت اینترنت» است. ذکا 2 سازمان
به اصطلاح مردمنهاد لبنانی به نام «اجمع» و «حقنا» در این کشور بنا نهاده که همانطور که پیش از این در رسانهها فاش شد، بودجه آنها توسط وزارت خارجه آمریکا، ولید بن طلال سعودی و برخی مدیران غولهای حوزه فناوری اطلاعات همچون گوگل و مایکروسافت و اینتل و... تامین میشود.
خیزش ملت علیه ملیت؟!
آنچه را در اجمع و حقنا به مردم آموزش داده میشود میتوان در بخش فارسی گوگل به نام «به پا خیز» مشاهده کرد که نه تنها فیلتر نیست بلکه به راحتی در دسترس همه ایرانیان قرار دارد. مدیران گوگل به عنوان مجریان دیپلماسی آمریکا، در این بخش در قالب دستورالعملهایی ساده، با مردم کشورمان و سایر جوامع به صورت مستقیم ارتباط گرفته و از آنها میخواهند در برابر تلاش حاکمیت کشورهایشان برای «مدیریت اینترنت» به پا خیزند! این موضوع زمانی جالب میشود که بدانیم در مجموعه اجلاسهای جهانی با موضوع «حاکمیت جهانی بر اینترنت»، حق سایر کشورها برای بازستاندن اینترنت از وضعیت انحصاری فعلی که تنها در اختیار آمریکا قرار دارد، به رسمیت شناخته شده اما طبیعتا این «حق» همچون حقوق دیگر جهانی در سیطره «قدرت» سایرین قرار دارد و هیچ بنایی بر واگذاری داوطلبانه آن وجود ندارد.
«وطن امروز» از معدود رسانههایی است که در طول چند سال اخیر، از پشتپرده جنگ جدی بدون صدا و خونریزی در حال وقوع برای حاکمیت سایبر خبر داده است. پیشتر گفته بودیم درگیری بر سر تثبیت مولفههای قدرت سایبری حتی از کشمکشهای هستهای نیز سنگینتر خواهد بود و انتظار میرود بلافاصله پس از پایان عضوگیری باشگاه قدرتهای سایبری جهانی، تحریمهای سخت و سنگینی علیه دولتهایی که از قوانین وضع شده اطاعت نکنند، اجرایی خواهد شد.
شبیخون ضدملی سایبری
شرکتهای چندملیتی فعال در «سیلیکون ولی» یا «دره فناوریهای نوین آمریکا»، به حکم وزارت خارجه این کشور، مدیریت تبیین و ابلاغ قوانین به ملتها را عهدهدار شدهاند. اما چرا ملتها؟! ایجاد هر نظم جدیدی نیازمند همراهی و پذیرش «مردم جهان» است و سپس با استفاده از هموار شدن مسیر از پایین، میتوان به سیطره بر دولتها با توجه به «خواست و اجماع جهانی» اندیشید.
گوگل میگوید: «من نسبت به حاکمیت ملی شما، قابل اعتماد هستم، پس اجازه ندهید دولت بر اطلاعات و فعالیتهای شما مسلط شده و حاکمیت خود را در حوزه سایبر رسمی کند». این در حالی است که بنا بر اسناد و دادههای منتشرشده در فضای جهانی، این شرکتها رسما مجری دیپلماسی دولت آمریکا هستند! آنها با استفاده از خدماترسانی «رایگان جهانی» ما را مجاب میکنند «آزادی اینترنت» به عنوان یک ارزش جهانی، به معنای تسلط تک نفره آمریکا و احتمالا شرکایی محدود در حوزه قدرتهای جهانی، بر شخصیترین و جزئیترین اطلاعات ماست و هیچ خطری از این بابت متوجه مردم جهان نیست! اما کدام نهاد اجازه فعالیت آزادانه گوگل و سایر غولهای آمریکایی را در میانه ارتباط حاکمیت ملی و ملتها صادر کرده است؟
امضای اسناد ضد ملی
در مجموعهای از اجلاسهای جهانی با موضوع حاکمیت اینترنت، از جمله «WSIS»
- اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی- و «IGF» - انجمن حاکمیت اینترنت- نمایندگان کشورهایی که در حوزه مدیریت سایبر، بیبرنامه و کمتوان محسوب میشوند، خود را مقید به اجرای برنامههای قدرتهای جهانی سایبری به عنوان حاکمان آینده اینترنت و واضعان قوانین بینالمللی کردهاند.
«جامعه مدنی» مطابق تعاریف غربی، یکی از 3 بخش مهم این دو همایش در حوزه «حاکمیت اینترنت» است. بر این اساس کشورها متعهد میشوند با تقویت «انجیاُ»های فعال در این حوزه، وظایف حاکمیتی را به مردم واگذار کنند. اما کدام مردم؟ مردمی که پیش از این توسط به اصطلاح سازمانهای مردمنهاد مجری اهداف و شعارهای آمریکایی، شستوشوی مغزی و برای پذیرش نظم جدید سایبری آماده شدهاند و هیچ شک و تردیدی میان انتخاب میان 2 گزینه «پذیرش حاکمیت ملی» یا «حاکمیت آمریکا» ندارند!
ذکا و جامعه مدنی ایران
دقیقا همینجا بود که «ن ـ ج» پس از امضای اسناد اجلاس WSIS در تونس و ژنو به عنوان مدیر هماهنگی ملی ایران در برنامه اجلاس جهانی سران جامعه اطلاعاتی و عضو کمیته ملی فناوری اطلاعات یونسکو، مسیر را برای اجرای ماموریت آمریکایی «نزار ذکا» در ایران هموار کرد. ذکا پس از بهدست آوردن تجربه موفق شبکهسازی اجتماعی با هدف جااندازی شعارهای مبتنی بر پذیرش حاکمیت آمریکا بر اینترنت از جمله «اینترنت آزاد»، «حقوق بشر سایبری» و «مبارزه با سانسور و فیلترینگ»، در جهان عرب، اکنون ماموریت یافته بود به لابی «ن- ج» در این مسیر کمک اطلاعاتی و ساختاری برساند. اولین تشکیلات راهاندازی شده در این حوزه با مدیریت مستقیم ذکا و «ن- ج»، انجمن راهبری اینترنت پارسیزبانان بود که خود را مقید به اجرای اهداف WSIS معرفی کرده است. همچنین این انجمن در توصیف
ماموریت خود مینویسد: «در حقیقت شکلگیری Persian IGF پاسخی به نیاز نادیده گرفته شده ذینفعان اینترنتی فارسیزبانان برای دسترسی بهتر به منابع اطلاعاتی مربوط و متعاقب آن نقشآفرینی بیشتر در عرصه مباحثاتی است که در سطح جهانی در زمینه آینده حاکمیت اینترنت در جریان و به مراحل حساس خود نزدیک میشود».
در توصیف ماموریت جهانی که سازمانهای به اصطلاح مردمی درصدد بومیسازی آن قدم برمیدارند میتوان به مطالب منتشرشده در تارنمای یکی از مراکز لابی مشترک ذکا و معاون وزیر ارتباطات اشاره کرد: «برخی حکومتها به بهانه حفظ امنیت ملی، مبارزه با فساد اخلاقی یا جلوگیری از تجارتهای نامشروع مبادرت به فیلترینگ کرده و هر سایتی را که مایل باشند به دلخواه خود فیلتر میکنند و مانع میشوند که مردم به آسانی بتوانند به اطلاعات مورد نیاز خود دسترسی یابند». مبارزه با این روند وظیفه کمیته حقوقی جامعه مدنی عنوان شده است.
تخریبگران زیرساختهای سایبری
اکنون میتوان کشف کرد که کدام لابی در ایران مدیریت تخریب اجتماعی مهمترین طرحها و برنامههای کشور در حوزه «حاکمیت اینترنت» را برعهده داشته است. چه کسانی «شبکه ملی اطلاعات» را «فیلترنت» و شبکهای ضد حقوق بشری معرفی کردند و مردم را به مقابله رسمی با زیرساخت حاکمیتی کشورشان که از قابلیت ایجاد هزاران شغل و دهها میلیارد دلار ثروت ملی برخوردار بود، دعوت کردند. حدس زدن علت درگیریهای روزافزون بیدلیل بازآفرینیشده میان وزارت ارتباطات و «شورایعالی فضای مجازی» به عنوان حاکمیتیترین نهاد عالی ایجادشده با هدف تبیین قوانین ملی در حوزه سایبر نیز دیگر سخت نیست!
در سند WSIS+10 ایران با امضای
«ن- ج» متعهد به گسترش جامعه مدنی، برابری جنسیتی، حقوق بشر با مفهوم غربی، مبارزه با سانسور، فیلترینگ و... شده است، در حالی که دقیقا مشخص نیست این تعهدات از جانب دولت مورد پذیرش قرار گرفته یا شورایعالی فضای مجازی به عنوان نماینده نظام!
دقیقا مطابق همین سند بود که معاون زنان رئیسجمهور همایش «نقش زنان در توسعه پایدار» را با موضوع کارآفرینی زنان در حوزه فناوری اطلاعات با دعوت رسمی از ذکا و سخنرانی ویژه «ن ـ ج» برگزار کرد. ذکا در صفحه اینستاگرام خود از عنوان «توانمندسازی زنان» در توصیف عکس خود و مولاوردی در این همایش استفاده کرده که متضمن برآورده کردن هدف «برابری جنسیتی» در پروتکل جهانی تعریف شده است.
مدیر برنامه عمران را دریاب!
یکی دیگر از اعضای ثابت لابی نفوذی ذکا مدیر برنامه توسعه سازمان ملل، گری لوئیس است که سازمان متبوع وی نقش مهمی در برگزاری کنفرانسهای ضد ایرانی در حوزه «حاکمیت اینترنت» داشته و پس از روی کار آمدن دولت یازدهم تحرکات وسیعی را در داخل کشور آغاز کرده است. آشکارا میتوان مدعی شد هیچیک از تحرکات ضدحاکمیتی سایبری در فضای جهانی صورت نگرفته مگر اینکه یک پای ثابت آن UNDP بوده است. حتی کارگاههای همایش WSIS در حوزه شبکهسازی اجتماعی نیز مستقیما توسط همین نهاد به اصطلاح بینالمللی اما در خدمت اهداف «پروژه اشغال سایبری ایران» برگزار شده است و گری لوئیس نقش مهمی در برگزاری و تامین هزینههای کنفرانسهای سایبری با موضوع ایران داشته است. انتظار این است که نهادهای امنیتی کشورمان، با توجه به نقش گسترده دفتر «برنامه عمران سازمان ملل» در ایام فتنه 88 و آرامش حاکم بر کشور پس از تعطیلی چند ساله این لانه توطئه، فکری نیز به حال تحرکات شدید مدیر این مرکز در حوزههای حقوق بشر، زنان، سایبر، محیطزیست و کارآفرینی داشته و راه را بر فتنههای اجتماعی بدون تظاهرات بیرونی سد کنند.
اینترنت، ابزار جدید سلطه
گوگل تاکنون مجموعه کنفرانسهای متعددی با همکاری تشکیلات نزار ذکا (اجمع آمریکا)، بنیاد هیفوس وابسته به دولت هلند، دولت کانادا، زیرمجموعههای سازمان ملل و پارلمان اروپا برگزار کرده که از جمله آنها میتوان به «آزادی آنلاین» اشاره کرد که مستقیما با هزینه «اریک اشمیت»، مدیر اجرایی گوگل برگزار شد. در این همایش نزار ذکا مجری برنامه «فناوری اطلاعات و ارتباطات جهانی» در کشورهایی همچون ایران، پاکستان، هند و کشورهای خاورمیانه معرفی شده است. درد اینجاست که در کشوری همچون ایران که به علت تواناییهای ساختاری و بومی در حوزه سایبر، مدعی سهم از حاکمیت اینترنت جهانی به شمار میرود، عنصر آمریکایی همچون ذکا با استفاده از لابی نفوذی، با فراغ بال سالها مجری برنامههای ضدحاکمیتی سایبری بوده است!
پر واضح است که شعارهای به اصطلاح حقوق بشری جهانی در حوزه سایبر از جانب رفتارهای زشت نظام سلطه در تخریب انسانیت در جهان حقیقی نمایندگی میشوند و دل بستن به آنها مبنای عقلانی ندارد. خدمات رایگان در حوزه فناوری اطلاعات نیز تنها به عنوان مسیری جذاب و جدید برای «سلطه بر مردم» در دستور کار قرار گرفته و فاقد هر گونه پشتوانه واقعی «حقوق بشری» است. انتظار این است که با تکمیل و تثبیت حاکمیت آمریکا بر اینترنت، فضای مجازی نیز همچون جهان واقعی که با نظم فعلی لیبرالیستی اداره میشود، خالی از عدالت، آزادی و حقوق بشر به معنای حقیقی کلمه باشد.
***************************************